موقعيت جديد
موقعيت ناخوشايند، وضعيت جديدي است كه توان جديدي نيز مي طلبد. اگر اين توان، تأمين نگردد، در مهار و كنترل موقعيت ناخوشايند، موفق نخواهيد شد. از اين گذشته موقعيت جديد، توان موجود را نيز كاهش مي دهد. بروز غيرمنتظره ي حوادث تلخ، در بسياري از موارد، يكباره توان انسان را كاهش مي دهد. اين كاهش و آن نياز به توان بيشتر، موجب مي شود كه موازنه ي توان فرد در برابر فشارهاي رواني حاصل از حوادث تلخ، برهم خورد. بسياري از ناكامي هاي ما در مهار تنيدگي ها، ناشي از ناكامي در تقويت كردن توان رواني است. اگر بخواهيم با همان توان عادي با حوادث تلخ رو به رو شويم، طبيعي است كه ناكام خواهيم شد. برقراري توازن ميان توان رواني و موقعيت ناخوشايند، از اصول كاميابي در راه مهار و كنترل تنيدگي هاست. اگر از اين اصلْ غفلت شود، عمليات مهار با مشكل، رو به رو مي شود و يا به ناكامي مي انجامد.به همين جهت، مسئله ي مهمّ قدرتمند شدن و ساز و كارهاي تأمين توان رواني اهميت مي يابد. در ادامه، به بررسي عوامل اقتدار در برابر حوادث مي پردازيم:
1. خداوند، توان بردباري مي دهد
خداوند متعال، هم حوادث را مقدّر مي كند و هم قدرت مقاومت در برابر آنها را به فرد مي دهد؛ ولي ما معمولاً از اين اقتدار خدادادي، بي خبريم و به همين جهت، از آن، بهره برداري نيز نمي كنيم. انسان قدرتمندي كه از قدرت خودْ بي خبر است، ناتوان است. پس اين ما هستيم كه بايد از اين قابليت، استفاده كنيم. در اين باره، چند نكته وجود دارد:الف- تقدم صبر بر بلا
پيش از وقوع بلا، توان صبر كردن به وجود مي آيد. نه تنها موقعيت جديد، توان جديد را به همراه دارد، بلكه پيش از وقوع بلا، توان بردباري نصيب فرد مي گردد.امام صادق عليه السلام مي فرمايد:
همانا صبر و بلا به سوي مؤمن، سبقت مي گيرند؛ پس بلا به او مي رسد، در حالي كه او صبور است. (1)
در مسابقه ي ميان بلا و صبر، صبر، زودتر به انسان مي رسد. از اين رو، پيش از گرفتار شدن به بلا، توان صبر كردن را يافته ايم. اين، نقش مهمي در آمادگي براي صبوري دارد؛ پس مطمئن باشيد كه مي توانيد تحمل كنيد.
ب- موازنه ي صبر و بلا
جالب تر اين كه ميان صبر و بلا، موازنه نيز برقرار است. نه تنها موقعيت جديد، نيروي جديد نيز به همراه دارد و نه تنها توان صبر، پيش از بلا نصيب انسان مي گردد، بلكه ميان صبر و بلا، موازنه برقرار است؛ يعني هر اندازه، بلا بيشتر باشد، صبر بيشتري نيز داده مي شود. پيامبرخدا صلي الله عليه و آله درباره ي اين موازنه مي فرمايد:همانا صبر، به اندازه ي بلا از جانب خداوند مي آيد. (2)
پس فرقي نمي كند كه مصيبت وارد شده، كوچك باشد يا بزرگ؛ گرفتاري،به هر اندازه كه باشد، به همان اندازه نيز توان تحمل آن داده مي شود.
وقتي انسان بداند توان مقاومت را دارد، نور اميد در چشمان او برق خواهد زد و احساس قدرت خواهد كرد. در اين حالت، هيچ مشكل بزرگي كه قابل تحمل نباشد، وجود نخواهد داشت. آن گاه كه توان تحمل وجود داشته باشد و آن گاه كه اين توانْ درك گردد و شناخته شود، همه ي سختي ها كوچك و تحمل پذير مي شوند. پس به جاي شكايت كردن و بي تابي نمودن، به تواني كه داريد بينديشيد؛ خواهيد ديد مشكلات كوچك تر از آن هستند كه شما را بي تاب سازند.
2. اعتماد به منبع قدرت
تكيه كردن بر يك منبع مطمئن قدرت، از عوامل بسيار مهم در افزايش مقاومت در برابر سختي هاست. كسي كه به يك منبع قدرت، اتّكال مي كند، قدرت او را به قدرت خود پيوند مي زند؛ از اين رو، بر توان خود مي افزايد و احساس اقتدار مي كند. اين، همان چيزي است كه در ادبيات دين، از آن به عنوان«توكل»ياد مي شود. پيامبرخدا صلي الله عليه و آله درباره ي نقش توكل در افزايش اقتدار مي فرمايد:كسي كه دوست دارد قوي ترين مردم باشد، پس، بايد به خداوند توكل كند. (3)
هرچه منبع قدرت، قوي تر و شكست ناپذيرتر باشد، فرد نيز قدرتمندتر و شكست ناپذيرتر مي گردد. خداوند، قدرت مطلق است و لذا توكل بر او نيز شما را قوي ترين خواهد ساخت؛ اين، راه مطمئني براي افزايش توان مقاومت است. وقتي پيامبر خدا صلي الله عليه و آله با وجود آن همه مشكلات، تنها ماند، خداوند متعال، همين اصل را به او آموزش داد و فرمود:
«فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِيَ اللَّهُ لاَ إِلهَ إِلاَّ هُوَ عَلَيْهِ تَوَکَّلْتُ وَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ (4)
پس اگر آنان روي برگرداندند، تو بگو: مرا بس است آن خدايي كه هيچ خدايي جز او نيست، بر او توكل مي كنم و او صاحب اختيار عرش عظيم است. »نمرود، حضرت ابراهيم را در منجنيق گذاشت و به سوي آتشْ پرتاب كرد. ميان زمين و آسمان، جبرئيل آمد و گفت:«آيا خواسته اي داري؟». حضرت گفت:«از تو نه! خدا مرا بس است و او بهترين وكيل است». ميكائيل آمد و گفت:«خزانه هاي آب و باران، به دست من است؛ اگر مي خواهي، آتش را خاموش كنم». فرمود:«نه». جبرئيل گفت:«پس از خدا بخواه». حضرت ابراهيم فرمود:«همين كه او مي داند من در چه حالي هستم، كافي است!» (5)
اگر انسان، چنين تصوري از خدا داشته باشد و بر چنين خدايي توكل كند، در سخت ترين مشكلات، آرام خواهد بود. به همين جهت، امام علي عليه السلام مي فرمايد:
هركس توكل كند، اندوهگين نمي شود. (6)
3. استعانت از روزه و نماز
قرآن كريم،به صراحت از صبر و نماز، به عنوان دو منبع مهم در تقويت توان ياد كرده است:«اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاَةِ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ (7).
از صبر و نماز كمك بخواهيد كه خداوند، با صابران است».در تفسير اين آيه، اشاره شده كه مراد از صبر، روزه است. هرچند بحث از روزه، فرصت مناسب خود را مي خواهد؛ ولي به اختصار مي توان گفت كه با روزه گرفتن، توان مقاومت انسان افزايش مي يابد. انسان روزه دار، به اختيار خود بسياري از چيزهايي را كه براي او خوشايند است، ترك مي كند و رنج محروميت را بر خود هموار مي سازد. اين، تمريني است براي افزايش توان بردباري. اضافه بر اين، توجهات و عنايت هاي خداوند نيز نصيب انسان روزه دار مي گردد كه اين، خود بر توان مقاومت انسان مي افزايد.
از سوي ديگر، نماز، برقراري پيوند با خداست؛ خداوندي كه هم مهربان است هم مقتدر و هم شكست ناپذير. ارتباط با چنين منبع رحمت و قدرتي، پشتوانه ي بسيار مهمي به شمار مي رود كه انسان را همانند فولاد، مقاوم مي سازد. از اين روست كه پيامبرخدا صلي الله عليه و آله هرگاه محزون مي گشت، به نماز پناه مي برد و كمك مي گرفت. در سيره ي آن حضرت چنين آمده است:
پيامبراكرم اين گونه بود كه هرگاه چيزي ايشان را ناراحت مي ساخت، از روزه و نماز كمك مي گرفت (8).
همين مطلب درباره ي اميرمؤمنان عليه السلام نيز روايت شده است. امام صادق عليه السلام در اين باره مي فرمايد:
علي عليه السلام اين گونه بود كه هرگاه چيزي ايشان را نگران و هراسان مي كرد، به نماز پناه مي برد.
سپس حضرت اين آيه را تلاوت فرمود:
«وَ اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاَةِ (9) (10).
و از صبر و نمازْ كمك بگيريد».بنابراين، راز اقتدار و ايستادگي را بايد در اين امور جستجو كرد. در برنامه ي زندگي انسان مؤمن، پنج نوبت نماز و سالي يك ماه روزه قرار داده شده كه انجام دادن آنها براي حيات بشر در حال عادي و براي يك وضعيت حدّاقلي، لازم است. غير از آن، نمازها و روزه هاي مستحبي قرار داده شده كه هركس در شرايط اضطراري قرار دارد و يا جوياي تعالي بيشتر است، با استفاده از آنها مي تواند قدرت و آرامش بيشتري يابد و يا در راه تكامل به پيش رود. اين تدبير دين براي چنين موقعيت هايي است؛ اما كمي بينديشيم و ببينيم ما در موقعيت هاي اضطراري زندگي چگونه عمل مي كنيم؟ عبادت و ارتباط با خداوند متعال افزايش مي يابد يا كاهش؟! بيشتر نماز مي خوانيم و يا آن اندك واجب را هم ترك كرده و يا در انجام دادن آن، سستي مي كنيم؟
برخي افراد به محض اين كه با مشكلي رو به رو مي شوند، ارتباطشان با خدا ضعيف تر گشته، از حدّاقل لازم براي تداوم حيات روحي نيز كمتر مي گردد! اين در حالي است كه در چنين شرايطي، ما به ارتباط بيشتر براي تقويت و تسكين بيشتر نيازمنديم و به همين دليل است كه نه تنها مشكل خود را برطرف نكرده ايم، بلكه با كاهش ارتباط، بر اندازه ي آن افزوده ايم و توان عادي خود را نيز تضعيف كرده ايم.
4. خدا با شماست!
خداوند، مهم ترين و بزرگ ترين منبع حمايت كننده ي انسان است و همين امر، به انسان، اميد و قوت قلب مي دهد. هنگام بروز سختي ها و گرفتاري ها، انسان تصور مي كند كه از قلمرو حمايتي خداوند، خارج شده است.اين تصوّر، احساس تنهايي و بي ياوري را در پي دارد. كسي كه در مشكلات، چنين تصوري از خدا دارد، خود را با انبوهي از مشكلات، تنها و بي ياور مي بيند و اين احساس، روح نااميدي را در پي دارد و همين امر، بر اندازه ي تنيدگي و فشار رواني فرد مي افزايد.
كودك، به اين دليلْ جدا شدن از مادر را برنمي تابد كه تصور مي كند دور بودن مادر، سبب مي شود كه او ديگر پاسخگوي نيازهايش نباشد. احساس تنهايي و بي ياوري كودك را مي آزارد. به مرور كه كودك بزرگ مي شود و درمي يابد كه هرگاه بخواهد، مادر در كنار او خواهد بود،، عدم حضور فيزيكي مادر، او را بي تاب نمي كند.
انسان هاي رشد يافته و داراي شناخت بالا نيز مي دانند كه خداوند، همواره همراه انسان است و همين باور، به انسان، اميد و توان مي بخشد.
هجرت پيامبرخدا صلي الله عليه و آله از مكه به مدينه، يكي از پرخطرترين حوادث بوده است. پيامبرخدا صلي الله عليه و آله با ابوبكر، شبانه از مكه خارج و روزْهنگام، درون غاري پنهان شدند. مشركان قريش نيز با نيروهاي خود در جستجوي آنها تا درِ غار آمدند. موقعيت خوف برانگيزي بود. نگراني و ترس، بر ابوبكر غلبه كرده بود؛ اما پيامبرخدا صلي الله عليه و آله آرام ومطمئن بود. ايشان براي آرام كردن ابوبكر، به اين واقعيت اشاره كردند كه «خدا با ماست. پس غمگين مباش»:
«إِذْ يَقُولُ لِصَاحِبِهِ لاَ تَحْزَنْ إِنَّ اللَّهَ مَعَنَا (11)
و آن گاه را به ياد آور كه او به همراه خود (ابوبكر)گفت:غمگين مباش كه خداوند با ماست».پيامبرخدا صلي الله عليه و آله در مسير تبليغ رسالت، گاهي با مشكل رو به رو و دچار تنيدگي و اندوه شديد مي شد. خداوند متعال براي آرام ساختن حضرت و افزايش توان ايشان براي بردباري، به اين نكته توجه مي دهد كه من، همراه شما هستم:
«وَ اصْبِرْ وَ مَا صَبْرُکَ إِلاَّ بِاللَّهِ وَ لاَ تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَ لاَ تَکُ فِي ضَيْقٍ مِمَّا يَمْکُرُونَ*اِنَّ اللَّهَ مَعَ الَّذِينَ اتَّقَوْا وَ الَّذِينَ هُمْ مُحْسِنُونَ (12)
و بردبار باش، و بردباري تو، جز از جانب خداوند نيست، و از[كار] آنان اندوهگين نباش و به خاطر مكاري هايشان تنيده نشو كه خداوند با كساني است كه تقوا پيشه سازند و كساني كه نيكوكارند. »فكر مي كنيد سيدالشهدا عليه السلام چگونه داغ پرپر شدن طفل شيرخوار را تحمل كرد؟ وقتي تير، حنجره ي طفل شيرخوار را كه در آغوش حضرت بود دريد، حضرت، او را به خواهرش زينب عليهما السلام داد و دست زير گلوي طفل گرفت و خون او را به آسمان پاشيد و گفت:
اين كه مصيبت وارد شده بر من، در ديد خداوند است، آن را بر من آسان كرد. (13)
امام حسين عليه السلام دعاي پرمعنايي دارد كه هنگام سختي ها كارگشاست. دعا، الفاظ پشت سر هم چيده شده نيست؛ هر دعايي از يك منطق، پيروي مي كند و آن منطق است كه دعا را مي آفريند. اين دعاي امام حسين عليه السلام نيز منطبق بر اصل همراه بودن و ناظر بودن خداوند است. حضرت مي فرمايد:
يا عُدَّتي عندَ شدَّتي و يا غَوثي عندَ كُربتي، فاحرُسني بعَينك التي لا تنامُ و اكفني برُكنكَ الذي لا يُرامُ (14)
اي ساز و برگ من به هنگام سختي هاي من! و اي فريادرس من به هنگام گرفتاري هاي من! مرا با آن چشمت كه به خواب نمي رود، حراست كن و مرا با آن سُتونت كه مورد هدف تيرها قرار نمي گيرد، كفايت كن.
در اين دعا، اولاً حضرت، خداوند را در سختي ها كمك كار و فريادرس مي داند، نه دور و غيرپاسخگو. ثانياً خدا را ناظري مي داند كه هيچ گاه به خواب نمي رود و اين، يعني اين كه ما همواره در ديد او هستيم و اگر مشكلي پيش آيد و كمكي نياز باشد، او مطلع گشته و اقدام مي كند. از اين رو، حضرت از چنين خدايي تقاضاي حراست و حمايت دارد. خداي فريادرس و كمك كار، و خداي همواره بيدار و ناظر، در سختي ها با ما خواهد بود و از ما حمايت خواهد كرد.
امام صادق عليه السلام به دربار منصور خشمگين احضار شده بود، ولي سالم از نزد او بيرون آمد. وقتي با شگفتي، علت را پرسيدند، حضرت فرمود: «دعاي جدّم امام حسين عليه السلام را خواندم». ربيع كه راوي اين جريان است مي گويد:«به خدا سوگند، هيچ گاه در گرفتاري ها اين دعا را نخواندم، مگر اين كه مشكلم برطرف شد!».
پينوشتها:
1. الكافي، ج3، ص 224، ح3؛ كتاب من لا يحضره الفقيه، ج1، ص 177، ح528؛ التمحيص، ص63؛ مسكن الفؤاد، ص 51.
2. الترغيب و الترهيب، ج3، ص 64، ح13؛ كنز العمال، ج6، ص 376.
3. تحف العقول، ص2؛ جامع الاخبار، ص 117؛ روضه الواعظين، ج2،ص 426.
4. سوره ي توبه، آيه ي 129.
5. بحارالانوار، ج71، ص 155، ح70.
6. غررالحكم، ح3881؛ عيون الحكم و المواعظ، ص 429؛ مستدرك الوسائل، ج15، ص 233.
7. سوره ي بقره،آيه ي 153.
8. همان، ص 208.
9. سوره ي بقره،آيه ي 42.
10. الكافي، ج3، ص480.
11. سوره ي توبه، آيه ي 40.
12. سوره ي نحل، آيه ي 127 و 128.
13. بحارالانوار، ج45، ص 46؛ الملهوف، ص 115.
14. روضه الواعظين، ج1، ص 208؛ كشف الغمه، ج2، ص 168.
/م