اسطوره و اسطوره شناسی

واژه‌ی «اسطوره» در زبان پارسی وامواژه ای است برگرفته از زبان عربی، «الاسطوره» و «الاساطیره» که در زبان عرب به معنای روایت و حدیثی است که اصلی ندارد.
سه‌شنبه، 20 فروردين 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اسطوره و اسطوره شناسی
اسطوره و اسطوره شناسی

نویسنده: فائقه سرخوش




 

اصطلاح شناسی اسطوره:

واژه‌ی «اسطوره» در زبان پارسی وامواژه ای است برگرفته از زبان عربی، «الاسطوره» و «الاساطیره» که در زبان عرب به معنای روایت و حدیثی است که اصلی ندارد.
اما این واژه‌ی عربی خود، وامواژه ای است از اصل یونانی historia به معنای استفار، تحقیق، اطلاع، شرح و تاریخ، و از دوجزء ترکیب یافته است. یکی واژه‌ی histov یا histor-، به معنای داور و دیگری پسوند ia- واژه‌ی histor با مصدر یونانی idein، به معنای دیدن، خویشاوند است. واژه‌ی لاتین videre، به معنای دیدن، یونانی eidenai به معنای دانستن، سنسکریت vidya و اوستا vaedya، به معنای دانش، و فارسی نوید؛ به معنای خبر خوش، مژده و بشارت، با این واژه همریشه اند. ریشه هند و اروپایی نخستین این واژه های خویشاوند vid است.(1)
واژه‌ی «اسطوره» زیاده، چند گرایشی، (Polyvalent)، کهنه و فرسوده و گنگ است و به همین جهت کاربردش، دشوارتر از کاربرد بعضی اصطلاحات یونانی است که از ترکیب واژه‌ی µύθος فعل λεγέιν حاصل آمده‌اند و «گرد آوردن، روایت کردن» معنی می‌دهند.
افلاطون که بزرگ «راوی اساطیر» بود، با تجربه و آثارش از سرزندگی و پویایی چیزی که یونانیان آن را μυθολογια می‌نامیدند، آگاهمان می‌کند و می‌آموزد که آن، هنریست ذاتی شعر و پیوسته بدان (یعنی حوزه های آن دو بر هم می‌افتند)، هنریست که با داده های مادی خاصی سروکار دارد، زیرا مادّه و مضمون، مجموع عناصر کهنی است که از طریق سنّت منتقل می‌شوند و مربوط به خدایان و موجودات خدا وارد پیکارهای پهلوانان و نزول به درکات دوزخ است. و این‌ها همه عناصری است که در روایات شناخته و آشنا وجود دارند و معهذا ممکن است هر چه فشرده تر قالبگیری شوند، بهترین واژه، برای نامیدن این عناصر، واژه‌ی یونانی mythologeme است.(2)

اسطوره (میتولوژی) چیست؟

اسطوره (میتولوژی) متضمّن سرگذشتی قدسی و مینوی و راوی واقعه ای است که در زمان آغازین رخ داده است. به بیان دیگر اسطوره می‌گوید که در سایه‌ی اعمال برجسته‌ی موجودات فوق الطبیعی، واقعیّتی چون کیهان، گیاهی خاصّ، کرداری پهلوانی، تمدّنی جدید و.... به وجود آمده است. از این رو همیشه در بردارنده ی روایت یک خلقت است. در بینش اساطیری فوران و طغیان عنصر مینویی است که عالم را می‌سازد و بنیان می‌نهد و بر اثر مداخلات موجودات ما فوق الطبیعی است که همه‌ی کارها و فعالیتهای انسانی معنی دار می‌شود.(3)
حماسه‌ی آفرینش کیهان، سرگذشت آدمی، آغاز تمدن‌ها، آیین‌ها و مراسم، انسانهای دینی و پهلوانی، جنیسیت، بارداری، شباب، مرگ، راز آموزی و... هم از مقولات روایت اساطیری هستند.(4)
مهم‌ترین کارکرد اسطوره عبارت است از کشف سرمشق‌های نمونه وار آیین‌ها و فعالیتهای معنی دار آدمی اعّم از تغذیه، زناشویی، تربیت، هنر و فرزانگی که برای فهم انسان جوامع کهن و سنّتی اهمیت داشته است. از این رو اسطوره را تاریخ مینوی خوانده‌اند. زیرا در قوام یابی انسان‌ها نقش عظیمی دارد.(5)
شناخت اساطیری به معنی شناخت اصل اشیاء و دانستن چگونگی پیدایش آن‌هاست. زیرا اسطوره بر آفرینش بنیان نهاده شده است. (6) برای کشف بنیان و واقعّیت نخستین که جهان از آن بر آمده درک کلیّت اندام وار هستی لازم است و بازگشت به بنیان‌ها و تاریخ موضوع جهان، امید دوباره زادن را در انسان بیدار می‌کند. زیرا بنیان یک چیز، علت آفرینش آن است و آگاهی از بنیان هر چیز (حیوان، گیاه، آتش و امور کیهان) نوعی مهارت سحر آمیز به انسان می‌بخشد و او می‌داند که آن را در کجا می‌تواند بیابد و چگونه آن را در آینده دوباره ظاهر سازد. افسانه های آخرت شناسی، نیز تابع همین قاعده است. زیرا از پیدایی عالم وجود به حصول آگهی از آنچه در آینده اتفاق خواهد افتاد می‌انجامد.(7) از اینرو فایده‌ی اسطوره را در این دانسته‌اند که ما را به زمان جوانی دنیا باز می‌گرداند و زندگی مردم ابتدایی را به ما نشان می‌دهد.(8) در آغاز شاهنامه مقدمه‌ی آثار نظامی و سرآغاز منطق الطّیر عطار نیز با اشاراتی که متضمن بنیان‌ها و آغاز خلقتند روبر هستیم. چنان که در هفت پیکر نظامی به شناخت بنیان‌ها اشاره شده است:

«کوه و دریا و دشت و بیشه و رود
هرچه هستند زیر چرخ کبود

اصل هر یک شناختم به درست
کین وجود از چه یافت وان ز چه سُت

از فلک نیز و آنچه هست درو
آگهم نارسیده دست برو»(9)

اگوست کنت، فیلسوف فرانسوی قرن نوزدهم در باره ی سیر تحول تکامل فکری بشر سه مرحله را خاطر نشان می‌سازد که عبارتند از :

1- مرحله ربانی (تئولوژیکی):

دراین مرحله تمام پدیده‌ها را ناشی از اراده ای شبیه به اراده‌ی خود ولی تواناتر از آن می‌داند و مبنای آن را تخیل فرض می‌کند. زیرا انسان به پدیده های طبیعت با دید ربّانی و لاهوتی می‌نگرد و اسیر قوای طبیعت است و از آن جا که قوای طبیعت برتر و مرموزتر است از نظر او اعتقاد به توتم، ستاره پرستی و چند گانه پرستی در این مرحله است. بازتاب این مرحله را در حماسه های ایران به صورت تقدّس عناصر طبیعی چون آتش که جشن سده حاصل آن است می‌توان دید:

«جهاندار پیش جهان آفرین
نیایش همی کرد و خواند آفرین

که او را فروغی چنین هدیه داد
همین آتش آنگاه قبله نهاد

به گفتا فروغیست این ایزدی
پرستید باید گر بخردی

یکی جشن کرد آن شب باده خورد
سده نام آن جشن فرخنده کرد» (10)

همچنین اطلاق نام‌هایی چون گرشاسب، گشتاسب، جاماسب و... در شاهنامه نمایانگر تقدّس اسب به عنوان توتم است.

2- مرحله‌ی فلسفی (متافیزیکی):

دراین مرحله، انسان پدیده‌ها را با تجرید قوای طبیعت توجیه می‌کند و از آنجا که مرحله‌ی فلسفی بر مبنای تعقّل قرار دارد انسان کم کم از دید عقلایی به پدیده های طبیعت می‌نگرد و علت العلل پدیده‌ها را کم و بیش می‌شناسند، از نظر او عصر فلاسفه‌ی یونان باستان و ادیان توحیدی در این مرحله شکل یافته است.
باز تاب این مرحله در شاهنامه دوران پادشاهی گشتاسب و تبلیغ دین زردشت توسط او و فرزندش اسفندیار است.

3- مرحله‌ی علمی یا تحقّقی:

در این مرحله، انسان، پدیده های طبیعت را با یکدیگر مقابله و توجیه می‌کند و کم کم حتی بر قوای طبیعت هم تسلط پیدا می‌کند.(11)

اسطوره شناسی

اسطوره شناسی بخشی است از مردم شناسی فرهنگی که آن، خود از مردم شناسی منشعب می‌گردد. مردم شناسی فرهنگی به بررسی و فرا یافتن قوانین عمومی قالبهای رفتاری انسان در همه‌ی ابعاد آن می‌پردازد و می‌کوشد توجیهی عمومی از این پدیده‌ی اجتماعی فرهنگی بدست دهد. اسطوره شناسی با بررسی مجموعه های اساطیری زنده یا مرده و فرا یافتن کیفیات عمومی و کلی آن‌ها، در خدمت مردم شناسی فرهنگی قرار می‌گیرد و می‌تواند به علوم سیاسی (در امر بررسی تاریخی شکل گرفتن دولت و عناصر تشکیل دهنده‌ی آن)، اجتماعی و اقتصادی، تاریخ، جغرافیای تاریخی، باستانشناسی، روانشناسی و مطالعات مربوط به دین شناسی و تاریخ فلسفه یاری رساند؛ و خود، متقابلاً، نه تنها بر مدارک اساطیر متّکی است، بلکه از پژوهش‌ها و آگاهی‌های مکتسب از رشته‌ی تاریخ، باستانشناسی، جامعه شناسی، روانشناسی (به ویژه روانکاوی)، زبانشناسی، علوم طبیعی، الهیات و فلسفه عمیقاً بهره می‌جوید.(12)

تأثیر جغرافیا و شرایط اقلیمی در شکل گیری اسطوره

بسیاری از اساطیر، تحت شرایط اجتماعی و اقلیمی و خلاقیت ذهنی سخن سرایان هر قومی دچار تفسیرهای متنوّع می‌شوند. در واقع خصلت قومی ادیان و اساطیر و وابستگی آن به عوامل طبیعی، جغرافیایی و تاریخی، تنوّع روایات اساطیری را موجب می‌شود. چنانکه اساطیر ژاپن به دلیل فراوان بودن نمودهای طبیعی اعمّ از درختان، حیوانات، ایزدان، ایزدبانوان و عناصر فولکوریک، حکایات زیادی نقل می‌کنند.(13)
از سوی دیگر اسطوره‌ها با کیفیت معیشتی انسان نیز در رابطه‌اند. مثلا در گرایشات توتم پرستی با تقدس آسمان (افلاک)، خورشید، ماه و برخی از حیوانات چون اسب، گاو، پرندگان، گیاهان خاص و عناصر اربعه (آتش، آب، باد و خاک) روبرو هستیم. چونانکه سیمرغ پرورنده‌ی زال و گاو پرورنده‌ی فریدون معرفی می‌شود.
مؤلّف کتاب فرهنگ اساطیر آشور و بابل در این باره می‌گوید: «اساطیر پیدایش و انقراض نهایی جهان با توجه به آب و هوای یک منطقه متفاوتند. در منطقه‌ی سرد شمال گمان می‌رفت که در پی لیسیدن سنگهای منجمد توسط گاو ایزدی به نام اودوملا، نخستین انسانها به وجود آمده‌اند و نیز بنا به باور اقوام شمال، جهان دیگر دشتی بی بر، مه آلود و بی شکل است که ارواح گرسنه و لرزان در پهنای آن سرگردان بودند. در آب و هوای ملایم‌تر یونان نیز اسطوره‌ی پدید آمدن انسان این است که یکی از تیتان ها به نام پرومته در گلزاری کنار رودخانه، گل ولای را ورز داد و تندیسه های انسانی ساخت. سپس آتنا که زمانی ایزد بانوی لیبیای ماه به شمار می‌رفت بدان تندیس‌ها حیات بخشید. و ارواح یونانی به غاری زیرزمینی رهسپار شدند که خورشید بدانجا نمی‌تابید و گل نمی‌رویید. این جهان‌های زیر زمینی برای رعیت‌ها و مردمان عادی مقدّر شده بود و بهره‌ی اشراف عالی مقام تالارهای سرسبز آسمانی و کشتزاران الیزی یونان بود.» (14)
در اساطیر ژاپن نیز می‌بینیم که به دلیل فقر در زمینه‌ی معیشتی و نوع کشاورزی ژاپنی، یکی از خدایان خوشبختی کلوخ کوبی در دست دارد و موشی برنج او را به نشانه‌ی بخشندگی خدا می‌خورد.(15)
و در اساطیر چین به دلیل زردی نژاد چینیان، به خلقت انسان از گل زرد اشاره شده است.(16) اساطیر ملل گوناگون، اگر چه بسته به اقلیم، تاریخ، فرهنگ و... با هم متفاوتند، اما خواستگاه و منشاء همه‌ی آن‌ها اندیشه‌ی بشر است در ارتباط با منشاء مشترک اساطیر، محقق آلمانی، تئودور بنفی (T. Benry) اذعان می‌دارد که اسطوره های شرقی و غربی همگام با هم به اندیشه های بشری راه یافته‌اند و ثابت می‌کند که ستایش اساطیر در نسل‌های بشری و سرزمین‌های گوناگون از یک منشاء مشترک برخوردارند و بر روی هم تأثیر و تأثرات بسیار نهاده‌اند چنانکه تأثیر اساطیر آریایی (هند و ایرانی) بر اسطوره های هند و اروپایی بسیار است.(17)
در رابطه با اساطیر ایران نیز وضع به همین منوال است؛ موقعیّیت جغرافیایی ایران و همجواری آن با تعدادی از کهن‌ترین تمدّنهای جهان (هند، بین النهرین، یونان و روم قدیم، چین، ژاپن) سبب تنوّع و تعدّد اسطوره های آن شده است، به گونه ای که عناصر این اسطوره‌ها آن چنان، در هم تنیده شده است که تفکیک آن‌ها از یکدیگر اگر محال نباشد، حدّاقل بسیار مشکل می‌نماید و به آسانی نمی‌توان تعیین کرد که هویّت هر اسطوره ای چیست و دقیقاً متعلّق به کدام تمدّن یا آیین ایرانی (میترایسیم، زروانی، مانوی، مزدکی، زردشتی و...) است و یا چه میزان از اسطوره های تمدّنهای همجوار بهره مند گشته است؛ همچنین بعد از اسلام در پرتو اسلام بسیاری از عناصر اساطیری اعراب را با سیمای اسلامی آن جذب کردند و تمام این‌ها سبب برخورداری آنان از پشتوانه ای اساطیری فراوان شد که گر چه خاستگاه های متعدد دارد اما در اندیشه‌ی ایرانی وحدتی اندام دار یافته است.

پی نوشت ها :

1- بهار/ مهرداد/ پژوهشی در اساطیر ایران/ انتشارات آگه/ تهران/ 1381/ 343
2- جهان اسطوره شناسی 4/ جلال ستاری/ نشر مرکز/ تهران/ 1379/ 17.
3. الیاده/ میرچا/ چشم اندازهای اسطوره/ جلال ستاری/ انتشارات توس/ تهران/ 1372/ 15
4. باستید/ روژه/ دانش اساطیر/ جلال ستاری/ انتشارات توس/ تهران/ 1362/ 45.
5. الیاده/ میر چا/ رساله در تاریخ ادیان/ جلال ستاری/ انتشارات سروش/ تهران/ 1372/ 17
6. همان/ 27
7. الیاده/ میرچا/ افسانه و واقعیت/ نصرالله زنگویی/ انتشارات پاپیروس/ تهران/ 1367/ 31.
8. فاطمی/ سعید/ اساطیر یونان وروم/ جلد 1/ انتشارات دانشگاه تهران/ 1347/ 47.
9. نظامی/ هفت پیکر/ از روی نسخه وحید دستگردی با مقدمه دکتر حسین وحیدی/ جلد 2/ انتشارات صفی علیشاه/ تهران/ 1377/ 810.
10. فردوسی/ شاهنامه/ به کوشش دکتر سعید حمیدیان/ بر اساس چاپ مسکو/ تهران/ 1373/ جلد 1/ 34.
11. آریا/ غلامعلی/ آشنایی با تاریخ ادیان/ مؤسسه‌ی فرهنگی انتشاراتی پاپا/ تهران/ 1376/ 17 و 16
12. پژوهشی در اساطیر ایران/ 345.
13. پیگوت/ ژولیت/ اساطیر ژاپن/ ترجمه باجلان فرّخی/ انتشارات اساطیر/ تهران/ 1373/ 12و 11
14. ژیران، ف؛ گ لاکوئه؛ دلاپورت/ فرهنگ اساطیر آشور و بابل/ ابوالقاسم اسماعیل پور/ انتشارات فکر روز/ تهران/ 1375/ 8.
15. اساطیر ژاپن/ 101.
16. کریستی/ آنتونی/ اساطیر چین/ با جلان فرّخی/ انتشارات اساطیر/ تهران/ 1377/ 83.
17. اساطیر یونان و رم/ 8

منبع مقاله: سرخوش، فائقه؛ (1389)، اسطوره‌ی آسمان و زمین زمین و آسمان در باور ایرانیان، تهران: ترفند 1389.

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط