نویسنده: سیّد محمد رضا علاء الدین*
چکیده:
تربیت دینی و قرآنی فرزندان یک ضرورت است. کسانی که تربیت کودکان و نوجوانان خود را از وظائف خویش به حساب نمی آورند، عواقب این بی توجهی به صورت آسیب های ماندگار در فرزندان آنها پدیدار می گردد. عمق بخشیدن به آموزه های دینی در کودکان و نوجوانان، آنان را از آسیب های اخلاقی و اجتماعی مصون می دارد. آموزش صحیح از روی عطوفت و مهربانی باعث درونی شدن ارزشهای دینی همچون حجاب وعفاف می شود، و همچون واکسنی آنها را از زهر خطرات و انحرافات همچون بی حیائی، بی حجابی و برهنگی بیمه و مقاوم می سازد و تقید به حجاب برتر را در آنان نهادینه می سازد. عادت بخشی، الگو سازی و شیرین سازی حجاب و عفاف برای کودکان و نوجوانان باید از سنین کودکی و نوجوانی شروع شود و نباید آن را به بعد از سن تکلیف موکول نمود. شناسائی و بررسی شیوه های صحیح و کاربردی و تأثیر گذار در نهادینه کردن حجاب و عفاف از جایگاه ویژه ای برخوردار است. شیوه ها و روش های الگو آفرینی، عادت بخشی، سالم سازی، محبت، تشویق،بصیرت بخشی و قصه گوئی از جمله شیوه های تربیتی در نهادینه کردن حجاب و عفاف برای کودکان و نوجوانان می باشد.کلید واژه: کودک و نوجوان، تربیت دینی، حجاب و عفاف، قرآن، روایات
مقدمه:
خانواده نقش اساسی در تربیت اخلاقی و سلامت روحی و روانی کودک و نوجوان دارد. خانواده در مقام مربی باید سعی کند تا در کودک فضائل اخلاقی به ملکات اخلاقی مبدّل گردد. پیامبر اعظم (ص) در روایتی فرموده اند: (وای بر پدران دوران آخر الزمان از روش ناپسند آنها در مورد فرزندانشان،از حضرت سؤال نمودند: ای پیامبر خدا آیا آن پدران کافر یا مشرکند؟ حضرت فرمودند نه پدران مسلمانی هستند که به فرزندان خود مسائل مذهبی و دینی را یاد نمی دهند و چنانچه فرزندانشان بخواهند این مسائل را یاد بگیرند، جلوگیری می کنند، من از آنان بیزارم و آنان نیز از من بدور می باشند.(1)خانواده از منظر روایات معصومین (ع) به عنوان محملی جهت تربیت،مهد پرورش فکر، اندیشه، اخلاق تعالی و رشد انسان است. حضرت امام خمینی (ره) فرموده اند (دامن مادر بزرگترین مدرسه ای است که بچه در آنجا تربیت می شود و آنچه که بچه از مادر می شنود غیر از آن چیزی است که از معلم می شنود، بچه از مادر بهتر می شنود و تبعیت می کند و در دامن مادر بهتر تربیت می شود تا در جوار پدر یا معلم).
امام خمینی (ره) فرموده اند: (خانه های شما باید خانه ی تربیت اولاد باشد و منزل تربیت علمی، دینی و تهذیب اخلاقی باشد توجه به سرنوشت بچه ها به عهده پدران و مادران است و مادرها بیشتر مسئول هستند و مادرها اشرف هستند. شرافت مادری از شرافت پدری بیشتر است، تأثیر مادر هم در روحیه ی اطفال از تأثیر پدر بیشتر است. این مادر که بچه در دامن او بزرگ می شود، بزرگترین مسئولیت را دارد و شریفترین شغل را دارد. شغل بچه داری، شریفترین شغل در عالم بزرگ کردن یک بچه است و تحویل دادن یک انسان به جامعه، بچه هائی که از دامن مادر جدا شده اند یا تربیت صحیح و محبت از مادر ندیده اند عقده پیدا می کنند، این عقده ها منشأ همه ی مفاسدی است یا اکثر مفاسدی است که در بشر حاصل می شود. کودک و نوجوان همه ی چشم و گوشش به قول و فعل شما هست، از شما دروغ نشنود وگرنه بعد دروغگو از کار در می آید. اگر دید مادر دروغ می گوید او هم دروغگو می شود. اگر دید مادر آدم صحیحی است، پدر آدم صحیحی است او هم صحیح بار می آید. مادر خوب بچه ی خوب تربیت می کند و خدای نخواسته منحرف باشد بچه از همان دامن مادر منحرف بیرون می آید)(2).
نتیجه اینکه خانواده مصدر و منشأ تربیت و سازندگی و نهادینه نمودن ارزشهای اسلامی و قرآنی از جمله فریضه حجاب وعفاف می باشد. اگر مادر و پدر و اعضا خانواده، انسان های عفیف، پاکدامن، محبوب، و مقید به رعایت و انجام فرائض و ارزش های الهی باشند فرزندان آنها هم اینچنین خواهند بود. البته از جمله وظائف والدین سالم سازی محیط و مراقبت در محیط تحصیل و دوستان فرزندانشان می باشد. والدین وظائفی به عنوان حلقه ی تکمیلی نهادینه نمودن ارزشهای قرآنی از جمله حجاب و عفاف دارند چه بسا فرزندان سالمی که از خانواده های خوب بخاطر عدم مراقبت تربیتی دچار لغزش و انحراف شده اند.
کودک و نوجوان:
دوران کودکی و نوجوانی به جهت نقشی مهمی که در سرنوشت آینده انسان ایفا می کند، فرصت بی نظیری است که نباید آن را از دست داد. این دوران بهترین زمان برای تربیت و پایه گذاری زندگی سالم و سعادتمندانه کودکان و نوجوانان است. چرا که شالوده شخصیت انسان در همین دوران شکل می گیرد. تربیت دینی کودکان و نوجوانان از جمله نهادینه نمودن فریضه حجاب و عفاف بایستی در دوران قبل از دبستان و از طریق ایجاد انس نسبت به مسائل و ارزشهای دینی و قرآنی تحقق یابد. از عوامل مؤثر در تربیت و پرورش کودکان و نوجوانان شناخت فطریات آنها می باشد. اگر این شناخت حاصل شد تربیت و پرورش و رشد کودکان و نوجوانان بهتر، راحت تر و صحیح تر انجام می گیرد.کودکان و نوجوانان بدلیل جدید العهد بودن و پاک بودن فطرتشان قابلیت تربیتشان بیشتر است و لذا تربیت باید از اول کودکی باشد و مربی (خانواده) با برنامه به تربیت این امانات الهی بپردازد. اگر این کار صورت گیرد آنها به مراتب عالیه خواهند رسید. امام خمینی (ره) فرموده اند: (کودکان خودتان را تهذیب کنید، کودکان خودتان را اسلامی بار بیاورید)(3).
نهادینه کردن:
نفوس کودکان و نوجوانان یک نفوس سالم، ساده و بی آلایش و قابل قبول هرتربیتی است و هر چیزی که به آنها القا شود می پذیرند، کودکان و نوجوانان یک آئینه صیقلی هستند که هر چه با برنامه و جذابیت های خاص خود به آنها القا شود آن را می پذیرند و بر ذهن و فکر آنها نقش می بندد، انس دهی کودکان و نوجوانان با ارزشهای اخلاقی از جمله: فریضه حجاب و عفاف، تکرار با برنامه، نمایش الگویی و عملی والدین و اعضاء خانواده، تشویق و ترغیب و عادت دهی مطلوب کودکان و نوجوانان به انجام ارزشها و فرایض موجب نهادینه شدن ارزشها و فرائض الهی در نفوس و وجود آنها می گردد و به عبارتی دیگر ارزشها آگاهانه و عالمانه درونی می گردد و عمق می یابد و سطحی و زودگذر نخواهد بود.روش شناسی:
شناسائی و پیدا کردن راهکارها، شیوه ها و مهارت های مؤثر در آموزش، تبیین، الگو سازی و نهادینه نمودن ارزش ها و فرائض دینی در قرآن کریم، روایات حضرات معصومین (علیهم السلام) موجب می گردد تا با بهره گیری صحیح و با برنامه بتوانیم از آن شیوه ها و روشها بهره جسته و با زمینه سازی، فضا سازی، جهت بخشی و الگو دهی و با استمداد از عناصری همچون محبت، تشویق و تذکر به نهادینه نمودن یا درونی نمودن و عمق بخشی به ارزشها و فرائض دینی اقدام نمود. تربیت دینی بدون بهره گیری از شیوه ها و روشها و مهارت ها و بدون برنامه و صبر راه به جائی نخواهد برد و نتیجه مطلوبی عائد نخواد شد.تربیت دینی:
تربیت در لغت از ریشه (ربو) اشتقاق یافته است. تربیت از نظر دانشمندان تربیتی، فعالیتی منظم و تدریجی برای کشف استعدادها و از قوه به فعلیت رساندن آنهاست. بنابراین تربیت دینی به معنای چگونگی به کارگیری و پرورش استعداد های درونی انسان در پذیرش، اُنس، تقید و تحقق ارزشها و فرائض دینی است تا با آنها به رشد و کمال مطلوب دست یابد و هدف نهائی از این تربیت رشد انسان به مقام عبد الهی و عبودیت الهی است. چرا که دین از جانب خداست و ارزشها و فرامیندینی همگی در جهت رشد و پویائی و بالندگی انسان برای تحصیل قرب حضرت حق تبارک و تعالی می باشد. در تربیت دینی عواملی نقش گذار هستند که عبارتند از وراثت، محیط و معاشران و دوستان که اگر این سه عامل از روحیه ی دینداری و تقید به ارزشها و فرائض الهی برخوردار باشند، تربیت دینی کودکان و نوجوانان از جمله در فریضه حجاب و عفاف نتیجه خواهد داد و اگر این سه عامل نامطلوب باشند تربیت دینی به معنای واقعی محقق نخواهد شد.
حجاب و عفاف:
در قرآن مجید بیش از ده آیه در مورد حجاب و حرمت نگاه به نامحرم وجود دارد. یکی از این آیات، آیه 59 سوره احزاب است. (یا ایها النبی قل لازوجک و بناتک ونساء المومنین یدنین علیهن من جلابیبهن ذلک ادنی ان یعرفن فلا یوذین و کان الله غفورا رحیما)(ای پیامبر، به زنان و دخترانت و نیز به زنان مؤمنین بگو خود را بپوشانند تا شناخته نشوند و مورد اذیت قرار نگیرند و خداوند بخشنده مهربان است)(4). جلباب به معنای یک پوشش سراسری است، یعنی زن باید همه اندامش پوشیده باشد تا همچون گلی لطیف از دسترس هوسرانان مصون و محفوظ باشد. در سوره نور آیه 31 نیز به تفصیل در مورد حجاب و حرمت نگاه به نامحرمان سخن به میان آمده است.
مفهوم و ابعاد حجاب در قرآن:
حجاب در لغت به معنای مانع، پرده و پوشش آمده است. این کلمه از آن جهت مفهوم پوشش می دهد که پرده، وسیله پوشش است، ولی هر پوششی حجاب نیست، بلکه آن پوششی حجاب نامیده می شود که از طریق پشت پرده واقع شدن صورت گیرد. حجاب به معنای پوشش اسلامی بانوان، دارای دو بعد ایجابی و سلبی است. بعد ایجابی آن، وجوب پوشش بدن و بعد سلبی آن، حرام بودن خودنمائی به نامحرم است، و این دو بعد باید در کنار یکدیگر باشد تا حجاب اسلامی محقق شود، گاهی ممکن است بعد اول باشد، ولی بعد دوم نباشد، در این صورت نمی توان گفت که حجاب اسلامی محقق شده است. اگر به معنای عام، هر نوع پوشش و مانع از وصول به گناه را حجاب بنامیم حجاب می تواند اقسام و انواع متفاوتی داشته باشد. یکنوع آن حجاب ذهنی، فکری و روحی است؛ مثلاً اعتقاد به معارف اسلامی، مانند توحید و نبوت، از مصادیق حجاب ذهنی، فکری و روحی صحیح است که می تواند از لغزش ها و گناه های روحی و فکری مثل کفر و شرک جلوگیری نماید. علاوه بر این، در قرآن از انواع دیگر حجاب که در رفتار خارجی انسان تجلی می کند، نام برده شده است، حجاب و پوشش در نگاه که مردان و زنان در مواجهه با نامحرم به آن توصیه شده اند.هدف و فلسفه حجاب:
هدف اصلی تشریع احکام در اسلام، قرب به خداوندی است که به وسیله ی تزکیه ی نفس و تقوا به دست می آید:(ان اکرمکم عندالله اتقاکم) (بزرگوار و با افتخارترین شما نزد خدا با تقواترین شماست). (حجرات، 13)
(هو الذی بعث فی الامیین رسولا منهم یتلوا علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمه و ان کانو من قبل لفی ضلال مبین)
(اوست خدایی که میان عرب امی (قومی که خواندن و نوشتن هم نمی دانستند) پیغمبری بزرگوار از همان قوم برانگیخت، تا بر آنان وحی خدا را تلاوت کند و آنها را (از لوث جهل و اخلاق زشت) پاک سازد و کتاب سماوی و حکمت الهی بیاموزد، با آن که پیش از این، همه در ورطه ی جهالت و گمراهی بودند)(5).
از قرآن کریم استفاده می شود که هدف از تشریع حکمت الهی، وجوب حجاب اسلامی، دست یابی به تزکیه ی نفس، طهارت، عفت و پاکدامنی است.
آیاتی همچون:
(قل للمومنین یغضوا من ابصارهم و یحفظوا فروجهم ذلک ازکی لهم) (ای رسول ما مردان مؤمن را بگو تا چشم ها از نگاه ناروا بپوشند و فروج و اندامشان را محفوظ دارند، که این بر پاکیزگی جسم و جان ایشان اصلح است.(6)
حجاب چشم:
(قل للمومنین یغضوا من ابصارهم) (ای رسول ما به مردان مؤمن بگو تا چشم ها را از نگاه ناروا بپوشند.(نور، 30)(قل للمومنات یغضض من ابصارهن) (ای رسول به زنان مؤمن بگو تا چشم ها را از نگاه ناروا بپوشند)
حجاب در گفتار:
نوع دیگر حجاب و پوشش قرآنی، حجاب گفتاری زنان در مقابل نامحرم است: (فلا تحضعن بالقول فیطمع الذی فی قلبه مرض)(پس زنهار نازک و نرم با مردان سخن نگویید، مبادا آن که دلش بیمار (هوا و هوس) است به طمع افتد.
حجاب رفتاری:
نوع دیگر حجاب و پوشش قرآنی، حجاب رفتاری زنان در مقابل نامحرم است. به زنان دستور داده شده است به گونه ای راه نروند که با نشان دادن زینت های خود باعث جلب توجه نامحرم شوند (و لا یضربن بارجلهن لیعلم ما یخفین من زینتهن) (و آن طور پای به زمین نزنند که خلخال و زیور پنهان پاهایشان معلوم شود.) بدین ترتیب روشن می شود که مراد از حجاب اسلامی، پوشش و حریم قایل شدن در معاشرت زنان با مردان نامحرم در انحای مختلف رفتار، مثل نحوه ی پوشش، نگاه، حرف زدن و راه رفتن است. بنابراین، حجاب و پوشش زن نیز به منزله ی یک حاجب و مانع در مقابل افراد نامحرم است که قصد نفوذ و تصرف در حریم ناموس دیگران را دارند. همین مفهوم منع و امتناع در ریشه ی لغوی عفت نیز وجود دارد.حجاب و عفاف:
دو واژه (حجاب) و (عفاف) در اصل معنای منع و امتناع مشترک اند. تفاوتی که بین منع و بازداری حجاب و عفت است، تفاوت بین ظاهر و باطن است؛ یعنی منع و بازداری در حجاب مربوط به ظاهر است، ولی منع و بازداری در عفت، مربوط به باطن و درون است؛ چون عفت یک حالت درونی است، ولی با توجه به این که تأثیر ظاهر بر باطن و تأثیر باطن بر ظاهر، یکی از ویژگی های عمومی انسان است، بنابراین بین حجاب و پوشش ظاهری و عفت و بازداری باطنی انسان، تأثیر و تأثر متقابل است؛ بدین ترتیب که هر چه حجاب و پوشش ظاهری بیش تر و بهتر باشد، این نوع حجاب در تقویت و پرورش روحیه ی باطنی و درونی عفت، تأثیر بیش تری دارد و بالعکس هر چه عفت درونی و باطنی بیش تر باشد باعث حجاب و پوشش ظاهری بیشتر و بهتر در مواجهه با نامحرم می گردد (فاضل بیارجمندی، سید احمد، اطاعات قرآنی، نشر میثم تمار، قم/89)پینوشتها:
*قرآن پژوه و استاد راهنمای سطوح حوزه
1ـ جامع الاخبار، ص 124
2 ـ مجموعه مقالات کنگره بررسی اندیشه و آثار تربیتی حضرت امام خمینی از ص 42 تا ص 50
3ـ صحیفه نور، ج 6، ص 283، 4
4ـ سوره احزاب، آیه 59.
5ـ سوره جمعه، آیه ی 2.
6 ـ سوره نور، آیه 31