روش هاي علمي يادگيري

اولين قدم در برنامه ريزي تعيين هدف است. به عبارت ديگر، عامل محرکه يا موتور حرکت براي رسيدن به موفقيت مشخص نمودن هدف است. چرا که اگر اين هدف تعيين و مشخص نشود انسان نمي تواند قدم هاي بعدي را بردارد. فرض کنيد شخصي به دفتر فروش بليط اتوبوس يا قطار مراجعه مي کند و تقاضاي يک بليت نمايد و فروشنده سوال کند که مقصد شما کجاست و شخص خريدار بگويد، نمي دانم. به نظر شما آيا فروشنده ي بليت، به ايشان بليت خواهد داد؟
شنبه، 27 خرداد 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
روش هاي علمي يادگيري

 روش هاي علمي يادگيري
روش هاي علمي يادگيري


 






 

بخش اول: تعيين اهداف
 

اولين قدم در برنامه ريزي تعيين هدف است. به عبارت ديگر، عامل محرکه يا موتور حرکت براي رسيدن به موفقيت مشخص نمودن هدف است. چرا که اگر اين هدف تعيين و مشخص نشود انسان نمي تواند قدم هاي بعدي را بردارد. فرض کنيد شخصي به دفتر فروش بليط اتوبوس يا قطار مراجعه مي کند و تقاضاي يک بليت نمايد و فروشنده سوال کند که مقصد شما کجاست و شخص خريدار بگويد، نمي دانم. به نظر شما آيا فروشنده ي بليت، به ايشان بليت خواهد داد؟ مسلماً خير. ولي اگر ايشان مثلاً براي مشهد يک بليط درخواست کند، به يقيناً به خواست ايشان سريع پاسخ مثبت داده خواهد شد. پس هدف، رکن هر برنامه ريزي صحيح است. در حقيقت هدف مثل قطب نماي يک کشتي است که در هر لحظه، مسير صحيح را به ناخداي کشتي نشان مي دهد. يکي از دلايل بسيار مهمي که باعث مي شود شاگردان نتيجه ي دلخواه خود را بدست نياورند، اين است که هدف شان را به طور دقيق و مشخص و عيني تعيين نمي کنند و اگر هدفي را هم تعيين مي کنند به صورت کلي يا مبهم مي نويسند. مثلاً مي نويسند، مي خواهم معدل امسالم را بالا ببرم يا زياد درس بخوانم يا اينکه اين هفته وقت خودم را کمتر تلف کنم. به اينگونه دانش آموزان توصيه مي شود، حتماً هدف خود را عيني و مشخص و واضح بنويسند. مثلاً بنويسند کي مي خواهم درس فيزيک را از صفحه ي چند تا چند بخوانم و معدل نيمسال اولم را به هيجده برسانم يا اينکه امسال بايد در کنکور در رشته ي مهندسي عمران مشهد قبول شوم. بنابراين ويژگي هاي يک هدف خود را مي توان چنين بيان کرد:
الف) هدف بايد کاملاً واضح، مشخص و عيني باشد. اگر روشن و دقيق ننويسيم، به طور قطع از زير بار مسؤوليت شانه خالي خواهيم کرد و هر روز کارمان را به فردا موکول خواهيم کرد.
ب) زمان رسيدن به هدف دقيقاً تعيين شده باشد. به خاطر اينکه وقتي شما زمان خاصي را براي انجام کاري تعيين مي کنيد، هر چه به آخر زمان مورد نظر نزديک تر مي شويد، سرعت و اشتياق بيشتري براي عبور از خط پيدا مي کنيد.
ج) هدف بايد منطقي و دست يافتني باشد. بعضي از دانش آموزان اهداف بلندپروازانه يا رؤيايي دارند. مثلاً مي گويند بايد روزي پانزده ساعت مفيد درس بخوانم و چون سنگ بزرگ برداشته اند، پس نمي زنند و بعد از گذشت دو روز صفر ساعت مطالعه دارند.
د) به هدف بايد باور و اعتقاد داشت. اگر شما هدف تان را باور کنيد و بدانيد که مي توانيد به آن برسيد، اين موضوع سرعت شما را در رسيدن به هدف مورد نظر بيشتر خواهد کرد.
هـ) هدف تعيين شده را بايد هر شب قبل از خواب و صبح پس از بيدار شدن از خواب، مرور و تکرار کرد. بسياري از دانش آموزان علي رغم اينکه در ابتداي سال هدف خود را معين مي کنند اما در اواسط مسير به دليل عوامل حاشيه يي آن را فراموش مي کنند و همين موضوع سبب کند شدن مسير حرکت و سستي زياد مي شود. اگر مي خواهيد به چنين وضعي دچار نشويد هدف تان را آخر شب و صبح پس از بيدار شدن از خواب مرور و تکرار کنيد يا اينکه هدف تان را روي يک برگه ي کاغذ بنويسيد و آن را جلوي چشم خود قرار دهيد يا روي ميز مطالعه يا در اتاق خود بچسبانيد تا آن را دائماً ببينيد. اين کار انرژي و شوق زيادي را در شما ايجاد خواهد کرد و سبب مي شود تا در طول مسير دائماً از هدف خود انرژي بگيريد.
و) بايد روي هدف تعيين شده تمرکز کرد. شايد تمرکز روي هدف از هر چيزي مهمتر باشد. دانش آموزان بسياري در سال هاي گذشته علي رغم داشتن هدف و مرور آن به دليل تمرکز روي هدف، انرژي خود را از دست داده اند. شيري را تصور کنيد که براي شکار طعمه ي خود چگونه روي آن تمرکز مي کند. به محض ديدن طعمه با خونسردي، حوصله و شکيبايي گوشه يي کمين مي کند و منتظر مي ماند تا طعمه در تيررسش قرار گيرد. در تمام اين مدت نيروي بدني خود را بر پنجه هايش و هوش و حواسش را بر نحوه ي شکار طعمه ي مورد نظر متمرکز مي کند و در نتيجه سرشار از چنان نيروي رواني و بدني مي شود که تصورش ممکن نيست. سرانجام به محض آنکه طعمه کاملاً در دسترسش قرار گرفت، با حرکتي ناگهاني، سريع و خارق العاده خيز بر مي دارد و با صدايي رعدآسا و ترسناک به آن حمله ور مي شود و به حيوان بخت برگشته مجالي براي دفاع، فرار يا مقابله نمي دهد. حيوان بيچاره تا بخواهد به خود بجنبد، زير داندان هاي تيز و پنجه هاي کشنده ي شير از پاي درآمده است. جالب است بدانيد که حتي ممکن است شير از کنار طعمه هاي ديگر هم عبور کند اما او فقط روي هدفش (طعمه يي که انتخاب کرده) متمرکز است و هيچ چيز ديگري نمي بيند. بنابراين معلوم مي شود، موفقيت شير در زور و زورمندي نيست، بلکه بيشتر در شيوه ي استفاده از قدرت جسمي اش يعني تمرکز است.
تمرکز روي هدف باعث مي شود عوامل ديگر روي تصميم و حرکت ما هيچ تأثيري نداشته باشد. پس همين الان يک قلم و کاغذ برداريد هدف خود را مشخص کنيد و آن وقت خواهيد ديد که هدفمند بودن واقعاً يک معجزه است. معجزه يي که سرعت و شتاب حرکت شما را چندين برابر مي کند.
امام صادق (ع):
کسي که با رفيق بد همنشين شود سالم نمي ماند و سرانجام به ناپاکي آلوده مي شود.

انواع هدف:
 

1- هدف بلندمدت: هدف بلندمدت هدفي بسيار مهم است که هر فرد مي بايست آن را به روشني و وضوح در نظر بگيرد. به عنوان مثال شما همين لحظه اهداف زندگي خود را به وضوح در نظر بگيريد و از خود بپرسيد: «پنج سال بعد چه خواهم کرد؟ ده سال بعد چه خواهم کرد؟ بيست سال بعد چه؟» اگر نمي توانيد جواب رضايت بخشي بدهيد يا به جواب شک داريد، هم اکنون به جاي خواندن بقيه ي اين مطلب کمي تأمل کنيد و درباره ي اين مسأله که شما «در زندگي چه مي خواهيد بکنيد؟» به طور جدي به تفکر بپردازيد. در جريان تفکر درباره ي اهداف زندگي، از مشاوران مدرسه، معلمان و بزرگترها مي توانيد راهنمايي هاي خوبي بگيريد. با کمک آنها مي توانيد آرزوها و اهداف خود را با واقع بيني و به روشني و وضوح کامل مشخص کنيد و برنامه ي عملي وصول آن هدف ها را، به شرطي که منطقي و قابل حصول باشند، تنظيم کنيم.
و اگر دانش آموزي هستيد که براي موفقيت در کنکور سراسري تلاش مي کنيد بايد مشخص کنيد که مثلاً در چه رشته يي و چه شهري و چه دانشگاهي مي خواهيد قبول شويد و از همه مهمتر اينکه چه سالي مي خواهيد قبول شويد، پس براي رسيدن به اين هدف بلندمدت برنامه ريزي کنيد، به خاطر اينکه سرنوشت باقي مانده ي عمرتان دارد رقم مي خورد. لذا بايد تمامي دروس عمومي و اختصاصي پايه و پيش دانشگاهي خود را تا آن زمان برنامه ريزي کنيد و تا قبل از کنکور تمام کنيد يعني برنامه ريزي سالانه داشته باشيد.
2- هدف ميان مدت: همان برنامه ي کنکور آزمايشي است که هر مؤسسه يي به شيوه ي خاصي برنامه ريزي مي کند که اگر دانش آموزي هستيد که در اين آزمون ها شرکت مي کنيد سعي کنيد حتي الامکان در آزمون ها غيبت نکنيد. چرا که اگر غيبت کنيد برنامه ي آن مؤسسه ناقص مي شود و چنانچه به هر دليلي در يک آزمون غيبت کرديد يا برنامه ي يک آزمون را نتوانستيد به طور کامل اجرا کنيد سعي کنيد اولاً برنامه ي آزموني که در پيش رو داريد را اجرا کرده، سپس اگر وقت اضافه داشتيد برنامه ي آزمون قبلي را اجرا کنيد.
3- هدف کوتاه مدت: تعيين هدف کوتاه مدت به نظر مي رسد مهمترين و کليدي ترين هدف باشد. چرا که اگر دانش آموزي اين هدف را به طور عيني مشخص کند نتيجه يي غير قابل باور خواهد گرفت و بالعکس. فرض کنيد الان يکشنبه است و مي خواهيد درس X را بخوانيد. دقيقاً مشخص کنيد که چند صفحه از اين کتاب را مي خواهيد بخوانيد و چند تا تمرين و تست از اين مبحث را مي خواهيد حل کنيد، سپس پشت ميز مطالعه ي خود قرار بگيريد و هيچ کتابي به جز کتاب X روي ميز مطالعه ي شما قرار نگيرد. سعي کنيد در اين لحظه به گونه يي فرمان براي خودتان صادر کنيد که تا مطالعه ي مبحث تان تمام نشده، از مطالعه دست نکشيد.

بخش دوم: عوامل مؤثر در بهبود وضعيت مطالعه
 

بديهي است که هر کس در هر موقعيتي براي افزايش سرعت و دقت در مطالعه بايد روش هاي مطالعه اش را مطابق آخرين تحقيقات روانشناسي يادگيري اصلاح کند، اما براي داوطلبان کنکور و دانش آموزان که زمان محدودي دارند چنين کارهايي لازم نيست زيرا قرار است در آزمون تستي کنکور و آزمون هاي تشريحي مدرسه شرکت کنيد. به عبارت ديگر، بناست مطالبي که ظرف چهار سال تحصيلي خوانده شده، در مدت 9 ماه آن هم به طور عميق و دقيق مطالعه و تمرين شود. بنابراين بايد هم کيفيت مطالعه و هم زمان مطالعه ي روزانه، افزايش يابد.
براي اين منظور قرار نيست از روش ها و تکنيک هاي پيچيده و مشکلي استفاده کنيد و آن هم نه به خاطر اينکه آن روش ها و تکنيک ها، چيزهاي بدي هستند بلکه فرصت تسلط يافتن بر چنين تکنيک هايي وجود ندارد. بنابراين اگر بتوانيد چند اصل ساده را رعايت کنيد، کميت و کيفيت مطالعه ي شما فوق العاده افزايش مي يابد که اين اصول عبارتند از:

1- با هدف مشخص و انگيزه ي قوي مطالعه کنيد:
 

پر رنگ بودن هدف باعث حرکت متوالي، براي رسيدن به آن مي شود. مثلاً اگر کسي بسيار تشنه باشد و به او بگويند در فاصله 500 متري از اينجا آب خنک و گوارايي وجود دارد، براي رسيدن به آب سراسيمه حرکت مي کند. اما کسي که تشنه نيست به دنبال آب هم نمي رود. بنابراين اگر بخواهيم انگيزه يي قوي براي مطالعه داشته باشيم بايد هدفي قوي که همان يادگيري بهتر است، داشته باشيم. بايد بر اساس فرمول زير اقدام کنيم:
يادگيري بهتر – افزايش علاقه – زمان گذاشتن براي مطالعه ي آن درس – معمولاً درک بهتر – معمولاً نتيجه بهتر
پس يادگيري بهتر باعث افزايش علاقه و افزايش علاقه، باعث اختصاص دادن وقت بيشتر و اختصاص دادن وقت بيشتر، باعث درک بهتر و درک بهتر، باعث نتيجه ي بهتر مي شود. اينگونه است که بعضي از دانش آموزان به درسي علاقه مندتر شده و نتيجه ي بهتري مي گيرند و بالعکس. در اين خصوص توصيه مي شود دانش آموزان دروسي که فراگيري اش براي آنها دشوارتر است يا بي علاقه هستند را در بهترين زمان ها، مطالعه کنند و از ساده ترين مطالب در آن درس شروع کنند.

2- از روش تداعي استفاده کنيد:
 

مغز آدمي داراي دو نيمکره ي راست و چپ است. يادگيري رياضي، زبان آموزي، منطق و انجام کارهاي پيچيده مربوط به نيمکره ي چپ و هنرآموزي موسيقي، خلاقيت، درک رنگها، رؤياها و... مربوط به نيمکره ي راست مغز است. اگر بين نيمکره ي راست و نيمکره ي چپ ارتباط برقرار کنيم، ميزان يادگيري چندين برابر افزايش مي يابد. يعني چيزهايي را که مي خواهيم ياد بگيريم، بايد با يک تصوير يا شکل همراه کنيم.
دانش آموزي مي گفت چند سال پيش من يک CD فيزيک را ديدم که در آن CD آموزش مفهوم فرکانس از طريق انيميشن به تصوير کشيده شده بود. معلم يک فنر را کشيد و فيلم را با دور آهسته نشان داد. پس از آنکه فنر کشيده شده را رها کرد فنر پنج بار بالا و پايين رفت و سپس معلم گفت: «تعريف فرکانس يعني تعداد نوسانات در واحد زمان. اين فنر در يک ثانيه پنج بار بالا و پايين رفت، پس فرکانس پنج هرتز است.» جالب اينجاست که من از آن تاريخ به بعد، آن تعريف را فراموش نکرده ام، در بسياري از موارد هنگامي که احساس مي کنيد درک چيزي کمي مشکل است آن را به صورت يک تصوير ذهني درآوريد. (آن را با نيمکره ي راست ارتباط دهيد) در اين مورد، بسياري از دانش آموزان ما خود با ابتکار جالب توجهي اين کار را انجام داده و نتيجه ي نسبتاً خوبي هم از آن گرفته اند.
مثلاً
روش هاي علمي يادگيري

3- از قانون مرور و تکرار استفاده کنيد:
 

بسياري از دانش آموزان فکر مي کنند با خواندن يک مطلب يا حداکثر با حل کردن چند تمرين و چند تست، مطلب را ياد گرفته اند ولي پس از چند روز که تست مي زنند يا تمرين حل مي کنند نتيجه ي خوبي نمي گيرند و از اين موضوع بسيار ناراحت شده و آن درس را کنار مي گذارند. در صورتي که بهتر است دانش آموزان به جاي آنکه چند ساعت پشت سر هم يک درس را بخوانند، ابتدا يک بار مطالعه ي درس همان روز مدرسه را داشته باشند و تعدادي تمرين، در روزهاي ديگر انجام دهند يعني به جاي آنکه مثلاً ادبيات را در يک روز، چهار ساعت مطالعه کنند، اولا در چهار روز و هر روز يک ساعت آن را مطالعه کرده، ثانياً هر بار که شروع به مطالعه مي کنند يک مرور کوتاه بر درس قبل انجام داده و چند تمرين کوتاه از درس قبل حل کنند.
آقاي «سياستين لايتنر» که مخترع جعبه ي يادگيري لايتنر است، پنج بار تکرار موفقيت آميز مطالب آموختني را با فاصله ي يک روز، دو روز، چهار روز، هشت روز و شانزده روز بعد (تصاعد هندسي با قدر نسبت دو) را بطوري که هر بار تکرار بدون خطا باشد، عامل يادگيري آن مطلب براي بلند مدت مي داند.
يک روش ديگر براي مرور و تکرار با فاصله هاي زير عبارتست از:
1) ده دقيقه پس از مطالعه (با نکته برداري)
2) قبل از 24 ساعت (با حل چند تمرين يا تست)
3) يک هفته بعد (با جمع بندي هفته يي)
4) يک ماه بعد (با جمع بندي ماهانه)
5) چهار ماه بعد (با جمع بندي در هر نيمسال)

4- از شيوه هاي درست نت برداري براي مرورهاي مکرر استفاده کنيد:
 

براي مرورهاي مکرر بايد از شيوه هاي درست نت برداري استفاده کنيد تا در هر بار دوره کردن مجبور نشويد تمام متن را دوباره بخوانيد. براي اين منظور سه شيوه پيشنهاد مي شود:

1) خط کشيدن زير مطالب اساسي:
 

خط کشيدن زير مطالب يا علامت گذاشتن نشان دهنده ي اين است که خود را عملاً درگير مطالب کرده ايد. چرا که براي اين کار بايد تصميم بگيريد که چه مطلبي مهمتر است، به عبارت ديگر مجبوريد مطالب کتاب را از صافي ذهن خود عبور دهيد.
در اين باره به دو نکته ي اساسي توجه کنيد:
الف) فقط زير نکات مهم علامت بگذاريد و چه بهتر که به جاي خط کشيدن زير تمام جمله، زير کلمات کليدي خط بکشيد.
ب) بهتر است خط کشي يا علامت گذاري از يک نظام سازمان يافته تبعيت کند. مثلاً مي توانيد براي مشخص کردن موضوع اصلي مطالب، آن را داخل منحني بسته قرار دهيد، نکات اصلي را داخل کروشه بگذاريد و زير موضوعات جزيي خط بکشيد يا به کمک مداد رنگي يا ماژيک هاي فسفري اين سيستم را پياده کنيد.
روش خط کشيدن، براي دروس استفهامي مثل اغلب مطالب زيست شناسي، معارف و دروس رشته ي علوم انساني مناسب است.

2) حاشيه نويسي:
 

حاشيه نويسي زماني مناسب است که شما بخواهيد تعبير يا تحليلي از اشکال يا معني جمله يا کلمه را در کنار متن اصلي داشته باشيد. حاشيه نويسي براي نوشتن معني يا تجزيه و ترکيب جملات يا لغات در دروس گروه زبان (عربي، زبان، ادبيات) کاربرد دارد. در ضمن با نوشتن توضيحات کنار اشکال مختلف (مثل زيست و شيمي) نيز مي توان نتيجه ي خوبي گرفت.

3) خلاصه برداري و دسته بندي:
 

بهترين راهنما در فراگيري مطالب مطالعه شده يادداشت هاي شخصي است. اين يادداشت ها به شما کمک مي کند، مطلب را بهتر بفهميد، بهتر به خاطر بسپاريد، راحت تر مرور کنيد، سريع تر درس را حاضر کنيد، نکات اصلي و اساسي را بهتر تشخيص دهيد و در موقع خواندن مطلب از تمرکز حواس بيشتري برخوردار شويد.
پس خلاصه برداري، هم نوعي تکرار و هم نوعي درگير شدن فعال با مطلب است. ذکر چند نکته ضروري است: بسياري از دانش آموزان چنان خلاصه شان طولاني مي شود که در انتها به نظر مي رسد کتاب درسي خلاصه يي از جزوه ي اين افراد است!
پس در خلاصه برداري، سعي کنيد، فقط مطالبي را يادداشت کنيد که مهم باشند و احتمالاً اين مطالب را نمي توانيد به خاطر بسپاريد. يعني اگر يک مطلب به نظر شما مهم نبود يا اگر مهم است و فکر مي کنيد آن را به خاطر خواهيد سپرد، در دفتر خلاصه تان آن را يادداشت نکنيد.
اشکالي که بعضي از افراد مي گيرند، اين است که در کنکور از خط به خط کتاب ها مي تواند سوال طرح شود و بايد همه ي آنها را به خاطر داشته باشيم و لذا هيچ مطلبي نبايد از قلم بيفتد.
روش هاي علمي يادگيري
پاسخ ما به اين افراد اين است که با روش ذکر شده در بالا (يعني مطالب مهمي را که فکر مي کنيد به خاطرتان نمي ماند در خلاصه يادداشت کنيد) تقريباً 80 درصد مطالب کتاب درسي در خاطر شما مي ماند و شما اين 80 درصد را مي توانيد بارها بخوانيد و دانستن آنها مي تواند ضامن موفقيت شما باشد. در ضمن اين بار آخري نيست که شما کتاب درسي را مي خوانيد، مثلاً ممکن است دو ماه بعد براي امتحانات مدرسه يا در يک کنکور آزمايشي يک بار ديگر آن کتاب را بخوانيد. اين بار مطالبي که از زير دست شما در رفته و به خاطر شما نمانده است يا تازه به اهميت آن پي برده ايد را به خلاصه تان اضافه کنيد.
بنابراين، بهتر است دفتر خلاصه تان، ورق کلاسور باشد و انتهاي هر موضوعي را نبنديد، در نتيجه هر وقت در هر جايي به موضوع مهمي برمي خوريد که قبلاً در خلاصه تان ننوشته ايد به آن اضافه کنيد (مثلاً در کلاس مدرسه، کلاس کنکور، کتاب هاي آموزشي و خواندن مجدد کتاب درسي و...)
تدکر: در صورتي که بعضي از افراد نتوانند از اين نوع خلاصه برداري استفاده کنند مي توانيد از يک نوع خلاصه برداري سازمان يافته کمک بگيريد که الگويي از آن را مي توانيد در زير مشاهده کنيد.
اما از آنجا که اين نوع خلاصه برداري کمي وقت گير است عموماً براي دانش آموزان کنکوري چندان توصيه نمي شود.
توجه به نکات زير در هنگام خلاصه برداري ضروري است:
- در نوشتن خلاصه زياده روي نکنيد.
- خلاصه را با زبان خودتان بنويسيد و عيناً عبارت کتاب را کپي نکنيد.
- از جملات کوتاه و کلمات کليدي استفاده کنيد. اين موضوع ضمن آنکه مرور را سريع مي کند به نوعي ذهن را تحريک مي کند تا کل موضوع را کشف کند.
- از کلمات يا جملات ياديار کمک بگيريد. اين کلمات يا جملات بسته به سليقه ي شما مي توانند ساخته شوند و مثلاً فقط با کنار هم قرار دادن حرف اول آنها يک کلمه بسازيد. (به عنوان مثال براي حفظ کردن کتاب هاي نظامي در ادبيات، کلمه ي «ملخها يا خال مه يا هل خام) ياديار مناسبي ساخته مي شود.
ملخ ها يعني، مخزن الاسرار، ليلي و مجنون، خسرو و شيرين، هفت پيکر و اسکندرنامه.
نکته: در کنار روش هاي نت برداري ذکر شده، در پاسخ به تست ها نيز مي توانيد از دفتري به نام «دفتر رفع اشکالات» استفاده کنيد: يعني هر تست يا سوالي که غلط پاسخ داده ايد، اصلاً پاسخ نداده ايد يا شانسي درست پاسخ داده ايد را در دفتري به نام رفع اشکال يادداشت کنيد و نه همه ي پاسخ بلکه اشکال يا ضعف خود را با زبان عاميانه (مانند دفتر خاطرات) در آن بنويسيد.
داشتن دفتر رفع اشکال در همه ي دروس بويژه رياضي و فيزيک بسيار مناسب است.
محسنات اين دفتر عبارتند از:
الف) خلاصه يي مطمئن و کاربردي از تمرين ها و سوال هاست و مي توان در مرورها از آن بهره جست.
ب) ايرادها و اشکال ها در يک جا جمع شده و مي توان با مراجعه ي مکرر به آن، نقاط ضعف را به نقاط قوت تبديل کرد. در پايان بحث خلاصه برداري يک توصيه ي مهم داريم: «به خلاصه ي خود اطمينان کنيد.»

5- با علاقه و اشتياق مطالعه کنيد:
 

کاملاً واضح است هر کاري که با بي ميلي و بي تفاوتي انجام شود چه کيفيتي خواهد داشت. بي رغبتي در مطالعه سبب مي شود زود خسته شويد و چيزي هم از آنچه خوانده ايد دستگيرتان نشود. سه توصيه براي اشتياق شما داريم:
1) تصوير ذهني خود را نسبت به درسي که دوست نداريد عوض کنيد: خيلي اوقات درسي را که دوست نداريد يا اصلاً نمي خوانيد يا اگر مي خوانيد با بي رغبتي و بي ميلي مي خوانيد. در اين حالت، بهترين کار، عوض کردن تصوير ذهني نسبت به آن درس است. مثلاً اگر از درس عربي بدتان مي آيد، نگوييد به هزار و يک دليل از درس عربي بيزارم، بلکه بگوييد عربي درسي است که 25 سوال از آن در کنکور سراسري مي آيد. ضريب آن دو است. من به هر سوال عربي که پاسخ دهم يک گام خودم را به قبولي در کنکور نزديک مي کنم. همين دليل کافي است که هزار و يک دليل بد بودن عربي را فراموش کنيد.
2) همواره با نشاط، با انرژي و فعالانه مطالعه کنيد: حتي گاهي به زبان آوردن يک جمله ي محرک کوتاه مي تواند نشاط و انگيزه ي لازم را ايجاد کند. مثلاً بگوييد «من کاملاً سر حالم.» يا «الان بهترين زمان براي مطالعه است» يا «خواندن اين مبحث را خيلي دوست دارم» يا «دانستن اين مباحث چقدر جالب است» يا هر جمله ي ديگري که به نظر شما مي تواند مؤثر باشد.
3) نگذاريد هر عامل محيطي روحيه ي شما را تخريب کند: گاهي حرف ها يا اعمال ديگران سبب رنجش و دلسردي شما مي شود. اولاً با هر حرفي ناراحت نشويد، ثانياً بدانيد که آرمان شما بسيار فراتر از آن است که تحت تدثير محيط قرار گيريد. ثالثاً، سعي کنيد با افراد بدبين و منفي باف کمتر نشست و برخاست کنيد.

6- با تمرکز حواس مطالعه کنيد:
 

تمرکز حواس يعني «عوامل حواس پرتي را به حداقل رساندن» وقتي فکر شما در خواندن مطالبي جهت دار باشد، تمرکز حواس خودبخود به دنبال شما خواهد آمد و هيچ نيازي نيست به خود فشار بياوريد، لب هاي خود را بگزيد، پلک هاي خود را جمع کنيد يا به دنبال يک اتاق کاملاً ساکت و بي سر و صدا بگرديد (گر چه مطالعه در محيط کم سر و صدا ارجح است.) تنها نيت به ذهن سپردن مطالب به طور اتوماتيک باعث تمرکز شما خواهد شد. البته در اين زمينه داشتن علاقه و انگيزه ي قوي به دانستن مطالب نقش بسزايي ايفاء مي کند.
در اين مورد ذکر چند نکته لازم است:
الف) بهتر است در موقع خواندن ذهن شما درگير موضوع ديگري که مورد علاقه ي شماست، مانند تلويزيون نشود. زيرا طبيعي است شما وقتي قسمتي از مغزتان به موضوع ديگري توجه کند، از تمرکز روي موضوع مورد مطالعه کم مي شود. در ضمن موسيقي هاي با کلام يا خيلي شاد، هم تمرکز شما را کم مي کند، اما براي بعضي ها (نه همه) موسيقي ملايم مي تواند ذهن آنها را از صداهاي مزاحم ديگر، خلاص کرده و تمرکز حواس ايجاد کند.
ب) محيط مطالعه بهتر است محيط ثابتي باشد تا ذهن شما براي کشف اطلاعات جديد به آن معطوف نشود. در مورد کتابخانه نيز واقعاً محيط خوبي براي مطالعه است، اما بعضي ها که با دوستان به کتابخانه مي روند يا در کتابخانه هنر دوست يابي خود را به اثبات مي رسانند! بيشتر زمان شان صرف گپ زدن مي شود و در اين صورت براي اينگونه افراد محيط خانه شايد مساعدتر باشد.
ج) در هنگام مطالعه بايد قصد و نيت خود را بر دو چيز قرار دهيد:
اول: قصد من اين است که به موضوع مطلبي که مي خوانم توجه داشته باشم نه به تک تک کلکات آن.
دوم: قصد و نيت من اين است که مطالب خوانده شده را براي درازمدت به خاطر بسپارم.

7- به تدريج سرعت مطالعه را افزايش دهيد:
 

براي اين منظور کافي است سه اصل مهم را رعايت کنيد:
1) بلند نخوانيد: بلند خواندن هم وقت گير است و هم انرژي گير. سعي کنيد مطالب را بدون صدا و با چشم بخوانيد.
2) برگشت چشم نداشته باشيد: گاهي اوقات به دليل اينکه به شما گفته اند بايد خط به خط و کلمه به کلمه مطالب را در کنکور به خاطر داشته باشيد، وسواس زياد به خرج داده و يک جمله يا يک عبارت را چند بار مي خوانيد و با برگشت هاي متوالي چشم سرعت مطالعه تان را بسيار کاهش مي دهيد.
البته اين به اين معنا نيست که با اراده، مطلبي را که احياناً فهم يا به خاطر سپاري آن سخت تر است دو بار يا سه بار نخوانيد بلکه منظور برگشت بي ارادي چشم است.
يک پيشنهاد مفيد: براي آنکه برگشت چشم نداشته باشيد پيشنهاد مي کنيم از انگشت خود کمک بگيريد و چشم را با انگشت هدايت کنيد.
3) در هر بار مطالعه انتظار ياد گرفتن قسمتي از مطالب را داشته باشيد: هر وقت که مي خواهيد مطالعه کنيد توقع نداشته باشيد تمام جزييات آن را بفهميد يا به خاطر بسپاريد.
مطلبي که براي بار اول خوانده مي شود بهتر است بسيار سريع و براي دريافتن يک تصوير کلي از مطالب صورت پذيرد (مگر اينکه از قبل با مطلب آشنا باشيد.) به عبارت ديگر بهتر است در دفعه ي اول، مطالعه، سريع و اجمالي باشد يعني بدون توجه به جزييات سعي کنيد ساختار و منظور اصلي متن را در يابيد. سپس ساختار و منظور اصلي را مانند تنه ي درخت در نظر بگيريد. در دفعات بعد سعي کنيد مطالب فرعي را مانند شاخ و برگ درخت مذکور در حافظه تجسم کنيد يا بر روي کاغذ بياوريد. محققان دريافته اند که دانش آموزان موفق تر بر روي مطالب اساسي متن تمرکز بيشتري دارند و با تفکر بيشتر، مطالب اصلي و فرعي را از هم متمايز مي کنند.

8- به محض نشستن، مطالعه را شروع کنيد:
 

يکي از ايرادهاي اساسي بيشتر دانش آموزان اين مورد به ظاهر ساده است. لذا توصيه مي کنيم پس از آنکه در مکان مطالعه ي خود قرار گرفتيد فوراً مطالعه را شروع کنيد و به هيچ عنوان به کارهاي ديگر نپردازيد. بعضي ها وقتي پشت ميز مطالعه مي نشينند يا کتاب را باز مي کنند شروع به ورق زدن کتاب، فراهم کردن کاغذ و کارهاي جانبي ديگر مي کنند. اگر نشستن براي مطالعه طولاني شود و مطالعه يي صورت نگيرد و شما خود را به کارهاي جانبي يا افکار دروني مشغول کنيد، براي پرورش تمرکز حواس در شما بسيار بد است.
عادت کنيد همه ي آنچه را که براي مطالعه نياز داريد، ابتدا فراهم کنيد و هر کار متفرقه يي را که داريد، قبل از مطالعه انجام دهيد و پس از اينکه نشستيد، فوراً مطالعه را آغاز کنيد.
اينگونه شما ذهن خود را شرطي کرده ايد که تا نشستيد و کتاب را در دست گرفتيد، فوراً فرا بگيريد.
بين شکست و پيروزي، يک قدم بيشتر، فاصله نيست و مردم از ترس شکست، شکست مي خورند.
«ناپلئون»

بخش سوم: اصول برنامه ريزي درسي
 

تعريف برنامه ريزي: برنامه ريزي يعني انتخاب ابزارها و طراحي شيوه هاي رسيدن به اهداف.
پس از اينکه به صورت منطقي به اين نتيجه رسيديم که برنامه ريزي لازم است بنابراين بايد از ويژگي هاي يک برنامه ي مناسب آگاه شويم و بر اساس آن ويژگي ها برنامه ريزي کنيم.

ويژگي هاي برنامه ريزي درسي:
 

الف) انعطاف پذيري:
 

يکي از ويژگي هاي برنامه ريزي مطلوب در مطالعه، قابل انعطاف بودن آن است. برنامه بايد چنان تنظيم شود که در برخورد با حوادث و اتفاقات پيش بيني نشده نيز انعطاف پذير و قابل اجرا باشد. چنانچه برنامه يي قابليت انعطاف نداشته باشد، شکننده و نامطمئن است و با کوچکترين تغييري بدون استفاده مي شود. براي آنکه يک برنامه، انعطاف پذير باشد، دو ويژگي بايد در برنامه لحاظ شود:
1) امکان تغيير پذيري: حتي در برنامه ي کوتاه مدت پيش بيني تمامي شرايط غيرممکن است و اصولاً ضرورتي هم ندارد که تمام جزييات را پيش بيني کنيد. بنابراين براي مواجهه با شرايط جديد و پيش بيني نشده، برنامه بايد قابليت تغيير پذيري داشته باشد، به اين منظور برنامه يي را به عنوان برنامه ي پيشنهادي در ابتداي هفته تنظيم کرده و از آن به عنوان يک الگوي کلي، جهت اجرا استفاده مي کنيم. اگر بنا به شرايط جديد لازم بود که تغييري در جزييات اين برنامه انجام پذيرد، آن را اعمال مي کنيم. آنچه که اجرا مي کنيم را نيز در يک برگه ي جداگانه مي نويسيم تا در پايان هفته تفاوت هاي برنامه ي پيشنهادي و برنامه ي اجرا شده را تحليل کنيم.
2) امکان ترميم: همانطور که در قسمت قبل هم ذکر شد در ابتداي هفته يک برنامه پيشنهاد مي شود که در آن پيش بيني هايي از نظر زمان بندي و مبحث بندي صورت مي گيرد. حال اگر به هر دليل برخي از جزييات برنامه اجرا نشود (يا مطابق با پيش بيني لازم اجرا نشود) لازم است در زمان ديگري قابليت ترميم برنامه حتي الامکان وجود داشته باشد. پيشنهاد ما اين است که در آخر هفته چند ساعت به عنوان ساعت مطالعه ي آزاد درسي در نظر گرفته و مقرر شود در اين ساعات دروس عقب افتاده (چه از نظر ساعت مطالعه و چه از نظر مبحث) حتي الامکان جبران شود.

ب) انطباق با واقعيات:
 

برنامه ي صحيح بر اساس واقعيات موجود تنظيم شود و نه بر اساس آرزوهاي شخصي، اين مسأله بيشتر در اختصاص ساعت مطالعه بروز مي کند و معمولاً يک فرد بدون در نظر گرفتن واقعيت هاي موجود برنامه يي غير ممکن طراحي مي کند. (مثلاً 20 ساعت مطالعه در روز!) پيشنهاد ما اين است که يک برنامه در تابستان، از ساعات مطالعه ي کم آغاز شود و به تدريج اين ساعات افزايش يابد تا در اسفندماده به حداکثر توانايي برسد. همواره به ياد داشته باشيد که پيشرفت هاي اصيل و حقيقي هيچگاه ناگهاني نبوده اند.

ج) انطباق با روحيات:
 

با شناسايي روحيات خود مي توانيد برنامه هاي تان را بر اساس اين ويژگي ها تنظيم کنيد. برخي از اين ويژگي ها عبارتند از:
1) ميزان اعتماد به نفس و ريسک پذيري: در کنکور کساني که اعتماد به نفس کاذب يا ريسک پذيري زيادي دارند احتمال بيشتري دارد تست هايي که جواب آنها را نمي دانند پاسخ دهند و با گرفتن نمره ي منفي، درصد کل خود را کاهش دهند، از طرف ديگر کساني که داراي اعتماد به نفس کم هستند، احتمال بيشتري دارد بعد از پاسخگويي به تست ها و در هنگام مرور کردن پاسخ هاي خود به درستي آنها شک کرده و آنها را عوض کنند، نتيجه ي چنين کاري نيز در اغلب موارد منفي است. فراموش نکنيد دانستن ويژگي هاي منفي مي تواند در محدود کردن آنها کمک کند.
2) ميزان پشتکار و مسؤوليت پذيري: هر چه اين خصايص در شما کمتر باشد، امکان عقب گرد در برنامه براي شما بيشتر خواهد بود. چنين افرادي بهتر است در برنامه ريزي محتاط باشند و سعي کنند از کمک يک مشاور يا فرد ديگري که به طور منظم و مرتب و هفتگي برنامه ي آنها را بررسي مي کند، استفاده کنند.
3) ميزان دقت: هر چه فرد کم دقت تر باشد، لزوم بيشتر به تست زدن مکرر و آزمون هاي مکرر دارد. در اينجا لازم است همواره به ياد داشته باشيد افزودن به ميزان دقت، ناگهاني اتفاق نمي افتد و نيازمند صرف تمرين و وقت است.

د) وجود برنامه ي تفريحي در هفته:
 

از آنجا که قرار است اين برنامه را يک انسان اجرا کند و اصولاً انسان موجودي است که به تفريح نياز دارد (بخصوص انسان هايي که بيشتر تلاش مي کنند)، بايد در برنامه ي هفتگي، برنامه ي تفريحي هم گنجانده شود. ذکر دو نکته ضروري است: اول اينکه همچون برنامه ي درسي براي تفريح خود برنامه ي مشخص و از پيش تعيين شده يي داشته باشيد. در ضمن دقت کنيد که درس نخواندن به معناي تفريح کردن نيست. دوم اينکه برنامه ي تفريحي بايد با روحيات و عادت هاي شما سازگار باشد. اين برنامه ها مي تواند شامل ورزش (البته ورزش هاي سبک)، موسيقي (به طوري که ذهن شما در طول هفته درگير آن نباشد) گردش، سينما و ديد و بازديد و... باشد.

ه) انطباق با مراحل فراگيري و تست زني:
 

از آنجا که هدف شما، فراگيري مطالب درسي براي شرکت در کنکور است، بهتر است فرآيندهاي فراگيري را شناسايي کرده و برنامه ي خود را با توجه به اين فرآيندها تنظيم کنيد.
مراحل فراگيري عبارتند از:

1) پيش مطالعه:
 

هدف از پيش مطالعه مرزبندي بين دانسته ها و نادانسته ها يا آنچه فهميده ايم و آنچه نفهميده ايم و همچنين درک انديشه ي اصلي متن درس است.

2) مطالعه ي عميق:
 

هدف، فهم کامل مطالب است و در اينجا بايد نکات مهم و ضروري متن را درست بفهميم و تشخيص دهيم (ممکن است اين مرحله با گذراندن يک کلاس يا فيلم آموزشي، تسهيل و تسريع شود)

3) مرور سريع:
 

هر شب بايد قبل از خواب در مدت کوتاهي با هدف دسته بندي رئوس موضوعاتي که در طول روز خوانده ايم، مرور سريع انجام دهيم.

4) مرور مستمر:
 

با هدف تکميل فراگيري و تثبيت مفاهيم و جزييات در ذهن صورت مي گيرد.

5) تست زني:
 

تسلط در تست زني خود شامل مراحلي مي شود که کمي جلوتر در ادامه ي اين جزوه مشاهده مي فرماييد.

و) هر روز درس بخوانيد:
 

مطالعه ي دروس را هر روز، انجام دهيد. براي روشن شدن اين موضوع مي توانيم قانون اول نيوتن را مثال بزنيم. بر طبق اين قانون: «هر جسمي تمايل دارد وضعيت خود را حفظ کند مگر آنکه نيرويي از بيرون بر آن وارد شود.»
يعني اگر ساکن است، تمايل دارد در وضعيت سکون خود باقي بماند و اگر متحرک است، تمايل دارد حرکت خود را حفظ کند مگر آنکه نيرويي از بيرون بر آن وارد شود. پس دانش آموزي که چند روز يا حتي يک روز ساکن باشد و هيچ مطالعه يي را انجام ندهد، تمايل دارد سکون خود را حفظ کند و اصولاً براي مطالعه ي در روز بعد بايد يک نيروي اوليه يي را بکار برد تا بتواند به وضعيت قبل برگردد. بنابراين بايد مطالعه پيوسته باشد نه منفصل، حفظ اين امتداد و استمرار يکي از اصول برنامه ريزي است.

ز) درس هر روز را همان روز بخوانيد:
 

اين اصل يکي از مهمترين اصول در برنامه ريزي آموزشي است. چرا که بر طبق تحقيقات آقاي «ابينگ هاوس» در صورتي که از مطالعه ي مطلبي، 24 ساعت بگذرد و آن مطلب در اين مدت، تکرار نشود هفتاد تا هفتاد و پنج درصد مطالب فراموش مي شود. بنابراين، مطالبي که در کلاس تدريس مي شوند بايد قبل از 24 ساعت، تکرار و تمرين شوند تا بهتر در ذهن شکل بگيرند.
جالب است که بدانيد محققان دريافته اند دانش آموزاني که يادداشت هاي شان را در پنج دقيقه بعد از کلاس، مرور مي کنند، يک و نيم برابر مطالب را نسبت به دانش آموزاني که آنها را به چند هفته ي بعد، به زمان امتحان موکول مي کنند، به ياد مي آورند. در حالي که ما غالباً عادت کرده ايم درسي را که امروز داده شده کنار بگذاريم و به مطالعه و انجام تکاليفي بپردازيم که فردا قرار است ارائه دهيم. تغيير اين عادت ممکن است ابتدا دشوار باشد، اما با انجام اين عمل پس از مدتي، تأثير شگفت انگيز آن را حس خواهيد کرد.

ح) درس تدريس شده ي هر روز را، همان روز بخوانيد و درس فردا را، فقط مرور کنيد:
 

هر روز، پس از مراجعه به منزل حدود 60 تا 70 درصد وقت خود را براي مطالعه ي درسي که همان روز فرا گرفته ايد بگذاريد و 30 تا 40 درصد ديگر را براي آمادگي درس فردا صرف کنيد. مثلاً اگر هفت ساعت درس مي خوانيد حدود چهار ساعت براي مطالعه ي درس همان روز و حدود سه ساعت براي مرور درس فردا بگذاريد. به عنوان مثال اگر 3 تا 4 درس در مدرسه داشته ايد ابتدا به مطالعه ي درس همان روز بپردازيد، سپس دروس فردا را مطالعه کنيد (دوره کنيد). به اين شکل خيلي زودتر تمرين ها و تست ها حل شده و يادگيري راحت تر صورت مي گيرد و زمان کمتري هم صرف مي شود و چون تکاليف داده شده در همان روز انجام گرفته کافي است شب قبل از آنکه درس سوال مي شود، فقط مرور گردد تا آمادگي مناسب ايجاد شود.

ط) اولويت بندي کنيد:
 

اولويت بندي يعني به هر چيز که مهمتر است، بيشتر توجه شود. اولويت بندي و توزيع مناسب وقت در موارد اساسي زير قابل توجه است:

1) اولويت بندي بين (دروس عمومي) و (اختصاصي):
 

دروس اختصاصي تعيين کننده تر هستند، اما از حيث اهميت، هر دو گروه از دروس ارزش يکساني دارند. چه بسا داوطلبان قوي که فقط به دروس اختصاصي اهميت داده اند و به دروس عمومي توجه لازم نداشته اند، در پايان کار صدمات جبران ناپذيري خورده اند و بر عکس داوطلباني که اهميت لازم به دروس اختصاصي نداده اند و فقط به دروس عمومي توجه کرده اند در نهايت، اين گروه نيز صدمات بيشتري از گروه اول خورده اند. پس بايد به همه ي دروس عمومي و اختصاصي اهميت و توجه لازم عنايت داشت. اما از حيث زماني که براي اين دو صرف مي کنيد وضع به اينگونه است: براي دروس اختصاصي با توجه به ماهيت شان نياز به وقت بيشتري نسبت به عمومي است. در ابتداي سال دروس اختصاصي حدود 70 درصد و دروس عمومي 30 درصد از وقت شما را خواهد گرفت و به تدريج تا پايان سال تحصيلي و ماههاي نزديک به کنکور اين نسبت به 60 درصد اختصاصي و 40 درصد عمومي مي رسد و در هفته هاي آخر مي تواند 30 درصد اختصاصي و 70 درصد عمومي برسد.

2) اولويت بندي بين مباحث (پيش دانشگاهي و مباحث پايه ي مرتبط) و (پايه ي مستقل):
 

ظاهراً نقش مباحث پيش دانشگاهي و پايه در کنکور يکسان است، اما در بعضي دروش نقش پايه و در بعضي نيز نقش پيش دانشگاهي پررنگ تر است ولي زماني که بايد براي آنها صرف کرد، متفاوت است. براي دروس پيش دانشگاهي و مباحث پايه ي مرتبط 60 تا 70 درصد و براي مباحث مستقل 30 تا 40 درصد وقت بايد صرف کرد. دليل آن را مي توان به سنگين تر بودن مباحث پيش دانشگاهي، تازه تر بود مباحث آن و پوشش دادن بسياري از مطالب پايه دانست.
مجدداً تأکيد مي کنيم دروس پايه ي مرتبط به چند دليل از اهميت زيادي برخوردارند. يکي اينکه بطور مستقيم از آنها در کنکور سوال مطرح مي شود، دوم اينکه تعداد سوالي که از مباحث پايه در کنکور مي آيد در برخي از دروس مثل زيست، شيمي و معارف بيشتر از دروس پيش دانشگاهي است. مثلاً اگر به کنکور سراسري 87 رشته ي رياضي مراجعه کنيد مي بينيد که تقريباً 50 درصد سوالات مستقيم يا غير مستقيم به رياضيات پايه ارتباط داشته است.
به عنوان نمونه، اگر دانش آموز رشته ي رياضي از سال دوم دبيرستان به موضوعاتي مانند لگاريتم، مثلثات، تصاعد و مفاهيم موجود در کتاب حسابان تسلط پيدا نکند در طول دوره ي پيش دانشگاهي در درس ديفرانسيل و انتگرال، لحظه يي آرامش نخواهد داشت، چرا که در درسي مانند ديفرانسيل و انتگرال، چنان موضوعات سال هاي قبل در هم تنيده و به هم بافته شده اند که هيچ دانش آموزي را ياراي خلاصي از آن نيست، مگر آنکه نسبت به فراگيري موضوعات رياضيات پايه اقدام کرده باشد. در هر حال، در ساير دروس مثل عربي، فيزيک و... وضعيت به همين منوال است.

3) اولويت بندي بين (دروس تشرحي) و (دروس تستي):
 

قبل از هر چيز لازم است بدانيد که يادگيري فرآيندي چند مرحله يي و قانونمند است و مراحل مختلف آن ترتيب زماني دارد. فرآيند يادگيري به طور خلاصه چنين است:
آشنايي با موضوع (در کلاس درس)- مطالعه ي جزوه و کتاب درسي- حل تمرين هاي تشريحي هر درس و آخر فصل کتاب درسي (به طور اجباري)- حل تمرين هاي تشريحي اضافي (در صورت لزوم)- تمرين تستي- آزمون و امتحان- رفع اشکال و ارزيابي.
به اين ترتيب معلوم مي شود که در مراحل ابتدايي يادگيري هر مبحثي (در حالت جزء) و در ماه هاي ابتدايي سال تحصيلي (در حالت کلان) کار تشريحي پيش نياز کار تستي است.
در تجربه ي ساليان طولاني به موارد زيادي از داوطلبان برخورد مي کنيم که مي گويند: «آقا من تمام تست هاي مربوط به اين فصل را کار کردم، اما در فلان آزمون بيشتر از 15 درصد نمره ي خام کسب نکردم.» در حالي که، وقتي به خوبي بررسي مي شود معلوم مي شود که اين دانش آموز، قادر به حل يک مسأله ي تشريحي نيست. اين دسته از دانش آموزان مشکل اصلي شان اين است که مراحل يادگيري را درست اجرا نمي کنند و به اصطلاح، مي خواهند پرش کنند. بنابراين توصيه مي کنيم در هر موضوعي که براي اولين بار آموزش مي بينيد، حتماً مثل يک دانش آموز اول دبيرستاني، بايد تمرين تشريحي را انجام دهيد، سپس به تمرين تستي بپردازيد. اين موضوع نه تنها براي دانش آموزان بلکه براي فازغ التحصيلان نيز صادق است. به اين ترتيب مي توان گفت، در ابتداي سال تحصيلي، کار تشريحي بر تستي غالب است و به تدريج اين نسبت مساوي شده و در ماه هاي آخر سال (خرداد و تير) بخش عمده ي فعاليت شما را تمرين تستي خواهد گرفت.
هر وقت ديديد عرصه بر شما تنگ شده و درصدد عقب نشيني هستيد، ده دقيقه ي ديگر مقاومت ورزيد، چه بسا نبرد را خواهيد برد.
«ستارخان»

بخش چهارم نحوه ي برنامه ريزي هفتگي
 

براي برنامه ريزي هفتگي بايد کارهاي زير را انجام دهيم:

قدم اول تعيين جمع ساعات غير مطالعاتي در طول يک هفته:
 

يک يا دو هفته کارهايي که در طول روز انجام مي دهيم را زمان سنجي مي کنيم مثلاً کلاس مدرسه و کنکور، ساعات خواب در طول شبانه روز يا زمان کارهاي شخصي مثل: صبحانه خوردن، ناهار، شام، نظافت و حمام يا ساعات تفريح و ورزش و... خلاصه زمان کل کارهايي که يک انسان سالم در طول يک هفته ناگزير به انجام دادن آنهاست را حساب مي کنيم. در اينجا ذکر چند نکته ضروري است:
اول اينکه، جمعه ها (در ابتداي برنامه) تعطيل است. بهتر است براي جمعه ي خود در ابتداي برنامه، زمان مطالعه ي درسي نگذاريد و براي اين روز، يک برنامه ي تفريحي مناسب در نظر بگيريد. بعد به تدريج با افزايش ساعات مطالعه، قسمتي از برنامه ي جمعه ي شما نيز صرف مطالعه خواهد شد.
دوم اينکه، بعضي از عادت هاي مضر باعث اسراف ساعت هاي شما مي شوند (مثلاً تلفن! يا تلويزيون! يا يخچال! يا کامپيوتر!) پس اين عادت ها را حتماً حتماً حتماً محدود کنيد.
سوم اينکه، در برابر ديد و بازديدها مقاومت کنيد و به راحتي تسليم نشويد. سعي کنيد اگر مي شود ديد و بازديدها را نيز منظم کنيد و آنها را به روز تعطيل خود موکول کنيد و يک چيز را فراموش نکنيد، « از ناراحت شدن دوست، فاميل يا هر شخصي که شرايط شما را درک نمي کند، ناراحت نشويد!»

قدم دوم تعيين ساعات خالي هفته:
 

جمع ساعات کارهاي غير مطالعاتي و شخصي در طول يک هفته را از 144 ساعت (جمع ساعات شش روز هفته) کم مي کنيم. ساعات باقيمانده، ساعات خالي محسوب مي شود که بايد ساعات مطالعه ي مشخص شده را (که در قدم سوم راجع به آن بحث مي کنيم) در اين ساعات گنجاند.
مثلاً اگر جمع ساعات کارهاي غير درسي در طول هفته براي همان شخصي که در قدم اول مثال زدم 94 ساعت شود، ساعات خالي او برابر 50 ساعت خواهد شد.

قدم سوم تخمين جمع ساعات مطالعه در يک هفته:
 

براي اين منظور، ابتدا بيشينه ي ساعات مطالعه ي خود در روز را بر اساس تجارب قبلي (مثلاً در امتحانات پايان ترم) تخمين مي زنيم. براي شروع 50 تا 60 درصد پيشينه ي ساعات مطالعه را در نظر مي گيريم و عدد حاصل را در شش روز ضرب مي کنيم آنچه بدست مي آيد حدود جمع ساعات ممکن براي مطالعه است. مثلاً بيشينه ي ساعات مطالعه ي همان شخص که در حالات قبل بررسي کرديم در روز دوازده ساعت است.
50 درصد اين مقدار مي شود شش ساعت، حال عدد را در شش روز هفته ضرب مي کني. پس جمع ساعات مطالعه در يک هفته 36 ساعت خواهد بود (که در 50 ساعت برنامه ي خالي هفتگي برنامه ريزي مي کنيم) اگر موفق به ارزيابي دقيق براي ساعات مطالعه مان نشديم، هفته هاي اول مطالعه به ما نشان مي دهد که توان فعلي ما براي مطالعه چند ساعت در هفته است. جمع ساعات مطالعه در هفته را به تدريج (هفته به هفته يا ماه به ماه) و غير محسوس افزايش مي دهيم تا اسفند ماه به بيشينه ي ساعات مطالعاتي خود برسيم.
اين ساعات تا نيمه ي دوم ارديبهشت ماه سال بعد ثابت مي ماند و آن زمان به دليل خستگي و شرايط روحي خاص بهتر است آگاهانه ساعات مطالعه را تا 80 درصد بيشينه کاهش دهيم. در اواخر خرداد ماده باز به زمان بيشينه ي ساعت مطالعه نزديک خواهيم شد.
آنچه که توجه به آن اهميت دارد اين است که ساعات مطالعه ي هفتگي واقع بينانه در نظر گرفته شود و افزايش آن نيز تدريجي باشد.

قدم چهارم تقسيم ساعات مطالعه ي هفتگي بين دروس:
 

تقسيم ساعات بين دروس، بايد بر اساس منطقي درست انجام پذيرد. معمولاً فراگيران در طول يک هفته، درسي را بيشتر مطالعه مي کنند که علاقه ي بيشتري به آن دارند و به همين دليل در دروسي که ضعيف هستند تا ابدالدهر ضعيف مي مانند! يا گاهي دروسي که اهميت کمتري در کنکور دارند را بيشتر مطالعه مي کنند و در نتيجه دروس مهمتر که معمولاً حجم بيشتري هم دارند باقي مي ماند. به نظر شما در طول يک هفته چه درسي را بايد بيشتر خواند و چه عواملي در زمان مطالعه ي هر درس در طول هفته مؤثر است؟
عوامل مؤثر در سهم مطالعه ي هر درس در طول يک هفته عبارتند از:

1- اهميت درس در کنکور سراسري:
 

عاملي که اهميت درس در کنکور را تعيين مي کند: ضريب هر درس در کنکور است.
مثلاً ضريب درس زيست شناسي در رشته ي تجربي به اين صورت محاسبه مي شود:
12=3×4= ضريب درس زيست شناسي[ 4: ضريب درس زيست شناسي
3: ضريب دروس اختصاصي]
يا درس رياضي در رشته ي رياضي:
12=3×4= ضريب درس رياضي
[4: ضريب درس رياضي
3: ضريب دروس اختصاصي]
يا ضريب يک درس عمومي مثل عربي:
2=1×2= ضريب درس عربي
[ 4: ضريب درس عربي
3: ضريب دروس اختصاصي]
با يک مقايسه در مي يابيم اهميت درسي مثل زيست شناسي در رشته ي تجربي و درس رياضي در رشته ي رياضي، شش برابر درس عربي است. (اما دقت کنيد که اين عامل، به همراه ساير عوامل بايد در نظر گرفته شود و به تنهايي ملاک نيست.)
2- حجم درس: در برنامه ريزي بلند مدت حجم هر درس را طرح درس آزمون هاي آزمايشي مشخص مي کنند. بهترين کار اين است که برنامه ي ميان مدت خود را در نظر بگيريد و حجم درسي که قرار است در يک هفته خوانده شود را طوري تنظيم کنيد که در پايان برنامه ي ميان مدت به اهداف آموزشي خود رسيده باشيد.
3- ماهيت درس: ماهيت برخي از دروس ايجاب مي کند که زمان بيشتري به آن اختصاص دهيد. مثلاً اگر قرار باشد در يک درس استدلالي مثل رياضي به تسلط کامل برسيد بايد تعداد زيادي تمرين و تست حل کنيد ضمن اينکه پاسخ دادن به تست هاي رياضي اغلب نياز به فکر کردن و استدلال کردن دارد. به دليل همين تفاوت ماهيت است که در کنکور نيز زمان پيشنهادي براي هر تست رياضي نسبت به ساير دروس بيشتر است. بنابراين سرعت مطالعه ي درسي مثل رياضي کمتر از سرعت مطالعه ي درسي مثل ادبيات است.
4- درجه ي سختي هر درس: سخت يا آسان بودن يک درس بستگي به پايه ي علمي، علاقه و استعداد افراد دارد و چيزي جدا از ماهيت درس است. اگر در يک درس ضعيف هستيد بالطبع بايد ساعات بيشتري را به آن اختصاص دهيد. در ساعاتي که بيشترين درک را از مطالعه ي خود داريد، به مطالعه ي دروسي بپردازيد که در آن ضعيف تر هستيد و هر گاه در فراگيري چنين درسي موفق بوديد به خود جايزه بدهيد. مثلاً افزودن ساعات تفريح در طول هفته يا مطالعه ي درسي که دوست داريد پس از درسي که دوست نداريد.
در تقسيم ساعات مطالعه ي هفتگي بين دروس، توجه به سه نکته ضروري است:
الف) در هفته ساعاتي را به برنامه هاي عقب افتاده ي هفته اختصاص دهيد. مثلاً براي شخصي که قبلاً مثال زديم، از 36 ساعت حدود سه ساعت را کم مي کنيم و اين سه ساعت را به عنوان ساعات آزاد مطالعه ي درسي، در آخر هفته قرار مي دهيم.
ب) در هفته ساعاتي را به مرور کل دروس هفته (از روي دفتر خلاصه) اختصاص مي دهيم. مثلاً براي شخص مثال بالا، حدود سه ساعت را به مرور هفتگي اختصاص مي دهيم.
ج) در برنامه ي يک هفته حتي الامکان همه ي دروس اختصاصي و عمومي گنجانده شود. حذف يک درس از برنامه ي درسي به اين اميد که بعداً خوانده مي شود، خطاي بسيار بزرگي است. زيرا اولاً، مطالعه ي آنها به زمان نزديک کنکور موکول مي شود که زمان طلايي براي مرور درسهاست، نه خواندن مطالب جديد.
ثانياً، همواره دلهره ي نخواند اين مطالب (به صورت خودآگاه يا ناخودآگاه) با ماست. (مثلاً شايع است برخي از فراگيران، مطالعه ي دروس عمومي را به بعد از عيد موکول مي کنند.)

