مترجم: محمّد ابراهیم فتّاحی
توهّم توطئه های شیطانی دشمنان ایران از دسیسه های ابر قدرت ها، که مطامع استعماری واقعی در ایران داشتند، در می گذرد و دامنه ی آن به پهنه ی تاریخ و نیروهای شیطانی مذهبی گسترده می شود. در بطن این گونه توهمات توطئه جهان بینی دوگانه نگر «ایران» و «انیران » و دسیسه های بزرگ نیروهای اهریمنی برای تضعیف نیروهای یزدانی قرار دارد که در هر زمان به رنگی و نیرنگی ظاهر می شود. زمانی در چهره ی سلم و تور نمایان می شود و ایرج، مؤسس ایرانشهر را از میان بر می دارد، زمانی دیگر به صورت اسکندر ملعون نمودار می شود و به هدایت ارسطو ایران را به ورطه ی ملوک طوایف می اندازد، زمانی دیگر در هیکل مانوی ها ظاهر می شود و با دستکاری درگاه شماری و تاریخی، نظم جهان را بر هم می زند و اعراب بادیه نشین و مغولان صحراگرد را به تسخیر ایران رهنمود می شود. گاهی دیگر در چهره ی روحانی نمایان شیعه آشکار می شود تا شیعه ی ناب ایرانی را لکه دار کند و زمانی به صورت تشیع صفوی در می آید تا با تفرقه ی میان سنّی و شیعه، پشت اسلام را به خاک بمالد، و آنگاه به صورت تهاجم فرهنگی و غرب زدگی ظاهر می شود تا فرهنگ اصیل ایرانی را از درون بپوساند، و زمانی در ثلاثه ی خبیثه ی فراماسونری، بهاییت و یهودیت آشکار می شود تا هستی ایران را بر باد دهد. در این بخش هر یک از این توطئه پردازی ها را به اختصار بررسی می کنیم.
الف. ریشه های اساطیری توهّم توطئه
ریشه های تاریخی این توهّم به اساطیر آفرینش ایران از دوران باستان می رسد، یعنی از هنگامی که ایران در میانه ی جهان از شرق (توران و چین) و غرب (یونان و روم) جدا می شود و همراه آن اساطیر «ایران » و «انیران» زاده می شود. در این زمان هویت ایرانی با پادشاهی ایرج در برابر هویت قومی شرق و غرب بنیاد نهاده می شود. اما عنصر اصلی در شکل گیری هویت قومی تنها در نسبت دادن سجایای اخلاقی به خودی و بیگانه نیست، بلکه در دشمنی میان آنها است. دشمنان ایران با آنکه گروهی دلیر و جنگاورند و گروهی خردورز و اندیشمند هر دو با نیروهای اهریمنی پیوند دارند و در کار توطئه ای بزرگ و ابدی بر علیه سرزمین اهورایی ایرانند. «ایران» همزمان با «انیران» زاده می شود و از همان روز هدف توطئه بیگانگان قرار می گیرد. توهّم توطئه بیگانگان بر علیه ایران از همان آغاز پیدایش ایران زمین در ژرفای تفکر ایرانی جای می گیرد. ایران همراه دو همزاد بدخواه و توطئه گر زاده می شود. سرگذشت ایران، داستان دشمنی ها و کینه توزی ها و توطئه چینی های بی امان و پیگیر این همزادان است. در زمان پیشدادیان دشمن اصلی توران است. پس از پیشدادیان نوبت به کیانیان می رسد و در دوران آنان جنگ میان سه بخش جهان، به خصوص میان ایران و توران، شدت می گیرد تا آنکه اسکندر ملعون از غرب بر ایران می تازد و سلسله ی کیانی را بر می اندازد و به راهنمایی ارسطو «دومین توطئه ی بزرگ تاریخی» را بر علیه ایران تدارک می بیند و ملوک طوایف را بر ایران چیره می گرداند. اگر اولین توطئه ی اساطیری به دست توران و به یاری غرب است، این توطئه یک راست از غرب بر می آید تا روم در امان بماند:سکندر سگالید از آن گونه رأی *** که تا روم آباد ماند به جای(1)
ب. غرب زدگی و توهّم توطئه
دامنه ی درگیری های تاریخی میان ایران و مغرب زمین که در دوران باستان به یونان و روم محدود بود در عصر جدید به «فرنگستان» کشیده شد و سبب اوج گرفتن توطئه پردازی های اساطیری گردید. یکی از این مضامین توطئه، که در ایران بازتاب وسیعی پیدا کرده، مفهوم غربزدگی و هجوم فرهنگی غرب است. این مفهوم را ابتدا سید احمد فردید به عنوان مُعادِلی برای «تیرگی جهان»، که از مفاهیم مورد علاقه مارتین هایدگر بود عنوان کرد. به گمان هایدگر فلسفه ی اصالت انسان و خود محوری وی، که از فلسفه ی یونان نشأت گرفته و در عصر جدید سلطه ی جهانی پیدا کرد، تاریخ غرب را از دوران باستان تا به امروز رقم زده است. هجوم فرهنگی غرب بیماری مسری غرب زدگی و عوارض وجودی آن را، همچون علوم جدید و دموکراسی و آزادی خواهی و حقوق بشر و برابری در جهان پراکنده و معنویت شرقی را به تباهی کشانده است. به گفته ی فردید «صورت نوعی تاریخ غرب که در هیچ یکی از صور نوعی دیگر فرهنگ ها و تمدن ها آن را نمی توان بازیافت در اصالتی است که برای وجود آدمی قائل است. این خصوصیت را من [ که البته یعنی هایدگر ] به خود بنیادی تعبیر می کنم.»(2)جلال آل احمد بدون توجه به مبانی فلسفی عقاید هایدگر واژه ی غرب زدگی را از فردید به عاریت گرفت و آن را عنوان کتابی کرد که بازتابی گسترده یافت. روی سخن در آن کتاب با استعمار غرب و عاملان استعمار در جهان سوم بود و نه «با صورت نوعی تمدن غرب» که سراسر جهان امروز، از جمله کشورهای غربی، را «غرب زده » کرده است.(3) آنچه در این شیوه ی تفکر می توان دید توطئه ی بزرگ شیطانی غرب علیه ایران از عهد باستان تا به امروز است که با نوعی تهاجم همبسته ی سیاسی و نظامی و فرهنگی همراه است.
در این میان ذبیح بهروز مبشر یکی از شگفت انگیزترین توطئه پردازی های تاریخ است. به گمان وی مانویان بزرگ ترین دشمن تاریخی فرهنگ و تمدن ایران بوده اند. مانویان که در صحراهای سوزان عربستان و مغولستان به صورت قبایل می زیستند رهنمون تسخیر ایران به دست اعراب وحشی و آنگاه ایلغار مغول شدند.
«بعدها مانویان با تظاهر به اسلام همه جا در شهرها سازمان های قومی و منظم تری داشتند و غالباً هم دینان خود را هنگامی که اوضاع فلکی و اختلاف داخلی مناسب بود برای غارت و ویرانی و انتقام جویی راهنمایی و یاری می کردند. ما باید مانویان را از روی عقاید آنها بشناسیم نه اسامی و عنوان هایی که در هر عصر و هر جا بر خود گذاشته اند.»(4 )
آنگاه بهروز به آلودگی فرهنگ و تمدن یونان به افکار یهود می پردازد و دستبردهای مانویان را در تقویم و تاریخ از توطئه چینی های بزرگ تاریخ می داند. بهروز و همکاران وی به توطئه تاریخی دیگر نیز می پردازد: فتح ایران به دست اسکندر افسانه ای است که غربی ها از روی دشمنی با ایران ساخته و پرداخته اند.(5)
افکار فروید و بهروز در آثار حسین ملک گستره ای افسانه ای پیدا می کند و از روایات مبهم تاریخی و مفاهیم انتزاعی فلسفی به تاریخ ایران راه می یابد. وی می گوید:« قصه از آنجا شروع می شود که ایرانیان یونان را تسخیر کردند و آتن را آتش زدند. » آنگاه سبب درگیری ایران و یونان را تقابل دو شالوده ی سیاسی و تمدنی و فرهنگی می داند که نمی توانستند با یکدیگر همزیستی داشته باشند.«تمامی حوادث تاریخ جهان- به جز افریقا، هند، چین و تا اندازه ای روسیه - تاریخ برخورد بین این دو است.» شالوده ی تمدن یونانی و البته غربی تا به امروز احترام به قانون، وجود دموکراسی، برنامه ریزی، اقتصاد پولی و تجارت بین المللی است که زشت و پلید و ضد ایرانی است. خلاصه اینکه تمایز «ایران» و «انیران » امری ماهوی و ذاتی است و ساحت نوعی فرهنگ ایرانی ضد دموکراتیک، ضد قانون و ضد تعلق و تفکر و ضد برنامه ریز و ضد اقتصاد است! حسین ملک آنگاه می پردازد به «هدیه های زهرآلود فکری قوم یهود» به ساحت تمدن یونانی غرب. «حضرت عیسی مسیحیت را، مارکس مارکسیم را، فروید فرویدیسم را، اینشتین بمب اتم را، و هرمن کان گزارش سال 2000 کلوب رم را ». تهاجم فرهنگی غرب که از زمان انقلاب مشروطه ظاهر شده و تا انقلاب اسلامی و آستانه ی سال 2000 ادامه یافته در واقع ادامه ی همان توطئه هایی است که از زمان فتح آتن به دست ایرانیان تاریخ ایران و غرب را رقم زده است.(6)
ج. توطئه صلیبیون بر ضد جهان اسلام
یکی از مضامین اساسی در توهّم توطئه، دسیسه های شیطانی غرب از زمان جنگ های صلیبی است. هدف این توطئه تضعیف جهان اسلام و سرآمد ملل اسلامی یعنی ایران شیعی است. یکی از مضامین این طرز فکر آن است که ملل مسیحی برای چیرگی بر جهان اسلام اضمحلال امپراتوری عثمانی را رأس توطئه چینی های خود قرار داده و بر نیل به این هدف به تفرقه ی میان مسلمانان همت گماشته اند. یکی از بزرگ ترین توطئه ها به گمان مرحوم علی شریعتی تأسیس دولت صفوی در برابر امپراتوری عثمانی است، تا با برانگیختن جنگ های مداوم میان دو امپراتوری، جهان اسلام را تضعیف کنند. حمایت از صهیونیسم بین المللی و مغزشویی جوانان مسلمان از راه تهاجم فرهنگی جنبه های دیگر این توطئه به شمار می آید.(7) برخی از محافل ایرانی کتاب آیه های شیطانی را نیز از تجلیات توطئه ی پنهان صلیبیون علیه جهان اسلام دانسته اند.د. توطئه علمای شیعه و قدرت های جهانی
یکی از مضامین توهّم توطئه، که محبوبیت خاص دارد، آن است که گویا «از آغاز قرن چهارم هجری، یعنی بلافاصله پس از غیبت امام دوازدهم (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، بزرگ ترین توطئه تاریخ ایران و شاید هم دراز عمرترین توطئه ی تاریخ جهان، در عالم تشیّع آغاز شده و تا به امروز یعنی نخستین سالیان قرن پانزدهم هجری همچنان ادامه یافته است». هدف این توطئه مسخ تشیع واقعی بوده است. برای نیل به این هدف، اتحاد نامقدسی میان اربابان زر یعنی ثروتمندان بازاری و مالکان ارضی و اربابان زور یعنی دولتمردان و عاملان روحانی نما پدید آمد که نویسنده آن را اولین سرمایه گذاری تاریخی نامیده است. دومین سرمایه گذاری تاریخی با تقسیم وجوه موقوفه هند در میان روحانیت شیعه تحقق پیدا می کند و همچون اهرمی در دست بیگانگان و «دست پنهان انگلستان » قرار می گیرد. اما سرمایه گذاری سوم تشکیل یک کنسرسیوم بین المللی است برای راه اندازی انقلاب اسلامی در ایران:«این بار این سرمایه گذاری چند ملیّتی بود. شرکت های بزرگ نفتی، و عمو سام، و اینتلیجنس سرویس، و رفقا؛ و مؤساد همه در آن شرکت کرده بودند و با اتکا به این پشتوانه محکم بود که روحانیت مبارز با کارگردانی سپاه چند صد هزار نفری ذاکران حسین، قدرت ظلمانی هزار ساله اش را برای فرو ریختن بنیادی یک جامعه و یک فرهنگ کهن به کار گرفت.(8)ه.مثلث جهانی توطئه
در شالوده ی فکر ایرانی، مراکز پنهانی فراماسونری، بهائی و یهود، شبکه ی درهم تنیده ای تشکیل داده اند که سیر حوادث و مشی وقایع تاریخ معاصر و شخصیت های پر نفوذ جهان را همچون عروسکان خیمه شب بازی از پشت پرده هدایت می کند. از اردوگاه سوسیالیسم گرفته تا جهان سرمایه داری، از شرق تا غرب عالم، از ابر قدرت ها و کشورهای پیشرفته تا کشورهای در حال رشد، جملگی گوش به فرمان این دستگاه پر قدرت اهریمنی دارند. با اینکه مثلث توطئه در میان قشرها و گروه های گوناگون محبوبیت دارد، لیکن گروه های متعصب و سنت گرای مذهبی و بنیادگرایان دینی و نیز میهن پرستان افراطی به نقش پشت پرده ی این تثلیث نامقدس ایمان و اعتقاد عمیق دارند. یکی از تجلیات این تصور در روزهای نخستین انقلاب اعلام تأسیس تشکیلاتی بود به نام «سازمان ضد فراماسونری، ضد صهیونیست، ضد بهاییت» بر دیوارهای شهر تهران. محافل آگاه، تأسیس این سازمان را به ابتکار یکی از مبشران نظریه ی غرب زدگی (طرفدار هایدگر) و به دست یکی از روحانیون فعال آن زمان می دانستند. با اینکه امیر اسدالله علم از نادر رجال عصر پهلوی بود که به توهّم توطئه باور نداشت و از دیدگاه منطقی و تحلیلی به مسائل و رویدادها نگاه می کرد ولی نقش مراکز بهایی و فراماسونری و یهود را در برخی توطئه ها دخیل می دانست و به شاه توصیه می کرد که: «مگر ممکن است اشخاصی فراماسون باشند، انترناسیونال باشند، عضو سیا باشند، بهایی باشند و باز هم علاقه مند به کشور.»؟(9)در این میان فراماسون ها بیش از دو گروه دیگر درگیر انواع توطئه ها، دسیسه پردازی ها و توهّم توطئه بوده اند. کمتر ایرانی را می توان یافت که نسبت به فراماسون ها ظنین نباشد. امیر اسدالله علم، که خود در توطئه پردازی علیه فراماسون ها شرکت داشته و در انتشار اسناد جواهری ( که بعد از مرگش در اختیار ساواک قرار گرفت) به وسیله ی اسمعیل رائین مؤثر بوده است، در خاطرات خود به سوء ظن شدید شاه و همسرش نسبت به فراماسون ها اشاره می کند. از جمله از قول فرح پهلوی می گوید:
«کتابی راجع به فراماسونری در ایران انتشار یافته که در آن همه ی رجال غیر از تو در عداد آنها قرار گرفته اند. منجمله نخست وزیر هویدا، رئیس مجلس سنا شریف امامی، مدیر عامل شرکت نفت، اقبال و رئیس مجلس، ریاضی و تقریباً همه و همه. یا باید فراماسونری را بپذیریم، یا اگر می گوییم بد است و فراماسونری عامل اجرایی سیاست خارجی است، لااقل این اشخاص پی کار خودشان بروند.»(10)
در جایی دیگر در گفت و گو با محمدرضا شاه درباره ی قیام 15 خرداد می گوید:
عرض کردم، راستی من هنوز نمی دانم خارجی ها کدام یک تحریک می کردند. روس ها، انگلیس ها یا امریکایی ها؟ فرمودند، البته انگلیسی ها، چون آخوندها که ایادی آنها بودند، مخصوصاً آیت الله بهبهانی که بعد از چهل سال منبر رفت و به تو حمله کرد و بعد هم علاء وزیر دربار وقت و عبدالله انتظام و گلشائیان که در دربار جلسه تشکیل داده و عزل تو را می خواستند، همه نوکرهای انگلیس بودند و فراماسون. عرض کردم ممکن است فراماسون کاری کرده باشد، چون من عضو آنها نشدم. ولی من بعید می دانم که در آن جریان انگلیس ها مداخله کرده باشند.(11)
فراماسون ها را گروه های دیگر، از ملیون افراطی گرفته تا سازمان های مذهبی، ساواک و سازمان های اطلاعاتی، از جرثومه های توطئه گری و پنهان کاری و خیانت و خباثت می پندارند. با آنکه فراماسون ها به سبب مخفی کاری در همه ی کشورها مورد سوء ظن مردم، به خصوص گروه های افراطی چپ و راست هستند ( چنان که در آلمان نازی و کشورهای سوسیالیستی آنها را نابود کردند)، اما افسانه هایی که ایرانیان درباره ی قدرت و عظمت فراماسون ها پرداخته اند در هیچ کجای دنیا همتا ندارد. این سوء ظن شدید به چند سبب بوده است. یکی اینکه، در هیچ کشوری، نسبت فراماسون ها در ترکیب سرآمدان جامعه به اندازه ی ایران (به خصوص از نیمه ی قرن حاضر تا دوران انقلاب) نبوده است. دوم اینکه در هیچ کشوری به اندازه ی ایران، برخی از فراماسون ها ارتباط سازمان خود را با «از ما بهتران » با اغراق زیاد تبلیغ نمی کرده اند و در هیچ کشوری به اندازه ی ایران بخشی از فراماسون ها در عمل سر سپرده ی سفارت بریتانیا نبوده اند. بنابراین اعمال بخشی از فراماسون در سرسپردگی به خارج و سودجویی علنی آنها از «ارتباط خارجی» سبب شد تا در ایران افسانه های جن و پری درباره ی لژهای مخفی فراماسونری و اعمال حیرت انگیز آنها پرداخته شود و این باور اشاعه پیدا کند که سرنخ تمام وقایع عمده ی جهان و ایران در دست محافل سری فراماسون است. البته توطئه پردازی های سازمان امنیت را نیز نباید دست کم گرفت که هم به میل خود و هم به پیروی از نیات شاه و برخی از مقامات، مانند علم، در تبلیغ علیه فراماسونری سهم عمده داشت. یکی از هدف های عمده ی این کار، لجن مال کردن تمام رجال کشور برای تحقیر آنها و مهار کردن آنها بود. در مواردی نیز هدف اصلی بدنام کردن مخالفان شاه بود، از جمله اتهام بی مورد فراماسونری به دکتر محمد مصدق. دخالت مستقیم شخص شاه و علم در انتشار کتاب رائین از این گفته ی علم به روشنی استنباط می شود:« شب در منزل کار کردم. شاهنشاه فرموده بودند به طور محرمانه از منتشر کننده ی کتاب فراماسون های ایران، اسماعیل رائین، در منزل تحقیقاتی بکنم که چرا مجدداً هویدا، نخست وزیر، که خود فراماسون است، دستور توقیف او را داده است.»(12)
یکی از مضامین محبوب توطئه میان ایرانیان مشارکت یهودی ها و صهیونیست ها در دسیسه های ضد ایرانی است. گاهی توطئه پردازان در نمایش توطئه، نقشی برای یک پرسوناژ یهودی در نظر می گیرند، همچون نقش «نبات جهود» در طرح توطئه بر کناری و قتل امیرکبیر. اما توطئه ی بین المللی یهود برای سلطه بر جهان به «پروتکل بزرگان یهود» نسبت داده می شود، سندی که در اصل از سوی پلیس مخفی روسیه تزاری جعل شد ولی هنوز در ایران و خاورمیانه به عنوان سندی اصیل مورد استناد است. بر اساس یکی از مضامین توطئه، نظام شاهنشاهی سر سپرده ی صهیونیزم بود و ساواک شعبه ای از موساد به شمار می رفت و سربازانی که فاجعه ی جمعه ی سیاه را آفریدند، همه اسرائیلی بودند. لکن با آنکه ایران با اسرائیل روابط سیاسی داشت و نفت اسرائیل را تأمین می کرد و تا مدتی مشاورین اسرائیلی در ساواک کار می کردند، محمدرضاشاه به اسرائیل و مراکز یهودی امریکا سوءظن داشت و حتی منع فروش سلاح های پیشرفته به ایران را ناشی از اقدامات آنان می دانست. حتی بسیاری از سلطنت طلبان بر این باور بودند که سازمان موساد در انقلاب اسلامی دست داشت تا تنها رقیب نیرومند خود در منطقه را از میان بردارد و یک نظام وابسته و آسیب پذیر به جای آن بنشاند.
متأسفانه محافل ایرانی علاقه و توجه لازم به بررسی و شناخت سیاست اسرائیل را ندارند. اسرائیل تا سال 1982 به پیروی از اصول سیاست خارجی بن گوریون ایران را همراه ترکیه و حبشه (با هرگونه نظام سیاسی) دوست اسرائیل می دانست و عراق را دشمن اصلی. بنابراین، طبیعی بود که در اوایل جنگ ایران و عراق مایل به کمک به ایران باشد و در ماجرای ایران- کنترا وارد شود. اما در جریان مبارزه ی شیعیان لبنان و راندن امریکا و اسرئیل از بیروت رفته رفته شیعیان و ایران به عنوان دشمن اصلی اسرائیل دانسته شدند. از مسائل جالب توجه آنکه این تغییر دیدگاه در میان روشنفکران و حزب کارگر به سرعت رواج گرفت، در حالی که تحول در دیدگاه عناصر محافظه کار و محافل امنیتی اسرائیل در جبهه گیری علیه ایران به کندی صورت گرفت. اگر تا اوایل دهه ی 1980 حدود 90 درصد از اسرائیلی ها طرفدار ایران بودند در اوایل دهه ی 1990 این نسبت به کمتر از 10 درصد کاهش یافت و در حال حاضر شاید به چند درصد تنزل کرده باشد. این دگرگونی به محافل یهودیان امریکا نیز سرایت کرد و همراه با نیاز محافل امنیتی و نظامی امریکا به دشمن پردازی برای جذب بودجه ی کافی، سبب اقدامات دولت امریکا علیه ایران شد.
در این جا باید تأکید کنیم که جعلی بودن اسنادی مانند وصیتنامه ی پطرکبیر، خاطرات لاهوتی، یادداشت های کینیاز دالگورکی و یا پروتکل بزرگان یهود به این معنا نیست که روسیه تزاری و یا دولت شوروی هیچ گونه مطامع استعماری نسبت به ایران نداشته و یا بهاییت و یهود مبرا از هر اتهامی و یا خطایی و یا توطئه ای است. منظور این است که با این اسناد آن اتهامات را نمی توان وارد ساخت و در هر مورد باید با بررسی دقیق منابع موجود به داوری نشست.
پی نوشت ها :
1-شاهنامه، به کوشش جلال خالقی مطلق، دفتر یکم، نیویورک، 1366، صص 106-125.
2-دکتر احمد فردید، «سقوط هدایت در چاله هرز ادبیات فرانسه»، اطلاعات، 2 اسفندماه 1352، ص 19.
3-جلال آل احمد، همان.
4-ذبیح بهروز، «دیباچه» بر کتاب اصلان غفاری، قصه ی سکندر و دارا، تهران، 1343، ص 29؛ همچنین ر.ک. ذبیح بهروز، تقویم و تاریخ در ایران، تهران، 1331، صص 9-13.
5-ذبیح بهروز، همان؛ اصلان، غفاری، همان.
6-حسین ملک، نبرد پروژه های سیاسی در صحنه ی ایران، تهران، 1360، تولد غول ها، پاریس، بی تا.
7-دکتر علی شریعتی، بازشناسی هویت ایرانی اسلامی، تهران، 1360، صص 236-238.
8-شجاع الدین شفا، پاسخ هایی به پرسش های هزار ساله، پاریس، 1362، صص 58-90.
9-امیراسدالله علم، همان، ج2، ص 362.
10- همان، ص 42.
11-همان، ص 387.
12-امیر اسدالله علم، همان، ج1، ص 261.
آبراهامیان، یرواند، اشرف، احمد، همایون کاتوزیان، محمدعلی؛ (1382) جستارهایی درباره ی تئوری توطئه در ایران، گردآوری و ترجمه ی محمد ابراهیم فتاحی، تهران، نشرنی، چاپ هشتم