قانون و قانونگذاری در اسلام

قانون دارای مفهوم عام و وسیعی است که اصطلاحات مختلفی را در بر می گیرد. (1) اما در ارتباط با مسائل سیاسی اجتماعی و حقوقی منظور از آن همان قوانین حقوقی است یعنی سلسله مقرّرات عام و کلّی و الزام آور که تنظیم رفتار و
چهارشنبه، 27 آذر 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
قانون و قانونگذاری در اسلام
قانون و قانونگذاری در اسلام

 






 

پرسشی از محضر علامه مصباح یزدی

پرسش:

نظر اسلام راجع به قانون و قانون گذاری چیست؟ آیا تمام قوانین اسلام ثابت و غیرقابل تغییرند؟

پاسخ:

قانون دارای مفهوم عام و وسیعی است که اصطلاحات مختلفی را در بر می گیرد. (1) اما در ارتباط با مسائل سیاسی اجتماعی و حقوقی منظور از آن همان قوانین حقوقی است یعنی سلسله مقرّرات عام و کلّی و الزام آور که تنظیم رفتار و روابط اجتماعی را به عهده دارد و اجرای آن توسط دولت تضمین شده است.
نیاز بشر به زندگی اجتماعی، که بدون آن بسیاری از قابلیت ها و توانائی های انسان به فعلیت نمی رسد، و نیاز اجتماع به قانون از مسائل بدیهی است. جامعه جهت دست یابی به اهداف خویش محتاج قانون است و هر انسان عاقلی می داند که بدون قانون زندگی اجتماعی و حیات و آسایش انسانها و در نهایت سعادت معنویشان به خطر می افتد.
قوانین طبیعی و دریافت های عقل (2) اگرچه در مواردی راهگشاست ولی برای رفع این نیاز کفایت نمی کند. امروزه در پرتو نیاز بشر در عرصه های گوناگون زندگی و روابط گسترده و پیچیده کنونی، ضرورت وضع قوانین و مقررات به خوبی احساس می شود.
اشاره شد که قانونهای وضع شده الزام آور و توأم با امر ونهی هستند پس برای اینکه این قوانین اعتبار و امکان اجرا بیابند باید از سوی منبع معتبری وضع شوند یعنی جائی که حق داشته باشد گزاره ای را الزام کند و اجرای آن را از دیگران بخواهد. گرایشهای گوناگونی در تعیین قانونگذار -ملاک وضع قانون و منشأ صحت و اعتبار آن وجود دارد.
برای بررسی نظر اسلام در رابطه با قوانین حقوقی، بعد از اینکه می دانیم در دین یک سلسله احکامی وجود دارد که مربوط به ارتباط انسان با خداست، باید دید آیا دین اساساً قوانین حقوقی نیاز دارد؟؛ البته برخی با انگیزه های مختلف دین را تنها محدود به برخی مسائل فردی می دانند ولی با رجوع به منابع اسلامی، وقتی دستورات دین و احکامی که ناظر به مسائل اجتماعی است ملاحظه می کنیم و با در نظر گرفتن فرموده ی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) که اسلام را دین جامعی معرفی نموده است، پی می بریم که قلمرو دین نه تنها محدود به مسائل فردی نیست بلکه جایگاه مسائل سیاسی اجتماعی در مسائل اسلامی بسیار بارز و برجسته است و اسلام در این زمینه مقرّرات کاملی را داراست.
کسانی که به اسلام می گروند در واقع تبعیّت خود را از برنامه جامع دین و پذیرش تمامی قوانین آن اعلام می کنند. اسلام نمی پذیرد که مسلمانی ادعا کند پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و کلمات او و ائمه (علیهم السلام) را پذیرفته است ولی کاری به قوانین اجتماعی اسلام نداشته باشد. این با قبول و پذیرش واقعی اسلام سازگار نیست. لذا یک مسلمان دین را به عنوان یک منبع قانونگذاری می شناسد و از قوانین آن پیروی می کند.
از دیدگاه اسلام خداوند انسان را در محدوده ی قوانین تکوین دارای اراده و اختیار آفریده است و او می خواهد که انسان اختیار خویش را در جهت کمال واقعی خود بکار گیرد. پس با وضع قوانین و تشریع احکام دین، هدایت و راهنمایی او را با لطف خود به عهده گرفته است.
در بینش اسلامی قانون بهترین و برترین قانون است که زمینه ی تکامل مادّی و معنوی انسانها را فراهم کند و در پرتو آن همه ی مصالح انسان به نحو احسن در دامنه و گستره ی هر چه وسیعتر فراهم شود. تأکید بر مصالح معنوی از ویژگیهای دیدگاه اسلامی است لذا قوانین الهی اسلام با بیان وجه ارزشی مسائل اجتماعی، جهت حرکت آنها را در رابطه با کمال واقعی انسانها تبیین می کند.
این قوانین هم شکل دهی جامعه را به گونه ای که سعادت افراد را فراهم نماید، مدنظر دارد و هم به تربیت افراد به نحوی که مصالح جامعه را مقدّم بدارند توجّه می نماید.
قوانین کلّی الهی که به صورت وحی از جانب خداوند به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نازل و به انسانها ابلاغ شده است، از نوعی ثبات و استحکام برخوردار است که به تمام اعصار و جوامع ناظر است و با تغییرات زمان و مکان دگرگون نمی شود. از آنجا که فقط خداوند از چیستی و ویژگیهای تمام مخلوقات خود آگاه است و ابعاد مختلف روحی، روانی و جسمی انسان و تعامل آنها با هم و تأثیر روابط فرد و اجتماع و طبیعت در عرصه های مختلف نسبت به همدیگر، و همه ی زوایای زندگی بشر از ابتدای خلقت تا نهایت آن را به خوبی می شناسد و به مفاسد و مصالح واقعی انسانها و ارتباط بین زندگی دنیا و حیات پس از مرگ واقف است. پس تنها او می تواند قوانین کاملی با خصوصیات ذکر شده وضع نماید.
و از آنجا که انسانها به خودی خود نسبت به هم برتری ندارند و هیچ یک حق الزام و امر و نهی و حکومت بر دیگران را ندارد و تنها خداوند است که آفریدگار، ربّ و مالک انسان هاست پس قانونگذاری و حکم مختص خداوند است و او فقط حق حکومت و امر و نهی دارد و باید اطاعت شود. به عبارت دیگر: از دیدگاه نظری ما معتقدیم اولین حقّی که انسان باید رعایت کند حق خداست یعنی اگر بناست حقوقی را رعایت کنیم حق خداوند مقدّم است و بالاترین حق او بر انسانها ربوبیّت اوست که هم ربوبیّت تکوینی را شامل است و هم ربوبیّت تشریعی را. ربوبیّت تشریعی نیز این است که هر چه خداوند دستور بدهد برای انسان واجب الاجرا است.
بنابراین در جامعه اسلامی قانونی اعتبار خواهد داشت که مورد رضایت خدا باشد و به اراده ی او منتهی گردد و اگر خداوند به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمه (علیهم السلام) و منصوبین آنها اختیاراتی را واگذار کرد که در موارد مشخص قوانین و مقررات خاصی را تعیین کنند آن مقررات و قوانین هم چون براساس اذن و اراده ی خداوندی است معتبر و لازم الاجرا خواهد بود.
در مورد ثابت و غیرقابل تغییر بودن قوانین اسلام باید گفت قطعاً بخشی از قوانین الهی ثابت و همیشگی و تغییرناپذیرند و آن قوانین کلّی الهی است که انسانها از وضع آن ناتوانند و خداوند مستقیماً‌ آنها را بر پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) نازل نموده است و به واسطه ی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمه (علیهم السلام) تبیین شده اند. ولی همه ی قوانین اسلام اینگونه نیستند و نمی توانند اینگونه باشند زیرا در طول اعصار و قرون و در مکانهای مختلف انسانها نیازهای متفاوتی دارند و قانونهای خاصّی را طلب می کنند که باید به مرور زمان و ناظر به همان شرائط وضع شوند. اگر می خواست این قوانین که میل به بی نهایت دارد یکجا وضع شود نه بشر توانایی دریافت آن را داشت و نه این کار حکیمانه بود. ولی همه ی قوانین متغیّر تحت یک سری عناوین و معیارهای کلی و ثابتی قرار می گیرند و کسانی که آن معیارهای ثابت را بشناسند می توانند با اذن خداوند، قوانین خاص را وضع کنند.
در نتیجه: از نظر اسلام حق قانونگذاری مختص به خداست (3) و اعتبار اصلی قانون از جانب اوست و هر کس دیگری که خدا به او اعتبار دهد نظیر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمه (علیهم السلام) و یا منصوب از طرف معصوم به نصب خاص یا عام می تواند قانون وضع نماید و همه ی قوانینی که از سلسله مراتب فوق صادر گردد خدایی و اسلامی است. (4)

پی نوشت :

1. نظیر قوانین عقلی که در ریاضیّات و فلسفه مطرح است و یا قوانین طبیعت که در علومی مثل فیزیک و شیمی مطالعه می شود.
2. نظیر توصیه ی عقل به رعایت عدل و انصاف؛ ولی در اینکه عدل و انصاف چیست و مصادیق آن کدامند نیاز به قوانین دیگری است که قوانین موضوعه آن را تعیین می کند.
3. یکی از ضروریات و اصول ثابت در نظریه سیاسی اسلام این است که قانون باید از طرف خداوند وضع شود و کسانی که منکر قانون الهی شوند در واقع یکی از ضروریات دین را منکر شده اند.
4. برای آشنایی بیشتر با نظر اسلام در رابطه با قوانین حقوقی می توانید به کتاب «حقوق و سیاست در قرآن» و در فلسفه حقوق از کتابهای «سلسله دروس اندیشه های بنیادین اسلامی» انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی مراجعه کنید.

منبع مقاله :
مصباح یزدی، محمد تقی؛ (1391)، پاسخ استاد به جوانان پرسشگر، قم: انتشارات مؤسسه ی آموزشی و پژوهشی امام خمینی (قدس سرّه)، چاپ اول



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.