رام کردن زبان سرکش

اگر علاقه مند به تئاتر باشی امکان ندارد که هر از گاهی به بهانه ای چشمت به نام ویلیام شکسپیر نیافتند:نمایشنامه نویس بریتانیایی اهل استرانفورد که بسیاری او را در کنار
پنجشنبه، 30 شهريور 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
رام کردن زبان سرکش
رام کردن زبان سرکش

نویسنده:پویان غفاری



 

درباره کتاب « نقدی بر کمدی های اولیه شکسپیر»

اگر علاقه مند به تئاتر باشی امکان ندارد که هر از گاهی به بهانه ای چشمت به نام ویلیام شکسپیر نیافتند:نمایشنامه نویس بریتانیایی اهل استرانفورد که بسیاری او را در کنار سوفوکل یونانی می گذارند و لقب بزرگ ترین درام نویسان جهان را به آنها می دهند، هم او که مشهورترین دیالوگ تاریخ درام نویسی را نگاشته است:« بودن یا نبودن، مساله این است».این بار این بهانه را درک تراورسی فراهم آورده با نوشتن کتابی به نام « نقدی بر کمدی های اولیه شکسپیر» که فرشید ابراهیمیان و لیلی عمرانی ترجمه اش کرده اند و انتشارات سوره مهر منتشرش کرده است.همان طور که از نام کتاب پیداست نویسنده پنج کمدی اولیه شکسپیر یعنی « کمدی اشتباهات»، « رام کردن زن سرکش»، « دو جنتلمن از ورونا»، « تلاش بی ثمر عشق» و تاجر ونیزی را دستمایه کار خود قرار داده و از زاویه دیدی خاص آنها را نقد کرده است.« نمایشنامه های کمیکی که مربوط به سال های آغازین درام نویسی شکسپیر هستند و واجد هیچ یک از استانداردهای یک اثر کامل یا شاهکار نیستند.به استثنای نشانه های واضح و روشنی که واجد کیفیت های لازم یک اثر شکسپیر هستند.» ( کتاب ، ص20) نویسنده می خواهد از خلال نقد این پنج نمایشنامه نشان دهد که چگونه اشعار در نمایشنامه های اولیه شکسپیر به تنوع و آزادی بیشتری دست می یابند و چگونه شخصیت های شکسپیر به مرحله ای می رسند که می توانند به شکلی واقع بینانه نقش خود را مجسم کنند و در یک کلام چه می شود که درام های یک درام نویس درباری با زبانی متلکفانه به درام هایی بدل می شوند که در آنها زبان و شخصیت ها جایگاهی واقعی و بی تکلف دارند، بماند که صفت درباری را شکسپیر تا آخر به همراه داشت.از طرفی زبان و شخصیت پردازی در درام رابطه ای مستقیم دارند؛ اگر شخصیت ها مصنوعی باشند حتما زبانی هم که به آن سخن می گویند مصنوعی از کار در می آید.از این رو پختگی زبان در یک درام نشان دهنده پختگی شخصیت پردازی در آن درام است.درباره شکسپیر تقریبا بیشتر شکسپیر شناسان بر این باورند که هر چه جلوتر رفته است، بیشتر خود را از بند تکلف های زبانی رها کرده است؛ یعنی اگر درام های اولیه اش را به تمامی منظوم می سروده، در درام های پایانی اش بسیار کم و البته به جا از شعر قافیه دار استفاده کرده است که بهترین نمونه اش « هملت» است، نمایشنامه ای که در دوران پختگی درام نویسی شکسپیر نوشته شده است.در این نمایش نامه فقط در چند جای کوتاه از اشعار قافیه دار آن هم به اقتضای متن استفاده شده است.مثلاً ترانه هایی که اوفلیا می خواند.در کل ثابت شده است که شکسپیر هر چه بیشتر در فن خود پیشرفت کرده، بیشتر قافیه را کنار گذاشته است.شکسپیر در ابتدای کارش همان طوری می نوشت که مخاطب اش انتظار داشت؛ درامی منظوم با اشعار فاخر و سنگین و مملو از کنایات و استعارات و تشبیهات پیچیده.این سلیقه تماشاچیان در دوران شکسپیر بود، به خصوص سلیقه درباریان که تماشاچیان و حتی سفارش دهندگان اصلی این درام ها بودند، چه کمدی چه تراژدی.شکسپیر هم به نوبه خود تسلیم همین سلیقه بود.تراژدی « تیتوس آندرونیکوس» به تمامی واجد همین ویژگی هاست.ویژگی هایی که به شدت متن نمایش نامه را تخت و یکنواخت می کند و گویی شخصیت ها نه در جهان واقع بلکه در جهانی انتزاعی قرار دارند و با زبانی انتزاعی سخن می گویند اما چه شد که شکسپیر از « تیتوس آندرونیکوس» به « هملت» ، « مکبث»، « شاه لیر» و دیگر شاهکارهایش رسید.درک تراورسی اعتقاد دارد که این بلوغ آرام آرام رخ داد، به طوری که سیر تحول، توسعه و کمال هنری شکسپیر تقریبا کند و بطئی بوده است.نویسنده می خواهد این سیر تحول زبانی - شخصیتی را از خلال پنج کمدی اولیه شکسپیر که ذکرشان رفت، نشان دهد.
رام کردن زبان سرکش
« کمدی اشتباهات» را شکسپیر بر اساس دو نمایشنامه روم باستان نوشت.یکی به نام « مناخی» و دیگری به نام « آمفی تریون»، هر دو نوشته پلوتوس.در واقع شکسپیر در اقتباس خود این دو نمایشنامه را با هم تلفیق کرد.برای شروع او پایش را بر شانه های این کمدی نویس بزرگ روم باستان گذاشت.از همین رو « کمدی اشتباهات در واقع معرف نمایشنامه نویسی است که قصد دارد تصویر بزرگ تر و خطیرتری از انسان را، که شامل تنوع بیشتری از محتوای وجود اوست، ( در مرز میان واقع گرایی و تردید و بد گمانی طنز رومی) ارائه کند.» ( کتاب.ص29) واقع گرایی و تردید و بد گمانی طنز رومی ، این دو قطبی است که شکسپیر در ابتدای کار میان آنها در نوسان بود.زبان شکسپیر هم این گونه است؛ زبانی که میان سلیقه عصر خود و زبان فاخر آثار باستانی از یک سو و زبان واقعی مردم که مورد نیاز یک درام واقع گرا به خصوص در حیطه کمدی است از سوی دیگر در نوسان است اما وقتی که کمدی « رام کردن زن سرکش» را می نویسد، اوضاع تغییر می کند.اینجا دیگر خبری از روم باستان نیست.حالا سروکله بازیگران دوره گرد پیدا شده است؛ بازیگران کمد یا دل آرته.آنها نوع دیگری از کمدی را با خود آورده اند که با کمدی روم باستان متفاوت است.کمدی ای که از داستان ها و ترانه های عامیانه استفاده می کند.شکسپیر هم در نمایشنامه « رام کردن زن سرکش» از این نوع کمدی استفاده می کند.در این نمایش نامه دو خواهر وجود دارد؛ یکی کاترین، خواهر بزرگ تر که هتاک، بی ترتیب و در کل شخصیتی سرکش دارد و دیگری بیانکا؛ خواهر کوچک تر که زیبا و مودب است و به نوعی می توان گفت که شخصیتی متکلفانه، مصنوعی و باب روز دارد.از همین جا می توان به تفاوت زبان این دو خواهر پی برد.شکسپیر در این نمایشنامه این دو زبان را در تقابل با هم قرار می دهد اما انگار هنوز جای پای محکمی پیدا نکرده و نمی داند که چگونه باید در استفاده از این دو نوع زبان به تعادل برسد.چرا که در کمدی بعدی یعنی نمایشنامه « دو جنتلمن از ورونا» به کل از این فضا می برد و از فضای واقع گرا به فضای رمانتیک رو می آورد.گویی که از آن قالب خسته شده است.بسیاری کمدی دو « جنتلمن...» را ملال آورترین و کسل کننده ترین کمدی شکسپیر می دانند.او در این نمایشنامه دوباره به سراغ همان زبان ادبی اولیه اش رفته و واژه هایش دیگر در خدمت درام نیستند بلکه معنایی فراتر از آنچه که باید داشته باشند، دارند.« واژه هایی که در حقیقت متعلق به نوعی از ادبیاتند که اساس و جوهر آن آرمانی کردن همه امور است و در عین حال در محدودیت های ادبیات محض هم سهمیند.» ( کتاب، ص 57) اما نمایشنامه تلاش بی ثمر عشق به نوعی بازگشت شکسپیر است به مسیر اصلی اش.البته در گفتن واژه بازگشت باید تردید کرد چون تاریخ نگارش این نمایشنامه به درستی مشخص نیست و عده ای بر این باور هستند که این کمدی قبل از کمدی های ذکر شده به رشته تحریر درآمده است اما بعضی دیگر بر این باورند که صناعات ادبی و در کل زبان به کار رفته در متن بسیار پخته تر و جا افتاده تر از آن است که بتوان این نمایشنامه را از اولین نمایشنامه های شکسپیر به حساب آورد و تراورسی جای این کمدی را بعد از سه نمایشنامه ذکر شده قبل قرار داده است.او اعتقاد دارد که استفاده شکسپیر از اشعار قافیه دار به خصوص ترانه های عامیانه که تحت تأثیر کمد یا دل آرته است از آن خام دستی آثار اولیه اش فاصله دارد و بیشتر درام نویسی را نشان می دهد که می خواهد چیره دستی خود را در استفاده از این ترانه ها نشان دهد.اتفاقی که در این نمایشنامه می افتد این است که شکسپیر این بار شخصیت هایی را خلق می کند که تصنع و تکلف چه در زبان و چه در دیگر مظاهر زندگی آنها را احاطه کرده است و این شخصیت ها به شکل روشنی از زندگی واقعی که در اطراف آنها جاری است، جدا هستند.اما شکسپیر در عین خلق این شخصیت ها آنها را به باد انتقاد گرفته است و پوچی شیوه زندگی آنها را نشان می دهد.شاید شکسپیر راه برون رفت از این تقابل زبانی - شخصیتی را در همین شیوه پیدا کرده است یعنی انتقاد از تصنع و تکلف.به نوعی خود او هم مانند شخصیت های نمایش اش پوچی این تصنع را دریافته و با آن خداحافظی می کند.اینجاست که دروازه زندگی واقعی بر شخصیت های او گشوده می شود.جایی که بایرون، یکی از شخصیت های نمایشنامه، می گوید:« عبارت تافته ای، اصطلاحات ابریشمی مختصر و مفید گزافه گویی ها و صنایع اغراق آمیز سه لایه، ظاهر سازی زیبا شخصیت های فضل فروش، این مگس های تابستانی مرا سرشار از خودنمایی وسواس آمیز کرده اند من آنها را با سوگند رد می کنم و در اینجا به آنها اعتراض می کنم...» ( کتاب، ص71)
باری جرقه ای که در این نمایشنامه زده می شود باعث روشن شدن مشعلی در نمایشنامه بعدی شکسپیر، یعنی نمایشنامه « تاجر ونیزی» ، می شود که این مشعل راه درام نویسی او را در آینده روشن می کند، راهی که به قله شاهکارهای درام نویسی جهان می رسد به اعتقاد بسیاری از شکسپیر شناسان کمدی« تاجر ونیزی» بسیار عمیق تر و پخته تر از کمدی های قبلی اش است و در آن دیگر نشانی از آن خام دستی در استفاده از زبان و صنایع زبانی دیده نمی شود.نمایشنامه « تاجر ونیزی» مخلوطی است از اشعار قافیه دار، ابیات بی قافیه و قطعات منثور که هر کدام به اقتضای متن در جای خود به کار رفته است.اشعار قافیه دار بیشتر در آخر صحنه ها به کار رفته است تا نشان دهنده تغییر صحنه باشند و گاهی هم برای گفت و گوی یک شخصیت با خودش به کار رفته است تا از دیگر گفت و گوها جدا شود.تقریبا بیشتر بخش های اصلی نمایشنامه با اشعار بدون قافیه که اوزان بسیار ساده ای دارند، سروده شده است.این اوزان ساده آزادی عمل بیشتری را در نوشتن نمایشنامه به شکسپیر داده است.بعضی قسمت های کم اهمیت تر نمایشنامه هم به نثر نگاشته شده است.در نتیجه این بلوغ زبانی را می توان ناشی از بلوغ دیدگاه نمایشنامه نویس نسبت به فضا و به خصوص شخصی های اثرش دانست.چرا که در این اثر شکسپیر تلاش می کند به جای تشریح افکار و اندیشه های معین، جنبه های مختلف زندگی واقعی را ترسیم کند که مربوط به زمان و مکان و فضای معینی باشند.در واقع شکسپیر توانسته به درک عالی و عمیق تری از خصوصیات اخلاقی مردم پیرامون خود دست یابد و در نتیجه شخصیت هایی به مراتب حقیقی تر و واقعی تر از قبل در نمایشنامه خود خلق کند، که این روند تا پایان عمر درام نویسی او ادامه می یابد.درک تراورسی خود در پایان کتاب می گوید:« به طور کلی، باید گفت تمامی نمایش ها بررسی شده در این کتاب از یک نظر صحنه هایی مقدماتی تلقی می شوند که شکسپیر در کمدی های بعدی و بلند ترش ( به طور اخص نمایش های « هیاهوی بسیار برای هیچ» و « همان طور که دوست دارید») توانسته است از طریق آنها به هدف نهایی استعداد کمیک خود که همانا آشتی میان میثاق و زندگی واقعی است نائل شود.» (کتاب، ص88)
رام کردن زبان سرکش
در نهایت باید گفت که خواندن این کتاب درک عمیق تری را نسبت به این پنج کمدی و در کل نسبت به باقی آثار شکسپیر به دست می دهد و اگر چه مترجمان کارشان را خوب انجام داده اند به خصوص که فرشید ابراهیمیان مقدمه بسیار خوبی برای کتاب نوشته است که تا حد زیادی روشن کننده مخلوط اصلی این کتاب است اما یک جور شتاب زدگی در ترجمه و حتی ویراستاری کار دیده می شود ؛ تا حدی که بعضی جمله ها نامفهوم هستند.به این نمونه نگاه کنید:« و نیز چگونه به دور و جدای از هر نوع تصنع تجربه یک ساختار دراماتیک نتیجه منطقی تری فراچنگ می آید.» این شتاب زدگی را بیشتر درباره ترجمه های قسمتی از نمایشنامه های شکسپیر که در متن آمده است، می توان دید، مثل همان قسمت از دیالوگ بایرون در نمایشنامه تلاش بی ثمر عشق که قبل تر آمد و یا این عبارات از کمدی اشتباهات:
« اگر ما هر دو یک تن باشیم و تو خطا بازی کنی من با تأکید بر سم جسم تو را هضم می کنم.تا شاید با بیماری مسری تو بد کاره شوم.»(ص 28)
که در این جملات نه تنها اثری از زبان فاخر و سلیس شکسپیر نیست بلکه جملات تا حدی ثقیل و بدخوان هم هستند و چه خوب بود اگر مترجمان این جملات را از ترجمه های بزرگان دیگر وام می گرفتند که این کار ارزش این اثر را دو چندان می کرد.
منبع:نشریه خردنامه همشهری(کتاب)، شماره 74

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط