اگرچه عَرضِ هنر پیش یار بی ادبی است

اگر چه ابزار وجود و نشان دادن ذوق و درک و دانش خود، در برابر یار، دور از ادب است؛ اما زبان من خاموش است، ولی دهانم پر از کلام فصیح و نکته های زیبا و جالب است.
شنبه، 24 اسفند 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اگرچه عَرضِ هنر پیش یار بی ادبی است
 اگرچه عَرضِ هنر پیش یار بی ادبی است

 

به کوشش: رضا باقریان موحد




 
اگرچه عَرضِ هنر پیش یار بی ادبی است *** زبان خموش ولیکن دهان پر از عربی است
پری نهفته رخ و دیو در کرشمه ی حُسن *** بسوخت دیده ز حیرت که این چه بوالعجبی است
درین چمن گل بی خار، کس نچید آری *** چراغ مصطفوی با شرار بولهبی است
سبب مپرس که چرخ از چه سفله پرور شد *** که کام بخشی او را بهانه بی سببی است
به نیم جو نخرم طاق خانقاه و رباط *** مرا که مصطبه ایوان و پای خُم طنبی است
جمال دختر رز، نور چشم ماست مگر *** که در نقاب زُجاجی و پرده عنبی است
هزار عقل و ادب داشتم من ای خواجه *** کنون که مست خرابم صلاح بی ادبی است
بیار می که چو حافظ هزارم استظهار *** به گریه ی سحری و نیاز نیم شبی است
تفسیر عرفانی

1. اگر چه ابزار وجود و نشان دادن ذوق و درک و دانش خود، در برابر یار، دور از ادب است؛ اما زبان من خاموش است، ولی دهانم پر از کلام فصیح و نکته های زیبا و جالب است.
2. چه عجیب است حال و کار این دنیا که همه چیزش دیگرگون است و وارونه؛ پری زیبا رو چهره در نقاب دارد و دیو زشت چهره به ناز و عشوه گری مشغول است و چشم از مشاهده ی این امور به شدت در رنج و عذاب است.
3. در این دنیا، خوبی ها و بدی ها، خوشی ها و لذت ها و سختی ها و رنج ها در کنار هم هستند؛ آری دنیا همین است:در کنار نور هدایت مصطفی (ص)کفر و الحاد ابولهب را هم باید دید.
4. سؤال مکن که چرا روزگار، انسان های فرومایه را می پرورد و آنها را به آرزوهایشان می رساند؛ زیرا فلک بی هیچ سببی به هر که بخواهد کام می دهد و این کار او دلیل و برهانی ندارد.
5. من در همین میخانه -که در آن به یاد یار، شراب می نوشم -برای خود تالار و شاه نشین دارم و میخانه را از خانقاه صوفیان و کاخ فرمانروایان بهتر می دانم.
6. دیدن شراب و نوشیدن آن مایه ی شادی من است؛ شراب از انگور به دست می آید و در شیشه نگه داری می شود، چنان که نور بینایی در پرده های زجاجیه و عنبیه است.
7. ای بزرگوار! من عقل و ادب بسیار داشتم، اما اکنون با نوشیدن شراب عشق آن چنان مست و بی خویش شدم که مصلحت را در این دیدم که از عقل و ادب دور باشم.
8. ای ساقی! شراب بیاور که همچون حافظ به گریه ی سحرگاهی و راز و نیاز شبانه امیدوارم و مطمئنم که مورد رحمت و توجه قرار می گیرم و گناهانم آمرزیده می شود.

منبع مقاله :
باقریان موحد، رضا؛ (1390)، شرح عرفانی دیوان حافظ بر اساس نسخه دکتر قاسم غنی و محمد قزوینی، قم: کومه، چاپ اول



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط