استاد نصر هورينى از طلايه داران عرصه تحقيق كتب ميراث اسلامي
ترجمه: حسين علينقيان
درآمد
ناسخين اهل علم و درايت و امانت, در استنساخ كتاب ها بيشترين دقت را در ضبط و نيكويى در خط اعمال كردند و در پاكسازى متون اين كتاب ها از خطاهاى تصحيف و تحريف به جد كوشيدند; ضمن آن كه همواره تا عصرهاى متمادى بر اين شيوه ماندند; يعنى از بدو تاريخ نگارش عربى تا مطلع دوران جديد در اوايل قرن نوزدهم, يعنى زمانى كه صنعت چاپ جايگزين استنساخ شد و دوره ناسخين به سر رسيد.
اولين چاپخانه اى كه وارد مصر شد, توسط ناپلئون بناپارت پس از حمله به آنجا, بنا گرديد و در كنار انتشار تعداد زيادى از منشورات, مطبوعاتى عربى همچون تمارين للقراءه العربيه الفصيحه و الهجاء العربى والتركى والفارسى به چاپ رسيد. در سال 1821 محمدعلى, چاپخانه بولاق را راه اندازى نمود; چاپخانه اى كه در انتشار آثارى در علوم و ادبيات و فنون مختلف در نهضت فكرى مصر جديد سهم به سزايى ايفا كرد. با وجودى كه هدف اوليه از تأسيس اين چاپخانه, انتشار كتاب نبود, اما به سرعت در رأس امور چاپخانه قرار گرفت و بسيارى از كتب نظامى ـ به ويژه كتب آموزش نظامى ـ و آن گاه كتب فرهنگى اسلامى دينى و ادبى انتشار يافت.2
با گذشت زمان, انتشار كتب خطى ميراث, گسترش يافت و لذا به تصحيح گرانى بزرگ كه نسبت به لغت و زبان آگاه بوده, با مضامين كتب پيشين و شيوه هاى تأليف آنها آشنا بوده, نسبت به تحقيق و توثيق متون, خبره بودند, احساس نياز شد. تصحيح متون, (فنى ريشه دار در زبان عربى بوده كه بيشتر در بررسى روايات كتب حديث, لغت, شعر, ادب و تاريخ كه توسط قدماى ما با كمال دقت و امانت و روشى برجسته به انجام رسيد, متجلى مى شود);3 كارى كه به علت افزودن اطلاعات جديد در آن متون و روشن نمودن پندارهاى غلط ناسخين و وراقين و تعيين تصحيفات و تحريفات آنها و مقابله آن متون با نسخه هاى خطى ديگر و مصدريابى آنها, به انجام رسيد.
تصحيح گران چاپخانه بولاق, از جمله استادان قطعه عدوى, نصر هورينى, محمدحسن عدوى, احمد عدوى و محمد صباغ و استادان پس از آنها همچون: محمد حسينى و محمد عبدالرسول, در اين خدمت سترگ فرهنگى و تراثى, فضل بزرگى دارند; براى مثال تصحيح فرهنگ القاموس المحيط (چاپ قاهره, چاپخانه حسينيه سال 1911) نمونه خوبى از يك تصحيح دقيق و امينى است كه مصححان مسئوليت آن را به دوش گرفتند. استاد نصر هورينى نقش بزرگى در تصحيح و انتشار اين معجم ايفا نمود كه مى توان تلاش وى را در اين راستا به ترتيب ذيل برشمرد:
1. تصحيح را با شرح ديباچه قاموس آغاز كرده, نوشته است: (اين شروحى است بر ديباچه قاموس كه آن را نويسنده فقيرش, نصر هورينى براساس دو شرح علامه مناوى و سيدمرتضى تدوين نموده است. بر اين ديباچه حدود پنجاه جزوه كوچك از قرافى با نام القول المانوس بشرح مغلق القاموس) ملاحظه كردم, اما شرح عيسى بن عبدالرحيم گجراتى (قاضى گجرات) را جز از شرح مرتضى, درنيافتم و شرح ابن طيب بر آن شامل چهارده جزوه مى شود كه در ضمن حاشيه بر قاموس در غالب بيش از سه مجلد كه درهر مجلد شصت كراس مى شود, مندرج بود.4
2. پس از اين شرح, چنانچه خود گفته: (نكات و فوايدى شريف و قواعدى لطيف در شناخت اصطلاحات قاموس مى آيد كه آنها را فقير, ابوالفاء هورينى جمع آورى كرده است) و در ادامه آورده است: اين معلومات را از حاشيه قاموس علامه ابن طيب فاسى گلچين كرده است. وى در ضمن اين معلومات, شرح حالى از مجدالدين محمد بن يعقوب فيروزآبادى ـ مولف قاموس ـ به دست داده است.5
3. در تصحيح قاموس بر تعدادى نسخه خطى از آن, تكيه كرده, در شرح ديباچه قاموس به آنها اشاره كرده است:
الف) (نسخه ملك ناصر صلاح الدين بن رسول, پادشاه يمن, به خط محدث لغوى ابوبكر بن يوسف بن عثمان حميدى و در آن دستخط مؤلف آمده است).
ب) (نسخه صحيح مكى).
ج) (نسخه نقيب الاشراف سيد محمد بن كمال الدين حسينى دمشقى كه آن را به اصول شرقى تصحيح كرده است).
د) (نسخه استادمان امام رضى الدين مزجاجى).
هـ ) (نسخه ميرزا على شيرازى).
و) (نسخه استاد ابوحسن على بن غانم مقدسى).
4. در اين تحقيق به منابع لغوى ديگر مراجعه كرده است. از جمله اين منابع ـ كه در شرح ديباچه قاموس از آن ياد كرده است ـ موارد زير است:
الف) المحكم ابن سيده;
ب) حاشيه ابن طيب فاسى بر قاموس;
ج) حاشيه بدرالدين محمدبن يحيى قرافى با عنوان (القول المانوس بتحرير مافى القاموس);
د) شرح سيدمحمدمرتضى زبيدى;
هـ ) شرح عيسى بن عبدالرحيم گجراتى بر خطبه قاموس;
و) شرح محمد بن عبدالرووف مناوى.
5. بر بسيارى از مواد لغوى قاموس, تعليقاتى زده است كه شامل فوايد و اطلاعاتى در مجال لغت و ضبط اعلام مى شود. مثال هايى از اين تعليقات در ادامه مى آيد:
(بكات الناقه… قل لبنها) قوله بكات الناقه وكذا يستعمل فى العين اذا قل معها. اهـ نصر (ماده بكا). بكات الناقه يعنى شير ناقه كم شد. و در مورد چشم, هنگامى كه اشكش كم شود نيز به كار مى رود (از افادات نصر [هورينى]). (والراء شجر واحد ته بهاء… ). قولِ: راء شجر است; يعنى درخت طلح (افاده نصر [هورينى], ماده روا) […].
و ممدود بن عبداللّه الواسطى الربابى يضرب به المثل فى معرفة الموسيقى بالرباب: لفظ موسيقى در نسخه ها به اشتباه به كسر قاف آمده است.
علت اين اشتباه, نوشتن كلمه ياد شده به ياء است. درست اين كلمه فتح قاف بوده, چنانچه در زبان رومى آمده است به شخصى كه در آلت رباب دستى دارد, گفته مى شود (موسيقار); يعنى را در آخر كلمه اضافه مى شود. افاده نصر (ماده رب) […].
6. به تعليقات و شروح خود, همچنين گزيده هايى از آراى شارح القاموس المحيط, يعنى سيدمرتضى
زبيدي6 و حاشيه نويس قاموس, يعنى ابن طيب فاسى, 7 در حواشى آن اضافه كرده است.
القاموس المحيط; تصحيح استاد نصر, براى اولين بار در چاپخانه بولاق مصر به سال 1272 هـ در قالب دو جلد به چاپ رسيد; چاپ دوم آن در همان چاپخانه در سال 1289 هـ و چاپ چهارم آن در چاپخانه حسينيه در قاهره در سال 1330 هـ به انجام رسيد. 8 چاپ چهارم قاموس (چاپخانه حسينيه) شامل حواشى اى توسط محمد حسينى است; به انضمام شروح زبيدى و حواشى ابن طيب فاسى و تعليقات و حواشى استاد نصر [… ].
ترجمه و شرح حال استاد نصر
اسماعيل پاشا اشاره كوتاهى از او كرده, آورده است: (هورينى ـ ابوالوفا نصر هورينى مصرى, اديب شافعى متوفاى سال 1291. از تأليفات او: تسلية المصاب عند فراق الاحباب; التوسل على نظم الاسماء الحسنى از دردير; سرح العينين فى شرح عنين; المطالع النصريه للمطابع المصريه فى الاصول الخطيه) مى باشد.10
عباس عزاوى به تصحيحات لغوى او اشاره كرده, چنين نوشته است: (استاد نصر هورينى, در لغت, استاد معروفى است. مهم ترين كارهاى او تصحيح مشهورترين تأليفات لغوى است و اين خدمتى بزرگ است كه بر تأليف برترى دارد. از جمله اشراف او بر تصحيح القاموس المحيط و شرح ديباچه آن است. نيز قواعد دقيقى در شناخت اصطلاحات قاموس در آغاز آن نوشته و كتاب الوشاح را تصحيح نموده است. وفات او به سال 1291 هـ /1874 م رخ داده است).11
خيرالدين زركلى ترجمه كوتاهى از وى كه معمولاً در مراجع تكرار شده, به دست داده, جز اين, نام هورينى را به طور كامل آورده است و نوشته است: (تمامى منابع به ذكر نام او به ابوالوفاء نصر هورينى و آثار و تعليقات زياد وى اشاره كرده, او را شناسانيده اند. پس از بررسى بسيار, به نسخه اى از خلاصه البيان فى كيفيته ثبوت رمضان از محمد جوهرى دست يافتم كه آن را هورينى با خط خودش در سال 1242 هـ نگاشته بود و ذيل آن اسم خود و پدر و كنيه و القابش را برشمرده بود. از اين دست نوشته, اين شرح حال را برگرفته ام. نسخه در دارالكتب المصريه به شماره 344 (فقه امام شافعى) نگاهدارى مى شود).12
جرجى زيدان از او در ذيل دانشمندان نهضت اخير (از سال 1805 تا اوايل قرن بيستم) در مصر و سوريه, ياد كرده, گزارش مختصرى از زندگانى, سال وفات و اقامتش در فرانسه و دو كتاب او المطالع النصريه و تسلية المصاب ارائه كرده است.13
دكتر ابوالفتح رضوان متن وثيقى نقل كرده كه شامل اسامى مصححين در چاپخانه بولاق در سال 1861 مى باشد. در اين متن, نام شيخ محمد نصر مصحح دوم, در كنار اسامى مصححان ديگر همچو استاد محمدحسن عدوى, استاد احمد عدوى, استاد محمد صباغ, استاد محمد عياط, استاد احمد مصرفى, استاد محمد شحات, استاد اسماعيل عبداللّه و استاد محمد قطه (رئيس مصححين) آمده است.14
همچنين متن وثيق ديگرى نقل كرده است كه در آن, عناوين وظايف چهارنفر از بارزترين آن مصححين آمده است; يعنى استاد محمد قطه, استاد احمد عدوى (مصحح دوم كتب عربى), استاد محمدحسن عدوى (دستيار محمد قطه) و استاد محمد نصر (دستيار دوم). 15
احمد عزت عبدالكريم گفته است: شيخ هورينى با دوستانش كتاب هايى را كه مترجمان از زبان هاى خارجى به ويژه از فرانسه به عربى ترجمه مى كردند, تصحيح مى نمود. او اين مهم را زمانى پايان داد كه به عنوان سرپرست گروه علمى (انجال) كه در سال 1844 به فرانسه اعزام شدند, تعيين شد.
اين گروه بدين سبب به انجال ناميده شد كه در بين آنها, دو نفر از فرزندان محمدعلى و دو نوه او حضور داشتند.16
دكتر محمدكامل فقى به مكان تولد استاد نصر در هورين (از توابع سنطه) اشاره نموده, از آموختن و سپس تدريس او در الازهر و انتخاب او به عنوان مصحح / ويراستار در آكادمى زبان ها و سرپرستى گروه اعزامى به فرانسه و فراگيرى زبان فرانسه در آنجا و بازگشت از فرانسه و تدريس مجدد در قاهره و در پايان, پيوستن او به چاپخانه اميريه به عنوان مشهورترين و باكفايت ترين مصححين آن ياد كرده است.17
احمد فارس شدياق, استاد نصر و تعليقات او بر هامش القاموس المحيط را تمجيد نموده, در بابى از ابواب كتابش الجاسوس على القاموس مى نويسد: (بيشترينه اين نقدها از تعليقات علامه دوران, مرحوم مبرور استاد نصر هورينى بر هامش قاموس چاپ مصر مأخوذ است… . خداوند بهترين پاداش ها را نصيب اين استاد كناد. چه بسيار تحقيقاتى كه در لغت به انجام رسانيده و سينه ها به يقين آن وسعت يافته, باريك بينى هايى كه نور از تلقى آن, روشنى يافته است… ). 18
عبدالسلام هارون در اثناى اشاره به كتب, نگارش و املا, كتاب المطالع النصرية او را ستايش و تعريف كرده, آورده است: (از جامع ترين كتاب ها در اين موضوع, المطالع النصريه اثر استاد نصر هورينى است).19
در جايى ديگر همچنين او را ستوده, به نسخه هاى چاپ شده اى كه فاقد اصول بوده و يا سهل الوصول نبوده و برخى محققين در مجال تحقيق به آن (اصول ثانويه) اطلاق كرده اند اشاره نموده, مى گويد: (آنچه امثال مصححين قبلى همچون علامه نصر هورينى و استاد قطه عدوى و خاورشناسان بزرگ وثقه اى امثال وستفلد آلمانى, گاير آلمانى, بيوان هلندى و ليال انگليسى تصحيح نموده, انتشار داده اند, شايسته اند اصول ثانويه تلقى شوند; زيرا روايات اين افراد كه مربوط به اين اصول بوده, رواياتى است كه در مقابله متون به كار مى آيند; زيرا اينها به منزله راويان ثقه بوده و روايت شان به منزله آنچه محدثين گويند, درست و صحيح است).20
تأليفات استاد
مشخصات آثار استاد بدين قرار است:
1. المطالع النصرية للمطابع المصرية فى الاصول الخطيه. كتابى است در رسم الخط و شامل يك مقدمه, متن و خاتمه است. در سال 1275 هـ و 1302 در بولاق چاپ شد و در سال 1304 هـ در چاپخانه خيريه قاهره انتشار يافت.21
2. سرح العينين فى شرح عنين. تاريخ پايان نگارش آن در ماه ربيع الاول سال 1278 هـ بوده است. در آغاز اين كتاب آورده است: اين اثرى است تعليقى كه در ايام اشتغال به درس عربى در الازهر نگاشته شده است… . از اين كتاب نسخه اى خطى در دارالكتاب المصريه موجود است و برخى توضيحات بر هامش آن نوشته شده است.22
3. تقييدات الهورينى على رسالة الشيخ اليوسى فى المجاز. كه آن را برخى از شاگردان استاد نصر جمع آورى كرده اند. در دارالكتب للمصريه نسخه خطى آنها موجود است و بر آن برخى توضيحات مندرج است.23
4. رسالة فى المؤتلف والمختلف من اسماء الرواة فى كتب الحديث. 24
5. حاشية على بسمله الاحراز فى انواع المجاز از علامه شيخ احمد بن احمد بن محمد سجاعى (متوفاى 1197 هـ) نسخه اى از آن با خط مؤلف به سال 1270 ق در ضمن مجموعه اى خطى در دارالكتب المصريه به شماره 266 (مجاميع) يافت مى شود.25
