تأملاتی پیرامون غرب شناسی انتقادی عالمان شیعه (7)

کتاب «المثل العیا فی الاسلام لا بحمدون» به سال 1372 ق در نجف اشرف به چاپ رسید و در سال 1344 خ به قلم دکتر شریعتی به فارسی برگردانده شد و بارها انتشار یافت. اصل
دوشنبه، 7 اسفند 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
تأملاتی پیرامون غرب شناسی انتقادی عالمان شیعه (7)
 تأملاتی پیرامون غرب شناسی انتقادی عالمان شیعه(7)

نویسنده: علی علوی سیستانی (1)



 

-مکاتبه آیت الله کاشف الغطاء با جمعیت دوستداران خاورمیانه امریکا

کتاب «المثل العیا فی الاسلام لا بحمدون» به سال 1372 ق در نجف اشرف به چاپ رسید و در سال 1344 خ به قلم دکتر شریعتی به فارسی برگردانده شد و بارها انتشار یافت. اصل
نگارش این کتاب به این جهت بود که دعوت نامه ای از طرف «جمعیت دوستداران خاورمیانه امریکا» برای آیت الله کاشف الغطاء به امضای گارلند ایوانز هویکنز، نایب رئیس جمعیت، در تاریخ 15 مارس 1954 از نیویورک واصل شد که در آن وی را به شرکت در کنفرانس مشترک اسلام و مسحیت در بحمدون لبنان علیه کمونیسم دعوت کردند. آیت الله کاشف الغطاء، این دعوت را رد کرد و علل آن را در کتابی که منتشر نموده است، بازگو می کند. گزیده ای از آنچه آیت الله کاشف الغطاء در جواب جمعیت دوستداران خاورمیانه امریکا می نویسد، به شرح ذیل است:
1. بیش از هر چیز، این مطلب را به خوبی باید بدانید که عمل، مؤثرتر از زبان و مفید تر از آن است و نیز باید بدانید که هزاران مذاکره و کنفرانس و تمامی انجمن ها و گروه ها، هرگاه بنیانگذارانشان به اخلاق شایسته و روش برگزیده ملتزم و پایبند نباشند، کوچک ترین اثری برای کارشان پیش بینی نمی شود.
2. بی تردید، خطر کمونیسم تنها از راه عدالت اجتماعی و آزادی انسان ها و نابودی ستمگری و تجاوز و ریشه کن کردن اخلاق پست سرمایه داری و سود طلبی و یورش نبردن بر حقوق دیگران برطرف می گردد. شما غربیان به راستی این گونه صفات برگزیده را دارید؟ و آیا از اخلاق و روح شایسته و عالی برخوردارید و اصلاً برای اخلاق راستین ارجی می گذارید؟ چگونه می خواهید چیزی را که ندارید، عطا کنید؟ ضربه های دردناک شما و رفتار غیر انسانی تان نسبت به مردم فلسطین، روزگار آنها را سیاه کرده و بر زمان، لباس ننگ وذلت پوشانیده است. آیا شما نیستید که با یهود پست و فرومایه به عرب ضربه می زنید و مردان و زنان و کودکان معصومشان را می کشید؟ آیا شما نیستید که با پول و اسلحه، یهود را یاری می کنید و آنان را به شدت به این جنایات وا می دارید؟ وگرنه یهود، بیچاره تر و کم جرئت تر از آن است که اینچنین به عرب گستاخ باشد. آیا نرون جنایات شما را انجام داده است؟
3. شگفتا که درعین حال از عرب و مسلمانان می خواهید که به بلوک شما بپیوندند و با شما
هم پیمان شوند و معاهدات شما را گردن نهند. با دستی به چشمشان می زنید و با دستی دیگر نوازششان می کنید! امروز آمده اید و می خواهید با ما کنگره ای برای نمونه های اخلاقی تشکیل دهید! و برای بحث درباره ارزش های روحی، هیاهوها به پا می کنید. آیا شما کسانی نیستید که بلاها و سختی ها را به وجود می آورید و خون های بی گناهان را در شرق و غرب می ریزید؟ تونس، مراکش و الجزایر، در آتش شما می سوزد. کره، هند و چین و کنیا در شرق، به شعله های شما گرفتار است. تمام اینها از حرص به مال و عشق به ماده است، ماده ای که در نامه ات نوشته ای: مباحثات این کنگره منحصر است به جهات روحی و ارزش های اخلاقی که در تعالیم دینی آمده و بی پایگی فلسفه مادی را روشن می سازد!
4. آیا دین در نزد شما غیر ماده، چیزی هست؟ آیا جز ماده، چیزی را می پرستید؟ آیا جز در راه ماده، دنیا را پر از فتنه و فساد کرده اید؟ و آیا جز برای تسلط و استیلا و غلبه بر ماده و فداکاری در راه آن و بند کردن مردم جهان، بمب های اتمی و سلاح های کشنده دیگر را می سازید؟ آیا این کوشش ها در راه استعمار و سلب آزادی های مقدس از آزادمردان، جز برای پرستش ماده است و آیا جز برای همین ماده ناپایدار دهانتان به آب می گردد؟ و آیا آقایی و سیادت را جز بر همین ماده سیاه می خواهید؟
5. اهالی قاره امریکا از عالم قدیم برکنار بودند، ولی شیطان و شیاطین، استعمار انگلستان، آنها را به این ولایات کشاند و برای مصلحت خویش به این کوره های مشتعل راند و در وی استعمار را جزء به جزء بر او خواند و دندان های استبداد را یکایک در دهانش نشاند. اگر امریکایی از نمونه های اخلاقی و ارزش های روحی خبری می داشت، از بومیان سرخ پوستی که ساکنین اصلی امریکا هستند، حمایت می کرد. امریکایی ها نسبت به آنها بیگانه اند و برای جلوگیری از نیستی و انقراض آنها، به این سرزمین آمده اند. اگر امریکایی از اخلاق و معنویت بویی برده بود، بر کمی و عقب افتادگی و زندگانی ساده ایشان ترحم می کرد! ولی بومیان سرخ پوست امریکا، اکنون سخت ترین شکنجه ها و مرگ و کشتار و آوارگی ها و بی خانمانی ها را از فاتحین متمدن خویش می بینند. در حقیقت جنگ های داخلی که در زمان
آبراهام لینکلن بین شمال و جنوب امریکا درگرفت برای آزادی بندگان بود، ولی سیاه پوستان نه تنها از آن بهره ای نبردند، بلکه غنایم جنگ را شمالی ها بردند و بدبختی را اینها دیدند و نیز همین معامله را لرد ها و ملاکین بزرگ انگلیسی با مردم ایرلند می کردند.(2)
نکات قابل توجه در این نامه چنین است:
1. آیت الله کاشف الغطاء میان شعارها و وعده های کاذب غرب با نتایجی عملی این شعارها تفاوت قائل می شود. تجربه تاریخی ما گواه است که بسیاری از کسانی که فریفته غرب شده اند، به دلیل تفکیک نکردن میان این شعار و عمل بوده است.
2. آیت الله کاشف الغطاء به بنیان های اخلاق سرمایه داری اشاره و نقد می زند. از نظر آیت الله کاشف الغطاء، اخلاق سرمایه داری اخلاقی اولاً نسبی و ثانیاً سود محور است. نسبی است بدین معنی که غربی ها اصول آن را تنها در مورد خودشان قابل پیاده شدن می دانند و نه برای غیر خود و سودمحور است زیرا ملاک عمل کردن و عمل نکردن بدان، سود است.
3. آیت الله کاشف الغطاء باطن دین مسیحیت لیبرال را همان ماده و ماده باوری می داند و لذا میان امریکاییان مسیحی و روسی های مارکسیست چندان تفاوتی نمی بیند.

-نقد غرب در دو هفته نامه نجف؛ ارگان حوزه علمیه نجف در عصر مشروطیت

نشریه نجف، ارگان حوزه علمیه نجف می باشد که در فاصله سال های 1328-1330 ق در شهر نجف منتشر می شده است. بسیاری از مطالب شماره های مختلف این نشریه به مسائل مربوط به رفتار و اندیشه غربی ها دارد که طی آن، ابعاد و چهره های مختلف غرب، به نقد کشیده شده است. آنچه این نشریه را از سایر نشریات ممتاز می کند این است که در این نشریه
به شکل بسیار زیبا و علمی، بنیان های فکری غرب به چالش کشیده شده است. در آن زمان، بیشتر نشریات، اگر هم در صدد نقد غرب بر می آمدند، حداکثر به نقد ظواهر و پوسته غرب که همان بعد استعماری آن می باشد، بسنده می کردند، اما در نشریه نجف، هسته و مبانی تفکر غرب، از جلمه اندیشه لیبرالیسم، سکولاریسم، اومانیسم و... نیز به نقد کشیده شده است. به عنوان مثال؛ متن ذیل که از یکی از شماره های آن انتخاب شده است، به رابطه تفکر و تمدن می پردازد:
1. چنانچه درجات علوم در مدارس مرتب است و ممکن نیست بدون تحصیل و تکمیل درجه، به درجه دیگر رسید، همچنین است درجات ترقی را پله پله باید سیر نمود و مراعی نبودن تربیت، سبب هلاکت است. هر متصدی تربیت قومی باید اصول تمدن آن قوم، رعایت حالت مملکت و اخلاق اهالی زمان و دیانت آنها را بنماید. چه، ممکن است که مواد ترقی مملکتی با مزاج مملکت دیگر سازگار نباشد. پس نمی توان از اصول ترقی دولتی که از جهت دیانت و مملکت و اخلاق با ما مباینند، تبعیت مطلقه کرد. هر چند از جهت سبقت آنها بر ما در ترقی و بودن ما و آنها در یک زمان، بر ما است که از آنها اخذ کنیم و لیکن باید با کمال دقت و ملاحظه باشد.
2. عامه ملت ما قوه ادراک و قوع دفع ندارند و هیچ چیز قادر بر جلوگیری این جهال عالم نما که ملتفت مقتضای زمان نیستند، نیست، مگر قوه افکار و قلم ارباب جراید. فلاسفه زمان راست که گمرک بسیاری بر این اجناس سامه ببندند تا در وطن ما فروشش موجب ضرر شود و الادخول این مطالب که با اذهان ملت، مضاده تامه دارد، منجر به هلاکت خواهد شد و سبب می شود که دراذهان بی علم چنان مرتسم شود که اسلامیت منافی تمدن است- چنانچه لرد کرامر گمان نمود- و این اسباب تنزل، قوه مذهبی و جامع دیانت است!
3. اسلام با اصول تمدن چنان موافقت دارد که از برای کسی شبهه نمی ماند که از اسلام اخذ شده است. بلی، نظر به مطالب فاسده که از بلاد متمدنه نشو کرده و در اقطار منتشر شده، گمان تنافی می رود. لازم نیست که آنچه از بلاد متمدنه ناشی شده از اصول تمدن باشد، اگر
[غربی ها] کامل از جمیع جهات بودند، با این مضار مسکرات که از دفتر اموات و مریضخانه ها معلوم و محقق شده، استعمال مسکرات نمی کردند و همچنین سایر افعالی که خود تصدیق به ضرر او دارند و در عمل هیچمضایقه از ارتکابش ندارند.(3)

پی نوشت ها :

1- دانشجوی دکترای اندیشه سیاسی و پزوهشگر تاریخ معاصر.
2- محمد حسین کاشف الغطاء، نمونه های اخلاقی در اسلام، ترجمه قاضی طباطبایی(تبریز: شفق 1378، چ3)، ص28- 15(با اندکی تلخیص و تغییر).
3- دو هفته نامه نجف، س1، ش6(16جمادی الاول 1328)، نقل از: موسی نجفی، حوزه نجف و فلسفه تجدد در ایران (تهران: مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر و مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر، 1379)، ص500- 488.

منبع: نشریه 15 خرداد، شماره 16.

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.