سیر اخلاق در جنبشهای نوپدید دینی
واژههای کلیدی:
اخلاق، اخلاق سکولار، عرفان واژههای نوظهور، اکنکار،[1] اوشو،[2] کریشنا مورتی،[3] شیطانپرستی.[4]
مقدّمه
اخلاق الهی و اخلاق سکولار
1- نمود اخلاق در الاهیّون
اعتقاد راسخ و استوار به خدایى که حکمران و داور روز بازپسین است، و در آن روز، پروندهی اعمال انسان را مىگشاید و حتّى به این نیز اکتفا نمىکند، بلکه صورت واقعى کردارهاى ما را به قدرت بىپایان خود به ما نشان داده، هر فردى را به پاداش و کیفر خود مىرساند و ... بزرگترین پشتوانهی اخلاق، و طبیعىترین ضامن اجراى اصول انسانى است، و در حقیقت، گرانبهاترین گنجینه و ارزندهترین سرمایهاى است که از رهبران بزرگ آسمانى به یادگار مانده است و باید به عنوان یک میراث گرانقیمت از آن حمایت کرد.[8]
در نظام اخلاقى اسلام به گرایشهای فطری و غریزی توجّه شده و در سایهی تعدیل، از همهی آنها بهره گرفته شده است وآنان که محور ارزش را لذایذ نفسانى مىدانند، بهگونهاى در این تعدیل تحقّق مىپذیرند.
نظام اخلاقى اسلام، مطلق و پایدار، جهان شمول و فراگیر است؛ زیرا محور آن، کششهاى درونى انسان و وحى است که هر دو فراگیرند نظام اخلاقی اسلام، با ضانت اجرایی همراه بوده و از مقولهی توصیه، خالى و از هر نوع تحریک، پیراسته است.[9]
2- اخلاق سکولار
از دیگر فلاسفهی مشهور غرب، فریدریش ویلهلم نیچه، فیلسوفآلمانى(درگذشت به سال ۱۹۰۰ میلادى) است. او در این باره میگوید:
«بحث اینکه زندگانى دنیا خوباست یا بد و حقیقت آن چیست، امرى بیهوده است و کسى نمىتواند آن را دریابد. بعضى مىگویند بهتر آن بود که بهدنیا نمىآمدیم؛ شاید چنین باشد، نمیدانم؛ امّا میدانمکه خوب یا بد، به دنیا آمدهام و باید از دنیا بهره ببرم و هرچه بیشتر بهتر. آنچه براى حصول این مقصود مساعد باشد، خوب است، گرچه قساوت و بىرحمى باشد؛ و آنچه مخالف و مزاحم این غرض باشد بد است، هرچند راستى و قهرمانى و فضیلت و تقوا باشد.»
او میگوید: «انسان باید فکر خدا و زندگى اخروى را کنار گذارد که از آن ضعف و عجز بر میآید. انسان باید در فکر زندگى دنیا باشد و به خود اعتماد کند. این آغاز رهایى از بند است! دیگر آنکه باید رأفت و رقت قلب را دور انداخت؛ رأفت از عجز است و فروتنى از فرومایگى.»[12] با این نگاه، قطعاً دیگر جایی برای اخلاق و رعایت اخلاقّیات باقی نخواهد ماند.
- عرفانوارههای نوظهور
از همینرو، کشورهای غربی بهویژه انگلیس، که سابقهی چهار صد ساله در فرقهسازی دارد، شروع به وامگیری از معنویّات شرق کردند تا پس از بازسازی، آن را دوباره به شرق صادر کنند. این مکاتب شرقی، با لعاب غربی، دارای دو ویژگی هستند: نخست اینکه خاستگاه آنها یک نظام سکولاری است. دوم آنکه اخلاق آن، یک اخلاق زمینی و گسسته از عالم بالا است؛ اخلاقی که در آن لذّت، شهوت و خشنودی فرد، برهمه چیز حتّی خداوند، مقدّم میشود.
در این نوشتار، از میان مکاتب عرفانی- اخلاقی جدید، اخلاق را در مکاتب اکنکار، اوشو، کریشنا مورتی، شیطانپرستی بررسی میکنیم.
اخلاق در مکتب اکنکار
- پیدایش مکتب اکنکار
- رعایت اخلاق در فردیّت و انزوا
واژهی سانسکریتِ «وایراگ» به معنای غیر وابسته است. این استادان از امیال و خواستههای دنیوی رستهاند و تنها مأموریّت آنان، هدایت روح به سر چشمهی الهی است. مسایل اجتماعی برای آنان جذّابیّتی ندارد غالباً از سیاست و سایر شاخصهای دنیوی کناره میگیرند.[22] با ردّ اجتماع و غیر اخلاقی دانستن ورود به دنیا فضا را برای سردمداران و چپاولگران بهخوبی باز میکنند.
- تهمت، دروغ، افترا در جهت پیشرفت مکتب
- خرافی بودن اخلاق ادیان در اکنکار
1) فرایض خرافی؛
2) فانتزیهای عاطفی؛
3) مراسم آیینی؛
4) تفکّرات ماوراءالطّبیعه؛
5) اصول اخلاقی (البته اخلاق را بهعنوان ابزاری جهت شست و شوی ذهنی افراد میدانند).[28]
پال میگوید:
«خواندن هیچیک از کتب آسمانی ما را حتّی یک قدم به خدا نزدیکتر نخواهد کرد.[29] مذاهب با سرسختی به تشریفات ظاهری میپردازند.»[30]
در جایی دیگر میگوید:
«تمام محتوای شگفتانگیزی که دربارهی ادیان شرقی و مکاتب اسرار یونان باستان و همچنین مذاهب غربی گفته شده، زیر کوهی از خرافات، آیینها و تشریفات مدفون شده تا ادیان بتوانند بقا یابند.»[31]
پال در مورد ادیان میگوید:
«همهی ادیان از طریق قدرت تصور پیروانشان تأسیس میشوند. روحانیّت این تصوّر را اختراع میکند و آنقدر در مقابل مردم نگه میدارد تا قبولش کنند و نیایش آن را بپذیرند.»[32]
در جایی دیگر میگوید:
«ظاهراً قرار است مذهب دوست بشر باشد، ولیکن تقریباً در تمام طول تاریخ، این دو با یکدیگر ستیز مرگباری داشتهاند.»[33]
پال دربارهی کتب آسمانی میگوید:
«کتب آسمانی پیامبران ادیان الهی، ساختهی دست خودشان است. کتب آسمانی حاوی تجربیات درونی انبیا (بنیانگذاران ادیان، مانند بودا، کرشینا، مسیح، محمّد و ...)[34] است.»
او دربارهی معجزات انبیا میگوید:
«تمام معجزات، چیزی بهجز اعمال ذهنی نیستند؛ هنگامی که ذهن تحریک شده باشد، قابلیّت انجام هرکاری را خواهد داشت، چه مخرّب و چه سازنده.»[35]
- شروع فریبکاری و بیاخلاقی از خدا
این دو خدا حقیقتاً دارای صفات خدا بوده، ولی حیطهی عملکردشان، نیّت خداییشان و نحوهی افکارشان کاملاً با یکدیگر متفاوت است. به عبارت دیگر، سوگماد و کَلنیرانجان دائماً با یکدیگر در حال جنگ هستند. کَلنیرانجان، خالق جهان مادّی و پروردگار هر چیزی است که درون آن قرار دارد. او پروردگاری است که تمام پیامبران قدیم از او در انجیل یاد کردهاند. همچنین او «یهوه»ی یهودیها، خدای مسیحیان و براهم ودانتیستها و عملاً خدای تمام ادیان است.[38]
اکیستها میگویند: آن خدای واحدی که همهی ادیان الهی قبول داشته، فکر میکنند خدای متعال است تنها کَل نیرانجان است که با حیله و نیرنگ، انسانها را به پرستش خویش مشغول داشته است.
اکنکار پنج مسأله را موجب قدرت کَل نیرانجان میداند:
1)تنهایی؛
2) مرگ؛
3) نومیدی؛
4) ترس؛
5) اضطراب.
اکیستها ابراز میدارند کسیکه تمرینات معنوی اکنکار را اجرا نمیکند، به احتمال زیاد در دام قدرت کَل نیرانجان خواهد افتاد. آنگاه بهجای اینکه ابزار خدا واقع شود، به کانالی برای ظهور و حضور کل قدرتهای شیطانی بدل می شود.
واکیستها اعتقاد دارند که عالم یک زندان عظیم دارای سلولهای بیشمار است و زندانبان این عالم کل نیرانجان است، امّا خانهی حقیقی جای دیگری است. کل میل ندارد به هیچکدام از افراد تحت اختیارش اجازه دهد وارد جهانهای معنوی شوند، همینطور، نمیخواهد که ما در کالبد نورانی خود بهسوی خداشناسی سفر کنیم. کل ما را وادار میکند باور کنیم که اوضاع رو به بهبود است و به این منظور، قاصدان و اصلاحگران (پیامبران) اخلاقی، اجتماعی و سیاسی خود را طرّاحی و بهطور مستمر به این دنیا گسیل میدارد؛ که دائماً در جهت درست کردن این جهان کوشش کنند.
پال در جای دیگری دست از خدایی کَلنیرانجان برداشته و او را شیطان میخواند. او در این زمینه میگوید:
«ستیز روز افزون میان قدرت کَل و قدرت اک در جهانهای روانی که زیر طبقهی روح قرار دارند، همیشگی است. این ستیز نتیجهی بین خوب و زشت است. کَل، بنا به مکتوبات مسیحیّت و سایر ادیان، شیطان یا اهریمن است. او سلطان قدرت منفی است، و بر تخت خویش تأسیس گشته تا برای روح موانعی بیافریند و در نهایت، موجب آبدیده شدن و تکامل وی در دورههای تولّد و مرگ در چرخ هشتاد و چهار شود.
به عبارت دیگر، جهانهای تحتانی به مثابهی کانون پرورش برای روح عمل میکنند تا روح در آنها تحصیل کرده، بعد از فارغالتّحصیلی به جهانهای بالاتر راه یابد. روح میتواند در مقام همکاری با خدا، خدمت خویش را آغاز کند.»[39]
اخلاق در سیرهی اوشو
- اوشو عارف نامدار هندی
از اوشو قریب ششصد عنوان کتاب، هفت هزار ساعت نوار کاست و هزار و هفتصد سخنرانی ویدیویی باقی مانده است. آثار اوشو به اکثر زبانهای زندهی معاصر ترجمه، و پیروانش در اقصی نقاط جهان امروز گسترده شدهاند.
- نگاه انسانمدارانهی اوشو
الف) محوریّت انسان؛
ب) تأکید بر آزادی و اختیار انسان؛
ج) اعتقاد به توانایی فوقالعادهی انسان؛
د) طبیعتگرایی؛
هـ) مدارا.[40]
- اخلاق جنسی در عرفان اوشو
به خاطر جاذبههای شهوانی عرفان اوشو، روزبهروز بر جمعیّت این فرقه افزوده شد، تا جاییکه دولت آمریکا صلاح را بر آن دید تا از دست این استاد خودپرورده خلاص شود. ادّعا شده در پی بازداشت او در سال 1986میلادی، در زندان ایالت اوکلاهوما، یک منبع قدرت تشعشع رادیواکتیو را در تشک خواب اوشو پنهان کردند تا تواناییهای عقلانی، قابلیّتهای گفتاری و سیستم دفاعی بدنش را نابود کنند.
اوشو معتقد است عشق باید زمینی باشد. از نظر او، معشوقه در عرفان، یعنی مادّی. او دنیایی بودن عشق را در تضاد با هوسها نمیداند. وی میگوید: رسیدن به عشق، تنها از طریق قطب مخالف امکانپذیر است و میل مرد به زن یا زن به مرد شروع عشق است.
- روابط آزاد و ضدّ اخلاقی
- همجنسگرایی و اعمال غیراخلاقی
دیدگاه اوشو در مورد همجنسگرایی جالب است، وی معتقد است این مسأله چیز مهمّی نیست و هیچ اشتباهی در آن رخ نمیدهد. او در این باره میگوید:
«این ایدههای اجتماعی است که چیزی را غلط یا درست میشمارد. خوب است اول آن را بپذیرید؛ چراکه در صورت ردّ آن نمیتوانید آن را حل کنید؛ هرچه بیشتر آن را رد کنید، بیشتر جذب همجنس خواهید شد، زیرا هر چیزی که ممنوع میشود جذابیّت بیشتری مییابد و همجنسگرایی یکی از مراحل ضروری رشد انسان، اعم از زن یا مرد است.»[42]
اخلاق در عرفان اوشو، یعنی آزادی و رهایی از قیود؛ انسان هرچه آزادتر، اخلاقیتر و عارفانهتر.
افکار اوشو بیشتر ترویجکنندهی یک هرج و مرج اخلاقی است. هرچه از دیدگاه عقل و شرع ادیان الهی ممنوع و ضدّ اخلاق فرض شده، در نظرگاه اوشو، نهتنها فعل غیراخلاقی نیست، بلکه با پرداختن مفرط به آن میتوان نیاز را برآورده کرد و در پی حل آن برآمد.
کریشنا مورتی و پیشنهاد آزاد سازی
- جیدو کریشنا مورتی
- گرفتار شدن فرد به خویشتن
کریشنا مورتی عنوان میدارد:
«گویندهی این سخنان بر آن نیست که شما را نسبت به فلان موضوع متقاعد سازد تا فلان باور را به شما القا کند. او از شما نمیخواهد که دنبالهرو او بشوید. او مرشد و مراد شما نیست. او مبلّغ و مدافع نظام خاصّی- مثلاً یک نظام فلسفی خاص – نیست، بلکه بهعنوان دوستانی که چند سال است یکدیگر را میشناسیم، و علاقه و نگرانیمان صرفاً متوجّه زندگی شخصی خودمان نیست، میخواهیم به اوضاع جهانی نگاه کنیم که رو به دیوانگی، آشفتگی و پریشانی میرود.»[43]
کریشنا مورتی میگوید:
«هیچ معلّم یا مرشدی[44] وجود ندارد. فقط شما هستید؛ یعنی ارتباط شما با دیگران و جهان، هیچ چیز دیگری وجود ندارد. وقتی این را تشخیص دادید، یا دچار احساس حقارت میشوید که خود منجر به ناامیدی و بدبینی میشود، یا با این حقیقت روبهرو میشوید که نه شما و نه هیچکس دیگری مسؤول جهان یا خودتان و آنچه فکر یا احساس میکنید و یا چگونگی رفتارتان نیست؛ در نتیجه، همهی ترحّم شما خود بهخود بیفایده است؛ زیرا آنهم شکلی از ترحّم به خود است.»[45]
- باور یعنی یک امر فردی
«بار دیگر این عقیدهی خود را تکرار میکنم که هیچ تشکیلاتی نمیتواند انسان را به سوی تعالی معنوی هدایت کند. اگر تشکیلاتی بدین منظور برقرار گردد، تبدیل به نوعی چوب زیر بغل و تکیهگاه میگردد؛ موجب تضعیف و وهن عزّت و آزادگی آدمیان میشود، بلکه موجب اسارت انسانها شده و بهطور اجتنابناپذیری فرد را دچار فلج روحی و روانی گردانده، مانع رشد درونی او میشود.»[46]
- اخلاق نوین یعنی نفی ایمان
«صدها سال است که آدمی برنامهریزی شده تا باور کند و ایمان داشته باشد و از آیینها و جزمهای ویژهای پیروی کند، بنابراین، مغزش همانند کامپیوتر شده است، منتها به علّت محدودیّت، از کارآیی آن برخوردار نیست. البته کامپیوتر هم اگرچه کرانمند است، به این علّت که خواهد توانست بسیار سریعتر بیندیشد، آدمی را از میدان به در خواهد ساخت.»[47]
همه جا تقسیمات و اختلافات مذهبی و فرقهای متعصّبانه از قبیل کاتولیک، پروتستان، هندو، بودایی و غیره وجود دارد.
به عقیدهی کریشنا مورتی، هر آنچه درون پرستشگاهها و کلیساها، از پیکرهها، نمادها و نگارهها قرار دارد، آفریدهی ذهن است.
رهایی و آزادی ذهن
مورتی، انسان را به یک توقّف اساسی در زندگی و یا به تعبیر رساتر طغیان در برابر همهی آنچه تا به حال بر انسان تحمیل شده است، دعوت میکند. مورتی میگوید: ذهن باید آزاد شده، کاملاً ساکت و آرام باشد، نه اینکه توسّط آموزههایی کنترل شود. هنگامیکه ذهن یک ذهن کاملاً آزاد باشد - یعنی پیرو مذاهب و ادیان متداول نباشد- قادر به تفحّص در طبیعت و ماهیّت حقیقت خواهد بود؛ و نه مراد و مرشدی که او را بهسوی خود ببرد. تنها یک ذهن ساکت است، یک ذهن آزاد است که میتواند به چیزی ورای زمان دست یابد.[48]
از کلام مورتی برمی آید هنگامی که؛ ذهن گرفتار یک ایدئولوژی و یک عقیده است، یا هنگامی که در قالب تجربهها و خاطرات گذشتهی خودش محصور است، نمیتواند آرام باشد.
نفی اخلاق در شیطانپرستی
- ماهیت شیطانپرستان
بسیاری نیچه را بهعنوان پدر فرقهی شیطانپرستی می دانند، بهدلیل اینکه تفکّر غالب و اصیل این فرقه، کشتن خداوند است.
امّا واقعیّت آن است که در اوایل قرن نوزدهم برخی از اشراف انگلستان که عضو گروه فراماسونری بودند، به رهبری سر فرانسیس داشو، گروه شیطانپرستان را با نام باشگاه آتش جهنّم در شهر لندن تأسیس کردند و از اوایل قرن نوزدهم شهر لندن مرکز شیطانپرستان در اروپا بوده است.
شیطانپرستان دارای ویژگیهایی همچون گناهگرایی، قتل، تجاوزات جنسی، نابود کردن اصول اخلاقی، بیتوجّهی به مسایل توحیدی و ... هستند.
- ممنوع و حرام در شیطانپرستی وجود ندارد
آزادترین کشور برای انجام مراسم شیطانپرستی آلمان است که شنیعترین اعمال در آنجا صورت میگیرد. شیطانپرستان دارای مراسم گوناگونی هستند که یکی از آنها مراسم، «بوسهی مقدّس» است. این مراسم هنگام پیوستن عضو جدید به گروه شیطانپرستان صورت میگیرد؛ به این صورت که فرد جدید عریان شده، توسّط کشیش بر پنج عضو او بوسه زده میشود؛ یکی از آن اعضاء، آلت تناسلی است. از دیگر مراسم، نماز جماعت سیاه است که به مراسم عشای ربانی مسیحیان شبیه است.
مراسم دیگر، قربانی کردن برای شیطان است و معمولاً خود قربانی از قبل بیهوش و پس از غسل در شبی تاریک، قربانی و سپس سوزانده میشود.
مراسم دیگر، دعای محراب است؛ به این صورت که فرد در یک محراب قرار گرفته، با کشیدن پارچهای سیاه بر روی خود و استفاده از علامت ستارهی پنج پر و خواندن اورادی، به نیایش و کسب قدرت از شیطان مشغول میشود.[49]
- گذری بر چند اصل ضدّ اخلاقی شیطانپرستان
الف) شیطان، نماد وجود، زندگی شاداب و مادّی است، نه یک رؤیای ناچیز معنوی؛ امور معنوی و غیر مادی توهّم و تظاهر است.
ب) شیطان میگوید: کمعقلی و بیعفّتی بهتر از ریاکاری و خودفریبی است.
ج) شیطان، سنبل انتقامجویی است، نه برگرداندن آن طرف صورت (اشاره به رفتار محبّتآمیز مسیحیان).
د) شیطان، انسان را با دیگر حیوانات کاملاً همانند میداند، گاه بهتر و اغلب بدتر از آن حیوانی که بر چهار دست و پا راه میرود.
ی) شیطان، تمام آنچه گناه نامیده شده را مایهی خرسندی، مسرّت روانی، آرامش فکری و عاطفی میداند.[50]
در برخی منابع به یازده و برخی دیگر بیست قانون برای شیطانپرستان اشاره شده است. در اینجا به ذکر چند قانون بسنده میکنیم:
الف) اگر مهمانی در محلّ استراحت توست و تو را میرنجاند، او را مورد ستم خویش قرار ده.
ب) به هیچ حیوانی غیر انسان صدمه نزن، مگر برای غذا یا دفع حملهاش.
پ) شادی را در پیروزی بجوی و نه در صلح.
ت) همواره برای بیشتر تلاش کن؛ پیروزی، پایانی ندارد.
ج) بمیر، بهجای آنکه تسلیم شوی.
ر) خون یک جاندار، بهترین است، از برای آبیاری دانههای یک زندگی جدید.
د) هیچ چیز زیبا نیست به جز انسان، ولی زن، زیباترین موجود در جهان است.
ی) هر آن چیز که عظیم است، بر فراز اندوه بنا شده است.[51]
- تأثیر موسیقی در شیطانی کردن اخلاق مریدان
خوانندگان متال و راک، مدام در آهنگهای خود این واژه ها را به کار میبرند:
«به جهنّم خوش آمدید»، «سرودی از جهنّم»، «محکوم به جهنّم»، «در جهنّم بسوز»، «شاهزادگان جهنّم»، «نگهبان جهنّم»، «میخواهم به جهنّم بروم»، «زنگهای جهنّم ... .»[53]
در بررسی روزنامهها و رسانهها، میتوان نمونهی جنایات و خودکشی فزایندهی شنوندگان و بینندگان این کنسرتها را بهصورت نمودار غیرعادی کشتار، تجاوز به عنف و استفادهی مرگآور از موادّ مخدّر مشاهده کرد. میانگین خودکشی یا صدمه رساندن شدید به خود برای گروه شیطانپرست پینک فلوید، به پانزده تا بیست نفر بعد از هر کنسرت میرسد. مرگهای زود هنگام، خودکشی، قتل، مصرف موادّ مخدّر، زنا و ... فرجام موسیقی پاپ، راک و هویمتال است.[54]
- ذکر سه نکتهی اخلاقی
الف) یک شیطانپرست باید بداند که اساس عالم بر پایهی دروغ شکل گرفته و همهی باورهای انسانها ریشه در دروغ دارد. بنابراین، نمیتوان راست گفت، اگر هم حرف راست بزنید، کسی سخن شما را باور نمیکند. در شیطانپرستی هر چیز، منفیاش درست است. هرکسی را گفتند، آدم خوبی است، او بدترین انسان است. بهترین کار، بدترین آن، نزد مردم است.
ب) در شیطانپرستی یک قانون کلّی وجود دارد: «دیدن»؛ فقط نگاه کن، بدون تعقّل؛ به درستی و نادرستی اعمال توجّهی نکن؛ هرچه پیشوایان انجام دادند درست است؛ فقط تکرار کن و نه تعقّل؛ لازم نیست به حق و حقیقت اعمال دست پیدا کنی؛ فقط به خودت نگاه کن و هرچه را که خوشت میآید عمل کن.
ج) شیطانپرستها در پی راهاندازی اخلاقی جدید برای جهنّمیان هستند و آن اخلاق قوم لوط است. اعمال زشت قوم لوط را مرتکب شده، روزبهروز همجنسخواهی بیسابقهای را ترویج میکنند. با تلاش و پیگیری آنها ازدواج همجنسگرایان در اکثر کشورهای آزاد بهصورت قانون در آمده است.[55]
جمعبندی
متأسّفانه در مکاتب عرفانی جدید، پرداختن به مقولههایی نظیر سکس، مواد مخدّر، موسیقی و الکل بهوفور یافت میشود. دقیقاً همان نکاتی که در اکثر ادیان الهی یک تابو فرض شده و باید با دقّت و تحت شرایط خاصّی به آنها نزدیک شد، در عرفانوارههای جدید، حرمت شکسته شده و با صحه گذاشتن بر آن و ایجاد جذّابیّت، جوانان را به سوی آنها سوق داده، بر مریدان خویش روزبهروز میافزایند.
پينوشتها:
[1]-Eckankar.
[2]-Osho.
[3]-Krishnamurti.
[4]-Satanism.
[5]- جمعی از نویسندگان، فرهنگ و دین، ص 202.
[6]- افتخاری، اصغر و کمالی، علی اکبر، رویکرد دینی در تهاجم فرهنگی، ص 48.
[7]- قربانی، عسکر، چیستی اخلاق و فضایل اخلاقی، ص137.
[8]- لقمان/۱۶، سبا/ ۴ و زلزله / ۷،۸.
[9]- سبحانى، جعفر، اخلاق، ص 132.
[10]- راسل، برتراند، جهانى که من مىشناسم، ص ۵۶ .
[11]- همان، صص ۶۷ ، ۶۸.
[12]- فروغی، محمّدعلی، سیر حکمت در اروپا، ج۳، صص ۱۹۹-۲۰۰.
[13]- Eckan kar یا طریق معرفت کامل بهمعنای همکار شدن با خدا تعلیماتی در مورد نور و صوت که خلاصهای از تمام تعلیماتی است که از طرف خداوند نازل میشود؛ اساس تمامی علوم، و کلیدی در راه کسب نیروهای معنوی؛ دانش باستانی سفر روح؛ انعکاس آگاهی درونی در طریق جهانهای پایین تا زمانیکه فرد وارد مراتب والای جذبه گردد، و احساس کند که تجربهی روحانی کسب کرده است. این چنین تجربهای از طریق تمرینات معنوی که تنها پیروان اکنکار میشناسند، دستیافتنی است.
[14]- Pal twitchell sri ماهانتا، استاد حق در قید حیات اک، از سال 1965-1971م که سال ارتحال او بود، با نوشتن کتب متعدّدی تعلیمات مُدرن اکنکار را به مردم جهان آموخت. دارای تألیفات و نوشتهها و کنفرانسهای متعدّدی است. او بهعنوان بنیانگذار، زندگی و ایدههای فراوانی را برای هزاران نفر از پیروانش به ارمغان آورد.
[15]-eck.
[16]- mahanta ماهانتا همان استاد معنوی و معلمی است که کارش کمک کردن به تازه کارها در انجام تمرین سفر روح[16] است.
[17]- توییچل، پال، اکنکار کلید جهانهای اسرار، ص15.
[18]- مشهدیان، وهاب، اکنکار و عقیدهی جاهلی تناسخ، ص 16.
[19]- اکنکار حکمت باستانی برای عصر حاضر، ص۲۰.
[20]- توئیچل، پال، پالجی، ص209.
[21]- همان، ص۱۴۹.
[22]- توییچل، پال، اکنکار حکمت باستانی برای عصر حاضر، ص۲۵.
[23]- توییچل، پال، ندای الهی، ص۱۱.
[24]- همان، ص۶۹ و۱۳۰.
[25]- همان، ص۱۲۹.
[26]- توییچل، پال، اکنکار حکمت باستانی برای عصر حاضر، ص۸۶.
[27]- همان، ص۵۲.
[28]- توییچل، پال، سرزمین های دور، ص 376.
[29]- توییچل، پال، دندان ببر، ص 18.
[30]- همان، ص 190.
[31]- توییچل، پال، اک ویدیا، ص 75.
[32]- توییچل، پال، سرزمینهای دور، ص 66.
[33]- همان، ص 348.
[34]- توییچل، پال، اکنکار کلید جهانهای اسرار، ص23.
[35]- همان، ص166.
[36]-Sugmad نام خداوند متعال در طریق اک.
[37]-Niranjan kal قدرت منفی که جوهر خالص نیست؛ تجلّیات مادّی و اشکال را خلق میکند؛ وظیفهاش مشغول نگهداشتن روح در جهانهای پایین است.
[38]- همان، ص334.
[39]- توییچل، پال، دفترچهی معنوی، ص 292.
[40]- اوشو، اینک برکهای کهن، ص 11.
[41]- اوشو، ضربان قلب حقیقت مطلق، ص 406.
[42]- مشهدیان، وهاب، معنویّت یا رهایی از معنویّت، ص 131.
[43]- مورتی، کریشنا، شعلهی حضور و مدیتیشن، ص 12.
[44]- authority.
[45]- مورتی، کریشنا، رهایی از دانستگی، ص 42.
[46]- مورتی، کریشنا، تعالیم کریشنا مورتی، ص 42.
[47]- مورتی، کریشنا، تار و پود اندیشه، ص 14.
[48]- مورتی، کریشنا، شعلهی حضور و مدیتیشن، ص 38.
[49]-کریمی، حمید، جهان تاریک، ص 46.
[50]-www. Satanc 8 . blog fa. Com.
[51]- www. xekiaz 1000. blog. Com.
[52]- کریمی، حمید، جهان تاریک، ص 57.
[53]- مشهدیان، وهاب، معنویّت منهای معنویّت، ص 125.
[54]- همان، ص 130.
[55]- همان، ص128.
1. قرآن کریم.
2. جمعی از نویسندگان، فرهنگ و دین، ترجمه و زیر نظر: خرمشاهی، بهاءالدّین، چاپ اوّل، تهران: مؤسّسهی طرح نو، 1374ش.
3. افتخاری، اصغر و کمالی، علی اکبر، رویکرد دینی در تهاجم فرهنگی، چاپ اوّل، تهران: سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، 1377ش.
4. راسل، برتراند، جهانی که من میشناسم، ترجمه: عبّاسی، روح الله، چاپ چهارم، تهران: سپهر، 1346ش.
5. فروغی، محمّدعلی، سیر حکمت در اروپا، چاپ چهارم، تهران: نشر البرز، 1383ش.
6. توییچل، پال، اکنکار کلید جهانهای اسرار، ترجمه: اهرپور، هوشنگ، تهران: نشر زرین، 1379ش.
7. کدامر، تا دو داگلاس منسون، اکنکار حکمت باستانی برای عصر حاضر، ترجمه: جلالیان، مهیار، تهران: ناشر نور و صوت ایساتیس، 1380ش.
8. سیمپسون، پتی، پالجی، ترجمه: البرزی، مریم، چاپ اوّل، تهران: نشر دنیای کتاب، 1377ش.
9. توییچل، پال، ندای الهی، ترجمه: جعفری، رضا، چاپ دوم، تهران، نشر دنیای کتاب، 1377ش.
10. توییچل، پال، سرزمین های دور، ترجمه: اهرپور، هوشنگ، چاپ اوّل، تهران: نشر زرین، 1379ش.
11. توییچل، پال، دندان ببر، ترجمه: اهرپور، هوشنگ، چاپ چهارم، تهران: نشر زرین، 1380ش.
12. توییچل، پال، اک- ویدیا (دانش باستانی پیامبری). ترجمه: اهرپور، هوشنگ، چاپ دوم، تهران: نشر زرین. 1380ش.
13. اوشو، اینک برکه ای کهن. ترجمه: سعدوندیان، سیروس، تهران: انتشارات نگارستان کتاب، 1382ش.
14. اوشو، ضربان قلب حقیقت مطلق، ترجمه: شنکایی، مرضیه، تهران: انتشارات فردوس، 1381ش.
15. مورتی، کریشنا، شعلهی حضور و مدیتیشن، ترجمه: مصفّا، محمّد جعفر، چ دوم، تهران: نشر قطره، 1385ش.
16. مورتی، کریشنا، رهایی از دانستگی، ترجمه: لسانی، مرسده، تهران، نشر بهنام، چ اوّل، 1382ش.
17. مورتی، کریشنا، تعالیم کریشنا مورتی، ترجمه: مصفّا، محمّد جعفر، چ اوّل، تهران: نشر قطره، 1383ش.
18. مورتی، کریشنا، تار و پود اندیشه، ترجمه: ملک زاده، رضا، چ اوّل، تهران: نشر میترا، 1376ش.
19. مورتی، کریشنا، شعلهی حضور و مدیتیشن، ترجمه: مصفّا، محمّدجعفر، چ دوم، تهران: نشر قطره، 1385ش.
20. کریمی، حمید، جهان تاریک، چاپ اوّل، قم: ناشر بوستان کتاب، 1388ش.
فصلنامه تخصصی اخلاق - شماره 21
مقالات:
- قربانی، عسکر، «چیستی اخلاق و فضایل اخلاقی»، در: فصلنامهی اخلاق، شمارهی 11، سال 1387ش.
- سبحانی، جعفر، «اخلاق»، فصلنامه کلام اسلامی، شمارهی 33، سال 1379ش.
- مشهدیان، وهاب، «معنویّت یا رهایی از معنویّت»، فصلنامه آیین سلوک، شمارهی 18، 1388ش.
- مشهدیان، وهاب، «اکنکار و عقیدهی جاهلی تناسخ»، پگاه حوزه، شمارهی 289، سال 1389ش.
سایتها:
- www. Satanc 8 . blog fa. Com
- www. xekiaz 1000. blog. Com
ارسال توسط کاربر محترم سایت : hasantaleb
/ج