قدم پنجم تنظيم برنامه در يک روز:
 

براي تعيين دروسي که قرار است در يک روز خوانده شود توجه به نکات زير ضروري است:
1- اگر «هر واحد مطالعاتي را زماني که صرف خواندن يک درس در يک نوبت مي شود بدانيم.» بهتر است اين واحد بين 2 تا 3 ساعت باشد. در ضمن بايد بين هر دو واحد مطالعاتي حتماً حتماً حتماً بين نيم تا يک ساعت استراحت در نظر گرفته شود.
2- در هر روز حداقل دو و حداکثر چهار درس خوانده شود. علت حداقل دو درس اين است که در صورتي که مدت زيادي تنها يک درس مطالعه شود، هم خستگي بيشتر است و هم در طول هفته فقط هر درس در يک روز خوانده و امکان تکرار آن کمتر مي شود. اما بعضي از افراد در مطالعه تنوع طلب هستند و ترجيح مي دهند درسهاي بيشتري در يک روز مطالعه کنند، اما از آنجا که تعداد زياد دروس در هر روز تمرکز روي هر درس را کم مي کند و در ضمن براي خواندن هر درس مدتي صرف پديده ي گرم کردن ذهني مي شود، زمان مطالعه ي مفيد هر درسي بسيار کوتاه مي شود.
(توضيح: هر گاه شروع به مطالعه ي مطلبي مي کنيد مدتي طول مي کشد تا ذهن شما به صورت فعالي به مطالعه واکنش نشان دهد. به اين بازه ي زماني، زمان گرم کردن ذهني مي گويند.)
3- در يک روز هم درس اختصاصي و هم درس عمومي گنجانده شود.
4- در ساعاتي که گيرايي شما بالاتر است درسهاي استدلالي (مثل رياضي و فيزيک) و همچنين درسهايي که علاقه ي کمتري به آنها داريد را بگنجانيد و پس از اين دروس به عنوان جايزه، درسي را که دوست داريد قرار دهيد.
5- بهتر است ساعات مطالعه ي درس هاي مشابه در همه ي روزها در صورت امکان، ساعات مشخصي باشد. علت اين امر اين است که پديده ي گرم کردن ذهني، زمان کمتري را به خود اختصاص داد.
6- به دنبال 50 دقيقه مطالعه، 10 دقيقه استراحت يا اينکه بعد از 35 دقيقه مطالعه پنج دقيقه استراحت حتماً حتماً حتماً در نظر گرفته شود. قبلاً در قدم سوم به اين نکته اشاره شد که بين هر دو واحد مطالعاتي بين نيم تا يک ساعت استراحت باشد اما توجه داشته باشيد که اين 10 تا 5 دقيقه ها، چيزي جداي از استراحت هاي بين واحدهاي مطالعاتي است، زيرا اولاً اين 10 تا 5 دقيقه ها درون واحدهاي مطالعاتي و نه بين آنها و ثانياً جزو ساعات مفيد مطالعه به حساب مي آيند.
جالب است بدانيد تأثير اين استراحت هاي کوتاه در کيفيت آموزش شما بسيار زياد است.

قدم ششم- تقسيم دروس بر اساس ماهيت آنها و اختصاص زمان مناسب براي يادگيري مفاهيم و تست زني:
اين سوال همواره مطرح است که چقدر بخوانيم و چقدر تست بزنيم؟
 

پاسخ به اين سوال کاملاً بستگي به ماهيت درسها دارد. درسها را از لحاظ ماهيت به چهار دسته تقسيم مي کنيم:

1- درس هاي استدلالي:
 

در پاسخگويي به سوالات درسهايي مانند: رياضي و فيزيک و بعضي از مباحث درسهايي مانند شيمي و زيست شناسي استدلال کردن نقش برجسته يي دارد. در دروس استدلالي براي حل تست، دانستن تعاريف و فرمول ها کافي نيست بلکه بايد چگونگي حل آن را هم بدانيم و اين ممکن نيست مگر با حل تمرين ها و تست زدن هاي فراوان. بنابراين در درس هايي مثل رياضي و فيزيک بيشترين زمان را بايد صرف تمرين کرد. به عنوان مثال اگر سه ساعت صرف مطالعه ي مفاهيم مبحثي از فيزيک مي کنيد تقريباً دو برابر آن (يعني شش ساعت) بايد تست هاي آن مبحث را بزنيد.

2- درسهاي استفهامي:
 

اين دسته از دروس بيشتر نياز به خواندن و فهميدن و حفظ کردن دارند و براي پاسخگويي به تست ها چندان نيازي به استدلال کردن نيست. بسياري از دروس گروه انساني و معارف انساني از اين دسته دروس محسوب مي شوند. در درسهاي استفهامي معمولاً به محض فهميدن متن درس، مي توان تست هاي آن را بدون دردسر پاسخ داد.
بنابراين در اينگونه درسها بيشترين زمان را بايد به مطالعه و زمان کمتري را به تست زدن اختصاص داد. مثلاً اگر چهار ساعت صرف مطالعه ي يک بخش از معارف شود، يک چهارم (يعني يک ساعت) براي تست زدنش کفايت مي کند.

3- درسهاي ترکيبي:
 

درسهايي وجود دارند که همانند رياضي و فيزيک کاملاً استدلالي و مثل معارف اسلامي صرفاً استفهامي نيستند و در آنها نقش استفهام و استدلال به يک اندازه مؤثر است. اين درسها را درسهاي ترکيبي مي ناميم. در اين دروس تست زدن به اندازه ي مطالعه مفاهيم وقت گير است.
برخي از اين دروس عبارتند از: شيمي، زيست شناسي( برخي از مباحث زيست شناسي مثل ژنتیک، بيشتر استدلالي است و برخي ديگر بيشتر استفهامي)، گرامر زبان، قواعد عربي و دستور زبان فارسي. در اين گروه از درسها تست زدن و مطالعه کردن تقريباً به طور بکسان بايد وقت مان را پر کنند. به عنوان مثال اگر مطالعه ي يک فصل زيست پنج ساعت طول کشيده است، تقريباً همين مقدار را بايد به تست زدن آن اختصاص دهيم.

4- لغت و معني:
 

لغت و معني دروس گروه زبان را بايد با تکرار حفظ کرد. اگر کلمه ها را در جمله بکار بريم و سعي کنيم آنها را با جمله ياد بگيريم، بر ساختار جمله (دستور و قواعد) نيز تسلط پيدا خواهيم کرد. موارد کاربرد لغات در جمله را مي توان در تست ها مشاهده کرد و لذا توصيه مي شود زمان کافي براي تست زدن اختصاص داده شود. براي اين منظور بهتر است سه پنجم زمان صرف مطالعه و حفظ کردن و دو پنجم زمان صرف تست زدن شود. مثلاً اگر براي مطالعه لغات يک درس 1/5 ساعت گذاشته ايد براي تست هايش يک ساعت زمان در نظر بگیريد.
در انتهاي اين بخش توجه شما را به چند مطلب مهم جلب مي کنيم:
1- تا وقتي که مطالعه ي مفهومي يک موضوع تکميل نشده است به سراغ تست هاي آن نرويد. در نتيجه در صورت کم بودن زمان کل مطالعه ي يک درس بايد به ناچار از زمان تست و تمرين آن بکاهيد.
2- ممکن است در يک برنامه ي هفتگي، تمام زمان پيش بيني شده براي يک درس در يک هفته به مطالعه اختصاص يابد و در عوض در هفته ي بعد فقط تست زده شود، اين موضوع مربوط به فصولي است که خيلي پرحجم هستند.
3- سعي کنيد تمام نکات درس را در موقع مطالعه ي مفاهيم ياد بگيريد و در مطالعه ي اوليه به دنبال يادگيري مفاهيم کلي و اصلي درس باشيد و نکات را با حل تست ها و تمرين ها بياموزيم که به اين ترتيب به خاطرسپاري نکات براي شما با کاربرد آنها، آسانتر مي شود.
تنها بدان بينديش که مي خواهي بدان برسي.
«هربرت اوتو»

بخش پنجم: فرايند رسيدن به تسلط در تست زني
 

الف) استدلالي (مثل رياضي و فيزيک):
 

يکي از دلايل دلسردي برخي از فراگيران نسبت به دروس رياضي، فيزيک، ماهيت اين دروس و طولاني بودن فرايند فراگيري آنهاست.
معمولاً مشاهده مي شود يک فرايند پس از اينکه متن کتاب يا جزوه يي را مطالعه مي کند شروع به زدن تست ها مي کند. اما به دليل اينکه بر خلاف توقعش خيلي کند پيش مي رود. اغلب به پاسخ درست نمي رسد، پس از زدن تعداد کمي تست دوباره به سراغ متن کتاب و جزوه مي رود. بعد از خواندن مجدد آن تست زني را از سر مي گيرد. ولي باز هم دچار مشکل قبلي مي شود. با تکرار اين موضوع نااميد شده و به خود مي گويد: «من استعداد رياضي و فيزيک ندارم.» اما واقعيت چيز ديگري است. به اين شخص بايد گفت «شما استعداد رياضي و فيزيک را داريد، اما صبر و حوصله ي يک رياضيدان يا فيزيکدان را نداريد!» ما يقين داريم که اگر شما مراحل رسيده به تسلط در تست زني را بدانيد و در هر مرحله توقع درست و معقولي از خود داشته باشيد در نتيجه پله هاي موفقيت را با صبر و حوصله طي خواهيد کرد. اين مرحله عبارتند از:

1) آموزش با تست:
 

حدود يک سوم تست هايي که در يک مبحث در نظر داريد پاسخ دهيد را انتخاب کنيد، بطوري که اين يک سوم تست ها تقريباً تمامي انواع تست آن مبحث را در بر گيرد. (تذکر: اگر از کتابي استفاده مي کنيد که اين تقسيم بندي در آن رعايت نشده است مي توانيد نيمي از سوالات کنکور سراسري و نيمي از سوالات دانشگاه آزاد را در اين مرحله پاسخ گوييد) در اين مرحله نه درصد بگيريد و نه زمان. يعني اگر تستي را غلط زديد يا پاسخگويي به آن طولاني شد نگران و نااميد نشويد. مهم اين است که شما کاملاً با تست ها درگير شده و تمام تلاش تان را براي پاسخ گفتن به آنها بکار بريد. پاسخ تشريحي هر تست را پس از آنکه دقيقاً روي آن فکر کرديد بلافاصله بررسي کنيد، به عبارتي ديگر در اين مرحله، بعد از پاسخگويي به هر تست، بلافاصله سراغ پاسخ تشريحي آن تست رفته و بطور کامل مطالعه کنيد. به اين ترتيب روند پاسخگويي خودتان را بهبود بخشيد و سعي کنيد در تست هاي مشابه بعدي، از تجربيات جديدتان بهره ببريد. اين مرحله وقت گيرترين مرحله از مراحل تست زني است. تا زماني که اين مرحله را به اتمام نرسانيده ايد در وضعيت عدم تسلط بسر مي بريد. يعني اگر در اين وضعيت از شما آزمون تستي با شرايط کنکور به عمل آورند، هيچ موفقيتي کسب نخواهيد کرد و توصيه ي ما به شما اين است که تا پايان اين مرحله صبور باشيد و اميدوار!

2) افزايش دقت و رسيدن به تسلط نسبي:
 

با گذشت يک يا دو روز از مرحله ي اول، شروع به پاسخگويي حدود يک سوم ديگر تست هاي همان مبحث مي کنيد (يا نيمه ي دوم سوالات سراسري و آزاد را پاسخ مي گوييد.) در اين مرحله درصد مي گيريد، اما زمان نمي گيريد. يعني دقت در پاسخگويي و رسيدن به پاسخ صحيح مهمترين هدف اين مرحله است. معمولاً افرادي که مي خواهند در اين مرحله سرعت داشته باشند دچار عجله در پاسخگويي شده و در نتيجه ممکن است بيشتر به پاسخ هاي غلط برسند.
فراموش نکنيد زماني مي توانيد سرعت عمل خود را افزايش دهيد که از دقت خود اطمينان حاصل کنيد. بر خلاف مرحله ي اول، در اين مرحله پاسخ ها را تست به تست بررسي کنيد. مثلاً هر 10 تست که زده شد، پاسخ تشريحي آنها را بطور کامل مطالعه کنيد. همانطور که ذکر شد در اين مرحله گرفتن زمان چندان مهم نيست و تأکيد مي کنيم پيش از زدن تست التزام زماني براي خود قرار ندهيد، اما در پايان هر ده تست، زمان پاسخگويي خود را يادداشت کنيد. با اين کار روند افزايش سرعت عمل خود را نيز بررسي خواهيد کرد. اگر بتوانيد تا پايان اين مرحله تست ها را تقريباً در زمان 1/5 برابر زمان استاندارد کنکور بزنيد، پيشرفت خوبي داشته ايد. با اتمام اين مرحله شما به تسلط نسبي رسيده ايد. (يعني اگر در اين وضعيت از شما آزمون تستي با شرايط کنکور گرفته شود، باز هم موفقيت چنداني کسب نخواهيد کرد، شايد بعضي ها حتي منفي هم بزنند!) توصيه ي ما به شما اين است که باز هم صبر کنيد چيزي نمانده تا موفق شويد.

3) افزايش سرعت عمل:سرعت عمل در زدن تست هاي تکراري افزايش مي يابد. حدوداً پس از دو هفته از اتمام مرحله ي دوم، دو سوم تست هايي را که در مرحله ي اول و دوم پاسخ داده بوديد را دوباره بزنيد. در اين مرحله موارد زير را رعايت کنيد:
 

1-3) هم زمان بگيريد و هم درصد. يعني دقت و سرعت هر دو در اين مرحله مهم اند.
2-3) در هر نوبت تست زني 25 تا 55 تست (بهتر است مطابق تست هاي هر درس در کنکور سراسري باشد) را بي وقفه و بدون مراجعه به پاسخ هاي تشريحي جواب دهيد.
3-3) در صورتي که گزينه ي درست يک تست را از قبل حفظ بوديد، باز هم وقت صرف کنيد و مجدداً مسأله را حل کنيد تا به همان گزينه برسيد.
4-3) در پايان پس از چک کردن کليه ي جواب ها، پاسخ تستي را که نزده ايد يا غلط زده ايد، دوباره و با دقت بخوانيد.
5-3) اگر مکرراً وقت کم مي آوريد يا درصدتان در حد قابل قبولي نيست مرحله ي دوم را دباره اجرا کنيد. يعني 10 تا 10 تا تست بزنيد.
درصد بگيريد اما زمان نگيريد.
6-3) حتماً پاسخ هاي خود را در پاسخ برگ و آن هم با مداد وارد کنيد. (نه در اين مرحله و نه در مراحل ديگر به هيچ وجه در کتاب علامت نزنيد.)
7-3) پس از زدن هر 10 تست نگاهي به ساعت بيندازيد و سرعت تست زني خود را تنظيم کنيد.
در پايان اين مرحله پيام ما به شما اين است: «خسته نباشيد! حالا مي توانيد با خيال راحت در يک آزمون شرکت کنيد ولي فراموش نکنيد همواره جا براي پيشرفت هست.»
يک سوال مهم: ممکن است بپرسيد « در طول دو هفته که قرار نيست از اين مبحث تست بزنيم چه بايد بکنيم؟»
پاسخ ما اين است که «مبحث جديدي را آغاز کنيد و آن را نيز تا پايان مرحله ي دوم پيش ببريد.»

4- سنجش:
 

هنوز يک سوم تست ها را نزده ايد (يادتان هست؟) قبل از آزمون هاي آزمايشي يا مواقعي که مبحث مورد نظر را دوره کرده ايد مي توانيد از اين تست هاي بکر و دست نخورده استفاده کنيد. براي زدن اين تست ها هم زمان بگيريد و هم درصد. هدف در اينجا سنجش آموخته هاي قبلي است. تست هايي که در اين مرحله مي توانيد استفاده کنيد، تست هاي مطرح شده توسط مؤلف در کتاب هاي تست يا کنکورهاي آزمايشي مؤسسات معتبر است.
آنچه در پايان اين مرحله به شما مي گوييم اين است: «ديگر نگران اين مبحث نباشيد مباحث بعدي را دريابيد.»

5- مرور تست هاي نشان دار:
 

در هر مرحله تست هايي را غلط زده ايد يا نتوانسته ايد پاسخ دهيد را نشان دار کنيد (يعني علامت بزنيد در دفتر رفع اشکال با ذکر اشکال مورد نظر يادداشت کنيد) و هر وقت قصد مرور کردن اين مبحث را داريد کافي است يک بار تست هاي نشان دار را مرور کنيد. تکرار در دوره کردن اين تست ها مهارت و اعتماد به نفس شما را افزايش خواهد داد. در ضمن توصيه مي شود، نکاتي را که جديد ياد گرفته ايد به دفتر خلاصه منتقل کنيد. توصيه ي ما اين است که تست هاي نشان دار چند مبحث را با هم مرور کنيد.

مراحل رسيدن به تسلط در تست زني در دروس استدلالي:
 

پله ي پنجم: مرور تست هاي نشان دارد (تست هاي نشان دار چند مبحث را با هم مرور و بررسي مي کنم و مي زنم.)

پله ي چهارم: سنجش (3/1 باقيمانده ي تست ها را مي زنم. زمان مي گيرم. درصد مي گيرم.)

پله ي سوم: افزايش سرعت عمل (بعد از دو هفته 3/2 تست هايي زده شده را دوباره مي زنم. زمان مي گيرم. درصد مي گيرم.

پله ي دوم: افزايش دقت و رسيدن به تسلط 3/1 ديگر تست ها را مي زنم. زمان نمي گيرم. درصد مي گيرم.

پله ي اول: آموزش با تست (3/1 تست ها را مي زنم. زمان نمي گيرم. درصد نمي گيرم.)


توجه! مراحل تست زني مباحث استدلالي برخي دروس ديگر (مثل ژنتيک) در زيست شناسي و محلول ها و تعادل هاي يوني و ثابت تعادل در شيمي) نيز همانند فيزيک و رياضي است.
 

ب) دروس استفهامي و ترکيبي:
 

در دروس ترکيبي و استفهامي (مثل شيمي، زيست شناسي، دروس عمومي و اغلب دروس انساني) تعداد مراحل رسيدن به تسلط در تست زني کمتر بوده و سريع تر مي توان به اين مهارت دست يافت. اين مراحل به شرح زير است:

1- افزايش دقت و رسيدن به تسلط نسبي:
 

همانطور که ملاحظه خواهيد کرد، در اين دسته از دروس مرحله ي آموزش با تست ديده نمي شود. علت اين است که آموزش در اين دسته از دروس در هنگام مطالعه ي متن و خلاصه برداري و مرور آن تا حدود بسيار زيادي تکميل مي شود و در نتيجه مرحله ي آموزش با تست خيلي برجسته و بارز نيست. معمولاً فراگيراني که متن را دقيق و با حوصله خوانده باشند از ابتدا اغلب تست ها را درست پاسخ خواهند داد. (چون بر طبق آخرين استانداردهاي جهاني يادگيري، حداقل زمان بين مبحث مطالعه شده و تست زني 24 ساعت و حداکثر فاصله ي زماني 72 ساعت اعلام شده است.) لذا اولين مرحله ي تست زني اين درسها «افزايش دقت و رسيدن به تسلط نسبي» است. در هنگام اجراي اين مرحله موارد زير را رعايت کنيد:
1-1) حدود نيمي از تست هايي را که براي پاسخگويي در نظر داريد بزنيد (اين تست ها همه ي انواع تست مبحثي که خوانده ايد را شامل مي شود.)
2-1) زمان نگيريد، اما حتماً درصد بگيريد.
3-1) پاسخ تشريحي هر تستي را که پاسخ مي دهيد دقيقاً بررسي کنيد (چه آن تست را پاسخ داده باشيد و چه غلط حتماً اين کار را انجام دهيد)
4-1) تست هاي نزده يا غلط زده را نشان دار کنيد.

2- بازبيني دفتر خلاصه و بررسي تست هاي نشان دار:
 

پس از زدن نيمي از تست ها، لازم است دفتر خلاصه ي خود را با ديدگاه جديد، بازبيني و احتمالاً تکميل کنيد زيرا پس از طي مرحله ي اول تعدادي تست که همانا نقاط ضعف شما هستند نشان دار مي شوند و بايد جهت برطرف کردن اين نقاط ضعف، آنها را به نوعي در دفتر خلاصه يا رفع اشکال خود وارد کنيد. هدف اصلي اين مرحله برطرف کردن نقاط ضعف و هدف کوچکتر مرور مطالب است.

3- سنجش:
 

نيمي ديگر از تست هايي که باقي مانده است را در زمان استاندارد کنکور بزنيد و درصد هم بگيريد. اصولاً اگر مراحل پيشين را درست اجرا کرده باشيد در اين مرحله درصد بالايي کسب خواهيد کرد.

4- مرور دفتر خلاصه و تست هاي نشان دار:
 

همانند درس هاي استدلالي (رياضي و فيزيک) در اين دروس نيز هر گاه قصد مرور کردن مبحثي را داريد، کافي است دفتر خلاصه و تست هاي نشان دار را مرور کنيد. در اينجا هم توصيه مي کنيم که تست هاي نشان دار و خلاصه ي چند مبحث را با هم مرور کنيد.

مراحل رسيدن به تسلط در تست زني در دروس استفهامي و ترکيبي:
 

 

پله ي چهارم: مرور تست هاي نشان دار و دفتر خلاصه (تست هاي نشان دار چند مبحث را با هم مي زنم)

پله ي سوم: سنجش (2/1 باقي مانده تست ها را مي زنم. زمان و درصد مي گيرم.)

پله ي دوم: بازبيني دفتر خلاصه و بررسي تست هاي نشان دار

پله ي اول: افزايش دقت و رسيدن به تسلط (2/1 تست ها را مي زنم. زمان نمي گيرم. درصد مي گيرم.)


توجه! هرگز در کتاب تست خود علامت نزنيد. هر وقت مي خواهيد تست بزنيد از پاسخ برگ هاي شبيه کنکور سراسري استفاده کنيد.
نتيجه ي اراده ي ضعيف، حرف است و نتيجه ي اراده ي قوي، عمل.
ضرب المثل انگليسي.
 

بخش ششم: روش مطالعه و يادگيري پس ختام
 

يکي از روش هاي موفق بهبود مطالعه و يادگيري روش پس ختام است. کلمه ي پس ختام از حروف اول شش مرحله ي اصلي آن يعني: 1- پيش خواني (خواندن اجمالي) 2- سوال کردن 3- خواندن 4- تفکر 5- از حفظ گفتن 6- مرور کردن، ساخته شده است که در زير اين مراحل را توضيح مي دهيم.

مرحله ي اول: پيش خواني
 

اگر مي خواهيد مطالب يک کتاب يا فصلي از يک کتاب را ياد بگيريد، نخست با سرعت، تمام آن کتاب يا فصل آن را يک بار از رو بخوانيد تا يک برداشت کلي از موضوع ها و قسمت هاي مهم آن کسب کنيد. اين خواندن اجمالي يا پيش خواني مي تواند شما را در سازمان دهي به مطالب، (مثلاً از ساده به پيچيده) کمک کند. مطالبي که لازم است در پيش خواني فصلهاي يک کتاب مورد توجه قرار گيرد عبارتند از: مقدمه يا توضيحات مقدماتي، هدفها، تيترهاي اصلي و فرعي، خلاصه و جملات مقدماتي يا جملات موضوعي پاراگراف ها.
در مرحله ي پيش خواني شما با جزييات مطالب کتاب کاري نداريد. فقط جملات مهم يا عباراتي را که زير آنها خط کشيده شده يا با حروف کج نوشته شده اند مورد توجه قرار مي دهيد. يا با نگاهي اجمالي به مقدمه، فهرست مطالب، تصاوير، جدول ها، نمودارها، سوال ها، خلاصه و نتيجه گيري آخر فصلها متوجه مي شود که مطالب مورد مطالعه، در چه زمينه يي است. يا نحوه ي ارائه ي مطالب چگونه است. با نگاه کلي به مطالب کتاب شما متوجه منظور و قصد نويسنده مي شويد و با روشن شدن چارچوب اصلي کتاب مي توانيد به سراغ مرحله ي بعدي يعني سوال کردن برويد.

مرحله ي دوم: سوال کردن
 

بعد از پشت سر گذاشتن مرحله پيش خواني و آشنايي کلي با مطالب فصل، سعي کنيد براي هر قسمتي يا فصلي از يک کتاب که مي خوانيد در رابطه با هدفي که از مطالعه داريد سوال هايي را طرح کنيد. يکي از راه هاي انجام اين کار اين است که عناوين را به سوال تبديل کنيد. مثلاً در رابطه با همين مطالبي که مطالعه مي کنيد مي توانيد بپرسيد که «روش پس ختام» چيست يا چگونه مي توان فصلي از يک کتاب را پيش خواني کرد؟ سوال هاي خود را با کلمات چگونه، چه کسي، چه چيزي و چرا بسازيد.
بهتر است سوالات شما حتي الامکان ساده و متناسب با برداشت سطحي شما در حين پيش خواني باشند، سوالات را حتماً يادداشت کنيد تا در مراحل بعدي بتوانيد پاسخ آنها را بدست آوريد. در بعضي مواقع با همين سوالات به ظاهر ساده مي توانيد به تعداد زيادي از سوالات امتحاني دست پيدا کنيد. باز هم تکرار مي کنيم سعي کنيد تيترهاي اصلي و فرعي را به سوال تبديل کنيد.

مرحله ي سوم: خواندن
 

در اين مرحله، مطالب فصل يا موضوع را با دقت و بطور کامل بخوانيد. براي اين کار بهتر است که هر فصل کتاب را با توجه به تيترهاي فرعي به چند بخش تقسيم کنيد. ابتدا مطالب هر بخش را مطالعه کنيد و بعد از مطالعه ي دقيق هر بخش سعي کنيد موضوع اصلي آن بخش را بدست آوريد و به تدريج ساير نکات جزيي را به آن موضوع اصلي اضافه کنيد. و در حين مطالعه سعي کنيد به سوالاتي که قبلاً طرح کرده ايد، جواب دهيد.
در صورت لزوم، مي توانيد سرعت مطالعه ي خود را متناسب با سهولت و پيچيدگي متن تغيير دهيد. يعني اگر متن آسان بود با سرعت بيشتر مطالعه کرده و اگر متن سخت يا دشوار بود با سرعت کمتري مطالعه کنيد.

مرحله ي چهارم: تفکر
 

سعي کنيد با تفکر درباره ي مطالبي که مي خوانيد آنها را بفهميد و به آنها معني بدهيد. براي اين منظور مي توانيد کارهاي زير را انجام دهيد: 1- آنچه را که مي خوانيد با مطالبي که از قبل ياد گرفته ايد ربط بدهيد. 2- نکات فرعي را به مطالب اصلي پيوند دهيد. 3- بکوشيد تا تناقص هاي موجود را حل کنيد. 4- با استفاده از اطلاعاتي که مي خوانيد مسائل طرح شده را جواب دهيد. در اين مرحله بعد از مطالعه و تفکر در مورد موضوع هر بخش، خلاصه برداري را فراموش نکنيد. در واقع خلاصه کردن مطالب خود نوعي فکر کردن در مورد آن مطالب است. سعي کنيد با خلاصه برداري کردن، طرحي تازه، به دلخواه خودتان، به موضوع هاي درس بدهيد. زيرا طرحهايي که ساخته ي خود شما هستند بهتر به خاطر سپرده مي شوند و سريع تر به ياد مي آيند. فراموش نکنيد که تشخيص دادن نکات فرعي از اصلي و اضافه کردن نکات فرعي به نکات اصلي به شما در فکر کردن به موضوع مطالعه و درک بهتر آن، کمک زيادي مي کند.

مرحله ي پنجم: از حفظ گفتن
 

پس از خواندن هر قسمت، سعي کنيد مطالب مهم آن را به ياد آوريد. براي خودتان بازگو کنيد. ضمن اين کار به سوال هايي که طرح کرده ايد به زبان خودتان پاسخ دهيد. بهتر است در اين مرحله به جاي استفاده از جملات کتاب، از جملات ساخته ي خودتان استفاده کنيد. به عبارتي، سعي کنيد خودتان را از قيد و بند جملات کتاب آزاد کنيد. از حفظ گفتن به شما کمک مي کند تا بر درک مطالب خود نظارت کنيد و از اين طريق به شما معلوم مي شود که چه قسمت هايي را خوب ياد نگرفته ايد و بايد آنها را از نو بخوانيد.

مرحله ي ششم: مرور کردن
 

وقتي که خواندن تمام کتاب يا کل مطالب، يا تمام فصل را به پايان مي رسانيد، در فاصله هاي مناسب، مطالب مطالعه شده را مرور يا بازبيني کنيد، بهترين راه مرور کردن اين است که تلاش کنيد تا بدون مراجعه به متن، سوال هاي مهم را جواب دهيد. (چه آنهايي را که خودتان طرح کرده ايد و چه آنهايي را که کتاب طرح کرده است.)
قسمت هايي را که نتوانستيد به سوال هاي آنها جواب دهيد دوباره بخوانيد. دوباره خواندن نوعي مرور کردن است. اما اين کار براي همه ي کتاب ضروري نيست، سعي در جواب دادن به سوال هاي اساسي بهترين مرور کردن است. در ضمن يکي از بهترين راه هاي مرور کردن استفاده از خلاصه هاي خودتان است. اگر نتوانستيد به قسمت هايي از سوالات طرح شده، جواب دهيد، لازم نيست کل کتاب يا متن درس و آن فصل را از نو بخوانيد بلکه مي توانيد با مراجعه به خلاصه هاي تان دوباره آنها را مرور کنيد. بهتر است مرحله ي ششم را در فاصله ي مناسب تکرار کنيد تا تمامي مطالب مطرح شده را خوب به خاطر بسپاريد.
اثربخشي اين روش به عنوان يکي از بهترين روش هاي يادگيري مطالب ارائه شده در کتاب درسي و آمادگي براي امتحانات در پژوهش هاي متعددي به اثبات رسيده است. «رابينسون» کسي است که اين روش را ابداع کرده است و در سطح گسترده يي آن را مورد آزمايش قرار داده و دريافته که براي دانش آموزاني که مشکلات تحصيلي دارند بسيار مفيد است.
در ايران هم پژوهش هاي مختلفي در رابطه با روش پس ختام صورت گرفته است. نتايج پژوهش ها نشان داده اند که اين روش هم در افزايش پيشرفت تحصيلي و هم در بالا بردن کيفيت يادگيري دانش آموزان مؤثر بوده است.
اميدواريم که شما دانش آموزان عزير، با بکارگيري اين روش، تغييري مناسب در مطالعه و کيفيت يادگيري خود ايجاد کنيد. ان شاء ا..
خدايا، آنچه را که خوبي و خير ما در آن است به ما عطا فرما
خواه آن را به دعا بخواهيم، خواه نخواهيم
و اما شر و بدي را از ما دور ساز،
ولو اينکه به دعا طلب کرده باشيم.

گام اول: مشارطه (با خود شرطهایی در مورد برنامه ببندید و به آنها پایبند باشید.)
 

تصمیم گیری هفتگی
 

روز

واحد مطالعاتی اول (استدلالی)

واحد مطالعاتی دوم (استفهامی)

واحد مطالعاتی سوم (ترکیبی)

واحد مطالعاتی چهارم (لغت و معنی)

شنبه

متن درس .............

از صفحه .... تا صفحه ....

متن درس .............

از صفحه .... تا صفحه ....

متن درس .............

از صفحه .... تا صفحه ....

متن درس .............

از صفحه .... تا صفحه ....

تمرین درس .............

.............
مورد

تمرین درس .............

.............
مورد

تمرین درس .............

.............
مورد

تمرین درس .............

.............
مورد

تست درس .............

.............
مورد

تست درس .............

.............
مورد

تست درس .............

.............
مورد

تست درس .............

.............
مورد

یکشنبه

متن درس .............

از صفحه .... تا صفحه ....

متن درس .............

از صفحه .... تا صفحه ....

متن درس .............

از صفحه .... تا صفحه ....

متن درس .............

از صفحه .... تا صفحه ....

تمرین درس .............

.............
مورد

تمرین درس .............

.............
مورد

تمرین درس .............

.............
مورد

تمرین درس .............

.............
مورد

تست درس .............

.............
مورد

تست درس .............

.............
مورد

تست درس .............

.............
مورد

تست درس .............

.............
مورد

دوشنبه

متن درس .............

از صفحه .... تا صفحه ....

متن درس .............

از صفحه .... تا صفحه ....

متن درس .............

از صفحه .... تا صفحه ....

متن درس .............

از صفحه .... تا صفحه ....

تمرین درس .............

.............
مورد

تمرین درس .............

.............
مورد

تمرین درس .............

.............
مورد

تمرین درس .............

.............
مورد

تست درس .............

.............
مورد

تست درس .............

.............
مورد

تست درس .............

.............
مورد

تست درس .............

.............
مورد

سه شنبه

متن درس .............

از صفحه .... تا صفحه ....

متن درس .............

از صفحه .... تا صفحه ....

متن درس .............

از صفحه .... تا صفحه ....

متن درس .............

از صفحه .... تا صفحه ....

تمرین درس .............

.............
مورد

تمرین درس .............

.............
مورد

تمرین درس .............

.............
مورد

تمرین درس .............

.............
مورد

تست درس .............

.............
مورد

تست درس .............

.............
مورد

تست درس .............

.............
مورد

تست درس .............

.............
مورد

چهارشنبه

متن درس .............

از صفحه .... تا صفحه ....

متن درس .............

از صفحه .... تا صفحه ....

متن درس .............

از صفحه .... تا صفحه ....

متن درس .............

از صفحه .... تا صفحه ....

تمرین درس .............

.............
مورد

تمرین درس .............

.............
مورد

تمرین درس .............

.............
مورد

تمرین درس .............

.............
مورد

تست درس .............

.............
مورد

تست درس .............

.............
مورد

تست درس .............

.............
مورد

تست درس .............

.............
مورد

پنج شنبه

متن درس .............

از صفحه .... تا صفحه ....

متن درس .............

از صفحه .... تا صفحه ....

متن درس .............

از صفحه .... تا صفحه ....

متن درس .............

از صفحه .... تا صفحه ....

تمرین درس .............

.............
مورد

تمرین درس .............

.............
مورد

تمرین درس .............

.............
مورد

تمرین درس .............

.............
مورد

تست درس .............

.............
مورد

تست درس .............

.............
مورد

تست درس .............

.............
مورد

تست درس .............

.............
مورد

جمعه

متن درس .............

از صفحه .... تا صفحه ....

متن درس .............

از صفحه .... تا صفحه ....

متن درس .............

از صفحه .... تا صفحه ....

متن درس .............

از صفحه .... تا صفحه ....

تمرین درس .............

.............
مورد

تمرین درس .............

.............
مورد

تمرین درس .............

.............
مورد

تمرین درس .............

.............
مورد

تست درس .............

.............
مورد

تست درس .............

.............
مورد

تست درس .............

.............
مورد

تست درس .............

.............
مورد

گام دوم: مراقبه (در مدت اجرا از شرطها و برنامه های خود مراقبت نمائید.)
 

نیت (تصمیم گیری کوتاه مدت که بدون هیچگونه وقفه یی می بایست اجرا شود.)

گام سوم: محاسبه (کارها و فعالیت های روزانه و هفتگی خود را پس از بررسی و ارزیابی ثبت نمایید.)

تذکر: کیفیت نمازهای خود را با شماره های مقابل مشخص کنید: - اول وقت (1) - با تأخیر (2) - قضا(3) - نخوانده (4)
جدول ثبت زمان هایی که در طول این هفته، جهت موارد ذیل اختصاص داده اید:

منبع: 7 روز زندگي- ش85

روش هاي علمي يادگيري
روش هاي علمي يادگيري
روش هاي علمي يادگيري
منبع: 7 روز زندگي- شماره 85


 


نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.