گفت و گو با صلاح فحص، جانشين مسئول دفتر جنبش امل در ايران
درآمد
براي کساني که گوهر وجود چمران را درک کرده اند سخن گفتن از او چندان ساده نيست. چرا که وجود عزيز او يادآور مجاهدت هايي است که کمتر کسي مي پذيرد در آن شرايط باشد. صلاح فحص با تحليل شرايط حضور چمران در لبنان و چگونگي جنبش امل، ما را با ريشه هاي اين حرکت و ارتباط او با امام موسي صدر بيشتر آشنا مي کند.
لطفاً در ابتدا خودتان را معرفي بفرماييد.
بنده صلاح فحص هستم، جانشين مسئول دفتر جنبش امل در ايران.
سؤال اصلي و مهم اين است که چه شاخصه هايي در جنبش امل بوده و چه شاخصه هايي را آقاي چمران و امام موسي صدر مد نظر داشته اند و ايجاد کرده اند که در گروه هاي ديگر اسلامي نيست؟
اولاً وقتي که شهيد چمران و امام موسي صدر به لبنان آمدند، حزب ا... نبود و کلاً شيعيان لبنان در کشور خودشان بسيار محروم بودند. واقعيت اين است که از لحاظ اسلامي، اقتصادي و اجتماعي وضعيت بسيار بدي داشتند. شيعيان لبنان بيشتر در جنوب لبنان و بقاع لبنان هستند. در جنوب لبنان 70 تا 75 درصد شيعه هستند، در بقاع نيز 60 درصد شيعه هستند. قبل از جنگ داخلي لبنان در 30 سال قبل، شيعيان در دولت خيلي مسلط نبودند. در کارهاي اداري دولت و کارمندان چندان نفوذ نداشتند و معمولاً مي گويند شيعيان بايد درجه دوم باشند. قبلاً سيد عبدالحسن شرف الدين، تقريباً 60 سال پيش، رهبري شيعيان لبنان را عهده دار بودند که خيلي ضد فرانسوي ها و ضد اشغال گران کار کردند، اما وقتي پير شدند يک بار امام موسي صدر به دعوت ايشان به لبنان رفته و با ايشان ملاقات داشت. از آن موقع، سيد عبدالحسن شرف الدين از ايشان دعوت کرد به لبنان برگردد و نماينده ايشان باشد و به کارهاي شيعيان لبنان رسيدگي کند. پس از وفات امام شرف الدين، امام موسي صدر به لبنان برگشت و تلاش کرد ريشه هاي شيعه را بازسازي کند. براي مثال، تصميم گيري کردند که مجلس اسلامي براي همه ما علماء، مهندسين، وکلاء وهمه شخصيت هاي شيعه زيرنظر اين مجلس باشند. حتي هيأت امناي اين مجلس آنها بودند.از آن وقت امام موسي صدر درخواست ها و محروميت هاي شيعه را پيگيري مي کرد. آن موقع شخصي به نام «کامل اسعد» بود که رئيس مجلس لبنان بود. اين ها مي شود گفت که لبناني بودند اما اصلاً ارتباط به شيعه نداشتند. درحالي که مي دانيد رئيس مجلس طبق قانون اساسي لبنان بايد شيعه باشد، در حالي که او فردي پولدار و صاحب نفود بود. او «اقطاع» بود. يعني کسي که زمين دار بوده و مردم روي زمين آن کار مي کردند. اين شخص با امام موسي صدر سازگار نشد و امام موسي صدر با او 180 درجه تفاوت داشت و کم کم به اختلاف برخوردند. و چون کامل اسعد در دولت نفوذ داشت خيلي سعي کرد جلوي حرکت امام موسي صدر را بگيرد و ايشان را حذف کند. امام موسي صدر به جايي رسيد که ديد بچه هاي شيعه در کشور خودشان خيلي محرومند. وي بسيار سعي کرد بين طوايف هماهنگي هايي باشد تا محروميت شيعه را نشان دهد. مثلاً مي رفت در کليسا صحبت مي کرد و ملاقات هاي زيادي درکشورهاي بسياري داشت. حالا برسيم به مقطع اصلي بحثمان که جنگ داخلي لبنان است. ايشان قبل از جنگ ديد که بسياري از جوانان لبناني به سراغ احزابي مثل کمونيست ها، فالانژها و... مي رفتند. امام موسي صدر گفت در اولين قدم بايد اين جوانان را در يک گروه جمع کنيم. تقريباً قبل از جنگ يک تشکيلات فرهنگي و عقيدتي به نام «حرکة المحرومين» شکل گرفت. در آن وقت اسرائيل در مرز جنوب لبنان بود. با برنامه هاي فکري و عقيدتي اين گروه، کم کم بچه ها از ساير گروه ها، جذب اين گروه شدند، بعد جنگ داخلي لبنان شروع شد که بين فلسطيني هاي ساکن لبنان و مسيحيان بود و امام موسي صدر با اين جنگ مخالف بود و مي گفت اولاً قضيه فلسطين بايد فقط مقاومت عليه اسرائيل باشد. و نبايد در اينجا بجنگند. ثانياً مخالف جنگ طوايف بود. حتي يک بار در هنرستاني در بيروت به خاطر جنگ بين شيعيان و مسيحيان در منطقه اي در بيروت اعتصاب کرد و گفت: اگر کسي يک مسيحي را بکشد مثل اين است که مرا کشته. در اين موقع فلسطينيان زياد به دنبال مقاومت عليه اسرائيل نبودند. اما از آن موقع امام موسي صدر در فکر مقاومت بوده و تشکيلاتي را با عنوان «افواج المقاومه البنانيه حرکته المحرومين» بنا نهاد که تشکيلات آموزش نظامي بود و اين زماني است که 3 و4 سال است شهيد چمران به لبنان آمده است و در اين ميان، امام خميني(ره) نيز نامه اي براي امام موسي صدر فرستاد. که از شهيد چمران در آن تعريف کرده بود. بعدها امام موسي صدر با شهيد چمران آشنا شد و هر دو ارتباط بسيار صميمانه اي با هم پيدا کردند. امام موسي صدر مؤسسه اي ساخته بود به نام «جبل عالم» که شهيد چمران مدير آن شد. از آن موقع ارتباط اين دو خيلي بيشتر شد و امام موسي صدر هر کاري مي خواست بکند با شهيد چمران مشاوره مي کرد و شهيد چمران را دست راست امام موسي صدر شده بود.
امام موسي صدر از نظر شما چه ويژگي هايي داشت؟
امام موسي صدر نهضت قهرمانانه خود را با تکيه بر آگاهي و وحدت بي نظيري آغاز کرد و فريادهاي او از مناطق مختلف کشور از مساجد تا کليساها به گوش مي رسيد و اصلاح ساختار قدرت سياسي در لبنان مهمترين دغدغه او در مسير حفظ حقوق شهروندي بود.
منطقه جبل عامل تا سال 1918 ميلادي، زير نظر نظام فئودال بود و به فعاليت هاي علماي دين که در مدارس فعال بودند، جرياني در مقابل نظام ارباب و رعيتي ايجاد شد.
دراين شرايط، هر جنبش جديدي، سيستم حاکم را بر هم مي زد وبه تأمين مطالبات مي پرداخت ولي در دهه پنجاه با تسلط احزاب سياسي بر لبنان وضعيت تغيير کرد و امام موسي صدر توانست جنبش مطالبات ملي را پايه گذاري و هدايت کند.
موسي صدر راه جديد و مسير روشني را در برابر مردم لبنان گشود و بارقه اميدي در دل ها ايجاد کرد و مردم جبل عامل پس از رحلت امام شرف الدين به تأسي از آن امام روي آوردند.
امام موسي صدر با درک خلاء وحدت به پشتيباني از مردم لبنان وارد عرصه فعاليت هاي اجتماعي و سياسي و پس از مدت کوتاهي وارد حوزه تحولات جاري اين کشور شد.
او نهضت قهرمانانه خود را با تکيه به آگاهي و وحدت بي نظير آغاز کرد و فريادهاي او از مناطق مختلف کشور از مساجد تا کليساها به گوش مي رسيد و اصلاح ساختار قدرت سياسي در لبنان مهمترين دغدغه او در مسير حفظ حقوق شهروندي بود.
پيش از امام موسي صدر، مردم جبل عامل نسبت به وضعيت و سرنوشت همه مردم لبنان بي اطلاع و بي اعتنا بودند. ولي با آغاز عصر بيداري دراين کشور، در تکميل دولت جديد به ايجاد دولت ملي همت گماردند که بذر روشنگري و رويکرد توسط آن عزيز در دل ها کاشته شد.
بيشتر طوايف لبنان تلاش کردند امام موسي صدر در اهداف خود که تحقق مطالبات همه ملت بود، شکست بخورد.
انديشه امام که از منبع الهي نشأت مي گرفت و همه را به وحدت و همبستگي و تعامل فرا مي خواند، رفته رفته در لبنان نهادينه شد و مورد اقبال لبناني ها قرار گرفت.
مهمترين محور فعاليت هاي او مبتني بر تأسيس مؤسسات اقتصادي و اجتماعي براي طوايف مختلف لبنان به ويژه محرومان اين کشور بود و شهروندان به راه امام صدر خواسته ها و مطالبات خود را متبلور يافتند و متوجه شدند با يپروي از او مي تواند به حقوق خود دست يابند.
امام توانست درسال 1969 با رأي مردم شيفته، مجلس اعلاء را ايجاد و رياست آن را برعهده گرفته و از اين طريق دغدغه هاي خود درباره مردم منطقه جبل عامل را مطرح و مطالبات آنها را پيگيري کند.
صدر همواره از مشکلات جنوب لبنان به ويژه هجوم وحشيانه صهيونيست ها به اين منطقه نگران بود، او در تحکيم وضعيت جنوب صهيونيست ها بر لزوم مقاومت در برابر اشغالگران تأکيد کرد و بحران جنوب لبنان را بحران همه کشور مي دانست و به پرورش نيروي انساني براي پيکار و دفاع از کشور خود پرداخت که شهيد مصطفي چمران از جمله آنها بود.
فراخوان او براي توسعه مبارزه، روز به روز افزايش يافت و به همبستگي ملي منجر شد که امروز ثمره اين حرکت آن رهبر بزرگ در برابر ديدگان ما قرار دارد.
ايمان به خدا، سازماندهي و وحدت بر اساس دستورات ديني محورهاي اصلي فعاليت هاي امام موسي صدر است. امروز افکار آن بزرگوار در ميان انديشمندان جهان نهادينه شده و او توانست بنيان لبنان با هويت و ساختار جديد را در تاريخ معاصر پايه ريزي کند که سمبل دفاع و مقاومت و پيروزي در برابر اسرائيل است.
امام در کنار خطرات موجود، صهيونيست ها را بزرگترين خطر جهان اسلام و عرب و فرهنگ اسلامي دانست و بر لزوم مقاومت در برابر آنها تا دستيابي صلح و ثبات و امنيت پايدار در خاورميانه تأکيد کرد.
چه فاکتورهايي در اين دو نفر وجود داشت که اين ارتباط صميمانه ايجاد شد؟
شهيد چمران دانشمندي عالم، مهربان و هنرمند بود. فقير نبود. اما به فقرا و ايتام توجه خاصي داشت. اين صفات را يک جا در يک شخص نمي توانيد پيدا کنيد. اين اشخاص در تاريخ بسيار نادر هستند. امام موسي صدر نيز چنين صفاتي را داشتند. پس وقتي اين دو در يک زمان هستند و برخورد مي کنند، حتماً ارتباط صميمانه اي ايجاد مي شود، شهيد چمران خانواده اش را رها کرده و به خاطر مقاومت و فقر و... به لبنان آمد. عليرغم اينکه بيش از 10 اختراع در آمريکا و ناسا داشته است. اما کسي بود که هنر والايي داشت وقتي شخصي چنين صفاتي را دارد حتماً امام موسي صدر توجه ويژه اي به ايشان دارد و وقتي هم يک نفر مثل امام موسي صدر باشد شهيد چمران دنبال ايشان مي گشته تا با وي همکاري کند.
عملاً چند مدت بعد از اينکه شهيد چمران به لبنان آمد با يکديگر آشنا شدند؟
ابتدا شهيد چمران که به لبنان آمد، مدير مؤسسه «جبل عامل» شد و تقريبا 10 سال با هم بودند. نه فقط در لبنان با هم بودند، بلکه حتي امام موسي صدر براي انقلاب اسلامي ايران نيز بسيار تلاش کردند و اين چيزي بود که شهيد بهشتي، مرحوم طالقاني و امام خميني مي دانستند امام موسي صدر مليت ايراني- لبناني داشت. امام موسي صدر اولين روحاني اي است که از دانشگاه تهران فارغ التحصيل شد. امام موسي صدر وقتي شاه به ايشان گفت من تابعيت ايراني را از شما مي گيرم، در جواب گفت: شاه تابعيت من را بر مي دارد من هم صندلي سلطنت وي را بر مي دارم. امام موسي صدر و شهيد چمران براي انقلاب اسلامي در لبنان بسيار کار کردند من گمان مي کنم و اعتقاد دارم. البته قبل از آن يک سري مقاومت ها از سوي فلسطيني ها و کمونيست ها نيز بود هر چند يک مقدار هم عليه ما مي جنگيدند.
امام موسي صدر مجبور مي شود «حرکه المحرومين افواج المقاومه البنانيه» را اعلام کند. اما اين اسم بسيار طولاني بود پس ا، م، ل را از اول هر کلمه مي گيرد و آن را «امل » نام گذاري مي کند. امل به معناي اميد است و جنبش «امل» در سال 1975 يعني 4 سال قبل از انقلاب اسلامي ايران اعلام موجوديت مي کند. باري فلسطيني ها نمي گذاشتند يک جنبش و تشکيلات براي لبناني ها ايجاد شود چون جوانان شيعه لبناني بسيار زياد بودند و در گروه هاي مختلف پراکنده بودند و اين گروه هاي ملي، فلسطيني و کمونيستي نمي خواستند اين جوانان از آنها جدا شده و به امل بپيوندند و کم کم شروع به اذيت کردند.
اهداف جنبش امل چيست؟
اين جنبش به وسيله ايمان به خدا حرکت مي کند. ايمان به معناي حقيقي و نه به معناي نظري آن، ايماني که براي همه فعاليت هاي زندگي و روابط انساني ما ضروري است تا حدي که تلاش و اعتقاد ما تداوم داشته باشد و اشتياق در وجودمان افزايش يابد. همچنين موجب تصحيح رفتارمان شود.
در مرامنامه جنبش امل چيزي هست که مي گويد: با ايجاد جنبش امل، فلسطيني ها مي گويند. طرفدار فالانژهاست. فالانژها مي گويند فلسطيني هاست. احزاب ملي گرا و راست مي گويند. چرا مي جنگند. احزاب چپي مي گويند.
چرا نمي جنگند. شاهنشاهي مي گويد اين طرفدار کمونيست است و کمونيست ها مي گويند طرفدار شاه است. کساني مي گويند چرا اصلاً وارد سياست مي شويد؟ تندروها مي گويند چرا کاري نمي کنيد؟
اين معلوم مي کند خط امام موسي صدر چگونه بوده و از هيچ جناحي تأثيري نمي پذيرفته است بلکه روي نظر و عقيده خود بوده معتقد است که رأي خودش صلاح است و روي آن مقاومت مي کرد.
از فعاليت هاي جنبش امل دور نشويم. بله! جنبش امل، آن زمان بر ضد اسرائيل کارهاي زيادي کرد. آن زمان که سيد احمد خميني در لبنان بوده با شهيد چمران در صف رزم هستند. آنها تفنگ به دست گرفته اند و پشتشان تانکي است که روي آن نوشته «افواج المقاومه البنانيه». با گذر زمان کم کم جنبش امل تسلط زيادي در لبنان و در مقاومت پيدا کرد.
مردم لبنان به چمران چگونه نگاه مي کردند آيا به عنوان يک ايراني که به لبنان آمده او را مي پذيرفتند؟
ببينيد، آن موقع ايراني نبود. يعني نمي توانيد بگوييد ايراني. ايران اينطوري نبود و بسيار با الان فرق دارد. آن موقع اصلاً نمي توانست کسي بنشيند و شهيد چمران را بشناسد. همه برايش احترام قائل بودند. علي رغم اينکه خيلي از بچه هاي ايراني مخالف او بودند و بعضي ها مي گفتند شهيد چمران جاسوس آمريکاست. اين را قبول داريد يا نه؟
چپ ها اين را مي گفتند؟
بله! عين اين را مي گفتند.
موقعي که با فلسطيني ها درگير مي شديد، آيا آنها به جاي اينکه وقت بگذارند با اسرائيل بجنگند با جنبش امل درگير مي شدند؟
نه فقط با جنبش امل. شيعيان لبنان خانه ها، دخترها، همه چيزهايشان را دادند به فلسطيني ها. اما فلسطيني ها درمقابل اين چه چيز به شيعيان لبنان مي دادند: ستم. من قطعاً همه فلسطيني ها را نمي گويم. اما گروه هايي بودند که مخالف اين خط بودند و در لبنان تسلط داشتند و خيلي ما را اذيت کردند و خيلي سعي کردند ما را با گروه هاي ديگر لبناني از بين ببرند.
پس فضاي ناگواري بوده است؟
درهر شهري 10 تا 20 نفر از جنبش بودند و مردم هم از طرفداران جنبش بودند. جنبش ما اينگونه شروع به حرکت کرد و فلسطيني ها، ملي گراها و گروه هاي ديگر که مسلط بودند نمي خواستند اين 20 نفر کارشان را ادامه بدهند و بين آنها درگيري ايجاد مي شد. هدف ما جمع کردن جوانان شيعه بود که در گروه هاي ديگر فعاليت مي کردند.
بعد وقتي تعدادشان زياد شد، کجا آموزش مي ديدند؟
همه يک جا آموزش نمي ديدند و دوره هاي آموزشي برگزار مي شد. 100 نفر، 200 نفر در بقاع در ژانتا و... شهيد چمران اين آموزش ها را بلد بود و فلسطيني ها بودند که به اين گروه ها آموزش مي دادند. حالا کم کم به 1978 يعني از آن وقت شهيد چمران جنبش را در لبنان رها نکرد تا اين که در سال 1981 به ايران بازگشت. يک هيئتي از مسئولين جنبش امل از جمله آقاي «بنيه بري» وشهيد چمران با يک هواپيماي مخصوص آمدند خدمت امام خميني (ره) جهت عرض تبريک پيروزي انقلاب. آن وقت آقاي بري معاون و دبير کل جنبش بودند. آمدند اينجا و امام خميني (ره) وقتي با ايشان ملاقاتي داشتند، گفتند، سوغاتي خوبي براي ما آوردي. گفتند چي؟ امام خميني فرمودند: دکتر چمران، ايشان بايد اينجا بمانند و ديگر از آن وقت شهيد چمران ماندند و آنها برگشتند.
دردوره 1978 تا 1981 جنبش امل چگونه اداره مي شد و نقش شهيد چمران چه بود؟
نقش ايشان عين قبل بود. وي مسئول اجراي جنبش بود و بسيار نفوذ و تسلط در جنبش داشت و همه به حرف ايشان گوش مي کردند و ستون فقرات مقاومت بودند. دبير کل جنبش آن موقع «حسن حسيني» بود ولي به طور کلي زياد کار نمي کرد اما آقاي نبيه بري که معاونش بود فعال بود. بعد انتخابات شد و«حسيني» اعلام کرد که ديگر نمي خواهد کار کند.
آقاي چمران هيچ وقت قصد نداشت که دبير کل جنبش بشود؟
نه اصلاً، شهيد چمران شخصيتي بود که دنبال پست و مقام نبود. حتي در ايران هم به زور قبول کرد که نماينده رهبر در ستاد کل نيروها باشد. شهيد چمران هر جا مقاومت بود، مي رفت هر جا فقير و محروميت بود، مي رفت. در کنفرانسي که در لبنان برگزار شد، شهيد چمران نيز حضور داشت و آقاي نبي بري دبير کل جنبش امل شد.
آيا بعد از انقلاب اسلامي کساني بودند که با شهيد چمران و امام موسي صدر مشکل داشتند؟
خود شهيد چمران درکتاب لبنان مي نويسد: در پيروزي انقلاب اسلامي در بهمن ماه، جمهوري اسلامي آن موقع همه سازمان هاي آزاد به جز «جنبش امل» را دعوت مي کند. شهيد چمران مي نويسد: غصه دارم، عليرغم اينکه جنبش امل اولين جنبشي است که به خاطر انقلاب اسلامي با همه جنگيده است، خب اين حرف هاي خود چمران است.
آقاي بري و جنبش نظري راجع به لبنان داشتند که آن اشخاص مخالف اين نظر بودند. وقتي اسرائيل لبنان را اشغال کرد و رسيد به بيروت، «امل» بود که جلوي آنها ايستادگي کرد. «امل» 1/5 ماه نگذاشت اسرائيل وارد بيروت بشود و در «خلده» مقاومت کرد. سفيرالجزاير وقتي ديد چند نفر از جنبش امل جلوي ارتش اسرائيل را گرفته و بچه هاي امل، تانک هاي اسرائيلي را گرفته اند و در بيروت به آنها به گردش مي پردازند. الجزاير گفت، بورس مي دهم هر تعداد دانشجو مي خواهد بياد اينجا تحصيل کنند. اما برخي با «امل» مخالف بودند و نظرات خاص خود را درباره لبنان داشتند، پس رفتند يک جنبش مخالف امل در لبنان تأسيس کردند. اما از آن موقع تا 1990 جنبش امل ستون مقاومت ضد اسرائيلي بوده است و ما در مقاومت ضد اسرائيل، بيش از 1500 شهيد داده ايم. ما جنگيديم تا لبنان تقسيم نشود. يک جنگ به نام جنگ «علم» (جنگ پرچم)، که امل جنگيد تا پرچم لبنان حفظ شود و با دروزي ها و ساير گروه ها جنگيدند. آن موقع «حزب الله» به وجود آمده بود. البته نظرات حزب الله در آن موقع و الان 180 درجه تفاوت داشته است. الان «حزب ا...» و «امل» مثل شمشير امام علي (ع) است که دو شاخه دارد. الان يک اتحاديه داريم که بي نظير است. ديگر نمي شود. اين اتحاديه شکست بخورد. از مسائل ريز تا استراتژيک جنبش و حزب الله را امروز به توافق رسيده ايم.
برگرديم به فضاي اوليه اي که شما ترسيم کرديد که شهيد چمران به ايران مي آيد و آقاي «بري» برمي گردند و رياست جنبش را بر عهده مي گيرند. زمان طي نمي شود و شهيد چمران به شهادت مي رسند.
بله! درست يک سال بعد از آن.
واکنش سازماني و مردمي که چمران را مي شناختند در رابطه با اين خبر چه بود؟
ببينيد! امل از 10 نفر به 1 ميليون نفر رسيده است و هر سال بزرگ تر مي شود. شيعيان لبنان 2 قسمت هستند، بالغ بر 90 درصد از شيعيان لبنان عضو «امل» يا «حزب الله» هستند و تنها چند درصد در ساير گروه ها قرار دارند. عليرغم اينکه امل از همه گروه هاي لبناني ضربه خورده و با همه گروه هاي لبناني جنگيده است، ولي الحمدا... چون ريشه اين ثمره را امام موسي صدر و شهيد چمران کاشته اند، هيچ طوري نمي شود.
شهادت شهيد چمران براي لبناني ها و « املي ها» تا چه اندازه ناراحت کننده بوده است؟
شايد باور نکنيد و نمي خواهم مبالغه هم بکنم، ما چمران را به عنوان رهبر مي دانيم و سازمان هايي که در لبنان به نام شهيد چمران داريم، فکر مي کنم بيشتر از 6، 7 تا باشد. به طور کلي ما براي شهيد چمران خيلي احترام قائليم و جايگاه والايي دارند. نه فقط پيش جنبش امل بلکه در نزد تمام شيعيان لبنان جايگاه محفوظي دارند. مراسم سالگرد شهيد چمران در لبنان، در چند جا برگزار مي شود و مدارس زيادي و مؤسسات بسيار بزرگي به نام ايشان است. حتي هر سال عشق مردم به ايشان بيشتر مي شود و بيشتر با ايشان آشنا مي شوند.
منبع: ماهنامه شاهد یاران، شماره 37