نویسنده: دکتر اصغر فهیمی¬فر
تصویر مهم ترین مشخصه زبان فیلم و سینما و حتی تلویزیون است پس با توجه به اهمیت تصویر در فیلم باید تصویر فیلمیک یا متحرک را شناخت و مکانیزم های حاکم بر آن را درک کرد تا با زبان سینما آشنا شد.
جانتی در اهمیت تصویر در سینما می گوید: در تاریخ سینما فیلم هایی هستند که به گونه ای ویژه، دراماتیک هستند، اما مهم به شمار می روند ولی هیچ فیلم مهمی نیست که از لحاظ تصویری عالی نباشد. ناقدین، کارگردانی یک فیلم را در نهایت برپایه کیفیت تصویرهایش داوری می کنند: او باید مانند نقاشی یا عکاسی، اندیشه ها و احساساتش را از راه نورپردازی، رنگ آمیزی و آرایشی شکل ها و بافت های منعکس بر سطحی دو بعدی بیان کند.(1)
«فیلم رشته ای از تصاویر ثابت است که با چنان سرعتی بر روی پرده تابیده می شود که در ذهن کسی که آن را تماشا می کند توهم تصاویری متحرک را ایجاد می کند.»(2)
از یک نظر می توان گفت فیلم متشکل از واحدهای مستقل تصویری یا تصاویری ثابت (قاب، فریم یا کادر) است که هنگامی که این واحدهای مستقل تشکیل یک کلیت را می دهند مبدل به فیلم می شوند. بنابراین هر کدام از واحدهای مستقل تصویری(قاب یا فریم) می باید از ضوابط و قوانین زیبایی شناسی بصری پیروی کند در نتیجه کلیت برآمده از تمامی قاب ها نیز تابع قوانین زیبایی شناسی بصری خواهد بود. تقریباً می توان گفت تمامی قوانین حاکم بر تصویر ثابت بر تصاویر متحرک و سینمایی نیز مصداق دارد.
«از لویی دولوک فیلمساز آوانگارد فرانسوی که از نخستین نظریه پردازان سینما در دوره صامت نیز به شمار می رود نقل شده که سینما نقاشی در حال حرکت است، همکار و هموطن او ژرمن دولاک نیز گفته سینما نقاشی با نور است.» مارسل کارنه می گوید: «تصاویر را باید به شیوه استادان کهن نقاشی، ترکیب بندی کرد، با همان وسوسه و وسواس در حسن و بیان.»
شاید بتوان گفت که فیلم یک تابلو نقاشی است با دو ویژگی متکامل شده که عبارت باشند از حرکت و تدوین که موجد خصایص زیبایی شناسی خاصی می شوند. درک عمیق و صحیح بصری که یک نقاشی را قادر می سازد تصویری را با ارزشهای زیبایی شناسی خلق کند، در سینما تنها در مرحله ساخت یک قاب ثابت متوقف نمی ماند، بلکه در دو خصیصه یاد شده، یعنی در حرکت و تدوین نیز امتداد می یابد. حرکت از مهمترین عوامل جهت ایجاد خصایص زیبایی شناسی تصویر در فیلم است.
تفاوت بنیادی یک عکس با یک تصویر سینمایی این است که یک عکس مستقل بوده و ادراک آن منوط به هیچ عکس پیش و پس از آن نیست و تمامی ارزش های زیبایی شناختی و محتوای آن در حیطه کادر خود عکس انباشته شده در حالی که ادراک ارزش های زیبایی شناختی و محتوایی یک تصویر سینمایی منوط به تصاویر پیش و پس از آن است.
نظریه پردازان فیلم و هم فیلمسازان، خصوصیت حرکت مندی فیلم را یکی از مهمترین صفات آن دانسته اند. آندره بازن فرانسوی، منتقد و نظریه پرداز فیلم، می گوید:
عکاسی تکنیکی ضعیف است به این اعتبار که آنیت آن وادارش می کند که زمان را تنها به صورت تکه تکه ثبت و ضبط کند. سینما به عکس صورتی از اشیا را به گونه ایی که در زمان هستند می سازد؛ سوای این، نقشی از استمرار اشیا می اندازد.(3)
سرگئی آیزنشتاین، صاحب نظر و کارگردان بزرگ روس، هم به طرزی مشابه، در مورد توانایی خاص تدوین در جایگزین کردن تصاویر فیلم می گوید:
تماشاگر مجبور است درست در همان مسیر خلاقه ای پیش رود که هنرمند در خلق تصاویر پیش رفته است. او نه تنها عناصر بازنمایی شده ی فیلم آماده را می بیند، بلکه روند حرکت مند پیدایی و تجمع تصاویر را درست به صورتی که آفریننده اثر تجربه کرده است تجربه می کند... . هر تماشاگری... مطابق با راهنمای بازنموده ای که آفریننده اثر القا کرده است تصوری خلق می کند، راهنمایی هایی، که او را به فهم و تجربه مضمون مورد نظر آفریننده اثر می رسانند.
جانتی در اهمیت تصویر در سینما می گوید: در تاریخ سینما فیلم هایی هستند که به گونه ای ویژه، دراماتیک هستند، اما مهم به شمار می روند ولی هیچ فیلم مهمی نیست که از لحاظ تصویری عالی نباشد. ناقدین، کارگردانی یک فیلم را در نهایت برپایه کیفیت تصویرهایش داوری می کنند: او باید مانند نقاشی یا عکاسی، اندیشه ها و احساساتش را از راه نورپردازی، رنگ آمیزی و آرایشی شکل ها و بافت های منعکس بر سطحی دو بعدی بیان کند.(1)
«فیلم رشته ای از تصاویر ثابت است که با چنان سرعتی بر روی پرده تابیده می شود که در ذهن کسی که آن را تماشا می کند توهم تصاویری متحرک را ایجاد می کند.»(2)
از یک نظر می توان گفت فیلم متشکل از واحدهای مستقل تصویری یا تصاویری ثابت (قاب، فریم یا کادر) است که هنگامی که این واحدهای مستقل تشکیل یک کلیت را می دهند مبدل به فیلم می شوند. بنابراین هر کدام از واحدهای مستقل تصویری(قاب یا فریم) می باید از ضوابط و قوانین زیبایی شناسی بصری پیروی کند در نتیجه کلیت برآمده از تمامی قاب ها نیز تابع قوانین زیبایی شناسی بصری خواهد بود. تقریباً می توان گفت تمامی قوانین حاکم بر تصویر ثابت بر تصاویر متحرک و سینمایی نیز مصداق دارد.
«از لویی دولوک فیلمساز آوانگارد فرانسوی که از نخستین نظریه پردازان سینما در دوره صامت نیز به شمار می رود نقل شده که سینما نقاشی در حال حرکت است، همکار و هموطن او ژرمن دولاک نیز گفته سینما نقاشی با نور است.» مارسل کارنه می گوید: «تصاویر را باید به شیوه استادان کهن نقاشی، ترکیب بندی کرد، با همان وسوسه و وسواس در حسن و بیان.»
شاید بتوان گفت که فیلم یک تابلو نقاشی است با دو ویژگی متکامل شده که عبارت باشند از حرکت و تدوین که موجد خصایص زیبایی شناسی خاصی می شوند. درک عمیق و صحیح بصری که یک نقاشی را قادر می سازد تصویری را با ارزشهای زیبایی شناسی خلق کند، در سینما تنها در مرحله ساخت یک قاب ثابت متوقف نمی ماند، بلکه در دو خصیصه یاد شده، یعنی در حرکت و تدوین نیز امتداد می یابد. حرکت از مهمترین عوامل جهت ایجاد خصایص زیبایی شناسی تصویر در فیلم است.
تفاوت بنیادی یک عکس با یک تصویر سینمایی این است که یک عکس مستقل بوده و ادراک آن منوط به هیچ عکس پیش و پس از آن نیست و تمامی ارزش های زیبایی شناختی و محتوای آن در حیطه کادر خود عکس انباشته شده در حالی که ادراک ارزش های زیبایی شناختی و محتوایی یک تصویر سینمایی منوط به تصاویر پیش و پس از آن است.
نظریه پردازان فیلم و هم فیلمسازان، خصوصیت حرکت مندی فیلم را یکی از مهمترین صفات آن دانسته اند. آندره بازن فرانسوی، منتقد و نظریه پرداز فیلم، می گوید:
عکاسی تکنیکی ضعیف است به این اعتبار که آنیت آن وادارش می کند که زمان را تنها به صورت تکه تکه ثبت و ضبط کند. سینما به عکس صورتی از اشیا را به گونه ایی که در زمان هستند می سازد؛ سوای این، نقشی از استمرار اشیا می اندازد.(3)
سرگئی آیزنشتاین، صاحب نظر و کارگردان بزرگ روس، هم به طرزی مشابه، در مورد توانایی خاص تدوین در جایگزین کردن تصاویر فیلم می گوید:
تماشاگر مجبور است درست در همان مسیر خلاقه ای پیش رود که هنرمند در خلق تصاویر پیش رفته است. او نه تنها عناصر بازنمایی شده ی فیلم آماده را می بیند، بلکه روند حرکت مند پیدایی و تجمع تصاویر را درست به صورتی که آفریننده اثر تجربه کرده است تجربه می کند... . هر تماشاگری... مطابق با راهنمای بازنموده ای که آفریننده اثر القا کرده است تصوری خلق می کند، راهنمایی هایی، که او را به فهم و تجربه مضمون مورد نظر آفریننده اثر می رسانند.
پی نوشت ها :
1- جانتی، لوئیس. شناخت سینما، ترجمه ایرج کریمی، تهران، روزنگار، 1381
2- اسپارت، فرانسیس، مقاله «نظریات زیبایی شناسی فیلم» ترجمه م. کاوش، نشریه فارابی 1376.
3- بازن، آندره. سینما چیست؟ ترجمه محمد شهبا. نشر هرمس تهران 1382.