نویسنده: سید رضا حسینی
شیشه گری (شیشه سازی)
استفاده از شیشه توسط انسان از بدو امر تاکنون مراحل زیادی را طی کرده و در این مسیر تکامل یافته است: ابتداء بلورهای سنگ سیلیس که در اثر خشک شدن مواد مذاب آتشفشانی بدست می آمده است، نظر انسان را جلب و بعد از تراش آن را مورد استفاده قرار می داد. مرحله ی بعد ذوب سنگ سیلیس و ساخت آن به شکل توده ای می باشد. مرحله ی بعدی تکامل شیشه سازی به روش "بوری" یا "میله ی دم" است. همینطور ساخت شیشه با قالبهای فلزی و دمیدن خمیر شیشه در آنها می باشد که به روش "دمیده در قالب" معروف است. استفاده از پرس دستی و ساخت و قرار دادن قالب در پرس نیز بخشی از تولیدات را به خود اختصاص داده است."سومریها" در هزاره ی سوم ق.م با ساخت شیشه آشنائی داشتند. کشف شیشه به صورت مهره های تزئینی در "اریدو"، وجود لوله های پزشکی "بابلی" و لوحه های فنی و داروئی "آشوری" (625 ق.م) دلیل دیگری بر ساخت شیشه در بین النهرین است.
تعداد زیادی مهره های شیشه ای با عمر 3400 سال از ناحیه ی "مارلیک" بدست آمده است. در خوزستان و از تمدن عیلام (سده ی سیزدهم ق.م) در حفاری های معبد "چغازنبیل" نیز تعدادی بطری و لوله های شیشه ای بدست آمده است. از زمان هخامنشیان شواهد کمی در دست است ولی از گنجینه های تخت جمشید چند ظرف شیشه ای به روش دمیده در قالب بدست آمده است.
در 1500 ق.م مصر بعنوان مرکز عمده شیشه سازی معروف بوده است. در زمان "سلوکیان" در شهر صیدا، فنیقیها در ساخت شیشه با استفاده از تجارب بابلیان تجربه های زیادی بدست آوردند.
در زمان ساسانیان مهارتهای قابل توجه و همینطور تزئین شیشه با "چرخ شیشه بری" مرسوم می گردد. در این زمان از روشهای "دمیده در قالب" و "دمیدن آزاد»" استفاده می شده است. "جام خسرو اول" نشان از مهارت شیشه گران ساسانی است (تصویر 7).
مواد و مصالح
سیلیس ماده اصلی در شیشه سازی است. نکته ی مهم در کاربرد سیلیس اطمینان از خلوص آن است. جدای از سیلیس از «اکسید بوریک» (B2 O3) به عنوان ماده ی دیگر استفاده می شود که نقطه ذوب سیلیس را پائین آورده و کیفیت شیشه را بالا می برد. در ایران بنام "بوره" یا "بوراکس" از آن نام می برند که در لعاب سازی نیز استفاده می شود.1- عناصر پایه: سیلیس، اکسید سیلیسم (Sio2) ماده ی اصلی شیشه سازی است.
2- عناصر ذوب کننده: این عناصر نقطه ی ذوب سیلیس را پائین آورده و به خمیر شیشه حالت قلیائی می دهد که "سودها" و "پتاسها" از این دسته هستند مانند "کربنات سدیم" و "سولفات سدیم"، "برات سدیم "، "نیترات و استات سدیم" همچنین "کربنات پتاسیم "،" بی کربنات پتاسیم" و "نیترات پتاسیم".
3- عناصر تثبیت کننده: برای مخلوط شدن بهتر عناصر ذوب کننده و مواد اصلی (سیلیس) و همچنین جلوگیری از حل شدن شیشه در مواد مختلف بکار می رود مانند "کربنات کلسیم"، "کربنات منیزیم" و "کربنات باریم".
4- عناصر سفید کننده: برای خنثی کردن یک رنگ در خمیر شیشه از رنگ دیگری استفاده می کنند مثلاً برای خنثی کردن قرمز از سبز، زرد از بنفش و آبی از نارنجی استفاده می کنند یا به تعبیر دیگر برای از بین بردن اکسید آهن که در خمیر شیشه انعکاس زرد - سبز دارد از اکسید نیکل که انعکاس بنفش - قرمز دارد استفاده می کنند تا شیشه سفید شود.
ابزار و وسایل
1- "بوری" یا میله ی دم: لوله ای توخالی و فولادی است که برای برداشتن شیشه مذاب از داخل کوره استفاده می شود.2-"داپو " یا سنگ کار: از جنس فلز یا سنگ است که برای گرد کردن ماده ی روی میله و تحمل وزن شیشه هنگام کار استفاده می کنند که حالتی مقعر دارد.
3- قاشق چوبی: به صورت ملاقه و همیشه خیس بوده و نقش قالب را ایفاء می کند.
4- حوضچه ی آب
5- کوره های ذوب بلور یا سیلیس و یا پودر شیشه های اضافی: که معمولاً در وسط کارگاه یا در مکانی که دسترسی استادکار به آن آسان باشد قرار دارد و حاوی ماده ی اولیه شیشه سازی است و معمولاً هر کارگاه بسته به نوع کار برای رنگهای مختلف از کوره های متفاوت و متعددی استفاده می کند.
6- گرمخانه: شیشه را بعد از ساخت به مدت 24 ساعت در آن قرار می دهند تا به آرامی خنک شود جهت جلوگیری از وارد شدن شوک حرارتی به بدنه ی ساخته شده.
7- سایر وسایل: انبرکاری - انبر میل گرد - انواع قیچی - انواع پنس - واگیره که میله ای است جهت جدا سازی شیء ساخته شده از "بوری" - انواع قالب - گیره و مشعل - کمپرسورباد - وسایل حمل سوخت - الک.
روشهای تولید
ساخت شیشه در یک زمان مشخص و محدود امکان پذیر است چرا که خمیر شیشه در زمانی که داغ است خمیری باقی می ماند در غیر این صورت سرد و سخت می شود. در یک کارگاه علاوه بر استاد کار چند نفر به عنوان وردست کار می کنند. برای ساخت یک قطعه شیشه ای حداقل 20 مرحله کار روی آن انجام می شود تا به اتمام برسد و سپس آن را در گرمخانه قرار می دهند.از انواع روشهای متداول در شیشه گری می توان بدین شرح نام برد:
1- روش فوقی (دمیدن آزاد): استفاده از "بوری" و برداشتن ماده ی مذاب شیشه و سپس شکل دادن آن در مراحل مختلف از قبیل: ثابت کردن - مرمری کردن یا ورزدادن - گردکردن - دوباره گرم کردن - دمیدن در میله و ایجاد حباب در وسط آن و... (تصاویر 9).
3- روش پرسی: این روش بیشتر برای انواع بطری به کار می رود، بدین صورت که بعد از برداشتن ماده ی مذاب آن را سریع از میله جدا کرده و در قالب پرس قرار می دهند و با بستن قالب و فشار هوایی وارد شده در قالب، خمیر شکل مورد نظر را به خود می گیرد.
تزئین بدنه های شیشه ای
1- تولید شیشه رنگی: برای بدست آوردن شیشه های رنگی ماده ی اصلی را در اکسید فلزات مختلف مخلوط کرده تا رنگ اکسید مورد نظر به دست آید.اکسید آهن: رنگ سبز روشن و تیره می دهد و با افزودن اکسید کبالت به آن آبی بدست می آید.
اکسید کرم: سبز - زرد یا آبی - سبز می دهد.
اکسید مس: رنگ سبز یا آبی - سبز می دهد.
2- آب گز کردن: شیء ساخته شده را بعد از انبری کردن (جدا کردن از میله دم) در مقابل حرارت قرار می دهند، تا کاملاًً گداخته شود سپس در آب فرو می برند و به سرعت خارج می کنند و به این ترتیب ترکهائی در بدنه ایجاد می شود بعد آن را در کوره حرارت می دهند تا ترکها به هم جوش بخورد و بعد از آن مراحل ساخت را به پایان می برند (تصویر 11).
الف: استفاده از مواد شیمیائی مانند محلول "بی فلورور آمونیوم" همراه با "سولفات دوپتاس" و "سولفات دو سود" به این ترتیب که اگر بدنه دارای نقش باشد روی نقوش را با موم می پوشانند سپس آن را داخل محلول چند دقیقه قرار می دهند و بعد آن را می شویند (تصویر 12).
4- تراش شیشه: ایجاد نقش بر روی بدنه به وسیله ی دستگاه تراش شیشه (تصویر 13)
روش سرد نقاشی به وسیله رنگهای روغنی بر روی بدنه ی ساخته شده است و روش گرم استفاده از لعابهای رنگی شیشه ای است که بعد از این مرحله آن را در گرمخانه قرار داده تا رنگها تثبیت شود (تصویر 14).
نساجی
انسان اولیه پوشش خود را در ابتداء از پوست شکار تهیه می نمود. کم کم توانست با درگیر کردن الیاف حیوانی و گیاهی پارچه ببافد. بافت و استفاده از پارچه علاوه بر پوشش، جنبه های فرهنگی را نیز در خود جای داده تا جائی که عاملی در جهت مشخص کردن شغل و طبقه ی اجتماعی مردم به شمار می رفت. قدمت نساجی در ایران به عصر نوسنگی می رسد. از 6500 ق.م پارچه هایی از پشم گوسفند در غارهای اطراف دریای خزر پیدا شده است. ابزار نساجی از قبیل "دوک"، "خامه"، "سره" در خانه های اولیه فلات ایران مربوط به 5000 ق.م پیدا شده است. در حفریات شوش بر روی آثار بدست آمده نقشی از پارچه ای که به دور آن آثار پیچیده شده بود به جای مانده است. در "تپه حصار دامغان" یک میله ی مفرغی مخصوص ریسندگی نخهای نازک متعلق به سه هزار پیش از میلاد به دست آمده است. بر روی برنزهای بدست آمده از مارلیک که به مادها نسبت داده می شود، مادها را با جام های فاخر تصویر کرده اند. در 330 ق.م ابریشم از طریق چین به ایران می آید و کارگاههای بافت محصولات ابریشمی در تبریز و شهرهای دیگر ایران بوجود می آید.در دوره ی هخامنشی دستبافته های پشمی، حریر و کتان با رنگهای مختلف و پارچه های زربافت تولید می شده است.
در ایران باستان بهترین نمونه های نساجی مربوط به ساسانیان است. در این بافته ها طرح و نقشه از حد شکلهای هندسی فراتر رفته و به شکل حیوانات - گیاهان - پرندگان افسانه ای - مناظر شکار و چهره ی آدمی با هاله ای در اطراف سر ترسیم شده است (تصویر 15).
به وسیله دستگاه نساجی که عموماً در تمامی نقاط ایران به یک شکل می باشد بافته های متعددی تولید می شود که در اینجا به طور مختصر به تشریح تعدادی از این بافته ها می پردازیم:
1- شَعربافی: به قول یزدیها پارچه بافی بنام «شَعَر بافی» خوانده می شود. در فرهنگهای فارسی شعر به معنی موی - موی انسان یا حیوان می باشد و «شَعرباف» کسی است که پارچه را از موی یا ابریشم می بافد.
به تمامی بافته ها از قبیل دارائی - ترمه بافی - مخمل بافی و... تا جاجیم بافی با دستگاههای دو وردی و چهار وردی شعر بافی می گویند. بافت این نوع پارچه در شهرهای کاشان و اصفهان نیز رایج است. در بافت این پارچه از نقشه خاصی استفاده نمی شود و تولیدات عمدتاً راه راه و ساده یا میله ای است.
2- زری بافی: پارچه ای است که به خاطر استفاده از نخهای طلائی یا نقره ای به آن زری بافی می گویند.
در زمان ساسانیان مراکز مهمی در شوش - شوشتر - جندی شاپور و خراسان در زمینه ی بافت زری وجود داشته است. در قبر "شارلمانی" پادشاه فرانسه یک قطعه زری متعلق به دوره ی ساسانی کشف گردیده است. گسترش ابریشم بافی باعث استفاده از نخهای گلابتون و نقره ای شد. نخ گلابتون نخی است که از ترکیب طلا و نقره و ابریشم ایجاد می شود. این نخها بوسیله ی چرخی به نام "چرخ نخ تابی" تابیده شده و به شکل مفتول در می آید. از مشهورترین بافندگان زری در دوران صفوی "خواجه غیاث الدین علی نقشبندی" است. یکی از استادان مهم زری بافی "استاد حسن فولادگر" در اصفهان می باشد.
مراکز مهم در عهد صفوی اصفهان، ابیانه و یزد بوده که پارچه های زری و دولا در این شهرها بافته می شده است و نیز کاشان از زمان ساسانیان به این سو در این زمینه شهرت داشته است. امروزه پارچه های زری در یزد و تهران بافته می شود. عمده ترین ماده ی اولیه ابریشم طبیعی و نخهای گلابتون است. برای زمینه از ابریشم ساده و برای نقوش از گلابتون استفاده می شود. در بافت زری دو نفر (بافنده و گوشواره کش) با هم کار می کنند. از دستگاه "دستوری" در زری استفاده می شود.
3- چند تائی: به پارچه ای گفته می شود که در آن دو یا چند پارچه چنان در هم بافته شده که گویی هر یک مستقل است و در عین حال طوری با هم ترکیب شده اند که گل و بوته را برجسته و روشن جلوه می دهند. این بافته از ابداعات عهد صفوی است. از استادان این روش "خواجه غیاث الدین علی نقشبندی" است، موضوع این پارچه ها عموماً داستانی است.
4- مخمل بافی: یکی دیگر از دستبافته ها است که در عهد صفوی به اوج خود رسید. نوعی پارچه نخی یا ابریشمی پرزدار است. یکی از استادان این فن "خواجه غیاث الدین علی نساج" است. از سایر مخمل بافان می توان به "عبدالله بن محمد سفرادین"، "ابن غیاث" و "سیفی عباسی" اشاره نمود.
قدیم ترین مخمل ایران مربوط به سده ی ششم هجری است. مخمل زربافت کاشان و یزد از نوع عالی این هنر است. در دوره صفوی تبریز، مشهد و هرات مراکز این هنر بوده اند (تصویر 17).
6- جاجیم بافی: نوعی پارچه با حالتی خشن و ضخیم می باشد که با استفاده از دستگاه بافندگی افقی بافته می شود. این دستگاه دارای سه پایه چوبی است که در لابلای چله ها واقع شده و به وسیله دست به عقب و جلو حرکت می کند و امکان عبور پود از میان تارها را فراهم می سازد. عموماً از نخهای پشمی جهت پود و نخهای پنبه ای جهت تار با رنگهای مختلف که نقوش آن اغلب هندسی است استفاده می شود. جاجیم در ابعاد کوچک بنام "جاجیمه" معروف است که در مازندران به آن "حمام سری" می گویند. مهمترین مرکز جاجیم آذربایجان شرقی است.
7- ترمه: در مورد خاستگاه ترمه گفته های مختلفی است. عده ای آن را به کشمیر و عده ای به ایران نسبت می دهند. عده ای می گویند از ایران توسط شاهزاده ی که گروگان دربار تیموریان مغول بوده به کشمیر رفته است و همچنین در قرن نهم هجری قمری توسط بافندگانی که به کشمیر رفته اند در آن دیار رواج یافته است.
پشم یا نخ ترمه با رنگهای گیاهی متنوع می شود و گاهی به صورت دورو و با طرحهای راه راه بافته می شود. ترمه های کشمیر طرحهای درشت و ترمه های کرمان طرحهای ریز دارند.
8- کرباس: نوعی پارچه پنبه ای ساده و سفید رنگ است. بافت کرباس با دستگاه و به نسبت کیفیت پارچه از دو وردی - چهار وردی یا بیشتر استفاده می شود. کرباس به طور وسیع در مناطق مختلف ایران بافته شده و مورد استفاده قرار می گرفته است.
9- عبا بافی: با استفاده از کرک شتر یا پشم گوسفند و مهمترین مرکز بافت در شهر نائین است.
10- سایر بافتها: پارچه های رولحافی - روتختی - مفرش یا "رختخواب پیچ" با نقشهای چهارخانه و عمده ترین مراکز تولید اصفهان - یزد - اردکان و شوشتر است.
قالی بافی
با توجه به قدیم ترین نمونه ی بدست آمده تاریخ بافت قالی به دو هزار و پانصد سال پیش می رسد. هر چند که "گزنفون" تاریخ نویس یونانی (430 - 359 ق.م) در کتاب خود به نام "سیرت کوروش" به این موضوع اشاره می کند و می نویسد "ایرانیان دارای فرشهائی هستند که زود از دست می رود!" براساس کشفیات "پروفسور رودنکو" باستان شناس روسی در سال 1327 شمسی در یکی از گورهای یخ زده پادشاهان سکائی در آلتای مغولستان نزدیک نواحی جنوبی سبیری فرشی به دست آمده که به نام "فرش پازیریک" شهرت یافته است. ابعاد آن 210 × 183 سانتی متر می باشد، حاشیه قالی با نقوش تکراری جانوران افسانه ای بالدار و پس از آن تکرار نقش یک در میان "فردی که یک بارنشسته بر اسب و بار دیگر ایستاده در کنار اسب است"، منقوش شده است. این نقوش الگوی بسیار دقیقی از حجاریهای هخامنشی است (تصویر 18).بعد از اسلام در منابع مکتوب اشاره به قالیبافی شده است مناطق شمال غربی، خوزستان و فارس مراکز عمده ی این هنر بوده است
از دوره سلجوقی قالی ای بدست آمده است که در یکی از موزه های ترکیه نگهداری می شود. این فرش برای مسجد «علاءالدین» در شهر «قونیه» بافته شده بوده است. در بررسی مینیاتورهای قرون هفتم و هشتم نیز آثار وجود قالی در مینیاتورها مشاهده می شود. اما زیباترین و بهترین قالیها در دوره ی صفویه بافته می شده است و مراکز عمده ای داشته است. میراث ما از قالیهای آن زمان حدود 2000 تخته است که از این تعداد 200 تخته جزء قالیهای نفیس است به عنوان مثال "قالی اردبیل" در موزه ی "ویکتوریا و آلبرت" قالی شکارگاه در "هنر و صنعت وین" قالی سراسر "گل و جانور" در "موزه اتریش" و پنج قطعه ی دیگر در موزه "زرندنیس مونیخ". آثار باقیمانده ی فرش صفویه عموماً در موزه های خارج از کشور است و تنها یک اثر در «موزه ی فرش» نگهداری می شود. معروفترین قالی دوره ی صفویه قالی مقبره ی "شیخ صفی الدین اردبیلی" است که فردی به نام «مقصود کاشانی» آن را بافته است (تصویر 19).
1- دارهای افقی (که عموماً عشایر و کوچنده ها از آن استفاده می کنند و قابلیت حمل و نقل دارد و متحرک است) (تصویر 20).
1- گوه: قطعه چوبی است برای محکم کردن دو طرف زیر دار که در شکاف پائین "راست روها" کوبیده می شود.
2- چوب کوجی: چوبی است استوانه شکل به اندازه ی عرض قالی جهت تنظیم و تفکیک نخهای جلو و جلوگیری از کجی قالی
3- چوب هاف: باریکتر و کوچکتر از چوب کوجی و در بالای آن قرار می گیرد جهت زیر و رو کردن چله ها در زمان پودگذاری
4- نیمکت: مکان نشستن بافنده هنگام بافت.
5- نردبان: در دو طرف دستگاه و بر روی "راست روها" سوار است که دو طرف نیمکت داخل آن قرار می گیرد.
6- قلاب: برای بافت و گره زدن ریشه یا "ایلمک" و بریدن سر ریشه در بافت متقارن استفاده می شود.
7- کاردک: برای بریدن سر ریشه ها در بافت غیر متقارن استفاده می شود.
8- سیخ پود کشی: تسمه ی فلزی باریک و نازک که سر آن مثل قلاب است و برای پودکشی در بافت ترکی استفاده می شود.
9- دفه یا دفتین: برای پود و پرزها یا ریشه ها از آن استفاده می شود. در روش فارسی نوع سنگین آن را "دفتین" می گویند.
10- شانه: جهت کرک گیری و جلوکشی ریشه های زده شده در حین بافت استفاده می شود.
11- قیچی: برای چیدن اضافه ی گره ها یا سر ریشه ها و دارای انواع مخلتلفی است.
12- نقشه قالی: طرحی بر روی کاغذ شطرنجی که به وسیله طراحان کشیده می شود و الگوی بافندگان است، گاهی از یک قالی جهت الگو و در بعضی از مناطق از تکه قالی استفاده می شود.
اجزاء مختلف قالی عبارتند از: تار، پود و پرز. «تار» عبارتست از نخهائی که در طول قالی به طور موازی کشیده می شود و از جنس ابریشم، پشم یا پنبه است. «پود» رشته هایی از پشم یا نخ ابریشم است که به صورت افقی از بین تارها عبور می کند.
«پرز» سطح خارجی قالی را تشکیل می دهد که به وسیله ی گره هائی که در تارها می خورد به وجود می آید. پرز می تواند از پشم یا ابریشم باشد.
«گره» عبارت است از رشته های کوتاهی از پشم یا ابریشم که به دور دو تار می پیچد و گره می خورد. گره قالی بر دو نوع است گره متقارن (ترکی) و گره نامتقارن (فارسی) (تصاویر 22).
1- مرغوبیت پشم مصرفی: هر ساله در بهار و پائیز پشم گوسفند را می چینند. پشم بهاره محکم و براق و دارای الیاف بلندتری است. دوام پشم و جاذب رطوبت بودن - آسان تمیز شدن و مقاومت بیشتر آن در مقابل آتش سوزی از خصوصیات قالی پشمی است.
2- ثبات رنگرزی خامه
3- طرح و نقشه های اصیل و سنتی
در حال حاضر در اکثر نقاط ایران قالی بافی رایج است ولی مهمترین این مراکز: تبریز، مشهد، کرمان، کاشان، نائین، اراک، قم، ایلات ترکمن، ایلات فارس و قشقائی، همدان، یزد و سنندج می باشند.
در تهران نیز بافت های هنری رایج است.
آذربایجان: قالیبافی از قدیمی ترین مشاغل این منطقه است به خصوص در عصر صفویه، در این منطقه رواج بسیار داشته است. شهرهائی چون تبریز، مرند، مراغه، سراب، خوی، میانه، مشکین شهر، هریس و اهر از مناطق مهم بافت قالی در آذربایجان است. نقشه های متداول عبارتند از: شاه عباسی، افشان، شیخ صفی، بته ترمه ای انواع ماهی، گلدانی و گل فرنگی.
قالیهای هریس در آذربایجان، بخاطر ذهنی بودن طرح قالیها و فی البداهه بودن آن و همینطور رنگ قرمز لاکی آن شهرت جهانی دارند (تصویر 23).
فارس: بیشترین رواج آن در میان ایلات و عشایر (قشقائی، خمسه و ممسنی) است نقوش اکثراً ذهنی و طرحهای شکسته با رنگ آمیزی شفاف و زیبا و نقشهائی چون ناظم، ماهی درهم، شبه قبادخانی و... از ویژگی های آن است (تصویر 25).
ترکمن: قالی بافی در بین ایلات مختلف از قبیل آتابای، تکه و جعفربای رواج دارد. نقوش، ذهنی و شکسته ی منفصل است. نقشهائی به نام ساری گل، درناق گل، آینه گل، تکه گل در این منطقه رواج دارد.
کرمان: دارای شهرت جهانی است و نقشه هایی مثل شاه عباسی، افشان، ترنجی، خوشه برگ فرنگ، درختی، تبه شکارگاه، قاب قرآن و چهره بافی ویژگی فرش کرمان است. رواج طراحی فرش و وجود طراحان زیاد ازخصوصیات قالیبافی در کرمان است.
خراسان: نقشه های معروف خراسان عبارتند از: لچک ترنج، افشان، هندسی، ماهی، بوته، گل فرنگ و محرمات و شهرهای مختلف آن عبارتند از: قائنات، نیشابور، کاشمر، گناباد، بجنورد، بیرجند، نقش «محرمات» بیشتر مختص به بیرجند است.
- مهمترین هنرمندان فرش ایران در زمینه طراحی و بافت می توان از جمشید امینی، رسام عرب زاده، عبدالله اسکندانی، حاج میرزا آقا امامی، حاج مصور الملکی، استاد هادی اقدسیه مرحوم در سال 1367 و استاد محمد حسین نقشه چی مرحوم در سال 1367 نام برد.
تقسیم بندی نقش های قالی: اکثر محققان عمدتاً نقشها را به دو گروه تقسیم می کنند 1- نقوش گردان 2- نقوش هندسی
1- نقوش گردان: این نقشها به دلیل استفاده از خطوط منحنی و دوایر و ترکیب اصلی طرح که براساس گردشهای حلزونی شکل می گیرد به این نام خوانده می شود و مهمترین آنها نقوش اسلیمی و ختائی هستند.
2- نقوش هندسی: استفاده از خطوط عمودی، افقی و مایل
در یک طبقه بندی دیگر نقشها را بر اساس موضوع نقش، به گروههای مختلف تقسیم می نماید و این نقشها عبارتند از:
1- طرحهائی از بناها وآثار باستان و اسلامی 2- طرحهای شاه عباسی 3- طرحهای اسلیمی 4- طرحهای افشان 5- طرح اقتباسی 6- طرح بندی 7- طرح بته ای 8- طرح درختی (تصویر 26)
همچنین یکی از محققین خارجی، قالی ایران را به نه گروه تقسیم کرده است:
1- طرح هراتی 2- طرح بوته ای 3- طرح خرچنگی 4- طرح لچک ترنجی (تصویر 28)
منبع: حسینی، سید رضا، (1348)، هنر و معماری ایران و جهان، تهران: مارلیک، چاپ دوم، (1388).