ترجمه: حمید وثیق زاده انصاری
منبع:راسخون
منبع:راسخون
اگر کسی دربارهی موضوعی نه چندان مهم که در زندگی روزمره با آن درگیر است از پزشکی سؤال کند جوابی نخواهد شنید. بیشتر تحقیقات طبی دربارهی حل مسائلی است که خود پزشکان عملاً در درمانگاه و مطب با آن روبهرو هستند. بنابراین پرواضح است که تعیین علت این که مثلاً چرا مردم به هنگام فکر کردن بالا را نگاه میکنند جزو این مسائل نیست و پزشکان و روانپزشکان به آن توجهی نکردهاند. اما در کمال تعجب، عدهای از روان شناسان، این موضوع را بسیار مهم دانستهاند و برای آن جوابی یافتهاند که کاربرد زیادی دارد. این روانشناسان، متخصصان روانشناسی زبان هستند. (روانشناسی زبان (Neurolinguistics)، ارتباط میان تفکر و زبان را بررسی میکند. این علم، از ترکیب و تداخل دو علم زبانشناسی و روانشناسی پدید آمده است.)
متخصصان روانشناسی زبان عقیده دارند بسیاری از مسائلی که در مناسبات بین آدمها پیش میآید، از شنوندگانی ناشی میشود که ملاک داوری و مقصود کسانی را که حرف میزنند درک نمیکنند. این متخصصان دریافتهاند که بیشتر مردم گرایش دارند که زندگی را از یک دریچهی غالب بنگرندکه معمولاً بینایی، شنوایی، یا بساوایی است. راههای بسیاری برای پی بردن به جهتگیری حسی هر شخصی وجود دارد که آشکارترین آن، انتخاب کلمات در تبیین افکار و عواطف خویش است. دو تن با جهتگیری حسی متفاوت، ممکن است برای توصیف یک معنی، افعال و صفات و قیود متفاوتی به کار برند. برای مثال شخصی که دارای جهتگیری حسی شنوایی است ممکن است بگوید: «آن چه را شما میگویید من میشنوم، اما تُن صدای شما دلپذیر نیست.» کسی که دارای جهتگیری حسی بینایی است، ممکن است بگوید: «من مقصود شما را میبینم. فکر میکنم منظور شما کاملاً قابل تجسم نیست.» شخصی که دارای جهتگیری حسی بساوایی است به احتمال بسیار خواهد گفت: «من آن چه را شما میگویید خوب حس میکنم، اما به نظر میرسد حرفهای شما با مقصودتان رابطه ندارد.»
متخصصانِ ورزیده دریافتهاند که اگر حس غالب شخصی را معلوم کنند بهتر میتوانند بیماری او را تشخیص دهند. متخصصان روانشناسی زبان، برای گفتگو با بیمار، کلماتی را انتخاب میکنند که با جهتگیری حسی وی همخوان باشد. با این کار، از راه زبان، نوعی رابطه و صمیمیت بین بیمار و روانشناس پدید میآید که اعتماد بیمار را جلب مینماید. بدین ترتیب، مشکل زبان، که معمولاً چون مانعی در راه ایجاد رابطه است، از میان میرود و روانشناس به بیمار نزدیک میشود. هنگامی که مردم برای یافتن پاسخ پرسشی یا راه حل مسألهای میکوشند، یکی از سه حس غالب را به کار میگیرند. اگر از سه کَس بپرسیم که هنگامی که دوازده ساله بودید شماره تلفن خانهی شما چه بود، یکی ممکن است بکوشد تصویری از صفحهی شمارهگیر تلفن را در ذهن مجسم کند؛ دیگری ممکن است بکوشد تا صدای شمارهگیر تلفن منزل را به خاطر آورد؛ سومی ممکن است بکوشد تماس دست با شمارهگیر را به هنگام گرفتن شماره تلفن به یاد آورد. بدین ترتیب هر سه تن میکوشند تا تصویر، صدا، یا حس تماس را از گذشته به خاطر آورند. متخصصان میتوانند پیش از این که اشخاص دهان بازکنند، با دیدن حرکات چشم آنان، جهتگیری حسی غالب آنان را تعیین کنند. آنها این حرکات چشم را دستهبندی کردهاند. چند نوعِ اصلی حرکت چشم وجود دارد که هریک از آنها، نشان دهندهی به کارگیری یک حس خاص است. به یاد داشته باشید که این راهنمای دستیابی از راه حرکت چشم، درمورد کسانی است که معمولاً راستچشم هستند. چشمهایی که به سمت چپ گرایش دارند، معمولاً به طرف مقابل آن حرکت میکنند. همچنین این چپ-راست، جهت را از دیدگاه شخص ناظر نشان میدهد.
بالا-راست: تصویرهایی که مربوط به یادآوری از طریق بینایی میشود
بالا-چپ: ساختن تصویرهای جدید از راه بینایی (از تصویرهای دیگری غیر از موضوع اصلی، برای تداعی کمک میگیرد)
مستقیم-راست: به خاطر آوردن صداها یا کلمات از راه شنوایی
مستقیم-چپ: صداها یا کلمات جدید ساخته شده از راه شنوایی (از صداهای دیگری غیر از موضوع اصلی، برای تداعی، کمک میگیرد)
پایین-راست: صداها یا کلمات از راه شنوایی (معمولاً میگویند شخص با خود صحبت میکند)
پایین-چپ: احساس از نوع بساوایی (این مورد ممکن است شامل بویایی و چشایی هم بشود)
اما پاسخ پرسش اول چه شد؟ چرا مردم هنگام فکر کردن بالا را نگاه میکنند؟ طبق جدول فوق، جواب این است: بیشترِ کسان میکوشند تا پاسخ هر پرسشی را با جهتگیری بینایی پیدا کنند.
متخصصانِ ورزیده دریافتهاند که اگر حس غالب شخصی را معلوم کنند بهتر میتوانند بیماری او را تشخیص دهند. متخصصان روانشناسی زبان، برای گفتگو با بیمار، کلماتی را انتخاب میکنند که با جهتگیری حسی وی همخوان باشد. با این کار، از راه زبان، نوعی رابطه و صمیمیت بین بیمار و روانشناس پدید میآید که اعتماد بیمار را جلب مینماید. بدین ترتیب، مشکل زبان، که معمولاً چون مانعی در راه ایجاد رابطه است، از میان میرود و روانشناس به بیمار نزدیک میشود. هنگامی که مردم برای یافتن پاسخ پرسشی یا راه حل مسألهای میکوشند، یکی از سه حس غالب را به کار میگیرند. اگر از سه کَس بپرسیم که هنگامی که دوازده ساله بودید شماره تلفن خانهی شما چه بود، یکی ممکن است بکوشد تصویری از صفحهی شمارهگیر تلفن را در ذهن مجسم کند؛ دیگری ممکن است بکوشد تا صدای شمارهگیر تلفن منزل را به خاطر آورد؛ سومی ممکن است بکوشد تماس دست با شمارهگیر را به هنگام گرفتن شماره تلفن به یاد آورد. بدین ترتیب هر سه تن میکوشند تا تصویر، صدا، یا حس تماس را از گذشته به خاطر آورند. متخصصان میتوانند پیش از این که اشخاص دهان بازکنند، با دیدن حرکات چشم آنان، جهتگیری حسی غالب آنان را تعیین کنند. آنها این حرکات چشم را دستهبندی کردهاند. چند نوعِ اصلی حرکت چشم وجود دارد که هریک از آنها، نشان دهندهی به کارگیری یک حس خاص است. به یاد داشته باشید که این راهنمای دستیابی از راه حرکت چشم، درمورد کسانی است که معمولاً راستچشم هستند. چشمهایی که به سمت چپ گرایش دارند، معمولاً به طرف مقابل آن حرکت میکنند. همچنین این چپ-راست، جهت را از دیدگاه شخص ناظر نشان میدهد.
بالا-راست: تصویرهایی که مربوط به یادآوری از طریق بینایی میشود
بالا-چپ: ساختن تصویرهای جدید از راه بینایی (از تصویرهای دیگری غیر از موضوع اصلی، برای تداعی کمک میگیرد)
مستقیم-راست: به خاطر آوردن صداها یا کلمات از راه شنوایی
مستقیم-چپ: صداها یا کلمات جدید ساخته شده از راه شنوایی (از صداهای دیگری غیر از موضوع اصلی، برای تداعی، کمک میگیرد)
پایین-راست: صداها یا کلمات از راه شنوایی (معمولاً میگویند شخص با خود صحبت میکند)
پایین-چپ: احساس از نوع بساوایی (این مورد ممکن است شامل بویایی و چشایی هم بشود)
اما پاسخ پرسش اول چه شد؟ چرا مردم هنگام فکر کردن بالا را نگاه میکنند؟ طبق جدول فوق، جواب این است: بیشترِ کسان میکوشند تا پاسخ هر پرسشی را با جهتگیری بینایی پیدا کنند.
/ج