هنر نوکلاسیک: بازگشت به یونان و روم

«نوکلاسیک»(1) را باید نهضتی هنری مبتنی بر پسندی هشیارانه دانست که در نیمه دوم سده هیجدهم از یک سو چون واکنشی انزجارآمیز علیه افراطگریها و هنرنماییهای باروک متأخر، همچنانکه سبکسریها و ظرافتکاریهای بیش از اندازه
يکشنبه، 12 آذر 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
هنر نوکلاسیک: بازگشت به یونان و روم
هنر نوکلاسیک: بازگشت به یونان و روم

نویسنده: پرویز مرزبان



 
«نوکلاسیک»(1) را باید نهضتی هنری مبتنی بر پسندی هشیارانه دانست که در نیمه دوم سده هیجدهم از یک سو چون واکنشی انزجارآمیز علیه افراطگریها و هنرنماییهای باروک متأخر، همچنانکه سبکسریها و ظرافتکاریهای بیش از اندازه روکوکو، و از سوی دیگر چون گرایشی اشتیاق انگیز نسبت به والامنشی و اعتدال آرامبخش«هنر باستانی یونان و روم» رویش و رواج یافت.
از حدود 160 به بعد بر اثر اشاعه افکار «سیاسی اجتماعی» و معتقدات اخلاقی نو ظهور، که از یک جهت راه بر انقلاب کبیر فرانسه می گشود، و از جهت دیگر آن جامعه اشرافی مسلک را [که از تجمل پروری باروک و زیورگری روکوکو پشتیبانی می کرد] محکوم به فنا می شمرد، ‌ذوق عمومی روی از هنر رایج زمان برتافت و بازگشت هنر کلاسیک را با آغوش باز پذیرفت.
کاوشهای به عمل آمده در هر کولانئوم [1738 میلادی] و پمپئی [1748] و میدان عمومی رم و پرستشگاههای یونانی مکشوف در پِستوم[ شهر باستانی در ساحل جنوبی ایتالیا] اذهان را در نیمه دوم سده هیجدهم متوجه ضوابط و تناسبات و زیباییهای هنر باستانی ساخت؛ به خصوص که گزارش مشروح آن کاوشها و پژوهشها درباره عموم تمدنهای کهنسال، در مجلداتی نفیس با تصاویر عالی به چاپ رسیده و مورد استقبال شایان قرار گرفته بود، از جمله مدارک باستانی مصر و اتروریا و یونان و روم و سرزمین گولها اثر کنت کیلوس فرانسوی [1567]، ودیگر شکوه شهر رم [1756] نوشته پیرانزی، و دیگر آثار باستانی آتن [1762] تألیف «استوارت» و «رِوِت» انگلیسی.
بزرگترین مبلغ هنرهای باستانی یونان و مشوّق نهضت نوکلاسیک، وینکلمن [وفات 1768] مورخ و هنرشناس نامدار آلمان بود؛ و همتای او در تدوین اصول هنری و تثبیت ارکان آن مکتب، ‌منگس (2) آلمانی پیکرتراش و نقاش درباری درسد و مادرید به شیوه باروک [وفات 1779] بود، که در مقام پیش کسوتی مسلط و متنفّذ رُم را مرکز فرماندهی خود قرار داد، و کارگاه نقّاشیش را کانونی ساخت برای جلب هنرمندان اروپا، ‌و حتی امریکا. در میان هنرمندانی که رو به آن کانون گذاردند تا تعالیم مِنگس را فرا گیرند و به همه جا اشاععه دهند به ذکر چند نام نامی چون: بنجامین وِست(3) از امریکا؛ گَوین همیلتُن(4)، برادران اَداَم و جیمز بری از انگلستان؛ انجلیکا کوفمن از سویس؛ ناتوار، ژزف ماری ویَن و کاترمِر دوکنسی(5) از فرانسه، ‌اکتفا می کنیم.
اهمیت مِنگس در بینانگذاری مکتب نوکلاسیک این بود که دستورات جامعی بر پایه اصول طراحی و ضوابط و تناسبات «ترکیب هنری» و ویژگیهای هنر «فاخر» رافائل و کورجّو و تیسین، ‌و همچنین نمونه های برگزیده پیکره سازی یونان چون: آپولو بِلوِدِره، ‌ونوس مدیچی، ‌نایوبی، ‌دختر تانتالوس[اساطیر یونان باستان] و گروه پیکره لائوکون تدوین کرد، ‌و اصالت هنر را در پیروی محض از اصول و آرمانها و خاصیت کمال آفرینی هنر کلاسیک برای متجلی ساختن «سادگی آرامبخش» و «وقار والامنشانه» دانست.
لیکن همین سختگیری در مقید ساختن هنرمند به پیروی از اصول و موازین منضبط مکتب نوکلاسیک ( یا احیای هنر اصیل یونان و روم باستانی) راه را بر فردیّت و نوآوری هنرمندان -بخصوص در پیکره سازی- بست، ‌و زمینه را برای تصنّعی و «مکتب خانه ای (6)» شدن شیوه نوکلاسیک آماده ساخت. به همین سبب است که می بینیم حاصل کار خود منگس در پیکره سازی، از همان آغاز نهضت، اثری قراردادی و بیروح چون پارناسوس[ در ویلا آلبانی، ‌رم1761] بوده است، سهل است که در میان پیکره های صمیمی ترین پیروان وی چون گوین همیلتن و ژوزف ماری ویَن نیز چیزی بهتر از آن به وجود نیامد.
در انگلستان معماری و تزیین داخلی نخست به پیروی از اصول پالادیو معمار بزرگ قرن شانزدهم [رنسانس مترقی]، سپس با الهامگیری از هنر پمپئی و نظام دوریسی آثاری برپا می سازد. در فرانسه نقشه سوفلو(7) [معمار فرانسوی، ‌وفات 1780] برای کلیسای سنت ژنویو از همان سال 1755 به کاربرد ستونهای یونانی ارزش تازه می بخشد. نفوذ در هم آمیخته معماری نوکلاسیک فرانسه و ایتالیا شکوه ساختمانی سن پطرزبورگ را به وجود می آورد.در آمریکا مشاوره کلریسو[معمار و نقاش فرانسوی، وفات1820] جفرسن [رئیس جمهور وقت] را ترغیب به بنا کردن کاپیتول [محل کنگره امریکا در واشینگتن ] می سازد، که مجموعه ای است از عناصر اصلی معماری کلاسیک، در آلمان نهضت نوین، ساختمان موزه آلتس را برجا می گذارد.
نهضت هنری نوکلاسیک در فرانسه نشانگر واکنشی علیه سبکسریهای روکوکو، و حسرتی از برچیده شدن بساط شیوه شکوهمند دوره لویی چهاردهم، و کلاسیک گری ارزشمند پوسن [نقاش بزرگ فرانسه در سده هفدهم] بود؛ و این جنبه نهضت، بارزترین تجلی خود را در آثار بزرگ داوید(8) برجسته ترین نقاش فرانسه در اوایل قرن نوزدهم [وفات 1825] می یابد، که همراه با نقاشان نام آور دیگری چون انگر(9)[وفات 1867]و پرودُن [وفات 1823] و رینیو[ وفات 1829] نقاشی نوکلاسیک فرانسه را به اوج رسمیت و اعتبار رساند. و اما نام بزرگ دیگری که به پیکره سازی نوکلاسیک اعتبار می بخشد آنتونیو کانووا(10) ی ایتالیایی است [وفات 1822] که در پیروی از دقایق هنر کلاسیک و رعایت رسمیت و کمال آرمانی در کار خود از هیچ جهت کوتاهی نکرد؛ و با این حال آثاری به وجود آورد که از شماتت تصنّع و التقاط به دور نمی توانند بود.

پی نوشت ها :

1.Neo -classicism
2.mengs
3.Benjamin West
4. Gavin Hamilton
5.Quatremere de Quincy
6.Academic
7.Soufflot
8.j.Louis David
9.J.A.D Ingres
10.Antonio conova

منبع: مرزبان، پرویز؛ (1386)خلاصه تاریخ هنر، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ هجدهم.

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.