نویسنده: ناصر فکوهی
در تاریخ اندیشه ی اروپایی، آرمانشهر گرایان به گروهی از نویسندگان و فیلسوفان اطلاق می شود که با فرافکنی اندیشه های آرمانی خود در اشکالی خیالین از جامعه، شهرها یا کشورهایی را متصور می شوند که در آن ها روابط انسانی به نوعی از هماهنگی و تناسب رسیده اند که بدی ها و مشکلات اجتماعی از میان بروند. اندیشه ی آرمان شهری در واقع نوعی تمایل اصلاح گرا بود که به بیانی ادبی درآمده بود. اهمیت اندیشه ی آرمان شهری از دیدگاه انسان شناسی، در توصیفی است که از شرایط و موقعیت آرمانی حیات انسانی در این روایت های ادبی با آن رو به رو می شویم. در حقیقت هر چند آرمانشهر گرایان به شدت از سوی مبارزان سیاسی- انقلابی قرن نوزدهم مورد حمله قرار گرفتند و مارکسیست ها به آن ها لقب«سوسیالیست تخیلی»دادند(1) و خود را«سوسیالیست علمی» نامیدند، اما تأثیر آن ها بر اندیشه ی سوسیالیستی غیرمارکسیستی و بر حرکت رومانتیستی، که از قرن هجده آغاز شد و در حوزه ی انسان شناسی به ویژه در اندیشه ی روسو متبلور گردید، انکارناپذیر است.
هر چند در آثار آرمان شهر گرایان صریحاً با تعبیر«وحشی نیک» رو به رو نمی شویم، اما توصیف آن ها از هماهنگی و روابط آرمانی انسان ها با یکدیگر و با طبیعت، خبر از نفوذ اسطوره ی«بهشت گم شده» و «عصر طلایی» بشریت(پیش از ارتکاب«گناه نخستین»و هبوط)می دهد.
البته باید توجه داشت که آرمان شهر گرایان با آثار خود در واقع یک پروژه ی اجتماعی را مطرح می کردند که نمونه وار و الگویی بودن آن به خوبی از جغرافیای«آرمان شهرها»، که عموماً موقعیتی جزیره ای داشتند، مشخص بود. از این رو آرمان شهرگرایان را باید در کنار جهانگردان قرون رنسانس و میسیونرها، از سرچشمه های شکل گرفتن اندیشه ی قرون هجده و نوزده دانست(2). مهم ترین این اندیشمندان در دوره ی رنسانس تامس مور و فرانسیس بیکن انگلیسی و توماس کامپانلا ایتالیایی بودند که اندیشه و سنت آن ها در قرون بعدی از سوی جیمز هرینگتون انگلیسی و شارل فوریه و اتیین کابه فرانسوی دنبال شد. هر یک از این نویسندگان و فیلسوفان در اثری خاص آرمان شهر خود را توصیف کردند.
سر تامس مور
سیاستمدار، حقوق دان و بازرگان ثروتمند انگلیسی، از بارزترین چهره های انسان گرای انگلیس و شخصیتی در رده ی اراسموس بود که همچون او به اصلاح کلیسای کاتولیک و جامعه ی فئودالی و بسته ی اروپای قرون وسطی تمایل داشت. مور که فردی آزادی خواه و طرفدار تسامح دینی بود در عین حال به شدت به کلیسا وابسته بود و از آنجا که حاضر به پذیرش جدایی هانری هشتم از کلیسای رُم نشد، به دستور او گردن زده شد و کلیسای کاتولیک او را به مقام قدیسین شهید رساند. انسان گرایی مور میانه روانه بود، با این حال وی در اثر مشهور خود آرمان شهر(3) که شهرتی جهانی یافت، برنامه ی اصلاحی خود را برای اروپای قرون بعدی به صورت جامعه ای در جزیره ی «آرمان شهر»ترسیم می کند که در آن مالکیت خصوصی از میان رفته، مردم در نهایت آزادی عقیده( به جز برای ماده گرایان و خداناشناسان) و در سادگی مسیحایی به دور از تجمل زندگی می کنند و سعادت زمینی خود را به ویژه در سلامت می جویند. آرمان شهر جامعه ای است که تعداد روشنفکران در آن اندک است زیرا کاری برای آن ها وجود ندارد. آن ها از جنگ گریزان اند و انجام دادن آن را بر گردن مزدوران شرور یک قبیله ی بیرونی می گذارند. آرمان شهر مور، نقدی سخت بر جامعه ی انگلیس بود که در آن زمان فشار شدیدی را بر فقرا تحمیل می کرد. اما در عین حال که پنداره های افلاطونی را به کار می گرفت، از اعتدال دور نمی شد و برخلاف افلاطون، در آرمان شهر خود خانواده و دین را از میان نمی برد. افزون بر این، نهاد برده داری نیز در کتاب او دست ناخورده باقی می ماند. ساختار سیاسی آرمان شهر مور نوعی دموکراسی فدراتیو تحت رهبری یک شهریار با قوانین اندک و بدون پیچیدگی است(4).فرانسیس بیکن
یک سیاستمدار و فیلسوف انگلیسی بود که نقش ارزنده ای در تاریخ فلسفه و به ویژه علم داشت. او از اصلاح گران اساسی در فلسفه ی علمی به شمار می آید. اثر آرمان شهری بیکن، آتلانتیس جدید(5)، نام داشت که آن را در سال 1627 ابتدا به انگلیسی نوشت و سپس با ترجمه ی لاتین منتشر کرد. نام آتلانتیس باز هم اشاره ای روشن به آثار افلاطون دارد و این آتلانتیس جدید، همچون اتوپیای مور یک جزیره است که ساکنان آن مسافرانی بودند که از پرو به چین می رفتند و بر اثر طوفان ناچار شدند در جزیره پیاده شوند. آتلانتیس جدید یک دولت آرمانی را نشان می دهد، اما برخلاف مور، بیکن صرفاً در پی آن است که در این اثر نقد خود از موقعیت علمی و اصلاحات خود را برای سازماندهی جدید علم مطرح کند. پنداره ی اساسی بیکن که در آتلانتیس جدید کاملاً آشکار است و او را کاملاً در رده ی انسان گرایان قرار می دهد، شناخت طبیعت(علم)برای به خدمت درآوردن آن برای انسان و برای سعادت بشری است. تعبیر جدید رنسانس از انسان و طبیعت در اینجا در حوزه ی علمی متبلور می شود(6).توماسو کامپانلا
فیلسوف و روحانی دومینیکن ایتالیایی بود که اندیشه های نوجویانه و کنجکاوی هایش در زمینه ی جادو و علوم باطنی سبب شد چندین بار در دادگاه تفتیش عقاید محاکمه شود اما هربار توانسته بود از زندان رهایی یابد. اما سرانجام به دلیل شرکت در شورش کالابرا(7)علیه اسپانیا و تبلیغاتش بر ضد فساد در کلیسا دستگیر شد و این بار پس از تحمل شکنجه هایی سخت، به 27 سال زندان محکوم شد. در طول شورش کالابرا بود که کامپانلا به فکر ترسیم یک جمهوری آرمانی در قالب یک آرمان شهر افتاد. کتاب کامپانلا با عنوان شهر آفتاب(8) به ایتالیایی در دو نمونه(1602 و 1611)و با عنوان شهرآفتاب، پنداره ی جمهوری فیلسوفانه(9)به لاتین باز هم در دو نمونه(1613 و 1631)نخستین بار در فرانکفورت به چاپ رسید.آرمان شهر کامپانلا نیز در یک جزیره(تاپروبانا(10) یا سیلان) قرار دارد. هر چند او از افلاطون و مور به عنوان کسانی که به او در این اثر الهام داده اند، نام می برد، اما باید در نظر داشت که کمونیسم کامپانلا بسیار رادیکال تر از مور و بیشتر به افلاطون نزدیک است. جمهوری آرمانی او یک رژیم دین سالارانه و حفاظت شده( شهری در میان هفت لایه دیوار و در مرکز آن یک معبد خورشید) است که در رأس آن یک روحانی با عنوان«هو»(11) که نام او را متافیزیسین ترجمه می کند، قرار دارد. «هو» حکومت را با سه رئیس با عناوین«پون»(12)، «سین»(13) و«مور»(14)یا «قدرت»، «دانایی» و«عشق» که به ترتیب بر نیروهای نظامی، دانش و تولیدمثل ریاست دارند، اداره می کند. عشق ورزی و روابط جنسی به صورت مناسک دینی درآمده اند، خانواده از میان رفته است و کودکان بدون توجه به جنسیتشان آموزش یکسانی دریافت می کنند و به صورت یکسانی وارد جامعه می شوند. مالکیت خصوصی وجود ندارد، تجارت به معامله های پایاپای اندکی محدود شده است. افراد غذای مشترک، خوابگاه مشترک و لباس های مشترک، یکسان و معدودی دارند(چهاردست لباس برای چهارفصل). همه چیز در عقلانیت کامل قرار گرفته است. از این رو شهروندان شهر خورشید، عمر زیادی می کنند. آن ها می توانند عقاید سیاسی خود را آزادانه ابراز کنند. قاضی های شهر، کشیشان اعتراف گیرنده نیز هستند و از اعترافات به مشکلات شهر پی برده و در پی اصلاح آن ها برمی آیند. آرمان شهر کامپانلا، که در شرایط انقلابی شورش ضداسپانیایی کالابرا در زندان نوشته شد، گویای تمایل شدید او به اصلاح در کلیسا بود که در پایان عمر وی در اثر دیگری با نام سلطنت مسیح(15)نفی شد و کامپانلا دین سالاری خود را در حاکمیت پاپ متبلور دید(16).
جیمز هرینگتون
یک فیلسوف انگلیسی بود که افکاری مترقی و اصلاح طلبانه داشت و چندین بار به زندان افتاد. کتاب او با عنوان اوسه آنیا(17)در همان خط آرمان شهر گرایانه ای قرار داشت که آرمان شهر مور؛ و همچون او از جمهور افلاطون ملهم شده بود. اوسه آنیا یک دولت آرمانی است که هرینگتون آن را در قالب یک اشراف سالاری مشروطه می بیند. هرینگتون تا اندازه ای با الهام گرفتن و پیروی از اندیشه های یونان باستان در نزد فیلسوفانی چون افلاطون و ارسطو، بر آن بود که اعتدال و دموکراسی تنها در شرایطی ممکن خواهد بود که اختلاف میان ثروت کاهش یابد و طبقه ی متوسط رشد کند. به باور او تنش ها، شورش ها و نابسامانی های اجتماعی نه نتیجه ی عملکرد حاکمان و مردم بلکه بر اثر نبود مکانیسم های تعدیل به وجود می آید. از این رو اوسه آنیا یک نظام سیاسی را ارائه می داد که در آن همه ی مقام ها انتخابی بوده و مدت هر مقام نیز محدود بود. کتاب هرینگتون به دستور کرامول در چاپخانه توقیف شد و تنها دخالت دختر کرامول بود که توانست آن را از سانسور خارج کند. مهم ترین دلیل توقیف کتاب آن بود که هرینگتون بسیاری از شخصیت ها و اماکن آن روز انگلستان را با نام های مستعار در کتاب خود تصویر کرده بود.(18)شارل فوریه و اتیین کابه
اگر از جنبش ها و چهره های تعاون گرا و آنارشیست های آرمان شهر گرا بگذریم، در قرون هجده و نوزده آرمان شهر گرایی عمدتاً در دو چهره ی فرانسوی یعنی شارل فوریه، فیلسوف(19)، و اتیین کابه(20)نویسنده و فعال سیاسی، ظاهر شد. فوریه و کابه هر دو سوسیالیست بودند. با این تفاوت که فوریه بیشتر به نوعی سوسیالیسم مشارکتی باور داشت و بر آن بود که پنداره های خود را به صورت تشکیل اجتماع های واقعی به عمل دربیاورد، در حالی که کابه بیشتر به کمونیسم نزدیک بود و پنداره های رادیکال تری داشت. هر چند فوریه توانست در طول عمر خود و حتی پس از مرگ، طرفداران زیادی بیابد، اما تلاش های فوریریست ها برای پیاده کردن پنداره های او در همه جا، چه در فرانسه و چه در کشورهای دیگر نظیر امریکای جنوبی، با شکست رو به رو شد. کابه در کتاب معروفی با عنوان سفر به ایکاری(21) یک شهر آرمانی را تصویر می کند که در آن روابط کمونیستی حاکم است. مالکیت خصوصی از میان رفته است و برابری مطلق میان زن و مرد وجود دارد. این جامعه بدون هرگونه فساد و جرم است و پاسخی است عمومی به نیازهای همه ی انسان ها.اگر خواسته باشیم در یک نتیجه گیری کوتاه تأثیر باورهای آرمان شهرگرایانه را بر شکل گیری اندیشه ی انسان شناختی بیان کنیم باید بر انسان گرایی این اندیشمندان تأکید کنیم که رویکردی جدید به طبیعت را به مثابه ی منبع و سرچشمه ای برای تأمین نیازهای انسانی مطرح می سازند. رویکردی که کاملاً در خط اندیشه ی انسان گرای رنسانس قرار داشت. با وجود این، این انسان گرایی رومانتیک عملاً نمی توانست در شرایط سخت تنش های اجتماعی درونی و برونی جوامع اروپایی و شروع حرکت استعمار و گسترش نظامی اروپا چندان واقع بینانه باشد.
از این رو میانه روی شاعرانه ی آرمان شهر گرایان قرون پانزده تا هفده، از قرن هجده جای خود را به تفکری روشنگرانه داد که برنامه ی یک اصلاح جدی و عمومی اجتماعی را در دستور کار خود قرار می داد. روشنگران پروژه ی اصلاح را که در حوزه ی دینی با پروتستانیسم لوتر و کالون از یک سو، و با رفرم درون کلیسای کاتولیک از سوی دیگر آغاز شده بود، به برنامه ای عمومی برای خود تبدیل کردند که هدف از آن زیر و رو شدن عمومی جامعه ی اروپایی، یا یک نوزایی سیاسی- اقتصادی بود.
پی نوشت ها :
1.Buber 1977;Mercier-Josa 1982
2.Baczko 1978;Mennheim 1956;Servier 1979
3.Utopia(1516)
4.Colloque International 1980;Guy 1980
5.Nava Atlantis
6.Bacon 1988;White 1963: 340-359
7.Calabra
8.Citt? del Sole
9.Civitas Solis Idea Reipublicae Philosophica
10.Taprobana
11.Hoh
12.Pon
13.Sin
14.Mor
15.La Monarchie de Messie
16.Assoun 1986:131-134;Campanella 1972;- , 1988: 141-179
17.Oceania(1656)
18.Harrington 1988: 183-416
19.Debout 1979;Fourier 1966-68;Schérer 1986: 247-253
20.کابه، 1372
21.Voyage à Icarie(1840)
فکوهی، ناصر؛(1390)، تاریخ اندیشه و نظریه های انسان شناسی، تهران، نشر نی، چاپ هفتم