روزه یک سو شد و عید آمد و دل ها برخاست

ماه روزه به پایان رسید و عید فطر آمد و دل های عاشقان به شور و شوق افتاد و شاد شد؛ شراب نیز در میخانه به جوش آمده و رسیده است؛ وقت آن است دوباره به یاد معشوق شراب بنوشیم و مست شویم.
يکشنبه، 18 اسفند 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
روزه یک سو شد و عید آمد و دل ها برخاست
 روزه یک سو شد و عید آمد و دل ها برخاست

 

به کوشش: رضا باقریان موحد




 
روزه یک سو شد و عید آمد و دل ها برخاست *** مِی ز خُمخانه به جوش آمد و می باید خواست
نوبت زهد فروشان گران جان بگذشت *** وقت رندی و طرب کردن رندان پیداست
چه ملامت بود آن را که چنین باده خورد *** این چه عیب است بدین بی خردی وین چه خطاست؟
باده نوشی که در و روی و ریایی نبود *** بهتر از زهد فروشی که در و روی و ریاست
مانه مردان ریاییم و حریفان نفاق *** آن که او عالم سرّ است بدین حال گواست
فرض ایزد بگزاریم و به کس بد نکنیم *** و آنچه گویند روا نیست، نگوییم رواست
چه شود گر من و تو چند قدح باده خوریم *** باده از خون رزان است نه از خون شماست
این چه عیب است کزان عیب خلل خواهد بود *** و ربود نیز چه شد مردم بی عیب کجاست
تفسیر عرفانی

1.ماه روزه به پایان رسید و عید فطر آمد و دل های عاشقان به شور و شوق افتاد و شاد شد؛ شراب نیز در میخانه به جوش آمده و رسیده است؛ وقت آن است دوباره به یاد معشوق شراب بنوشیم و مست شویم.
2.با پایان یافتن ماه روزه و آمدن عید، نوبت زاهد نمایان سختگیر و ریاکار به پایان رسید و زمان عیش و مستی عاشقان فرارسید.
3.اگر در این زمان شادی و عیش، انسان عاشقی چنین بی روی و ریا شراب بنوشد، ملامت و سرزنشی برای او نیست؛ زیرا موسم عیش و نوش فرا رسیده است.به راستی این عیبجویی ها و سرزنش های زاهدان ریاکار بی خردانه است.
4.شراب نوشیدن به یاد معشوق که در آن فریب و ریاکاری نباشد، بسیار بهتر است از زهد فروشی و عبادت کردنی که سراسر ریاکاری و دورویی باشد.
5.خدای بزرگ -که عالم اسرار نهان است -گواه است که ما عاشقان، انسان های ریاکار و منافق نیستم که دم از رندی و آزادگی بزنیم ولی به آن عمل نکنیم؛ این شما زاهدان ظاهرپرست و ریاکار هستید که اهل ریا و نفاقید.
6.ما عاشقان، تکالیف شرعی و واجبات الهی خود را به جا می آوریم و به کسی نیز بدی نمی کنیم و با احکام شرع مخالفت نمی کنیم و چیزی را که دیگران، آن را جایز نمی دانند، ما نیز روا نمی دانیم.
7.اگر من و تو اگر یک بار گناهی کرده و چند جام شراب بنوشیم، مگر چه می شود؟!زیانی به کسی نمی رسد؛ زیرا آنچه می نوشیم، خون درخت انگور است نه خون مردم.
8.این شراب نوشی ما عاشقان مگر عیبی است که مایه ی فساد و تباهی انسان گردد؟ این عیبی نیست که در کارگاه هستی، خللی پدید آورد.بر فرض اگر هم عیب است، همه عیب دارند، ما هم مثل دیگران؛ انسان بی عیب کجاست؟

منبع مقاله :
باقریان موحد، رضا؛ (1390)، شرح عرفانی دیوان حافظ بر اساس نسخه دکتر قاسم غنی و محمد قزوینی، قم: کومه، چاپ اول



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط