با توجه به ناشناخته بودن حقیقت انسان و پدیده های انسانی و با در نظر گرفتن این نکته که علوم اجتماعی بویژه جامعه شناسی هنوز به مرحله کمال خود نرسیده است، مشکلات، موانع و نارساییهای بسیاری برای محقق علوم اجتماعی وجود دارد که به ذکر برخی از آنها پرداخته خواهد شد؛ اما پیش از آن ذکر دو نکته ضرورت دارد.
1.اگر در این مختصر به ذکر پاره ای از موانع و کمبودها پرداخته می شود، هرگز به این معنا نیست که نسبت به تحقیقات اجتماعی بی اعتنایی شده است؛ بلکه مقصود، توجه آگاهانه به این امر است که با پژوهشهای اجتماعی و از جمله با جامعه شناسی با بصیرت و دقت بیشتری برخورد شود و نباید پنداشت که هر نوع تحقیق اجتماعی و دستاوردهای آن جزء امور مسلم و مورد تأیید علم است؛ بلکه باید ضرورت انجام تحقیقات عمیقتر و دقیقتر و استفاده از روشهای دیگر را نیز در نظر داشت. توجه به موانع یاد شده این نکته را نیز روشن می سازد که تحقیقات اجتماعی چه لغزشگاههایی دارد و تا چه حد به دقت نیاز دارد و محقق در دام نظریه های اثبات نشده یا باطلی که با نام علم در جهان عرضه می شود گرفتار نشود و گمان نرود که بررسی پدیده های اجتماعی ساده و آسان است.
2.مشکلات، موانع و نارساییهای یاد شده را می توان بر اساس ملاکهای گوناگون تقسیم کرد.(1) در اینجا کمبودهای یاد شده- بر حسب عناصر اصلی در هر تحقیق یعنی پدیده اجتماعی، محقق و روش تحقیق- در سه دسته قرار می گیرند: الف)مشکلات پدیده اجتماعی؛ ب) مشکلات محقق؛ ج)مشکلات روش تحقیق.
مشکلات پدیده اجتماعی
1.یکی از عوامل مؤثر در پیدایش و دگرگونی امور اجتماعی بعد غیرمادی انسان است. برخلاف دیدگاه مادیون، انسان و به تبع وی پدیده های انسانی و اجتماعی را نمی توان در امور مادی خلاصه کرد. در تبیین آنها باید به عوامل مختلف روحی و تأثیر و تأثر آنها توجه کرد؛ اما در تحقیقات اجتماعی معمولاً یا محقق در زمینه یاد شده چندان اطلاع و مهارتی ندارد، یا هنگام تحقیق از آن غفلت می کند و یا ورود در آن را خارج از قلمرو تحقیق اجتماعی می داند. در نتیجه، با در نظر گرفتن برخی از عوامل به تبیین پدیده اجتماعی می پردازد و از شناخت دقیق آن ناتوان است.2.بخش مهمی از تحقیقات اجتماعی به پدیده های تاریخی مربوط می شود که تنها راه دستیابی به آنها استفاده از اسناد و مدارک یا مشاهده تاریخی است. اطلاعات محقق از پدیده های اجتماعی گذشته، به عللی، بسیار ناچیز است؛ زیرا اولاً، وقایع نگاران با دید محقق به مسائل اجتماعی و حوادث توجه نکرده اند و به این ترتیب چه بسیار از عوامل اجتماعی که از نظر دور مانده است. ثانیاً، هر مورخی به دلایل متعدد و مختلف، هیچگاه کل وقایع تاریخی را نقل نکرده و همواره دست به گزینش زده است. در واقع چنانکه ژان لوکلرک می گوید:«چنین به نظر می رسد که تاریخ در عین حال که به منزله گنجی از تجربیات انسانی است در ضمن همانند کفگیری است که سوراخهای آن بیش از قسمتهای پر آن می باشد.»(2)
3.برای رسیدن به قانون و کشف رابطه، محقق باید یک حادثه را مکرراً مشاهده کند تا به وجود رابطه بین دو پدیده یقین کند؛ ولی پدیده های اجتماعی بدانگونه که حوادث طبیعی و پدیده های فردی قابل تکرارند، تکرار نمی شوند و حوادث منحصر به فرد و به تعبیری حوادث تاریخی در بین آنها فراوان است. به یک معنی، چنانکه طرفداران مکتب تاریخی معتقدند، همه پدیده های اجتماعی تاریخی هستند و این تکرارناپذیری حوادث تاریخی امکان آزمایش و تعیین متغیر و تابع و کشف روابط بین آنها را با مشکل مواجه می سازد. در اهمیت این مشکل همین بس که کسانی چون ریکرت این امر را دلیل عدم امکان تبیین علمی در جامعه شناسی و حتی نفی جامعه شناسی به عنوان علم پنداشته اند.(3)
ژان فوراسیته می گوید:« عالم باید بتواند مشاهده خود را هر چند بار که لازم است تکرار کند تا برای او یقین حاصل شود که هیچ عالمی مورد غفلت قرار نگرفته است. البته این شرط بسیار شاق است زیرا غالباً (و در علوم انسانی تقریباً همیشه) آزمایش قاطعی نیست که عدم غفلت عالم را تضمین کند.(4)
4.محقق اجتماعی، اغلب پدیده های اجتماعی را جدا از سایر پدیده ها در نظر می گیرد و به مطالعه آنها می پردازد؛ در صورتی که آنچه در خارج وجود دارد پدیده اجتماعی مثله شده نیست. هر پدیده اجتماعی در یک زنجیره از حوادث زمانی و مکانی با پدیده های دیگر همبستگی دارد که اگر جدا شود، شناخت کامل و دقیق آن امکانپذیر نیست. طرح تحقیقات میان رشته ای و بینش دایره المعارفی نسبت به جامعه شناسی تا حدودی از همین جا نشأت گرفته است.
ریمون بودون می گوید:«آیا جامعه ها- به عنوان موضوع تحقیقات اجتماعی- کلهایی را تشکیل نمی دهند که عناصرش درهم فرورفته، به طوری که نمی توان این عناصر را درک کرد، مگر زمانی که آنها را از شکل کلی ای که دارند جدا سازیم و مثله کنیم»(5)
گورویچ با طرح «پدیده اجتماعی تام» خواسته است تا حدی این مشکل را حل کند. اما، این سؤال باز به قوت خود باقی است که محقق علوم اجتماعی تا چه حد در عمل می توانند همه جوانب را در نظر بگیرد؟
5.جانشین پذیری عوامل مؤثر در پیدایش و تحول پدیده های اجتماعی نیز یکی دیگر از مشکلات تحقیقات اجتماعی است. در بسیاری از نمونه ها، عواملی را که محقق قبلاً مشاهده کرده است، اکنون جای خود را به عوامل نوینی داده اند و یا عواملی را که هم اکنون مشاهده می کند جانشین عوامل دیگری شده اند. غفلت پژوهشگر از این نکته و یا عدم امکان تحقیقات طولی، زمینه را برای اشتباه در کشف قوانین و شناخت پدیده های اجتماعی فراهم می کند.
6.قدرت انتخاب و عمل آگاهانه انسان، علاوه بر آنکه دو عنصر دیگر را به عوامل مؤثر در پدیده های اجتماعی می افزاید، موجب می شود که محقق اجتماعی در هر مورد احتمال تغییر و تحول غیر قابل انتظاری را بدهد؛ زیرا، انسان براساس آزادی انتخاب و رفتار برخاسته از آگاهیش امکان دارد- در اثر هرگونه دگرگونی در زمینه های قبلی- از بین رفتارهای متعدد و متنوع پیشین، رفتاری کاملاً متفاوت و یا حتی متناقض با رفتار قبلیش را در پیش گیرد.
اختیار در انسان از دیرباز به عنوان مانع بزرگی در راه کشف قوانین اجتماعی مطرح بوده و تا آن حد مهم و اساسی جلوه گر شده است که برخی برای اثبات علمی به نام جامعه شناسی، پیشنهاد طرد و انکار اصل اختیار را داده اند. بر عکس، گروهی با توجه به انکارناپذیری این اصل، قانونمند نبودن پدیده های اجتماعی و انسانی- و در نتیجه نفی هر علم انسانی- را مطرح ساخته اند. بعضی نیز با اعتقاد به عدم سازگاری این دو اصل و عدم امکان انکار آنها با تحیر هر دو را پذیرفته اند.(6)
7.خلاقیت و به تبع آن ابتکار و ابداع در انسان، عنصر دیگری است که به پیچیده تر شدن پدیده اجتماعی و مشکلتر بودن شناخت آن منتهی می شود. انسان بر این اساس نه تنها دست به انتخاب آگاهانه می زند، بلکه علاوه بر آن انتخابش اختصاص به نمونه هایی که تاکنون مشاهده شده است ندارد؛ در این صورت، احتمال انتخاب یا ابداع راه نو و انجام رفتاری بی سابقه همواره وجود دارد. امری که قدرت پیش بینی- یا حتی یافتن نظمی ثابت- در رفتار انسان اجتماعی را دچار اشکال می سازد.
8.هر پدیده اجتماعی محصول عوامل متعددی است که در بسیاری از نمونه ها هر عامل با عوامل دیگر تأثیر و تأثر متقابلی دارد که در نتیجه آن، پدیده مورد نظر به وجود می آید یا تحولی در آن رخ می دهد. تعدد عوامل و تأثیر و تأثر متقابلشان در پدیده های اجتماعی تا حدی است که هیچ پدیده ای را نمی توان در این جهت همعرض پدیده های اجتماعی دانست. بسیاری از این عوامل امور غیر ملموس و مشاهده نشدنی است و اغلب به صورت مخفیانه و ناخود آگاه عمل می کنند و با فنونی از قبیل مشاهده، پرسشنامه و غیره قابل شناسایی و کنترل نیستند.(7)
وجود چنین عواملی، با توجه به کثرت آنها و فعل و انفعالات متعددشان محقق را به بیراهه می کشاند و تحقیق را دچار اشتباه و سردرگمی می سازد. کوهن می نویسد:« در قوانین فیزیکی، ما کارکردهای تحلیلی نسبتاً ساده ای را در اختیار داریم که شامل تعداد کمی از متغیرهاست. در حالی که در پدیده های اجتماعی ما باید تعداد بسیار زیادی از متغیرها را بررسی کنیم که در قالبهای بسیار پیچیده ای از روابط درونی سازمان یافته اند.»(8)
به هر حال این موضوع- که عامل اساسی پیچیدگی، پدیده های اجتماعی است(9) با طرد نگرشهای تک عاملی و جزمی از سوی محافل علمی، نیاز به بحث چندانی ندارد.
9.یکی دیگر از مشکلاتی که در تحقیقات اجتماعی وجود دارد، تأثیر نظریه در امر اجتماعی مورد نظر است. رابطه بین دو پدیده حتی اگر به صورت یک فرضیه هم از سوی محقق طرح شود، به افرادی بستگی دارد که از آن آگاه می شوند و متناسب با درجه اهمیت رابطه ای که اعلام می شود، در جامعه اثر مطلوب یا نامطلوب خواهد گذاشت. گاه معرفی یک عامل تقریباً بی اثر به عنوان یک عامل مؤثر، جامعه را به حرکتی در جهت موافق فرضیه وا می دارد؛ در صورتی که در واقع رابطه ای وجود نداشته و محقق در اثر یک اشتباه یا عمداً برخلاف واقع نظریه ای را اعلام کرده است، همچنین اگر محقق در یک نظریه عاملی را که واقعاً مؤثر است، ناچیز شمارد، آن عامل از ارزش و اعتبار لازم می افتد و در نتیجه جامعه از آن روی گردان می شود.
علاوه بر آنچه گذشت مشکل دیگر، پیش بینی امور بر اساس قوانین اجتماعی است که برخلاف قوانین طبیعی در بسیاری از جاها امکانپذیر نیست؛ زیرا مطرح شدن یک قانون گاه منتهی به نفی آن می شود؛ به این معنی که افراد با آگاهی از آن مسیر خویش را عوض می کنند. به عنوان مثال، اعلام این نظریه که در اثر فشار طاقت فرسای نظام سرمایه داری بر کارگران بزودی کارگران علیه نظام سرمایه داری دست به شورش و انقلاب خواهند زد و نظام دیکتاتوری پرولتاریا روی کار خواهد آمد، می توانست هشداری برای نظامهای سرمایه داری باشد تا سر عقل آیند و با دادن امتیازات به کارگران از سرنگونی نظام سرمایه داری جلوگیری کنند. به قول آلن گویرث:« آدمی قادر است قوانین اجتماعی را با توجه به جنبه شرطی بودن آنها تغییر دهد در صورتی که در مورد قوانین طبیعی از چنین امکانی برخوردار نیست.» زیرا می تواند «با اخذ تصمیمات تازه که به عنوان شرایط مقدماتی، نتایجی تازه به دنبال می آورد همبستگی های تازه ای بین متغیرهای اجتماعی ایجاد کند.»(10)
به هر حال نکته اساسی این است که آیا محقق می تواند به این عکس العملها به عنوان مؤید یا ناقص فرضیه خود تکیه کند؟ روشن است که کمترین نتیجه امور یاد شده، سرگردانی و حیرت پژوهشگر است.
10.عواطف، احساسات، حساسیها و نظایر آن که افراد مورد مطالعه نسبت به موضوع مورد تحقیق یا شخص محقق دارند، عامل دیگری است که پژوهشگر را از رسیدن به نتایج درست و کشف روابط واقعی باز می دارد. امور یاد شده موجب می شود که افراد یا به همکاری حاضر نشوند و یا بدتر از آن دست به پنهانکاری یا ریاکاری بزنند و در نتیجه محقق امور اجتماعی را دچار انحراف سازند.
11.پاره ای از پدیده های موجود در زندگی اجتماعی انسان که نقش بسیار مهم در دیگر پدیده های اجتماعی دارد، باورهای دینی، اخلاقی و... است. این امور در اکثر موارد جز با پایبندی و اعتقاد و سیر عملی بر طبق آنها در زندگی روزمره قابل درک نیستند. به همین دلیل به کارگیری روش مشاهده، حتی مشاهده مشارکتی نمی تواند نقش مؤثری در فهم این پدیده ها داشته باشد و با وجود فراگیری و شمول این امور نسبت به امور دیگر زندگی اجتماعی، مبهم بودن و ناشناخته ماندن آنها نیز عامل مؤثر دیگری در بررسی سایر پدیده های اجتماعی است.
موریس دوورژه می گوید:« کسی که هرگز ایمان نداشته باشد نمی تواند کاملاً پدیده مذهبی را درک کند.»(11)
مشکلات محقق
1.با توجه به آنکه محقق خود نیز فردی از افراد جامعه انسانی خویش است، در بسیاری از موارد به طور ناخودآگاه در بررسی پدیده های اجتماعی کم و بیش خود را مقیاس قرار می دهد و بر اساس دریافتی که نسبت به رفتارها، انگیزه ها و تأثیر و تأثر خود از جامعه، درباره دیگران قضاوت می کند و دست کم این آمیزه در تحقیقاتش منعکس می شود و او را از شناخت واقعیت اجتماعی- چنانکه هست- دور می سازد.ریمون بودون می گوید:«سهولت تفسیر رفتارهای اجتماعی» در این نهفته است که من «محقق اجتماعی» تنها یک محقق نیستم بلکه یک موجود اجتماعی نیز هستم و خود من «مثلاً» سیلی خورده ام و یا به دیگری سیلی زده ام. به همین جهت است که نویسندگانی نظیر دیلتای، ریکرت، یاسپرس و ماکس وبر با آراء مختلف و با نظام فکری واحد مسأله روش تفهمی را درباره محقق اجتماعی و روش تبیینی را درباره عالم طبیعی مطرح ساختند.»(12)
2.تمایلات و حب و بغضها از اموری است که هر چند ناخودآگاه، بر محقق اثر می گذارد و او را از توجه و اهمیت به پاره ای از واقعیتها باز می دارد. پیامبر گرامی اسلام (ص) می فرماید:«حُبُکَ للِشَیءِ یعُمی و یُصِمُ»(13)(محبت توبه چیزی موجب کوری و کری می شود). در مسائل اجتماعی که نظریه ها و تحقیقات در متن جامعه و درباره زندگی اجتماعی است، این تأثیر بیش از زمینه های تحقیقی دیگر شدت می یابد. هر محقق با انبوهی از مشکلات اجتماعی و خط و ربطهای سیاسی و دیگر مسائل اجتماعی روبروست که آگاهانه یا ناخودآگاه در جریان زندگی و افکار و رفتارش اثر می گذارد و او را در موقعیت ویژه به سوی انتخاب عوامل خاص سوق می دهد. فوراستیه می گوید:« دلیل اینکه دانشمندان نیز پابند شیوه های غیر علمی و حتی غالباً غیر عقلی هستند اشتباه و سادگی بچه گانه ای است که در رشته های دیگری غیر از رشته تخصصی خود... از خود نشان می دهند. در رشته تخصصی خود نیز نظری را به خاطر دوستی یا طرفداری از نحله معینی قبول می کنند، در حالی که در این کار مدعی پیروی از روح علمی هستند.»(14)
3.از سه نوع خلط در مراحل مختلف تحقیق، به عنوان مشکلی دیگر در پژوهشهای اجتماعی، می توان یاد کرد:
الف) خلط تجربه عامیانه با تجربه علمی؛
ب)خلط زبان عامیانه و زبان سیاسی با زبان جامعه شناسی در مقام توصیف و ارائه و بیان دستاوردهای علمی؛
ج)خلط مسائل ارزشی با تحقیقات عینی.
دانشمندان مختلف از سه نوع خلط یاد شده به عنوان مشکلی در تحقیقات اجتماعی یاد کرده و ضمن هشدار نسبت به آن و بررسی عوامل این خلطها، پیشنهادهایی برای جلوگیری از آن ارائه داده اند؛ اما، در عین حال، گاه خود نیز از آسیب این سه نوع خلط در امان نمانده اند. موریس دو ورژه در این زمینه می نویسد:«شگفت انگیز این است که جامعه شناسانی که بیش از همه مانند اگوست کنت و دورکیم درباره خصیصه اثباتی پژوهشهای خود داد سخن داده اند در واقع اغلب تحلیلهای علمی خود را با احکام ارزشی خاص خود مخلوط کرده اند.»(15)
4.چنانکه در مبحث قلمرو جامعه شناسی و رابطه آن با علوم و معارف دیگر گذشت، بینش فلسفی و دیدگاه های عقلی محقق در مورد موضوع، ماهیت، جامعه و به طور کلی درباره انسان و مسائل مبنایی تحقیق، می تواند به طور آگاهانه یا ناخودآگاه بر تحقیقات وی در مراحل مختلف اثر بگذارد.(16)
5.مشکل دیگری که همواره پژوهشگران مسائل اجتماعی از آن رنج برده اند و موجب شده است که به تحقیقات اجتماعی ارائه شده با شک نگاه شود و از آن انتقاد کنند، محدودیتهایی است که به دلیل امکانات، جو اجتماعی، نظام حکومتی و جز اینها وجود دارد. همچنین وابستگی تحقیقات اجتماعی به مؤسسات رسمی با هدفهای معین سیاسی، از توجه آنها به واقعیت و حتی اطمینان به واقع نمایی آن می کاهد. این نکته در مبحث بیطرفی علمی مورد بررسی قرار گرفته است(17). موانع اخلاقی و فرهنگی موجود در هر جامعه که اجرای تحقیقات را غیرممکن و یا با اشکال مواجه می سازند نیز در همین مجموعه قرار دارند.
مشکلات روش تحقیق
1.در علوم اجتماعی، اجرای فنون مختلف روش تجربی برای دستیابی به ارتباط دو پدیده با مشکل روبروست. فن حضورهای همزمان، به دلیل انحصاری بودن بسیاری از پدیده های اجتماعی، بخوبی قابل اعمال نیست و اجرای فن حذفهای همزمان نیز به خاطر محقق در اکثر پدیده های اجتماعی توان حذف عناصر غیر لازم یا مورد نظر را ندارد، دشوار است. تغییرات متقارن نیز در پدیده های اجتماعی بیش از دو فن پیشین موفقیت ندارد؛ زیرا ایجاد تغییر در پدیده های اجتماعی، بویژه پدیده های فراگیر و گسترده در سطح جامعه، که دارای پیشینه های عمیق در همان جامعه یا جوامع گذشته است نظیر نهادهای اجتماعی به آسانی ممکن نیست و چون در سطح محدودتر، انسان آگاهانه عمل می کند تغییر در رفتار، برخلاف آنچه موردنظر است، رخ می دهد(18 ) و بنابراین به نتیجه به دست آمده نمی توان اعتماد کرد.دشواریها و نقصهای فنون جزئی تر نظیر پرسشنامه، مصاحبه و نمونه گیری در علوم انسانی نیز امری است که به بحث چندانی نیاز ندارد و در اغلب کتابهای علوم اجتماعی در مبحث روش به آن پرداخته اند.
با توجه به عدم امکان بررسی دقیق فنون یاد شده، طبیعی است که کشف قوانین حاکم بر پدیده های اجتماعی مشکل و در برخی موارد غیر ممکن می شود.
2.روشهای معمول در جامعه شناسی فقط با ظاهر پدیده های اجتماعی سروکار دارد و از ارائه تصویر دقیقی درباره انگیزه ها و عوامل ورای این نمودها ناتوان است. امروزه هر چند با پیشرفت تکنیکهای مختلف روانشناسی و روانکاوی، دانشمندان تا حدی بر این مشکل فائق آمده اند ولی هنوز هم در بسیاری از زمینه ها مطرح است؛ زیرا، پدیده های اجتماعی پیچیده تر از آن است که بتوان با چند مورد مقایسه یا انجام چند مصاحبه و پر کردن چندین پرسشنامه به ریشه و عمق آنها و به عوامل موجود در ورای ظاهرشان پی برد. چه هر پدیده اجتماعی از یک سو برایند عوامل متعدد و فعل و انفعال علتهای بسیار است و از سوی دیگر به منزله یک حلقه از سلسله حلقه هاست که در طول زمان بتدریج به وجود آمده و از بین می روند و تا فرد اطلاعات کافی و درست از این مجموعه در اختیار نداشته باشد، نمی تواند به قانون و رابطه کلی نائل شود.
3.روشهای یاد شده حتی اگر در پدیده های کمی توانایی لازم و کافی را داشته باشند، در زمینه پدیده های انسانی- که جنبه کیفی آنها بر ابعاد کمی غلبه دارد- کارایی لازم را ندارند و داده های کافی و ضروری از این پدیده ها جز با فنون و روشهایی که مایه هایی از «قیاس به نفس» را با خود دارند، میسر نیست.
پی نوشت ها :
1-به عنوان مثال این موانع و مشکلات به صورت زیر تقسیم می شوند:
الف)امور مشترک بین جامعه شناسی و سایر علوم تجربی؛
ب)امور مشترک بین جامعه شناسی و علوم اجتماعی دیگر؛
ج) امور ویژه جامعه شناسی.
2-Leclercq,J;Introduction a la Sociologie;p.224,Paris,1855
3-ر.ک:گورویچ،ژرژ؛ جبرهای اجتماعی و اختیار یا آزادی انسانی؛ ص 80 و با تومور، تی.بی.؛ جامعه شناسی؛ ص 43.
4.فوراسیته، ژان؛ وضع و شرایط روح علمی؛ ص 105.
این موضوع گر چه ارتباط نزدیکی با تاریخی بودن پدیده های انسانی دارد، ولی غیر از زودگذر بودن پدیده های انسانی و اجتماعی مورد نظر مونتین است. وی می گوید:«انسان موجودی است فوق العاده شگفت انگیز، بیهوده، متلون و بی ثبات که دستیابی به هر نوع قانون یکسان و قطعی درباره آن مشکل است»(What Is Sociology;p.48)
5.بودون، ریمون؛ مناهج علم الاجتماع؛ ص 29.
6-ر.ک:
-Bureau,Paul;Introduction a la Methode Sociologique;Paris.1926
-دوورژه، موریس؛ جامعه شناسی سیاسی، ص 12.
به نظر ما عامل اختیار و آگاهی صرفاً مشکلی فرا راه تحقیقات اجتماعی است و هیچگونه تضادی بین پذیرش اختیار و در عین حال اعتقاد به قانونمندی جامعه وجود ندارد.
7-از پیامبر گرامی اسلام (ص) نقل شده است که فرمود:«نیت شرک در امت من از راه رفتن مورچه ای سیاه بر سنگی سیاه و صاف در شبی ظلمانی مخفیتر است.» آن حضرت با این بیان تأثیر بسیار مرموز و پنهان انگیزه ها و عوامل مختلف در اعمال انسان به ویژه در عبادات را بیان می فرماید(ر.ک: مجلسی، محمدتقی؛ بحارالانوار؛ ج72، ص 93 و طوسی، خواجه نصیرالدین؛ اوصاف الاشراف؛ ص 15 و قمی، علی بن ابراهیم؛ تفسیر قمی؛ ص 200).
8-What Is Sociology?p.95
9-دورکیم، پیچیدگی پدیده های اجتماعی را مشکلی برای اجرای آزمایش حتی به صورت غیرمستقیم در جامعه شناسی می داند، هر چند با دیدگاه «میل» که اجرای آزمایش را در جامعه شناسی محال دانسته، مخالفت می کند. (ر.ک: دورکیم، امیل؛ قواعد روش جامعه شناسی؛ ص 155-159).
10-باتومور، تی.بی؛ جامعه شناسی؛ ص 23.
11-جامعه شناسی سیاسی؛ ص 16.
12-بودون، ریمون؛ روشهای جامعه شناسی؛ ص 21.
ناگفته نماند که روش تفهمی دارای دو جنبه است؛ این روش در عین حال که واقعیت امور انسانی را با توجه به انگیزه ها و عوامل درونی تا حدی روشنتر از روشهای دیگر نشان می دهد، این نقیصه را نیز دارد که محقق احیاناً خود را مقیاس شناخت دیگران قرار می دهد.
13-بحارالانوار؛ ج77، ص165.
14-وضع و شرایط روح علمی؛ ص 171-172 و مناهج علم الاجتماع؛ ص 25-29.
15-روشهای علوم اجتماعی؛ ص 30.
همچنین ر.ک: مدخل الی علم الاجتماع؛ ص 119-120 و العلوم الانسانیه و الایدیولوجیا؛ ص13.
16-ر.ک: همین کتاب «رابطه جامعه شناسی با معارف بنیادی».
17-ر.ک: همین کتاب «بیطرفی علمی».
18-در واقع محقق اجتماعی با این روش می خواهد به عملی نظیر آزمایش در علوم طبیعی دست بزند تا به مصداق و نمونه اصل علیت بین پدیده های مورد نظر برسد. روشن است که مشاهده مشارکتی، مصاحبه، نمونه گیری و پرسشنامه، در نمونه های بسیار نادر می توانند چنین نقشی را ایفا کنند. روش مقایسه تاریخی هم صرفنظر از اینکه در جاهای خاصی می تواند اعمال شود با چشم پوشی از گردآوری اطلاعات درباره جوامع دور از دسترس بسیار ناقص خواهد بود و خطرناک است.
مندراس می گوید:«استدلال قیاسی[مقایسه ای] هر چند وسوسه انگیز است اما خطرهایی هم دربر دارد، زیرا فقط آن چیزهایی را باید با هم مقایسه کرد که واقعاً مقایسه شدنی باشند؛ ولی بداهت این قضیه اغلب سبب می شود که خطرهای تحقیق از نظر دور بماند. معنای سخن ما را سیاست شناسان خوب می دانند، زیرا آنان دو قرن است که نظامهای سیاسی متفاوت را با هم مقایسه می کنند، اما هنوز به نتیجه محکمی نرسیده اند»(مبانی جامعه شناسی؛ ص 56).
برای توضیح بیشتر ر.ک:
-پوپر، کارل؛ فقرتاریخیگری.
-راین،آلن؛ فلسفه علوم اجتماعی.
-دوورژه، موریس؛ جامعه شناسی سیاسی.