ناخوش آواز
نويسنده :سعدي
ناخوش آوازي به بانگ بلند قرآن همي خواند. صاحبدلي بر او بگذشت، گفت: “تو را مشاهره (1) چندست؟” گفت: “هيچ.” گفت: “پس چرا زحمت خود همي دهي؟” گفت:
“از بهر خدا مي خوانم.” گفت: “از بهر خدا مخوان!”
گر تو قرآن بدين نمط خواني
ببُري رونق مسلماني
چنان که خنده گرفت از حديث ايشانم
به طيره گفت مسلمان: “اگر اين قباله من
درست نيست، خدايا جهود ميرانم”
جهود گفت: “به تورات مي خورم سوگند
و گر خلاف کنم، همچو تو مسلمانم”
گر از بسيط زمن عقل منعدم گردد
به خود گمان نبرد هيچ کس که نادانم!
“از بهر خدا مي خوانم.” گفت: “از بهر خدا مخوان!”
گر تو قرآن بدين نمط خواني
ببُري رونق مسلماني
مناظره
چنان که خنده گرفت از حديث ايشانم
به طيره گفت مسلمان: “اگر اين قباله من
درست نيست، خدايا جهود ميرانم”
جهود گفت: “به تورات مي خورم سوگند
و گر خلاف کنم، همچو تو مسلمانم”
گر از بسيط زمن عقل منعدم گردد
به خود گمان نبرد هيچ کس که نادانم!
پي نوشت ها :
1. مزد ماهيانه