6. تسلية المصاب عن فراق الاحباب. آغاز آن: (الحمدللّه الذى خلق الموت والحياة ليبلوكم ايكم احسن عملاً). در اين اثر, آيات قرآنى و آثار نبوى و وقايع نادرى كه در مورد برخى از صحابه و بزرگان وارد شده, جمع آورى شده است. در دارالكتب المصريه, دست نوشته اى از آن به خط مؤلف, موجود است و در هامش آن توضيحات زيادى مندرج است. هورينى اين كتاب را در پاريس در سال 1261 تأليف كرده است.26
7. مختصر من كتاب روض الرياحين فى حكايات الصالحين لليافعى. در سال 1281 در چاپخانه كاستليه قاهره و در سال 1315 هـ در چاپخانه علميه به چاپ رسيده است.27
8. تفسير سوره الملك (خطى). 28
9. التوصل لحل مشاكل التوسل (خطى). 29
10. التحريرات النصريه على شرح الزيدونيه. در كتابخانه دانشگاه پرينستون در مجموعه كاريت, مخطوطى از اين كتاب نگهدارى مى شود; با اين مشخصات: شماره 192, تعداد اوراق 46 ورقه, در هر صفحه 23 سطر, اسم ناسخ آن يوسف عربشاه هورينى. آغاز كتاب: (اما بعد فانى لما طالعت شرح ابن نباته على الرساله… ). آخر رساله: (وقدتم هذا الكتاب يوم الجمعه المبارك 23 شهر جمادى الاولى سنه 1282 هـ ).30
11. شرح ديباچه القاموس. اين شرح همراه با فوايد شريفة فى معرفة اصطلاحات القاموس در مقدمه القاموس المحيط فيروزآبادى به چاپ رسيده است.31
12. ترجمه ابن خلكان كه در پايان جزء دوم كتاب وفيات الاعيان ابن خلكان, مندرج است. شرح حال ابن خلكان را استاد نصر از ترجمه شاكر كتبى از ابن خلكان در كتاب الوفيات و از خود اخبار ابن خلكان در كتابش در ترجمه هاى ام مؤيد نيسابوريه, عبدالاول سجزى, احمد بن كمال الدين, عيسى بن سنجر و احمد بن قحطان اربلى جمع آورى كرده است.32
13. حاشية على الفيه ابن معط.33 بروكلمان به آن اشاره كرده, چاپ آن را در چاپخانه بولاق به سال 1294 هـ گزارش كرده است.
تصحيحات استاد
اسامى اين كتاب ها طبق گزارش ليست كتابخانه, بدين قرار است:
1. فقه اللغه, از ثعالبى, قاهره 1867;
2. الوشاح از مغربى تادلى, قاهره 1865;
3. الاتقان فى علوم القرآن سيوطى 1863;
4. كشف الغمه از شعرانى, قاهره 1865;
5. وفيات الاعيان ابن خلكان, قاهره 1865;
6. شفاء الغليل اثر خفاجى, قاهره 1862;
7. المصباح المنير فيومى, قاهره 1861;
8. الاغائى ابوالفرج اصفهانى, قاهره 1868;
9. المزهر فى علوم اللغه اثر سيوطى, قاهره 1865;
10. فضائل شهر رمضان از اجهورى, قاهره 1868;
11. حاشية الكفر اوى على مقدمه ابن اجروم, قاهره 1865;
12. نهايه المتحفظ از ابن الاجدابى, قاهره 1870;
13. مختصر تذكرة الامام السويدى, از شعرانى, قاهره 1863;
14. تاج اللغه, اثر جوهرى, قاهره 1865;
15. حاشيه حسن العطار على شرح الازهريه, قاهره 1864;
16. حاشيه محمد جاهد على مقدمه ابن اجروم, قاهره 1864;
17. شرح المعلقات زوزنى, قاهره 1860;
18. شرح الزرقانى على صحيح الموطا, قاهره 1863;
19. المتسطرف فى كل فن مستظرف, از ابشيهى, قاهره 1863;
20. الاقناع, از خطيب شربينى, قاهره 1865;
21. الدر المختار للحصكفى مع شرح محمد امين بن عابدين, قاهره 1855;
22. ديوان محمد بن هانى, قاهره 1858;
23. حلبة الكميت نواجى, قاهره 1858;
24. فتح القريب المجيب للغزى مع شرح الباجورى, قاهره 1864;
25. فوات الوفيات, اثر ابن شاكر كتبى, قاهره 1866;
26. تعبير الرويا, از ابن سيرين, قاهره 1864;
27. القاموس المحيط, از فيروزآبادى, قاهره 1863, 1872, 1884;
28. متن السنوسيه, قاهره 1863;
29. سفينة الراغب از محمدراغب پاشا, قاهره 1866;
30. تنزيل الآيات على شرح شواهد الابيات از محب الدين افندى, قاهره 1864;
31. الفتاوى العالمكيريه, از شيخ نظام الدين, قاهره 1865;
32. صحيح سنن المصطفى, از سليمان بن اشعث سيستانى, قاهره 1863;
33. الدرة المضيئه از ابن عبدالهادى, قاهره 1868.35
ارزيابى تلاش او در تصحيح كتب تراث
عبدالسلام هارون, پژوهشگر و محقق, در ارزيابى تلاش هاى چاپخانه بولاق و ستايش كار آن مى نويسد: (تلاش هاى چاپخانه بولاق در نشر كتب ميراث, روشن است… نمى دانم وضعيت چگونه مى شد اگر چنانچه اين چاپخانه از آغاز به چاپ و انتشار اين دست كتاب ها اقدام نمى كرد. شايد در اين صورت, چهره فرهنگ و تمدن عربى معاصرى كه همواره در مقابل صدمات پياپى استعمار و توطئه فرهنگى اى كه ابناى امت عربى در درخشندگى كاذب آن چرخ مى خورند, تغيير مى يافت) و در ادامه مى افزايد: (حافظه تاريخ, اسامى اساتيد معظمى كه در حد توان علمى و روش ساده خود با رعايت امانت در احياى اين كتاب ها كوشيده اند, براى ما حفظ كرده است. از جمله اينها استاد نصر هورينى, استاد قطه عدوى, استاد محمد حسينى, استاد طه محمود و استاد محمدرسول و غيره, هستند).36
استاد (فقى) به ارزش كارهاى هورينى در تصحيح كتب اشاره كرده, كوشش و رنج فراوان وى را در راه صيانت اين كتاب ها از خطاها و تحريف و تصحيف و تقديم و تأخير, برشمرده است. در اين زمينه به تلاش وى در تصحيح القاموس المحيط و شرح ديباچه آن و بيان اصطلاحات و آوردن تعليقات در مدخل هاى آن و نيز تصحيح بخش عظيم كتاب المزهر سيوطى اشاره كرده است. آنچه را هورينى در مورد تصحيح المزهر گزارش كرده, يعنى مقابله نسخه هاى مختلف كتاب و استعانت از كتب ديگر لغوى در مقابله و تصحيح آن و به كارگيرى رموز در اين كار را نقل كرده است.37
همچنين به روش محكم و كثرت علم و نيت خالصانه هورينى در اين كارها, اشاره نموده است.
در پايان اين ارزيابى مى گويم: اگر چنانچه غايت تحقيق و تصحيح كتاب ها از ديدگاه معاصرين (ارائه متنى صحيح), 38 از يك كتاب مصحح, براساس (قواعدى كه در اخراج متن, ضامن امانت بوده و متضمن اين باشد كه متن انتشاريافته مانند صورت اوليه اش باشد)39 و اگر چنانچه (معناى تصحيح اين باشد كه كتاب انتشاريافته تا حد امكان بيانگر صادقى از آنچه مؤلف عرضه داشته است, باشد), 40 بنابراين, اين تصحيحى كه مصححان گذشته در مورد كتب خطى ميراث به كار گرفتند و به كتاب ها حيات جديدى در عالم مطبوعات بخشيدند و با آگاهى و دقت و امانت ورزى كار كردند, چيزى جز همين تصحيح علمى اى كه امروزه ما مى شناسيم, نخواهد بود و بلكه كار آنها بعضاً بهتر و شايسته تر از كارهاى برخى محققانى است كه در مقوله تصحيح, هدف و غايت اين علم را به درستى درك نكرده اند; يعنى بازيابى و انتشار كتاب به صورت اوليه اش و اداى صادقانه آن به گونه اى كه مؤلف آن عرضه داشته است.
منابع:
1. البغدادى, اسماعيل باشا بن محمد امين; ايضاح المكنون فى الذيل على كشف الظنون; استانبول, 1945.
2. هدية العارفين اسماء المؤلفين وآثار المصنفين; استانبول, 1951 ـ 1955.
3. حاجى خليفه, مصطفى بن عبداللّه; كشف الظنون عن اسامى الكتب والفنون; استانبول, 1941 ـ 1943.
4. ابن خلكان; وفيات الاعيان; القاهره, 1310.
5. رضوان, ابوالفتوح; تاريخ مطبعه بولاق و لمحه من تاريخ الطباعه فى بلدان الشرق الاوسط; القاهره, 1953.
6. الزركلى; الاعلام ـ قاموس تراجم; بيروت, 1961.
7. زيدان, جرجى; تاريخ آداب اللغه العربيه; بيروت: دارالمكتبة الحياة, 1978.
8. سركيس, يوسف اليان; معجم المطبوعات العربيه والمعربه; القاهره, 1928.
9. الشدياق, احمد فارس; الجاسوس على القاموس, قسطنطنيه, 1299 هـ. ق.
10. عبدالكريم, احمد عزت; تاريخ التعليم فى عصر محمدعلى; القاهره, 1938.
11. الغزاوى, عباس, تاريخ الادب العربى فى العراق; بغداد, 1960 ـ 1962.
12. الفقى, د. محمد كامل; الازهر واثره فى النهضة الادبيه الحديثه; الطبعه الثانيه, القاهره, 1965.
13. فنديك, ادوارد; اكتفاء القنوع بما هو مطبوع من اجل التاليف العربيه فى المطابع الشرقيه والغربيه; تصحيح السيد محمدعلى الببلاوى; القاهره, 1896.
14. الفيروزآبادى, مجدالدين محمدبن يعقوب; القاموس المحيط; القاهره: المطبعة الحسينيه, 1911.
15. فهرس دار الكتب المصريه; القاهره: مطبعة دارالكتب المصريه, 1926 ـ 1930.
16. كحاله, عمررضا; معجم المؤلفين, دمشق, 1957.
17. مبارك, على; الخطط التوفيقيه; الطبعة الثانيه, القاهره: دارالكتب المصريه, 1969.
18. المنجد, صلاح الدين; قواعد تحقيق المخطوطات; الطبعه الثلاثه, بيروت: دارالكتاب الجديد, [بى تا].
19. عبدالسلام هارون; تحقيق النصوص و نشرها; الطبعه الثانيه, القاهره, 1965.
02. احياء: (التراث وماتم فيه); مجله (المجله) العدد 114, القاهره, 1966.
21. Brockelman, Carl; Geschiehte der Arabischen Litteratur, Band I-II, Leiden1943-1949 und suppl. I.III, Leiden, 1973-1942.
22. Ellis, A.G; catalogue of Arabic Books in the British Museum, Great Britain, 1901.
23. Hitti. Philips, Nabih Amin Faris and Butrus Abd al-Malik; Deseriptive catalogue of the Garrett collaction og Arabic Manus cripts in the princeton university library, Princeton, 1938.
پي نوشت ها :
1. اين نوشتار برگردان مقاله اى است با مشخصات كتاب شناختى ذيل:
الشيخ نصر هورينى; من رواه مصححى كتب التراث; الدكتور رزوق فرج رزوق (كليه الآداب جامعه بغداد), مجله المورد, مجلد 12, الجزء 3, 1403 هـ/1983 م ص 152 ـ 160.
2. ر. ك به: الدكتور ابوالفتح رضوان; تاريخ مطبعه بولاق ولمحه فى تاريخ الطباعه فى بلدان الشرق الاوسط; القاهره, 1953, ص 1 ـ 42.
3. عبدالسلام هارون; (احياء التراث وماتم فيه); مجله (المجله), العدد 114. القاهره, 1966, ص 20.
4. القاموس المحيط; القاهره: المطبعه الحسينيه, ج 1, 1911, ص 1 ـ 29.
5. همان, ج 1, ص 1 ـ 12.
6. از او با نام شارح ياد مى كند. نام او را فقط يك بار در جلد يك, صفحه هشت آورده است.
7. از او با نام (محشى) ياد كرده است. در جلد يك, صفحه دو آورده است: (بدان هنگامى كه عبارت حاشيه يا محشى را به كار بردم, منظور امام فاسى و حاشيه اوست).
8. القاموس المحيط, قبل از چاپ بولاق در كلكته هند در قالب چهار جلد بزرگ از سال 1230 هـ تا 1232 هـ با اشراف استاد ماتيو و تصحيح برخى استادان و ادبا چاپ شده بود. ر. ك به: يوسف اليان سركيس; معجم المطبوعات العربيه والمعربه; ج 2, القاهره, 1928, ص 1470 ـ 1471.
9. الخطط التوفيقيه; ج 2, ص 85.
10. هدية العارفين; استانبول, ج 2, 1951 ـ 1952, ص 492.
11. تاريخ الادب العربى فى العراق; ج 2, بغداد, 1960 ـ 1964, ص 66 ـ 67.
12. الاعلام ـ قاموس تراجم; چاپ دوم افست, بيروت, 1966.
13. تاريخ آداب اللغه العربيه; ج 4, بيروت, 1978, ص 599.
14. تاريخ مطبعة بولاق ولمحة من تاريخ الطباعة فى بلدان الشرق الاوسط; القاهره, 1953, ص 411 ـ 412.
15. تاريخ التعليم فى عصر محمدعلى; ج 3, القاهره, 1938, ص 343 ـ 345.
16. همان, ج 3, ص 345.
17. الازهر واثره فى النهضة الادبيه الحديثه; الطبعه الثانيه, القاهره, 1965, ص 88 ـ 89.
18. الجاسوس على القاموس; قسطنطنيه: مطبعه الجوائب, 1299 هـ, ص 404.
19. تحقيق النصوص و نشرها; الطبعه الثانيه, القاهره, 1965, ص 49.
20. همان, ص 29 ـ 30.
21. فهرست دارالكتب المصريه; القاهره, 1926, ج 2, ص 68.
22. همان, ج 2, ص 17.
23. همان, ج 2, ص 183.
24. همان, ج 1, ص 230.
25. همان, ج 2, ص 193.
26. فهرست دار الكتب المصريه; ج 3, ص 62.
27. معجم المطبوعات العربيه والمعربه; ج 2, ص 1903.
28. الاعلام, ج 8, ص 351.
29. همان.
30. Descriptive Catalogue of the Garrett collection of Arabic Manuseripts in the Princeton university library, Princeton, 19-8,p.2.
31. مجدالدين الفيروز آبادى; القاموس المحيط, القاهره, ج 1, 19911, ص 2 ـ 29.
32. ابن خلكان; وفيات الاعيان; ج 2, 1310 هـ, ص 421 ـ 424.
33. Brockelmann: Geschichte der Arabichen Litteratur, Leiden, 1973-21942,S.I.P.524;S.II,p.446.
34. تعداد كمى از اين كتاب ها از جمله اغانى و تاج اللغة صرفاً جلد اول يا اول و دوم آنها را تصحيح نموده است.
35. A.G.ELLIS: Catallogue of Arabic Books in the British Musem, Great Britain.1910,2:421-425.
36 . احياء التراث وماتم فيه; پيشين, ص 21.
37. الازهر واثره; پيشين, ص 90 ـ 91.
38. ر. ك به: صلاح الدين المنجد; قواعد تحقيق المخطوطات; الطبعه الثلاثه, بيروت, ص 5.
39. همان.
40. تحقيق النصوص ونشرها; پيشين.