جایگاه جامعه شناسی

ویژگی های اندیشه در انسان، طبقه بندی علوم، بررسی موضوع و قلمرو هر یک از دانش ها، نحوه گسترش و انتقال علوم، چگونگی آموزش و شیوه های تربیت، ارتباط اجتماع و دانش ها به تفصیل بحث شده است.
پنجشنبه، 3 اسفند 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
جایگاه جامعه شناسی
جایگاه جامعه شناسی

نویسنده: غلامعلی خوشرو



 
طبقه بندی علوم و جایگاه علم اجتماع (علم عمران) از نظر ابن خلدون
در باب ششم کتاب مقدمه ابن خلدون درباره ی:
ویژگی های اندیشه در انسان، طبقه بندی علوم، بررسی موضوع و قلمرو هر یک از دانش ها، نحوه گسترش و انتقال علوم، چگونگی آموزش و شیوه های تربیت، ارتباط اجتماع و دانش ها به تفصیل بحث شده است.
ابن خلدون دانش ها را مؤخر بر دیگر مسائل عمران می داند و معتقد است که دانش ها و هنرها در شهرهای بزرگ و همراه با اوج گیری تمدنها حاصل می شود، بنابراین امور بادیه نشینی، دولت و شهرنشینی به منزله مقدمه لازم جهت ایجاد و توسعه دانش هاست.
در این فصل ابتدا اشاره به رابطه دانش با اجتماع و نیز طبقه بندی علوم از نظر ابن خلدون می شود و سپس موضوع، مسائل و روش علم اجتماع(علم عمران) و همچنین جایگاه آن در میان سایر علوم مورد بررسی قرار می گیرد.

1- رابطه اندیشه و دانش با اجتماع

ابن خلدون اعتقاد دارد که تماس و ارتباط حیوانات با عالم خارج از طریق حواس انجام می گیرد و تنها انسان قادر است با نیروی تفکر و اندیشه از عالم حس فراتر رفته و به کمک نیروی تعقل صور محسوسه را انتزاع نموده و سپس ترکیب نماید. وی با اشاره به آیه شریفه جعل لکم السمع و الابصار و الافئده.»(1) می گوید سمع و بصر دلالت بر حواس دارد و افئده همان نیروی ماورای حس یعنی تعقل است که فقط اختصاص به انسان دارد.
وی سپس اندیشه را دارای سه مرتبه به شرح زیر می داند:
نخست- عقل تمییزی است که انسان با آن نظم و ترتیب امور را تعقل می کند و سود و زیان خود را باز می شناسد.
دوم- عقل تجربی است که با آن شیوه رفتار و نحوه زندگی با همنوعان اندک اندک از طریق تجربه برای انسان حاصل می شود.
سوم- عقل نظری است که فراتر از حس و گمان رفته و آن تنظیم تصورات و تصدیقات است به نحوی که به شناخت وجود چنانکه هست نائل آید.(2)
ابن خلدون می گوید اندیشه در انسان امری سرشتی و دانش امری اکتسابی است. دانش اندک اندک حاصل می شود و نفس بتدریج در اثر حصول صور معلوم کمال یافته و آنگاه آگاهی حاصل می گردد. وی مهارت در دانش را به یاری حصول ملکه ای می داند که به آن می توان فروع را از اصول استنباط کرد و مسائل را بر مبادی و قواعد عرضه کرد.
نیروی اندیشه در انسان فطرتاً نهفته است ولی زمینه اجتماعی مناسب لازم است تا اندیشه به حرکت و ظهور آید و سبب گسترش دانش ها و توسعه علوم گردد.
بنابراین ابن خلدون ترقی و عمران را باعث گسترش علوم و رواج صنایع دانسته و افول تمدنها و رواج ویرانی ها را سبب رکود صنایع و زوال دانش ها می داند و چنین اظهار می کند.
تعلیم دانش چنانکه یاد کردیم از جمله صنایع است و ما در فصول پیش متذکر شدیم که صنایع تنها در شهرهای بزرگ فزونی می یابد و به نسبت بیش و کمی عمران و میزان حضارت و وسایل تجمل و ناز و نعمت در آنها ترقی می کند و افزایش می یابد زیرا صنعت امری زاید بر معاش است، از این رو هرگاه کسانی که به کار عمران و آبادانی می پردازند علاوه بر کارهای مخصوص تهیه معاش فرصت های بیشتری به دست آورند آن وقت به کارهایی برتر از امر معاش سرگرم می شوند، از قبیل تصرف در خاصیت انسان که عبارت از دانش ها و صنایع است.(3)

2- طبقه بندی علوم

به اعتقاد ابن خلدون انسان به واسطه تنوع و فعالیت ها و نیازهایش از علوم مختلف بهره می گیرد. لیکن همه علوم از لحاظ اهمیت و کارآیی در یک سطح نبوده بلکه می توان آنها را به دو دسته کلی به شرح زیر تقسیم نمود:
الف- ذاتی. علومی که ذاتاً و مستقلاً مطلوب هستند، چون علم حدیث و فقه از علوم شرعی و همچنین طبیعیات و الهیات از علوم فلسفی.
ب- آلی(ابزاری). علومی که به منزله ی ابزاری جهت فراگرفتن علوم ذاتی به کار می رود مانند زبان عربی، برای علوم شرعی و منطق برای علوم فلسفی.
ابن خلدون معتقد است که گسترش مباحث علوم ذاتی سبب رشد دانش مورد نیاز جامعه می شود و توسعه بیش از حد علوم ابزاری باعث اتلاف وقت و سرگردانی در وادی بیهودگی است. بنابراین نباید دانش های ابزاری را جز در حد ابزار گسترش داد و در مطالب آن کاوشهای عمیق و دقیق نمود و شعب گوناگون برای آن درست کرد، زیرا آنها فقط ابزار هستند و گسترش دامنه آنها انسان را از رسیدن به مطلوب باز می دارد.(4)
ابن خلدون پس از تفکیک علوم به اعتبار اهمیت و کاربرد آن به طبقه بندی علوم می پردازد. وی به شیوه هایی غیر از حکمای یونان که علوم را به نظری و عملی تقسیم می کردند به طبقه بندی علومی که تا زمان وی در جهان اسلام وجود داشته می پردازد. وی ملاک تقسیم بندی علوم را عقل و شرع قرار داده و آنها را در دو گروه عمده به ترتیب زیر طبقه بندی می نماید.

الف- علوم نقلی:

1- علم قرآن، تفسیر، قرائات
2- علم حدیث و علم رجال
3- علم کلام
4- علم فقه
5- علم تصوف
6- علم زبان عربی، لغت، نحو، بیان، ادب

ب- علوم عقلی:

1- منطق
2- علوم طبیعی
3- علوم مابعدالطبیعه یا الهیات
4- علم مقادیر(هندسه، حساب، موسیقی، نجوم)
علوم نقلی و وضعی مستند به خبر از واضع شرع است، هر انسانی مکلف است احکام خدا را که مأخوذ از کتاب و سنت است بداند و به آن عمل نماید. هر یک از علوم نقلی بر حسب موضوع خود دارای وظایف و کارکردهایی در این خصوص می باشند. مثلاً علم زبان به منزله ابزاری برای بحث درباره قرآن و حدیث می باشد و علم فقه وظیفه استنباط احکام از اصول را به عهده دارد.
علوم عقلی(فلسفی) از آن جهت که نوع انسان دارای اندیشه است، اختصاص به ملت معینی ندارد بلکه همه افراد ملل در آن می اندیشند و در درک مسائل و مباحث آن با هم برابرند و این دانش ها در نوع بشر از آغاز اجتماع و عمران طبیعی وجود داشته و آنها را به نام دانش فلسفه و حکمت می خوانند.
ابن خلدون در این طبقه بندی برخلاف معمول حکماء، علوم نقلی را مقدم بر علوم عقلی دانسته و در حالی که برخی از علوم عقلی را چون حساب و هندسه نیکو شمرده برخی دیگر چون فلسفه، کیمیا، نجوم وی را ناپسند دانسته و مورد ایراد قرار داده است. بررسی نظرات وی در این خصوص از عهده این رساله خارج است.
در این طبقه بندی علوم نقلی بر اساس حکمت نظری قرار ندارد زیرا که ابن خلدون منشأ علوم نقلی را وحی و مأخذ علوم فلسفی را عقل می داند و بدین لحاظ روش این علوم نیز با یکدیگر متفاوت است. روش علوم عقلی روش واحد برهانی است حال آنکه در علوم نقلی به مقتضای مطالب از روشهای متفاوت استفاده می شود. از سوی دیگر علوم عقلی اختصاص به ملت معینی ندارد در حالی که علوم نقلی بر حسب ملت ها و ادیان گوناگون متفاوت است.(5)

3- موضوع و جایگاه علم عمران

برای مشخص کردن جایگاه علم عمران و همچنین درک مبانی و تعیین اهمیت آن لازم است ابتدا موضوع، مسائل و روش این علم مورد بررسی قرار گیرد.
الف- موضوع:
ابن خلدون موضوع علم عمران را عمران بشری و اجتماع انسانی به طور کلی می داند؛ وی معتقد است که اجتماع بشری دارای طبیعتی خاص و ماهیتی مستقل بوده و حالات و کیفیاتی بر آن عارض می شود که از طبیعت خود اجتماع منشأ می گیرد. وی درباره استقلال علم عمران چنین می گوید:
«... و این است که معنی اجتماعی (عمرانی) که ما آن را موضوع این دانش قرار داده ایم و سخنانی را در این باره یاد کردیم خود نوعی اثبات موضوع فنی است که آن را مستقل ساختیم.»(6)
«.. و در میان دانش ها روش و اسلوب آن را (علم عمران)آشکار ساختم و دایره آن را در میان علوم توسعه بخشیدم و گرداگرد آنرا دیوار کشیدم. آنرا از دیگر علم ها جدا ساختم و اساس آن را بنیان نهادم.»(7)
وی خاص بودن علم عمران را در پرتو خاص بودن طبایع اجتماع و تمدن توجیه نموده و می گوید:
«... تمدن و عمران دارای طبایع خاصی است که می توان اخبار را بدانها رجوع داد و روایات و اخبار را بر آنها عرضه کرد.»(8)
وی در جای دیگر با تأکید بر طبایع و احوال اجتماع مهم ترین دلیل انتشار اخبار دروغ را غفلت از این طبایع دانسته و چنین اظهار می کند:
«...یکی دیگر از موجبات انتشار اخبار دروغ که بر همه مقتضیات یاد کرده مقدم است، بی اطلاعی از طبایع احوال اجتماع است زیرا هر حادثه ای خواه ذاتی باشد یا عارضی، ناچار باید دارای طبیعت و سرشت مخصوص به ماهیت خود و کیفیاتی باشد که بر آن عارض می شود.»(9)
ابن خلدون هدف علم عمران را جستجوی علل حوادث و یافتن مبادی آنها دانسته و آن را مبنی بر حکمت می داند و چنین اظهار می دارد:
«علم تاریخ، علم عمران... اندیشه و تحقیق درباره حوادث و مبادی آنها و جستجوی دقیق برای یافتن علل آنهاست و علمی است درباره کیفیات وقایع و موجبات و علل حقیقی آنها، و به همین سبب تاریخ از حکمت سرچشمه می گیرد و سزاست که از دانش های آن شمرده شود.»(10)
وی مجدداً با تأکید بر مستقل و نوبنیاد بودن علم عمران آن را از خطابه که هدفش اقناع مردم و علم مدنی که هدفش اداره جامعه بر اساس حکمت و اخلاق است ممتاز شمرده و می گوید:
«... و گویا این شیوه (علم عمران) خود دانش مستقلی باشد، زیرا دارای موضوعی است که همان عمران بشری و اجتماع انسانی است، و هم دارای مسائلی است که عبارت از بیان کیفیات و عوارضی است که یکی پس از دیگری به ذات و ماهیت عمران می پیوندد و این امر، یعنی داشتن موضوع و مسائل خاص، از خصوصیات هر دانشی است، و معنی علم همین است خواه وضعی باشد و خواه عقلی.»(11)
وی در ادامه می افزاید:
«... و نمی توان آن را از مسائل دانش خطابه به شمار آورد. زیرا موضوع خطابه گفتارهای اقناع کننده سودمند است که برای دلبسته کردن توده مردم به یک عقیده یا برگرداندن ایشان از آن به کار می رود، و در شمار مسائل سیاست مدنی هم نیست، چه سیاست مدنی، دانش و تدبیر و چاره جویی خانه یا شهر است. به مقتضای آنچه اخلاق و حکمت ایجاب می کند تا توده مردم را به روشی که متضمن حفظ نوع و بقای او باشد وادار کنند زیرا موضوع این علم با موضوعات این دو فن که چه بسا بدان همانند باشند، مخالف است، و بنابراین موضوع این هدف دانشی نوبنیاد است.»(12)
با توجه به موضوع علم عمران قلمرو آن نیز مشخص گردیده و آن کل جامعه بشری در گذشته، حال و آینده است.
ب- مسائل علم عمران:
ابن خلدون مسائل علم عمران را اموری می داند که از ذات و ماهیت اجتماع بشری منشأ گرفته و آنها را چنین معرفی می کند:
«بیان کیفیت و عوارضی است که یکی پس از دیگری به ذات و ماهیت عمران می پیوندد.»(13)
برای روشن شدن موضوع لازم است کیفیات و حالات مطروحه در این تعریف را مورد بررسی قرار دهیم. ابن خلدون خصوصیات عام اجتماعات بشری چون همزیستی، عصبیت، دولت و اقتصاد را کیفیاتی می داند که به طور طبیعی بر اجتماع عارض می گردد، و چنین می گوید:
«باید دانست که حقیقت تاریخ خبر دادن از اجتماع انسانی، یعنی اجتماع جهان و کیفیاتی است که بر طبیعت این اجتماع عارض می شود، چون: توحش و همزیستی و عصبیت ها و انواع جهانگشایی های بشر و چیرگی گروهی بر گروه دیگر و آنچه از این عصبیت ها و چیرگی ها ایجاد می شود مانند: تشکیل سلطنت و دولت و مراتب و درجات آن و آنچه در پرتو کوشش و کار خویش به دست می آورد، چون پیشه ها و معاش و دانش ها و هنرها و دیگر عادات و احوالی که در نتیجه طبیعت این اجتماع روی می دهد.»(14)
بنابراین با نظری به ابواب ششگانه مقدمه مشخص می شود که این کتاب اختصاص دارد به بیان کیفیات و حالاتی که بر اجتماعات انسانی عارض می شود.(15)

ج- روش:

از نظر ابن خلدون روش بررسی و تحلیل عمران و اجتماع بشری برهانی و عقلی بوده و بر پایه استقرار و قیاس استوار است؛ این روش از آن جهت عقلی و برهانی است که بر اساس یافتن علل واقعی و بدور از اوهام و پندارها انجام می پذیرد و به این علت استقرایی است که به مطالعه حوادث می پردازد و سپس خصوصیات عام آنها را استخراج نموده، موجبات حدوث هر یک را تشریح می نماید؛ و از نظر وی علم عمران از این لحاظ قیاسی است که بر اساس ماهیت و طبیعت کلی اجتماع حوادث و اخبار را نقد و بررسی نموده و با انطباق و ارجاع به مبادی امور به قضاوت می پردازد.
بنابراین روشی که ابن خلدون در تنقیح اخبار تاریخی و مطالعه امور اجتماعی ارائه می کند و خود نیز مدعی داشتن آن است(16) دارای خصوصیات فوق بوده، به شیوه عرضه کردن فروع بر اصول، مسائل بر مبادی، حوادث بر طبایع انجام می پذیرد.
در اینجا به نکات برجسته ای از سخنان ابن خلدون در این خصوص اشاره می شود:
« ما هم اکنون در این کتاب آنچه را در اجتماع بشر روی می دهد مانند عادات و رسوم اجتماع در کشور و پیشه ها و دانش ها و هنرها با روش برهانی آشکار می کنیم، چنانکه شیوه تحقیق در معارف خصوصی و عمومی روشن شود و به وسیله آن وهم ها و پندارها برطرف گردد و شکلها و دودلی ها زدوده شود...»(17)
و در جای دیگری می گوید:
«... چه اگر تنها به نقل کردن اخبار اعتماد کند، بی آنکه به قضاوت اصول عادات و رسوم و قوا و سیاست ها، و طبیعت تمدن و کیفیات اجتماعات بشری بپردازد و حوادث نهادن را با وقایع پیدا و اکنون را با رفته، بسنجد، چه بسا که از لغزیدن در پرتگاه خطاها و انحراف از شاهراه راستی در امان نباشد.»(18)
وی سپس وقایع و حوادث حاضر را به مثابه پلی که انسان را به درک وقایع گذشته رهنمون می شود دانسته و چنین می گوید:
«... در چنین شرایطی مورخ بصیر به تاریخ، به دانستن قواعد سیاست و طبایع موجودات و اختلاف ملت ها و سرزمین ها و اعصار گوناگون از لحاظ سیرتها و اخلاق و عادات و مذاهب و رسوم و دیگر کیفیات نیازمند است وهم لازم است در مسائل مزبور وقایع حاضر و موجود را از روی احاطه کامل بداند و آنها را با آنچه نهان و غایب است بسنجد و وجه تناسب میان آنها را از لحاظ توافق یا تضاد و خلاف دریابد، و موافق را با مخالف و متضاد تجزیه و تحلیل کند و به علل آنها پی برد و هم به درک اصول و شالوده های دولت ها و ملت ها و مبادی پدید آمدن آنها و موجبات حدوث و علل وجود هر یک همت گمارد و عادات و رسوم و اخبار زمامداران را به کمال فرا گیرد. و در این هنگام می تواند هر خبر منقول را بر قواعد و اصولی که به تجربه و مطالعه آموخته است عرضه کند، اگر آن را با آن اصول مزبور موافق باید و بر مقتضیات طبیعت آنها جاری باشد، صحیح خواهد بود و گرنه آن را ناسره خواهد شمرد و خود را از آن بی نیاز خواهد دانست.»(19)
ابن خلدون تفکیک مسائل ممکن از محال و مسائل ذاتی از عارض را از شیوه های دیگر مطالعه عمران دانسته و چنین اظهار می دارد:
«... قانون باز شناختن حق از باطل درباره ممکن بودن یا محال بودن اخبار چنان خواهد بود که به اجتماع بشری یا عمران درنگریم و این مسائل را از یکدیگر بازشناسیم. کیفیات ذاتی و طبیعی اجتماع، آنچه عارض و بی اهمیت است و آنچه ممکن نیست بر آن عارض شود.»(20)

د- جایگاه علم عمران:

با توجه به موضوع، مسائل و روش علم عمران مشخص می شود که دلیل عدم ذکر آن در طبقه بندی علوم، نوبنیاد بودن آن است زیرا ابن خلدون فصل تقدم و ابتکار تأسیس این علم را از آن خود می داند بنابراین در این طبقه بندی که از علوم رایج زمان بحث می شود نامی از علم عمران که هنوز مراحل اولیه حیات را طی می کند برده نمی شود. در اینجا لازم است به این سؤال پاسخ دهیم که آیا علم عمران از علوم ذاتی است یا آلی؟
ابن خلدون این علم را از زمره علوم ذاتی می داند زیرا که مطالعه و بررسی و غور در آن را از امور لازم و ضروری حیات اجتماعی و تاریخی بشر دانسته و معتقد است که غفلت از آن باعث رواج دروغ، کج فهمی، بی نظمی، بی برنامگی، و حتی زوال و سقوط دولت ها و تمدنها خواهد شد. برای تکمیل بحث و روشن شدن جایگاه علم عمران باید بدانیم که علم عمران آیا از علوم نقلی است یا عقلی؟
مسلماً این علم از علوم نقلی نیست زیرا علوم نقلی به نحوی با شرع و امور شرعی مربوط است و از آن منشأ می گیرد، حال آنکه موضوع این علم، عمران بشری و اجتماع انسانی به طور کلی است، بعلاوه این دانش از نظر مسائل و روش نیز با علوم نقلی متفاوت است. بنابراین می توان گفت علم عمران در طبقه علوم عقلی جای می گیرد و دارای موضوع جدیدی است که هم با محسوسات طبیعی و هم با امور ماورای آن و هم با مقادیر و نیز منطق مغایر است.
به عبارت دیگر علم عمران نه یکی از علوم عقلی بلکه از سنخ علوم نقلی است، این علم از آن جهت عقلی است که اجتماع و کیفیات عارض بر آن اختصاص به ملت و دین معینی ندارد بلکه کل جامعه انسانی را در بر می گیرد.
روش این علم نیز همچون روش علوم عقلی(برهانی) است. علم عمران با روش برهانی کیفیات عارض بر حیات اجتماعی را تحلیل نموده و به کشف امور نهان با کمک امور آشکار و به فهم گذشته با مدد حال نائل می آید.
با توجه به اینکه ابن خلدون به عقل نظری عنایت نداشته و از فلسفه اعراض نموده، اکنون جای این پرسش باقی است که علم عمران از زمره کدامیک از صور تمییزی، تجربی و نظری عقل است؟ با توجه به موضوع و مسائل این علم می توان گفت که علم عمران با عقل تمییزی قرابت بیشتری دارد زیرا که عقل تمییزی به شناخت نظم و سامان و ترتیب امور می پردازد، حال آنکه عقل تجربی به نحوه رفتار زندگی با دیگران نظر دارد و عقل نظری نیز متوجه ماورای محسوسات و بیرون از دایره عمل است.(21)
هدف علم عمران بررسی امور اجتماعی و تاریخی جهت کشف علل واقعی آنهاست. لذا این علم نه چون خطابه هدف اقناع مردم را دارد و نه چون علم مدنی می خواهد جامعه را بر اساس حکمت و اخلاق اداره نماید.(22) بلکه هدفش درک علل تحولات تاریخی و اجتماعی و همچنین ساخت کلی اجتماع فارغ از قضاوتهای ارزشی، و ملاحظات اخلاقی است و به همین دلیل است که علم نوین جامعه شناسی تا حدودی مرهون اندیشه و آرای وی می باشد.

پی نوشت ها :

1. سوره نحل، آیه 80.
2. رجوع شود به:
الف- مقدمه، ص 861.
ب- محسن مهدی، فلسفه تاریخ، ترجمه مسعودی، فصل چهارم.
3. مقدمه، ص882.
4. رجوع شود به: سجادی(محمدصادق)، طبقه بندی علوم در تمدن اسلامی.
5. رجوع شود به: محسن مهدی، فلسفه تاریخ، فصل دوم.
6. مقدمه، ص79.
7. مقدمه، ص 9.
8. مقدمه، ص4.
9. مقدمه، ص 65.
10. مقدمه، ص 2.
11. مقدمه، ص 69.
12. مقدمه، ص 70.
13. مقدمه، ص 69.
14. مقدمه، ص 64.
15. سخن ابن خلدون در خصوص کیفیات عارض بر طبیعت اجتماع تا حدودی با نظر دورکیم در مورد نهادهای اجتماعی قرابت دارد؛ این شباهت بخصوص در مواردی چون اقتصاد، دولت، تعلیم و تربیت که این نهادها بر عوارض ذاتی اجتماع به میزانی قابل تطبیق است بیشتر می شود.
16. در«مقدمه» مواردی می توان یافت که ابن خلدون از روش خود اعراض کرده و با توجه به مسائلی دیگر به بررسی مطلب پرداخته است؛ نظیر داستان جعفر و عباس در مقدمه، ص 25.
17. مقدمه، ص 74.
18. مقدمه، ص 13.
19. مقدمه، ص 51.
20. مقدمه، ص 69.
21. آقای دکتر داوری در کتاب مقام فلسفه در تاریخ دوره اسلامی، ص 133 در این خصوص چنین اظهار می دارد: «عقلی که در علم جدید و به طور کلی تمدن کنونی مؤثر است چیزی قریب به عقل تمییزی ابن خلدون است، پس ابن خلدون از فلسفه اعراض کرده است تا قانون تغییر و تحول و عمران را که مناسبت با عقل تمییزی دارد بیان کند.» آقای دکتر داوری سپس به مطلبی اشاره می کند که بسیار تأمل انگیز است:«... در واقع ابن خلدون به نوعی علم عقلی قائل است که نه تابع فلسفه متقدمان است و نه به دیانت ارتباط دارد و حرمت و اعتبار او نزد علمای اجتماعی امروز به همین سبب است.»
22. به نظر می رسد نظر آقای دکتر داوری در این خصوص در کتاب پیشین محل اشکال باشد. ایشان چنین اظهار داشته اند: «اگر ابن خلدون عقل را به معنایی مراد کرده بود که ارسطو و فلاسفه متأخر از او مراد کرده بودند علم عمران صورتی از علم مدنی مبتنی بر حکمت نظری بود و علم مستقلی به شمار نمی آمد.»»
حال آنکه علاوه بر معنای عقل در نظر ابن خلدون، علم عمران و علم مدنی از لحاظ موضوع، روش و هدف نیز متفاوت هستند چرا که شناخت واقعیات اجتماع( آنچه هست) کاملاً متفاوت است با تدبیر امور مدینه بر اساس حکمت(آنچه که باید باشد).

منبع: خوشرو، غلامعلی؛ (1372)، شناخت انواع اجتماعات از دیدگاه فارابی و ابن خلدون، تهران: اطلاعات، چاپ دوم 1374.

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما
بررسی مرقع و قطاع در خوشنویسی
بررسی مرقع و قطاع در خوشنویسی
خیابانی: آقای بیرانوند! من بخواهم از نام بردن تو معروف بشوم؟ خاک بر سر من!
play_arrow
خیابانی: آقای بیرانوند! من بخواهم از نام بردن تو معروف بشوم؟ خاک بر سر من!
توضیحات وزیر رفاه در خصوص عدم پرداخت یارانه
play_arrow
توضیحات وزیر رفاه در خصوص عدم پرداخت یارانه
حمله پهپادی حزب‌ الله به ساختمانی در نهاریا
play_arrow
حمله پهپادی حزب‌ الله به ساختمانی در نهاریا
مراسم تشییع شهید امنیت وحید اکبریان در گرگان
play_arrow
مراسم تشییع شهید امنیت وحید اکبریان در گرگان
به رگبار بستن اتوبوس توسط اشرار در محور زاهدان به چابهار
play_arrow
به رگبار بستن اتوبوس توسط اشرار در محور زاهدان به چابهار
دبیرکل حزب‌الله: هزینۀ حمله به بیروت هدف قراردادن تل‌آویو است
play_arrow
دبیرکل حزب‌الله: هزینۀ حمله به بیروت هدف قراردادن تل‌آویو است
گروسی: فردو جای خطرناکی نیست
play_arrow
گروسی: فردو جای خطرناکی نیست
گروسی: گفتگوها با ایران بسیار سازنده بود و باید ادامه پیدا کند
play_arrow
گروسی: گفتگوها با ایران بسیار سازنده بود و باید ادامه پیدا کند
گروسی: در پارچین و طالقان سایت‌های هسته‌ای نیست
play_arrow
گروسی: در پارچین و طالقان سایت‌های هسته‌ای نیست
گروسی: ایران توقف افزایش ذخایر ۶۰ درصد را پذیرفته است
play_arrow
گروسی: ایران توقف افزایش ذخایر ۶۰ درصد را پذیرفته است
سورپرایز سردار آزمون برای تولد امیر قلعه‌نویی
play_arrow
سورپرایز سردار آزمون برای تولد امیر قلعه‌نویی
رهبر انقلاب: حوزه‌ علمیه باید در مورد نحوه حکمرانی و پدیده‌های جدید نظر بدهد
play_arrow
رهبر انقلاب: حوزه‌ علمیه باید در مورد نحوه حکمرانی و پدیده‌های جدید نظر بدهد
حملات خمپاره‌ای سرایاالقدس علیه مواضع دشمن در جبالیا
play_arrow
حملات خمپاره‌ای سرایاالقدس علیه مواضع دشمن در جبالیا
کنایه علی لاریجانی به حملات تهدیدآمیز صهیونیست‌ها
play_arrow
کنایه علی لاریجانی به حملات تهدیدآمیز صهیونیست‌ها