نویسندگان: سید جواد ورعی (1) و علی اکبر ناصری (2)
چکیده
واژگان کلیدی
مقدمه
مفهوم مبانی فقهی انقلاب اسلامی
مراد از انقلاب در این تحقیق، مفهوم سیاسی و اجتماعی آن است. بر اساس این مفهوم، انقلاب به یک تحول خشونت بار مردمی اطلاق می شود که هدف آن، تغییرات سریع و اساسی در ارزشها و باورهای مسلط و ساختارهای اجتماعی و سیاسی یک جامعه است (محمدی، 1380: 32).
در جایی، انقلاب اسلامی چنین تعریف شده است:
«انقلاب اسلامی به پدیده ای گفته می شود که به صورت خشونت بار، همراه با مشارکت مردم تحقق پذیرد و منجر به تغییر و تحول بنیادی مبتنی بر مکتب اسلام در ساختارهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جامعه گردد» (نقوی، 1380: 20).
در تعریف فوق، عنصر «خشونت بار» گنجانده شده که در این باره باید گفت: هر چند، استفاده از خشونت در انقلابها، چه از طرف گروه حاکم و چه از طرف انقلابیون، امری رایج است، اما در انقلاب اسلامی ایران به دلیل مبتنی بودن بر اندیشه ی اسلامی و رعایت سلسله مراتب امر به معروف و نهی از منکر، شاهد کمترین خشونت ها از طرف انقلابیون بوده ایم.
انقلاب اسلامی، فارغ از جهات زمان و مکان، ویژگی هایی دارد؛ اگر انقلاب اسلامی ایران به عنوان نمونه ی عینی یک انقلاب اسلامی ملاحظه شود، تفاوت آن با سایر انقلابها، در ایدئولوژی، رهبری، اهداف و نظایر اینها آشکار می گردد.
رابطه ی دین با سیاست و انقلاب در اندیشه ی امام خمینی
«اسلام، دین سیاست است؛ به تمام شؤونی که سیاست دارد. این مسأله برای هر کسی که کمترین تدبّر در احکام حکومتی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی نماید آشکار می گردد. هر کسی را که گمان بر این است که دین از سیاست جداست، نه دین را شناخته و نه اسلام را» (امام خمینی، 1384، ج 1: 221).
ادله ی مختلفی بر پیوند دین و سیاست اقامه شده است. از نظر امام خمینی این ادله عبارتند از: جامعیت دین (امام خمینی، 1378، ج 21: 403)، نقش حکومت در حراست از دین (امام خمینی، 1377: 41)، ماهیت قوانین اسلام (همان: 30)، مسائل اقتصادی اسلام (همان: 31) و سیره ی پیامبر اسلام (همان: 26).
بنابراین، انقلاب که یکی از مسائل مهم سیاست است، از نظر ایشان پیوندی عمیق با دین دارد و دارای مبانی مختلف دینی، به ویژه مبانی فقهی است.
انواع حکومت در اندیشه ی امام خمینی
الف- حکومت مطلوب
1- حکومت پیامبر و ائمه: نخستین حکومت مطلوب از نظر امام خمینی، حکومت پیامبر (صل الله علیه و آله) و ائمه ی معصومین (علیهم السلام) است. ایشان در توجیه حرمت پذیرش ولایت جائر می نویسد: «چون سلطنت از ناحیه ی خداوند برای رسول الله واگذار شده است و بعد از ایشان به تعیین خداوند و یا امر خداوند و تعیین رسول الله (صل الله علیه و آله) به امیرالمؤمنین (علیه السلام) و ائمه (علیهم السلام) بعد از ایشان واگذار شده است» (امام خمینی، 1374، ج 2: 159).
در واقع ایشان حکومت جور را از آن جهت نامشروع و همکاری با آن را حرام می داند که اذن الهی ندارد.
2- حکومت فقیه: از نظر امام خمینی، حاکم اسلام باید واجد دو صفت عدالت و فقاهت باشد. این نوع حکومت در عصر غیبت، فقط حکومت فقیه است:
«امر ولایت (در عصر غیبت) به فقیه عادل راجع است و او کسی است که صلاحیت حکومت بر مسلمین را دارد؛ زیرا واجب است که والی، متصف به فقه و عدالت باشد» (امام خمینی، 1421 ق ج 2: 624).
حکومت مطلوب در اندیشه ی امام خمینی ویژگی هایی دارد؛ مانند حاکمیت قانون الهی (امام خمینی، 1377: 34)، عدالت محوری (امام خمینی 1378، ج 3: 509)، مردم مداری (همان، ج 5: 181) و اعتبار شرایط خاص؛ مانند عدالت و فقاهت و کفایت (سیاسی) در حاکم اسلامی (امام خمینی، 1421، ج 2: 623). این ویژگی ها حکومت مطلوب را از حکومت نامطلوب از منظر امام متمایز می سازد.
ب- حکومت نامطلوب
رابطه ی تقیه با انقلاب
با وجود اهمیت تقیه و وجوب آن، موضوعاتی مانند قتل و شرب خمر از وجوب آن استثنا شده است که در فقه به «مستثنیات تقیه» معروف است. امام خمینی مستثنیات جدیدی را نیز به آنها اضافه کرد؛ مانند ویرانی کعبه ی شریف و ویرانی مشاهد مشرفه (امام خمینی، 1385 ق: 172)، در معرض زوال و تغییر قرار داشتن، ضروریت از ضروریات دین و همین طول اهمیت اجتماعی شخص تقیه کننده (همان: 178) که همگی از موضوعات مورد اهتمام شارع مقدس هستند. از نظر ایشان در چنین مواردی، تقیه حرام است.
ملاحظه می شود که امام خمینی با لحاظ روح اسلام و حکمت تشریع تقیه، موارد جدیدی از مستثنیات تقیه را مطرح می نماید. این امر بعداً در شکل گیری اندیشه ی سیاسی ایشان، به خصوص در طرح اندیشه ی انقلاب اسلامی مؤثر واقع شد.
پی نوشت ها :
1. عضو هیأت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه.
2. سطح سه حوزه ی علمیه.