انواع سیاست در نظر اخوان الصّفا

اخوان الصّفا علوم را به سه دسته ی علوم ریاضیّه، علوم شرعی و علوم فلسفی تقسیم می کردند. گستره ی علوم ریاضیّه، به تعبیر اخوان علم الآداب است که برای طلب معاش و مصلحت امر دنیا به کار گرفته می شود و شامل علومی نظیر حِرَف و
دوشنبه، 1 ارديبهشت 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
انواع سیاست در نظر اخوان الصّفا
 انواع سیاست در نظر اخوان الصّفا

 

نویسده: علی فریدونی




 

اخوان الصّفا علوم را به سه دسته ی علوم ریاضیّه، علوم شرعی و علوم فلسفی تقسیم می کردند. گستره ی علوم ریاضیّه، به تعبیر اخوان علم الآداب است که برای طلب معاش و مصلحت امر دنیا به کار گرفته می شود و شامل علومی نظیر حِرَف و نصایع و بیع و شر است. علوم شرعی، مربوط به نفسانیات مردم است و علوم فلسفی به چهار نوع ریاضیات، منطقیات، طبیعیّات و الهیّات تقسیم می شود. (1) الهیّات خود به پنج دسته تقسیم می شود که علم سیاست از زیرمجموعه های علوم الهی است و در رسائل اخوان الصّفا،‌ انواع سیاست و ویژگی های هر کدام در آن بخش ذکر شده است، این تقسیم بندی از سیاست از ویژگی اخوان الصّفاست که به صورتی منظم در رسائل تبیین و تفصیل داده شده است.
تقسیم بندی اخوان الصّفا از انواع سیاست، یا به اعتبار نوع تدابیر و چگونگی روابط انسان ها با یکدیگر است و یا در ارتباط با خود فرد می باشد. غایت آنها برای انواع سیاست، چگونگی تدابیر از طرف ارباب سیاست برای زیردستان است. این تدابیر نهایتاً از دو حالتِ تدبیر همراه با حکمت الهی و یا غیرالهی خارج نیست.
با توجّه به تقسیم بندی کلی سیاست به دو دسته ی جسمانی و روحانی، اخوان الصّفا سیاست را به پنج نوع جزئی تقسیم کرده اند:
علم السیاسة و هی خمسة انواعٍ: اوّلها السیاسة النبویة و الثانی السیاسة الملکوکیة و الثالث السیاسة العامیّة و الرابع السیاسة الخاصیة و الخامس السیاسة الذاتیة؛(2) علم سیاست پنج نوع است: اوّل سیاست نبوی ( کشورداری پیامبران)، دوم سیاست سیاست ملوکی ( کشوری داری شهریاران)، سوم سیاست عامّه ( کشوراری توده)، چهارم سیاست خاصّه ( خانواده داری)، پنجم سیاست ذاتی ( خودشناسی).
اخوان الصّفا ویژگی های هر کدام از انواع سیاست را با تفصیل بیشتری توضیح داده اند که در این جا مورد بحث قرار می دهیم.

1. سیاست نبوی ( کشورداری پیامبران)

این سیاست مربوط به قلمرو نبوّت و برنامه ها و اهداف انبیاست. شناخت چگونگی وضع نوامیس و سنّت ها و دور داشتن نفوس از ادیان فاسد و آرای سخیف و عادات پست و افعال و اعمال جائرانه یکی از ارکان این سیاست است. رکن دوم سیاست نبوی، شناخت چگونگی انتقال آن آرا و عادات و افعال ناپسند از ضمائر و نفوس و جایگزینی آرای پسندیده و عادات نیکو و اعمال خوشایند و اخلاق شایسته به جای ناپسندی های قبلی است. رکن سوم در سیاست نبوی، چگونگی هدایت و راهنمایی نفوس شریره است که از طریق ارشاد و موعظه و نیز توبیخ و تهدید و وعده وعید امکان پذیر می باشد. سیره ی انبیا در هدایت نفوس شریره این گونه بوده است، آنان از راه تشویق به اعمال خیر و بیداری نفوس و یادآوری معاد و قیامت نفوس شریره را هدایت می کردند. هدف نهایی سیاست انبیا رسیدن به نجات بوده است.(3)
با دقت در سه رکن موجود در سیاست نبوی روشن می شود که ریاست این سیاست به عهده انبیاست، ویژگی های سیاست نبوی با ریاست روحانی سازگاری دارد و در رأس رؤسای روحانی، اصحاب شرایع قرار دارند که با نفوذ در نفوس انسان ها، آنها را به عدل و احسان در امور دنیا و آخرت و کلّیه اعمال پسندیده و پرهیز از ناپسندی ها وادار می کنند، لذا در رسائل اخوان الصّفا از وضع شریعت به عنوان بالاترین و عالی ترین تدبیر و سیاست تعبیر کرده اند که سیاست آن به دست خداوند است، سیاست مدارانِ سیاست نبوی نیز از بالاترین و عالی ترین سیاست مداران محسوب می شوند. در خصوص برتری جایگاه انبیا، اخوان الصّفا آنان را برگزیدگان از میان عقلا و علما دانسته اند، یعنی برترین انسان ها عقلا هستند و در میان عقلا برترین آنها، انبیا می باشند. رتبه ی بعد از انبیا از نظر برخورداری از عقل، فلاسفه و حکما هستند.
با توجّه به ارکان مذکور در سیاست نبوی، دایره ی سیاست آنان شامل امور دین و دنیاست که مجموعه ی آن دو، سیاستی کامل را ایجاد می کند. اخوان الصّفا، برنامه ی انبیا و فلاسفه را برنامه ای کامل دانسته که در کنار دنیا، اقرار به معاد را نیز ترویج می کنند و با پای بندی به شریعت، دولت اهل شریعت در دنیا پایدار خواهد بود و در آخرت از جزای نیکو برخوردار می شوند. بنابراین در سیاست نبوی، اصلاح دین و دنیا هر دو مرود نظر است و جانشینان آنان یعنی ائمه و خلفا نیز پیرو سیاست نبوی هستند. (4) در دیدگاه اخوان الصّفا بهترین سیاست ها، سیاست نبوی است، زیرا ریشه در شریعت دارد و همان گونه که ذکر شد وضع شریعت ها، بهترین تدبیر و سیاست هاست و سیاست پیامبران نیز اجرای بهترین سیاست هاست که شامل اجرای سنّت های شریعت است:
... و هذه السیاسة تختصُّ بها الأنبیاء و الرسل، صلوات الله علیهم؛(5) این سیاست اختصاص به انبیا و رُسُل دارد.
در مورد ضرورت اجرای سنّت های شریعت، اخوان آن را از وظایف انبیا بر شمرده است:
وَمِنْ‌ خصال النبوّة ایضاً اجراء السنة فی الشریعة و ایضاح المنهاج فی المِلّة و تبیین الحلال و الحرام و تفصیل الحدود و الاحکام فی امور الدنیا جمیعاً ثم التزهد فی الدنیا و ذمّ الراغبین فیها؛(6) از ویژگی های نبوت، اجرای سنّت شریعت و تبیین و توضیح شیوه ی شریعت و تبیین حلال و حرام و تفصیل حدود و احکامی که در مورد دنیاست و تشویق به زهد در دنیا و مذمّت دلبستگی به آن است.

2. سیاست ملوکیه ( کشورداری شهریاران)

تداوم سیاست و برنامه ها و اهداف انبیا امری عقلی و لازمه ی حیات بشری است، زیرا آیین انبیا و رسل به دلیل شمول قانون زندگی لازمه ی حیات انسان هاست و تداوم این سیاست در سایه ی وجود جانشینان و خلفای انبیاست. در دیدگاه اخوان، امکان تداوم و اجرای احکام الهی و طریق سیاست ملوکیه امکان پذیر می باشد، سیاست ملوکیه در واقع سیاست خلفا و جانشینان نبوّت است که به مفهوم امامت است و امامت به معنای عام آن، خلافت را گویند و خلافت دو نوع است: خلافت در نبوّت و خلافت در مُلک.(7) خلافت در مُلک شامل امور اجرایی حکومتی نظیر گرفتن بیعت و خراج و امور مالی و حفظ ثغور و مرزهاست و سیاست ملوکیه در اندیشه اخوان در واقع سیاستی است که هدفش اجرای احکام نبوّت و دستورهای انبیاست.
وظایف کلی سیاست ملوکیّه عبارتند از:

1) شناخت و حفظ شریعت برای امّت؛
2) احیای سنت شریعت از راه امر به معروف و نهی از منکر و اقامه ی حدود و اجرای احکام صاحب شریعت؛
3) ردّ مظالم، نابود کردن دشمنان و اشرار و یاری رسانی به نیکان.

در بخش های بعدی و در مباحث خلافت و امامت و سلطنت به تفصیل از وظایف خلفا و ملکوک بحث خواهد شد، ولی اجمالاً در دیدگاه اخوان، خلافت و مُلک گاهی از طریق جور و ظلم است که حکومت و حاکمیّت آنها از طریق قهر و غلبه حاصل شده است، اینها ریاست جسمانی بر مردم دارند و نظام حکومتی خود را مبتنی بر عدالت نمی دانند، از این رو در انواع ریاست ها، برای ریاست جسمانی که سیاست و حکومت جسمانی از آن ناشی می شود تمثیل به ریاست ملوک و سلاطین جور آورده اند که اینها تنها بر امور دنیایی سلطنت دارند و از طریق قهر و غلبه و جور و ظلم این حکومت را به دست آورده اند. سلطنت جور مشروعیّت ندارد، زیرا سیاست کامل و تمام نیست به دلیل این که بخش دوم سیاست را که ریاست روحانی است ندارد.
امّا خلافت گاهی از طریق غیرقهر و غلبه است که مختصّ کسانی است که ریاست آنها، روحانی و در نتیجه سیاستشان نیز روحانی است، اینها کسانی هستند که بر نفوس انسان ها حکومت می کنند، شیوه ی آنها عدل و احسان است و احکام صاحبان شریعت را در نظر دارند. در دیدگاه اخوان الصّفا اینها مشروعیّت دارند، زیرا سیاست کامل جسمانی و روحانی را امکان پذیر می کنند. این گروه از سیاست مداران خلفای انبیا هستند.
به نظر می رسد تقسیم سیاست به نبوی و ملوکی از اختصاصات تقسیم بندی اخوان الصّفا باشد، زیرا فارابی که معاصر اخوان الصّفاست به این دو نوع سیاست اشاره نکرده و ابن سینا نیز متعرض سیاست نبوی نشده و به سیاست ملکیه اشاره نموده، ولی آن را از اقسام سیاست قرار نداده است. (8) علّت عدم ذکر این دو سیاست و این نوع تقسیم بندی از سیاست در آرای فارابی و ابن سینا به این دلیل است که آنان تنها نظریه پرداز نظام سیاسی بودند، ولی اخوان الصّفا حرکتی فکری و انقلابی بودند که با تقسیم سیاست به دو دسته نبوی و ملوکی در واقع می خواستند عدم مشروعیّت نظام سیاسی عصر خود را آشکار کنند،(9) زیرا کارکرد آن نظام با ویژگی های سیاست مداری جسمانی که با قهر و غلبه حاکمیّت را به دست آورده و سیاست هایش در چهارچوب شریعت و احکام آن نیست و هدف عمل سیاسی خویش را براساس مدینه ای قرار داده بودند که اجرای شریعت از اهداف آن بود و آن نظام سیاسی ملوکی است که جانشین نبیّ( صلی الله علیه و اله و سلم) است و ویژگی های حکومت موجود با آن سازگاری نداشت. خلفا و جانشینان نبیّ که ملوک غیرجائر نیز شامل آنان است دارای سیاست عادلانه نبوی هستند و حکومت وقت آن ویژگی را نداشت.
با توجّه به توضیحات فوق و ویژگی حکومت ملوکی، به نظر می رسد تعبیر از سیاست ملوکی به « کشورداری شهریاران» که مرحوم عنایت آن را به کاربرده است، تعبیر دقیقی نباشد و شایسته تر است که به جای سیاست و حکومت شهریاران، سیاست جانشینان پیامبران به کار برده شود. این مفهوم با کارویژه های مورد نظر اخوان در سیاست ملوکی تناسب بیشتری دارد، زیرا دایره ی شمولیت آن هم در امور روحانی و شریعت و هم در امور دنیایی بیشتر است، در حالی که سیاست شهریاران با سیاست جسمانی و حکومت از طریق قهر و غلبه تناسب بیشتری دارد. در بینش اخوان در سیاست ملوکی شیوه ی حکومت از طریق قهر و غلبه تناسب بیشتری دارد. در بینش اخوان در سیاست ملوکی شیوه ی حکومت، عدل و احسان است و خروج از این شیوه، گونه دیگری از حکومت است که ویژه ی حکومت جور و ظلم است که در حکومت سلطنتی و ملوک جور تجلّی می یابد.

3. سیاست عامیّه ( کشور داری توده)

این قسم از سیاست، با مفهوم متداول در امر حکومت که قدرت و ریاست بر جماعات و گروه هاست، سنخیّت عینی دارد، زیرا سیاست، بحث از قدرت و چگونگی حکومت حاکمان و ویژگی ها و شرایط آنهاست و در رسائل اخوان به این بخش از سیاست توجّه خاصی شده است. اساساً علوم بشری در رسائل اخوان به سه دسته تقسیم شده است: علم شریعت، علم صناعت و علم مربوط به مُلک و مملکت که در رسائل با عنوان علم المُلکه از آن یاد شده است. علم الملکه شامل دو بخش سیاست خاصّه و سیاست عامه است:
و امّا علم المُلکة فهو ان یعلم الانسان السیاسة الخاصة و العامّة؛(10) علم مملکت داری علم انسان به سیاست خاصّه و عامّه است.
ماهیّت اساسی سیاست عامّه، ریاست بر جماعات است:
وَامّا السیاسة العامیّة التی هی الرئاسة علی الجماعات، کرئاسة الامراء علی البلدان و المدن و رئاسة الدهاقین علی اهل القری و رئاسة قادة الجیوش علی العساکر و ماشاکلها؛(11) سیاست عامیه ریاست بر جماعات است، مانند ریاست حاکمان در شهرها و بلاد و ریاست زمین داران بر اهالی قریه و ریاست فرمانده ی لشکر بر لشکریان و نظیر آن.
بنابراین هدف سیاست عامه، شناخت طبقات حاکم و ریاست کنندگان است. امّا به شناخت مرئوسان و طبقات حکومت شونده نیز توجّه شده است:
فهی معرفة طبقات المرؤوسی و حالاتهم و انسابهم و صنائعهم و مذاهبهم و اخلاقهم و ترتیب مراتبهم و مراعاة امورهم و تفقد اسبابهم و تألیف شملهم و التناصف بینهم و جمع شتاتهم و استخدامهم فی ما یصلحون له من الامور و استعمالهم فی ما یشاکلهم من صناععهم و اعمالهم الائقة بواحد واحد منهم؛(12) سیاست عامه، شناخت طبقات زیر دست و حالات و نسب و صنایع و مذهب و اخلاق و مراتب آنها و نیز ارتباط و همبستگی و انصاف آنها بین یکدیگر و از بین بردن تفرقه آنها و به کارگیری آنها در چیزی که به مصلحت امور آنهاست و نیز به کار گماشتن آنها در صنایع و اعمال لایق به هر کدام از آنهاست.
بنابراین سیاست عامّه شامل شناخت دو گروه ریاست کننده و ریاست شونده است. لازمه زندگی بشری نیاز به رئیسی است که امور او رسیدگی کند و در انتظام امور او تلاش و کوشش نماید و این هدف را به ویژه در مورد امور و نیازهای معیشتی رؤسای عامّه برآورده می کنند. اگر ریاست تنها در امور دنیایی باشد سیاست ناقص است، ولی حل امور معیشتی اگر همراه با ریاست و سیاست روحانی بشود، سیاست کامل است و لازمه ی امر دین و دنیا، وجود رئیس است که ارتباط دهنده و انتظام بخش است:
واعلم ما من جماعةٍ تجتمع علی امرٍ من امور الدین و الدنیا و تریدان یجری امرها علی السداد، اِلاّ و لابدّ لها من رئیسٍ یرأسها لیجتمع شملها و یحفظ نظام امرها... و یمنع من الفساد صلاحها؛(13)‌ بدان که هر جماعتی که بر امری از امور دین و دنیا اجتماع کرده و اراده داشته باشد که با اتقان و محکمی امورش پیش رود، نیازمند رئیسی است که آنها را به هم پیوند دهد و نظام امور را حفظ نماید و از فسادی که صلاح آنها را به هم می زند، باز دارد.
در بینش اخوان دلیل نیاز به رئیس در گروه، ایجاد اجتماع و حفظ نظام امور و جلوگیری از تفرقه و فساد است، امّا در مورد رئیس، ملاک ریاست عقلی است، زیرا اصل اساسی ریاست عقل است، به دلیل این که خداوند عقل را رئیس بر بندگان خویش قرار داده است، بنابراین حلّ امور و ملاک حکم نیز باید با عقل همراه باشد:
اَنّ الرئیس لابد له من اصل علیها یبنی علیه امره و یحکم به بینهم و علی ذلک الامر یحفظ نظامهم و نحن قد رضینا بالرئیس علی جماعة اخواننا... العقل الذی جعله الله تعالی رئیساً علی العقلاء من خلقه الذین هم تحت الامر و النهی؛(14) رئیس ناچار از اصلی است که بنای امر به آن گذاشته شود و براساس آن حکم شود و در این صورت، نظام حفظ می شود. ما ( گروه اخوان الصّفا) به ریاست عقل رضایت داده ایم، عقلی که خداوند آن را رئیس قرار داده بر فضلای از خلق خویش که تحت امر و نهی هستند.
با توجه به جایگاه عقل در انسان و ضرورت ریاست عقل بر امور او، در ریاست عامّه نیز ریاست بر توده ها باید همراه با معیارهای عقلی باشد و یکی از ویژگی های اصلی صاحب شریعت نیز پیوند او با عقل کلی است، لذا سیاست او کامل ترین سیاست هاست و در ریاست بر عامّه نیز ضروری است از معیار عقل که در پیوند با شرع است بهره گیری شود و در این صورت سیاست عامه به مطلوبیت خود می رسد. مرحوم دکتر عنایت سیاست عامّه در بینش اخوان را چنین بیان کرده است:
فرمانروایی بر توده های مردم، آگاهی از اصناف مردم فرمانبردار، و وضع و حال و تبار و پیشه و باورا و ویژگی های آنها، و ترتیب پایگاه های ایشان و تقسیم شان به عوام و خواص و رسیدگی به کارهایشان و فراهم آوردن وسایل زیست مردم و حفظ یگانگی شان و دادرسی در میان آنها و کارگیری از مردم در اموری که هم به مصلحت خود فرمانروا و هم مردم است.(15)
در اندیشه اخوان الصّفا وجود سیاستی با عنوان سیاست عامّه و قراردادن آن به عنوان نوع مستقلی از سیاست، نشانه ی تمایز فکری اخوان از سایر اندیشمندان مسلمان نظیر فارابی و ابن سیناست. ابن سینا در کتاب سیاست در فصل مربوط به لزوم تدبیر و سیاست برای جمیع مردم، به سیاست ملکیه و سیاست عامله اشاره کرده، ولی آن را قسم مستقلی از اقسام سیاست قرار نداده است.(16) در اندیشه فارابی اساساً سیاستْ جنس برای انواع سیاسات نیست، بلکه بین سیاست فاضله و سایر اصناف و انواع سیاست مشابهت وجود ندارد تا این که سیاست دارای اقسام گوناگونی باشد، هر نوعی از سیاست، ویژگی خاصّ خود را دارد و مستقل از دیگری است.(17) خواجه نصیرالدین طوسی نیز سیاست را به دو دسته فاضله و ناقصه تقسیم کرده، ولی مانند اخوان تقسیمات جزئی و زیرمجموعه ای برای آن قائل نشده است.(18)
اما همان گونه که تاکنون بیان شده، اخوان الصّفا سیاست را به صورت مراتبی و مرتبط به هم می دیدند که همه آنها زیر مجموعه ی دو قسم کلی سیاست جسمانی و روحانی هستند. سیاست عامیّه که به تدبیرات مربوط به رؤسا و مرئوسان توجّه دارد، بیانگر واقع اندیشی اخوان الصّفا برای نوعی از سیاست است که رابطه فرد و جامعه را برای تأمین حوایج و نیازمندی ها بیان می کند؛ بیان این سیاست گویای ارتباط فرد و جامعه و نیاز هر دو به ارتباط متقابل است، همان طور که فرد به سیاست و تدبیر مربوط به خویش نیاز دارد، به سیاست و تدبیر جمعی نیز محتاج است که در شکل رابطه ی رئیس و مرئوس تجلّی می یابد. واقعیت زیست جمعی انسان ها، سیاست عامیه اخوان الصّفاست، لذا این نوع از سیاست، دانشی است که به شناخت رابطه حاکمان و حکومت شوندگان می پردازد.
در این نوع از سیاست اگر تدابیر فقط جسمانی باشد سیاست ناقص است و شیوه ی سیاست ملوک و سلاطین جور خواهد بود، ولی اگر شیوه ی سیاست و سیاست ورزی، روحانی و جسمانی باشد، این سیاست با سیاست نبوی و ملوکی سنخیّت پیدا می کند و ویژگی جور و قهر را نخواهد داشت. اندیشه ی واقع گرایانه ای که در این تقسیم از سیاست نهفته، قابلیت سیاست عامیّه در برقراری ارتباط بین رؤسا و مرئوسان با بهره گیری از قوانینی ملوکی و نبوی است.
با مدد از این اندیشه می توان حکومت های دارای سیاست عامیّه را به مشروع و غیرمشروع تقسیم کرد. ملاک مشروعیت و عدم مشروعیّت، نوع سیاست های حکومت و حاکمان پیرو سیاست عامیّه است، اگر ملاک سیاست گذاری آنها تنها تمایلات جسمانی باشد، این شیوه به ناچار قهرآمیز و جائرانه است، زیرا اخوان سیاست جسمانی تنها را نمادی از حکومت جور و ظلم و قهر و غلبه بیان کرده اند، به دلیل این که تنها به ارضای غریزه ی ریاست طلبی از طریق قهر و غلبه می پردازد و از سنخیّت با دو نوع سیاست نبوی و ملوکی دور می شود، ولی اگر ملاک سیاست گذاری و ارتباط بین رؤسا و مرئدوسان، هم سیاست جسمانی و هم سیاست روحانی باشد، تناسب با دو نوع سیاست ایده آل نبوی و ملوکی برقرار می شود، چون در این سیاست گذاری هم روحانیات و هم جسمانیات مورد نظر قرار می گیرد، همچنین ویژگی های سیاست مداران و برنامه ها و سیاست های اجتماعی و سیاسی و اقتصادی متناسب با واقعیت های فکری و ذهنی و عینی در این سیاست لحاظ می شود.
اهمیّت سیاست عامیه که بیانگر واقع اندیشی اخوان الصفا نیز می باشد، به سبب قابلیّت تطبیق آن با واقعیت سیاست و قدرت و حکومت در جوامع است؛ به عبارتی می توان از طریق سیاست عامیّه به سیاست نبوی رسید، لذا امید به مدینه فاضله که آرمان نهایی اندیشمندان اسلامی و اخوان می باشد در این امر نهفته است. با این بینش مدینه ی فاضله تنها یک آرمان نیست، بلکه واقعیتی است که دوری از آن نتیجه ی فقدان سیاست های مطلوب در مملکت داری عامیّه است. از این امکان، در رسائل اخوان تعبیر به ارتقای سیاست عامّه به عالم شریعت و حکمت ناموسی شده است و در آن حالت، مُلک و نبوّت هماهنگ شده و علاوه بر لحاظ معیشت دنیا در سیاست ها، صلاح نفوس روحانی برای نیل به غایت قُصوا نیز در نظر گرفته شده است، یعنی تلفیق مصلحت دنیا و آخرت که مطلوب سیاست نبوی و ملوکی است از طریق سیاست عامّه حاصل می شود.
در این جا این سؤال مطرح می شود که آیا در دوره ی فقدان حاکمیّت نبوی و ملوکی ( جانشینان پیامبران) آیا حکومت عامّه ی مطلوب اخوان وجود دارد یا نه و آیا دولت اخوان الصفا که به صورت اندیشه ای آرمانی در رسائل مطرح شده می تواند در دولت عامّه تجلّی یابد و از دیدگاه آنان حکومت مطلوب هست یا نه؟ پاسخ اجمالی(19) به این سؤال این است که ایده دولت عامه از طرف اخوان الصفا، پاسخی است به واقعیت های اجتماعی، ولی حاکمان با خرد سیاسی می توانند به سیاست نبوی نزدیک شده و آن را الگوی حکومت و سیاست خویش قرار دهند.

4. سیاست خاصّه ( خانواده داری)

همان گونه که در سیاست عامّه گفته شد، یکی از علوم بشری علم المّلکه ( علم مُبک و حکومت) است که شامل سیاست عامّه و خاصّه می شود. سیاست خاصّه مربوط به امور فردی و خانوادگی و اقربای انسان هاست و قلمرو آن محدود به خانواده و بحث از تدبیر منزل است:
وَامّا السیاسة الخاصیّة فهی معرفة کل انسان کیفیة تدبیر منزله و امر معیشتة و مراعاة امر خدمه و غلمانه و اولاده و ممالیکه و اقربائه و عشرته مع جیرانه و صحبته مع اخوانه و قضاء حقوقهم و تفقد اسبابهم و النضر فی مصالحهم من امور دنیاهم و آخرتهم؛(20) سیاست خاصیّه، دانش مربوط به چگونگی تدبیر منزل و امر معاش و سرپرستی خادمان اولاد و بردگان و خویشان و معاشرت با همسایگان و برادران خویش و برآوردن حقوق و درخواست آنها و توجّه به مصالح دنیایی و اخروی آنهاست.
قلمرو این سیاست، علاوه بر تدبیر معاش و سیاست منزل، شامل مصالح معنوی آنها نیز است و رستگاری های دنیایی و اخروی را در نظر دارد. علّت تأکید اخوان بر رستگاری دنیایی و اخروی مربوط به خانواده، توجّه آنان به اهمیّت دو سیاست جسمانی و روحانی در سطح خانواده است. در سیاست روحانی، هدف، سوق دادن نفوس اهل منزل به عمل خیر است،(21) زیرا در سیاست نفسانی خانواده، برخورداری از اخلاق رضیّه و عادات جمیله و پسندیده و ردّ امانات و سایر نیکی ها مورد نظر است و پایه اساسی تربیت، ریشه در سیاست نفسانی دارد. در سیاست جسمانی خانواده، هدف، توجه و تفقد به برادر، همسر، اولاد و عبید در توقّعات این جهانی آنهاست، اخوان الصّفا از آن تعبیر به «سیاست اهل»(22) کرده اند که شامل کلیه وابستگی های مادی و جسمانی است. در سیاست اهل، برسائس ( سیاست گذار) واجب است سیاستی پیشه کند که از اختلاف جلوه گیری کرده و آنان را به عادات و سیره ی عادله سوق دهد.(23)
اخوان در سیاست اهل، به اولاد و غلامان و زنان اهمیّت ویژه ای داده به ویژه تفقد زیاد به زنان را به دلیل سرعت تلوّن و تغییر در آنان توصیه کرده اند. اولاد و غلامان نیز در این سیاست جایگاه ویژه ای دارند.
اخوان فصل مستقلی را به نام سیاست اصحاب در « رساله ی علوم ناموسیه و شرعیّه» در بحث از کیفیّت و کمیّت انواع سیاسات آورده اند و این نشانه جایگاه ویژه خانواده در اجتماع از دیدگاه اخوان الصفاست، زیرا پی ریزی انواع سیاست ها و تضمین تحقّق آن، در نهاد اجتماعی خانواده است، لذا اخوان ضمن توصیه به شناخت و اطلاع از احوال اهل منزل، لازمه ی سیاست بر اهل منزل را آگاهی از امور ریز و درشت آنها می دانند که پیامد جهل به واقعیت های اهل منزل، اعمال سیاست ناقص در حقّ آنهاست و در نتیجه، رضایت آنها در رابطه ی بین سائس منزل و اهل منزل ( خانواده) حاصل نخواهد شد و اصحاب منزل از یاران واقعی منزل محسوب نخواهند شد. رضایت از طریق نزدیکی به اهل منزل به دست می آید، ولی توصیه ی اخوان به سائس اصحاب این است که نزدیکی به اندازه ای نباشد که آنان به جمیع امور آگاهی یابند، نتیجه نزدیکی بیش از اندازه این است که از جایی که سائس احساس امنیت می کند، آسیب خواهد دید. تحلیل اخوان در مورد اصحاب این است که ضرورتی ندارد که سائس به اصحاب وثوق کامل داشته باشد تا از اطّلاع آنان براسرار صاحب منزل ایمن باشد، او باید در مورد حیله ی منافقان در میان اهل منزل، هشیار باشد.( 24)
یکی از علل این گونه توصیه ها به ویژه در مورد سیاست اهل، ویژگی گروه اخوان و شرایط اجتماعی و سیاسی آن دوره و ارتباط میان گروهی یاران اخوان الصّفاست، زیرا این گروه از حساسیت خاصی برخوردار بوده، به دلیل این که با نظام سیاسی وقت درگیر بود و شیوه ی مبارزه ی آنان جذب گروه هایی بود که در محافل فرهنگی و آموزشی آنان حضور می یافتند. بدیهی است که خویشان و غلامان و فرزندان در این رفت و آمدها و محافل، جایگاه و اهمیّت خاصی داشتند، لذا توصیه ها و دقّت های بدبینانه درباره ی اصحاب در رسائل اخوان الصّفا وجود دارد. امّا در عین حال دستور می دادند که به جای دوری از اصحاب، قرب و نزدیکی به آنان باشد، نرمی و ملاطفت به جای خشونت، انس و مهربانی به جای وحشت و تندی، کرم و بخشش به جای بخل، رحمت به جای غضب، و وعده های نیکو و گذشت از گناه و موعظه به میزانی که اصحاب تحمّل آن را داشته باشند، از اقسام تأکیدات آنهاست برای استحکام رابطه ی میان اهل منزل و صاحب آن.(25)
از دیدگاه اخوان الصّفا، اصحاب به دو دسته تقسیم می شوند: اصحابی که از طریق نسب جسمانی مانند اقربا و خویشان در دایره ی اصحاب قرار گرفته اند و اصحابی که از طریق نَسَب روحانی.(26) توصیه اخوان در مورد هر دو گروه از اصحاب، سیاست مساوات و عدالت است، به ویژه در مورد تعلیم و آموزش و معارف و عبادات توصیه آنان این است که طریقه ی واحدی اتخاذ شود و به هر کسی به میزان استعداد و توانایی اش آموزش داده شود و در تعلیم بین آنان تبعیض قائل نشوند و از طریقه ی عدل و مساوات خارج نگردند و در غیر این صورت، آنها از دسته ی اصحاب خارج خواهند شد، از جمله ی عدالت ها در مورد اصحاب این است که در اِعمال سیاست بر آنان، مصلحت دین و دنیایی هر دو گروه از اصحاب باید در نظر گرفته شود و در این صورت سیاست اصحاب، کامل اعمال شده است.
گرچه سیاست منزل در رتبه بندی اخوان از سیاست در رده ی چهارم قرار گرفته است، ولی این دلیل بر کمی اهمیّت این سیاست نیست، بلکه رسیدن به مراتب عالی تر سیاست در گروه موفقیّت سائس در این سیاست است و از این نظر رتبه ی آن مقدم بر سیاست قبیله و مُدُن می باشد و به منزله ی مقدمه ی لازمی است برای سیاست های در سطح فراتر. برای سیاست مدار، چه در سطح سیاست نبوی و ملوکی و چه در سطح سیاست عامه و ریاست بر جماعات، موفقیت در سیاست و تدبیر منزل شرط اساسی است، لذا اخوان در رساله ی پانزدهم در بحث از غرض سیاسات، موفقیّت در مراتب عالی تر سیاست را در گروه موفقیت در سیاست اهل دانسته اند. پّله اول سیاست در عالم واقع و صحنه ی اجتماع، سیاست اهل و غلامان و خدّام است، سپس قبیله و مدینه و نهایتاً ناموس الهی، و این نیز تأکیدی است بر اهمیّت جایگاه خانواده و اهل آن و نیز سیاست گذار و سیاست مدار خانواده در فلسفه ی سیاسی اخوان الصّفا:
اعلم اَن الجسد مسوس و النفس سائس، فایّ نفسٍ ارتاضت فی سیاسة جسدها کما یجب، امکنها سیاسة الاهل و الخدّام و الغلمان، و مَن ساس اهله بسیرةٍ عادلة، امکنه اَن یسوس قبیلةً و مَن ساس قبیلةً کما یجب، امکنه اَن یسوس اهل المدینة کلّهم، و مَن ساس اهل المدینة کما یجب، امکنه اَن یسوس الناموس الالهی و مَن ساس الناموس الالهی، امکنه الصعود إلی عالم الافلاک؛(27) بدان که جسد سیاست شونده و نفس سیاست گذار است، هر نفسی که در سیاست مربوط به جسم ریاضت کند، برای او امکان سیاست بر اهل و خدمت گزاران و غلامان به وجود می آید. و کسی که اهل منزل را با روش عادلانه، سیاست ( حکومت) نماید، امکان سیاست بر قبیله اش را پیدا خواهد کرد و کسی که بر قبیله سیاست کرد، اهل مدینه را می تواند سیاست نماید و کسی که اهل مدینه را آن گونه که لازم است سیاست کند امکان و توان سیاست ناموس الهی را نیز خواهد داشت. و کسی که سیاست ناموس الهی را پیشه کرد، به عالم افلاک صعود می کند.
بیان مراتب سیاست ورزی به گونه ی فوق، نشانه ی اهمیت سیاست اهل و اصحاب در عالم سیاست است و این نگرش، بیانگر بینش واقع اندیشانه ی اخوان الصّفا در مورد جایگاه خانواده و مراتب سیاست است. ضمن این که این گونه آرا، بیانگر علم و آگاهی آنان به فلسفه ی یونان و تأثیرپذیری فلسفه ی سیاسی اخوان از اندیشه های یونانی است، زیرا در آرای ارسطو و افلاطون و سایر فلسفه ی یونان، خانواده و آموزش آن از اهمیّت ویژه ای در عالم سیاست و حکومت برخوردار است.
قرار دادن سیاست اهل از مراتب سیاست در اندیشه اخوانه به گونه ای متفاوت از تقسیم بندی های فلاسفه ی دیگر مانند فارابی و ابن سیناست، زیرا فارابی از سیاستی به نام « سیاسة المرء لنفسه» ( سیاست فرد در مورد خویش) نام برده و آن شبیه سیاستی است که ابن سینا از آن با عنوان « سیاسة الرجل دخله و خرجه» ( سیاست مرد در مورد دخل و خرج خویش) نام برده است. اما فارابی متعرض سیاست اهل و اولاد و خدم و غلامان نشده است، در صورتی که اخوان از سیاستی به نام سیاست اهل نام برده اند، و سیاست اصحاب که اخوان از آن یاد کرده اند. در تقسیم بندی های فارابی سیاستی به نام «سیاسة المرء مع اکفائه» ( سیاست شخصی در مورد هم شأن ها) وجود دارد و او هم شأن ها را به دو دسته ی دوستان و دشمنان تقسیم کرده و برای هر یک، سیاست ویژه ای را توصیه نموده است.(28)

5. سیاست ذاتیه ( خودشناسی)

نیازهای انسان با توجه به ماهیّت رو در روی حوزه ی جسمانی و روحانی است، از این رو اخوان الصّفا سیاست را نیز به دو دسته ی جسمانی و روحانی تقسیم کرده اند. سیاست نفسانی متکفّل روحانیت انسانی و سیاست جسمانی متکفّل جسمانیات انسانی است. در دیدگاه اخوان الصّفا سیاست ذاتی از اهمیّت ویژه ای برخودار است، زیرا کنترل و هدایت نفس، مقدمه ای لازم برای سیاست اهل و مدینه و ناموس است. در تعبیرات اخوان، جسد را مسوس ( سیاست شونده) و نفس را سائس ( سیاست گذار) گفته اند و کسی که با ریاضت نفس، جسمانیات را در اختیار داشته باشد می تواند به سیاست اهل و قبیله و مدینه و ناموس دست یابد. اهمیت سیاست ذاتیه یا خودشناسی در همین مسأله نهفته است، یعنی تقدّم شناخت نفس و تدبیرهای لازم روحانی برای آن به منظور نیل به انوع سیاست های لازم دیگر.
به طور کلی در اندیشه ی اخوان، نفس و جسد دو امر لازم برای انسان هستند که آدمیان باید تدابیر لازم را برای امور خویش و در ارتباط با آنها به کار گیرند و در این صورت انسان به کمال سیاست دست می یابد:
فتکون قد احکمت السیاستین و عرفت المتولتین؛(29) در این صورت، دو سیاست را استوار و پایدار کرده و به دو جایگاه علم پیدا کرده ای.
و فلسفه جعل سیاست خودشناسی، رسیدن به معرفت لازم برای تدبیر روحانی و جسمانی و در نتیجه سیاست و تدبیر بر اهل و قبیله و مدینه است:
و امّا السیاسة الذاتیة فهی معرفة کل انسانٍ نفسه و اخلاقه و تفقد افعاله و اقاویله فی حال شهواته و غضبه و رضاة و النظر فی جمیع اموره؛(30) سیاست ذاتی، شناخت هر فردی به نفس و اخلاق خویش و توجّه به افعال و اقوالش در حال شهوات و غضب و خشنودی هایش است.
این عالم قابل تطبیق بر علم روان شناسی در اصطلاح امروزی است و بیانگر اهمیت و جایگاه خصایص فردی و روحی در سیاست، چه در سطح تصمیم گیرنده و سیاست گذار و چه در سطح مرئوس و زیردستان است. نیاز به علم به نفس و یا به تعبیر اخوان علم خودشناسی امری لازم در انواع سیاست های برشمرده شده از طرف اخوان است. خصایل روانی و روحی، چه در سیاست مربوط به اهل و اصحاب و چه در سیاست و ریاست بر گروه و جماعات، امری مهم بوده و از جایگاه ویژه ای برخوردار است.
آنچه که امروزه در علم سیاست از تأثیر ویژگی های روانی در تصمیم گیری سیاسی بحث می شود در واقع توجه به سیاست خودشناسی است که در رسائل اخوان بیان شده است. ابن سینا نیز در نوشته های خویش به سیاست نفس اشاره کرده(31) و می گوید: اولین چیزی از اصناف سیاست که سزاوار است انسان به آن توجّه کند، سیاست نفس خویش است، زیرا نفس نزدیک ترین شیء به اوست و اگر سیاست نفس، سیاست نیکویی باشد، سیاست مصر( مدینه) نیز نیکو خواهد بود. فارابی به سیاست مستقلی با عنوان سیاست ذاتی یا نفسانی اشاره نکرده، ولی بر ضرورت اجتماعیِ اهتمام به اکتساب فضایل و دوری از رذایل تأکید کرده است.

پی‌نوشت‌ها:

1. رسائل، ص 259-260.
2. رسائل،‌ ج1، ص 264.
3. همان.
4. رسائل،‌ج1، ص 108.
5. همان، ص 265.
6. همان، ج3، ص 407.
7. همان، ص 406.
8. محمد فرید حجاب، الفلسفة السیاسیة عند اخوان الصّفا، ص 351.
9. ر.ک: همان.
10. رسائل،‌ج5، ص 169.
11. همان، ج1، ص 265.
12. همان.
13. همان، ج4، ص 110.
14. همان.
15. حمید عنایت، « بینش سیاسی اخوان الصّفا» ، ترحمه و تحشیه غفوری، اطلاعات سیاسی - اقتصادی، سال دوازدهم ( 1377).
16. محمد فرید حجاب، الفلسفة السیاسیة عند اخوان الصّفا، ص 352.
17. ابونصر فارابی، الفصول المنتزعه، ص 92.
18. خواجه نصیرالدین طوسی، اخلاق ناصری، ص 301-302.
19. تفصیل آن در بحث دولت خواهد آمد.
20. رسائل، ‌ج1، ص 265.
21. رسائل،‌ ج4، ص215.
22. همان.
23. همان.
24. همان، ج 1، ص217.
25. همان.
26. همان.
27. همان، ج3، ص 42.
28. محمد فرید حجاب، الفلسفة السیاسیة عند اخوان الصّفا، ص 353 و 354.
29. رسائل،‌ج4، ص 277.
30. همان، ج1، ص 265.
31. به نقل از: محمد فرید حجاب، الفلسفة السیاسیة عند اخوان الصّفا، ص 355.

منبع مقاله: فریدونی، علی، (1380)، اندیشه سیاسی اخوان الصفا، قم: موسسه بوستان کتاب ( مرکز چاپ و نشر دفتر تبلیات اسلامی)، چاپ دوم.



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط