سرگذشت اجباري

در مورد سربازي اطلاع دقيقي در دست نيست که دقيقاً از چه زماني سربازگيري آغاز شده است. تفکر سربازگيري حدود 400 سال پيش از ميلاد مسيح شروع شده، اما به خاطر موقعيت سياسي و اجتماعي آن زمان اين تفکر به مرحله عمل در نيامد و همان اصول ابتدايي، يعني استخدام افراد مزدور و داوطلب، شيوه هاي اوليه سرباز گيري بوده است.
شنبه، 30 ارديبهشت 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
سرگذشت اجباري

سرگذشت اجباري
سرگذشت اجباري


 





 

سربازي از چه زماني در دنيا و در ايران به اجرا درآمد؟
 

اشاره:
 

در مورد سربازي اطلاع دقيقي در دست نيست که دقيقاً از چه زماني سربازگيري آغاز شده است. تفکر سربازگيري حدود 400 سال پيش از ميلاد مسيح شروع شده، اما به خاطر موقعيت سياسي و اجتماعي آن زمان اين تفکر به مرحله عمل در نيامد و همان اصول ابتدايي، يعني استخدام افراد مزدور و داوطلب، شيوه هاي اوليه سرباز گيري بوده است.

سربازي در ايران
 

«سرباز گيري در ايران» در طول تاريخ خود عناوين مختلفي داشته. از جمله محافظ، گارد جاويدان، ياران فناناپذير، قزلباش، قواي محلي، تفنگچي لر، قوللر، نسقچي لر، سپاهيان ايلات، قواي ولايتي و...
سربازگيري در ايران تاريخچه اي نسبتاً طولاني دارد که ذکر تمام آن از حوصله اين متن خارج است. اما شرح مختصري از سربازگيري بر مبناي «بنيچه» که چندان قدمتي هم ندارد، خالي از لطف نيست.
لغت «بنيچه» از کلمه «بن» به معني «اصل و ريشه» مشتق شده، اما بهتر آن است که آن را مأخوذ از کلمه «بنه» به معني جفت بدانيم که واحد تقسيم ماليات در روستا مي باشد. همچنين جفت، اصطلاحي است کشاورزي و به مقدار زميني اطلاق مي شود که با يک جفت گاو مي توان آن را شخم زد و چون تقسيم بندي در دهات بر مبناي جفت گاو و زمين (بنه) بوده است، ميزان اين نوع ماليات را بر آن استوار نموده و براي اين که مبناي سربازگيري قاعده ثابت و مشخصي داشته باشد، از اين رويه استفاده شد.
بدين ترتيب مقرر شد مردم به تناسب و تعداد بنه و جفت خود که براساس آن ماليات پرداخت مي کردند، تعدادي هم سرباز بدهند و در اين مورد تعيين گرديد که از هر 10 نفر اهل ده، يک نفر به خدمت سربازي برود. علت صدور اين قانون اين بوده که در آن زمان جمعيت ايران در حدود 10 ميليون نفر بوده که از اين عده پنج ميليون را زن و پنج ميليون نفر بقيه را بچه ها و يک و نيم ميليون را اعيان و اشراف و طبقه و علما و روحانيون تشکيل داده بودند و سرانجام يک ميليون نفر مرد قابل خدمت سربازي باقي مي ماند و چون احتياجات در حدود يکصد هزار نفر بود، مقرر گرديد که از هر ده هزار نفر مرد واجد شرايط خدمت، فقط يک نفر جوان تر که علاقمندتر بود و جثه ضعيف تري داشت براي سربازي انتخاب شود.
 
البته تلاش مي شد که سرباز خود داراي ملک و حشم باشد و در غير اين صورت، آن چند نفر ديگر که به سربازي نمي رفتند مي بايست مبلغي را به طور سرشکن جمع آوري نموده و براي خريد ملک و باغ و حشم در واقع براي ايجاد علاقه به سرباز تعيين شده مي دادند.
جالب است که ملک و دارايي خريداري شده تا پايان خدمت سربازي در رهن دولت باقي مي ماند تا بدين وسيله از فرار سرباز جلوگيري کرده باشند و در صورت وارد کردن ضرر و زيان به اسلحه و ديگر اموال دولتي، وثيقه اي در دست دولت باشد.

پيشنه خريد خدمت
 

سربازهاي آن زمان نمي توانستند خدمت سربازي را با پول معاوضه کنند و اگر سربازي حاضر و مايل به خدمت نبود، مي توانست شخص ديگري را با پرداخت مبلغي راضي نموده و اين مبلغ بستگي به رضايت طرفين و طمع شخصي داشت که به خدمت مي رفت.
اين روش تا سال 130 هجري شمسي که ارتش شکل منظم تري يافت برقرار بود.

قانون هاي اجباري
 

از ابتداي تشکيل ارتش، مسئله سربازگيري و نحوه احضار سربازها تغيير کرد و ضوابط خاصي جايگزين شد.
در نخستين سازمان ارتش، شعبه اي به نام «جديدگيري» يا «سربازگيري» تأسيس شد و در سال 1301 شمسي موقتاً مقرراتي براساس ضوابط قبلي براي سربازگيري وضع و به تصويب مجلس شوراي ملي رسيد تا قانون کامل تري، موافق مقتضيات اوضاع و احوال زمان تهيه گردد.
در سال 1304 شمسي اداره اي به نام «اداره کل احصائيه و سجل احوال» تشکيل شد و از 28 بهمن 1304 شمسي به «دايره نظام اجباري» تبديل و در سال 1305 تشکيلات دايره مذکور به «اداره نظام اجباري» ارتقاء يافت که از عناصر متشکل ارکان حرب بود.
اداره نظام اجباري در 15 خرداد 1307 به «اراده نظام وظيفه عمومي» تغيير نام داد و از آن به بعد هر چند وقت يکبار، تغييراتي در سازمان اداره و افزايش نواحي و حوزه ها روي مي داد. به طوري که در سال 1313 تعداد نواحي و حوزه هاي مستقل آن مطابق سازمان لشگرهاي هفده گانه به هفده منطقه سربازگيري تبديل شد.
مناطق و نواحي نظام وظيفه تا سال 1314 از نظر تشکيلات و امور فني تابع اداره مرکزي (اداره نظام وظيفه عمومي) بودند، ولي از آن تاريخ به بعد از نظر کادر سازمان جزء پادگان ها و از لحاظ کارهاي فني تابع اداره مرکزي باقي ماندند.
در سال 1335 امور سربازگيري از ارتش منتزع و به وزارت کشور واگذار شد. اما اجراي اين قانون به علت عدم آمادگي وزارت کشور تا مهر ماه 1341 به تعويق افتاد و سرانجام از تاريخ 29 اسفند 1343 امور نظام وظيفه به ژاندارمري کل کشور محول شد و در سال بعد هم لايحه قانوني انتقال افسران و درجه داران و اموال نظام وظيفه به وزارت کشور (ژاندارمري کشور) به تصويب مجلس شورا و سنا رسيد (30 / 10 / 1344) و از اين تاريخ به بعد کل مرکزي به نام «اداره وظيفه عمومي» خوانده شد.
منبع: نشريه ديدار شماره 132




 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.