انتظار و آثار تربيتي (فردي، اجتماعي) مكلفين در عصر غيبت

در ادبيات ديني مكتب حيات بخش اسلام، انتظار مفهومي بس ژرف و پرارج دارد. گويا انتظار، زيباترين و كامل ترين جلوه ي بندگي حق تعالي است؛ به گونه اي كه پيامبر خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) مي فرمايد:
يکشنبه، 8 تير 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
انتظار و آثار تربيتي (فردي، اجتماعي) مكلفين در عصر غيبت
انتظار و آثار تربيتي(فردي، اجتماعي) مكلفين در عصر غيبت

 

نويسنده: مرضيه شريفي




 

مفهوم انتظار

در ادبيات ديني مكتب حيات بخش اسلام، انتظار مفهومي بس ژرف و پرارج دارد. گويا انتظار، زيباترين و كامل ترين جلوه ي بندگي حق تعالي است؛ به گونه اي كه پيامبر خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) مي فرمايد:
أفضلُ أَعمالِ اُمَّتي إنتِظارُ الفَرَجِ مِنَ اللهِ عزَّوجلَّ(1).
برترين اعمال امت من، انتظار رسيدن فرج از خداي عزيز بزرگ است.
تعبير امام علي (عليه السّلام) از انتظار چنين است:
أَفضَلُ عبِادةِ المُؤمِنِ، إِنتِظارُ فَرَجِ اللهِ(2).
برترين عبادت مؤمن، چشم به راه فرج خدايي داشتن است.
از اين رو، در فرهنگ ديني ما، منتظران از جايگاه والا و ممتازي برخوردار بوده و تعابير بلندي در تجليل مقام و مرتبت ايشان وارد شده است:
امام كاظم (عليه السّلام) مي فرمايد:
طُوبي لِشيعَتنا المُتَمَسِّكينَ بحَبْلِنا في غَيبةِ قائمِنا، الثّابِتينَ علي مُوالاتِنا وَ البَراءَةِ مِن أَعدائِنا اولئِكَ مِنّا وَ نَحنُ مِنهُمْ قَد رَضُوا بنِا اَئِمةً وَ رَضينا بهِمْ شيعَةً، فَطُوبي لَهُم ثُمَّ طُوبي لَهُمْ وَ هُمْ وَ اللهِ معَنا في دَرَجاتِنا يَومَ القيِامةِ(3).
خوشا به حال شيعيان ما كه در زمان غيبت قائم مان به ريسمان ما چنگ مي زنند و بر دوستيِ ما و دشمني دشمنان ما ثابت مي مانند. ايشان از ما و ما از ايشان هستيم. آنان به امامت ما خشنود و ما به پيروي آنان خرسنديم. خوشا به حال آنها و خوشا به احوالشان، به خدا سوگند! آنان در روز قيامت، در مرتبه ي ما و با ما خواهند بود.
در مكيال المكارم آمده است:
انتظار حالتي نفساني است كه آمادگي براي آنچه انتظارش را مي كشيم از آن برمي آيد و ضد آن يأس و نااميدي است، پس هر مقدار كه انتظار شديدتر باشد، آمادگي و مهيّا شدن قوي تر خواهد بود.(4)

آثار سازنده ي انتظار

انتظار ظهور، اصلاح عمومي در وضع جهان بشر بوده و از اعماق روح سرچشمه مي گيرد. اين عقيده در آموزه هاي اسلامي جنبه ي وارداتي ندارد، بلكه از شخص پايه گذار اسلام نقل شده است. در اين زمينه، همه ي گروه هاي اسلام يك رأي بوده و احاديث نيز متواتر است.
انتظار حضرت امام مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) از مسائل مهم در فلسفه ي عالي تشيّع و از حقايق معارفِ اهل بيت (عليهم السّلام) بوده كه همواره مورد توجه منتظران حضرت بوده است.
انتظار در ماهيت خود، منتظر را متوجه پيشواي بزرگي مي كند كه خليفه خدا در زمين و داراي قدرت بي زوال و پاينده است و با قيام و اقدام او، اوضاع جهان دگرگون شده، عدل و قسط در زندگي فردي و اجتماعي انسان ها پياده مي شود و از زلال ناب معنويت او، جان تشنگان معرفت سيراب مي گردد؛ تشنگاني كه بار سنگين تكليف انساني انتظار را در فراق او بر دوش دارند.
انتظار در اعتقاد تشيّع، محتوايي اصلاح گر، تحرك آفرين و تعهدآوري دارد، كه عالي ترين نوع بندگي حق تعالي و در نتيجه، برترين عمل و نيكوترين تلاش و جنبش را به نمايش مي گذارد.
منتظر واقعي، از رفتار اصلاحي و گسترش پاكي و باز داشتن جامعه از پليدي بي خبر نبوده، دست روي دست نمي گذارد تا يك سره تسليم گناه و فساد و هر نوع بي عدالتي گردد و همه كارها را به عهده ي مصلح اسلام گذاشته، از خود سلب مسئوليت نمايد و به دست خويش وسيله ي تباهي انديشه و عقل خود را فراهم آورده، بلكه او انسان قائم است و در حال جنبش، تلاش و به فكر اصلاح خود و ديگران است.

خودسازي فردي

اين تحول بزرگ، پيش از هر چيز، نيازمند عناصر آماده و با ارزش انساني است كه بتوانند اين بار سنگين را به دوش بكشند و اين، در درجه ي نخست، مستلزم بالا بردن سطح انديشه و آگاهي و آمادگي روحي و فكري است. تنگ نظري ها و كوته بيني ها، كج فكري ها، حسادت، اختلاف هاي كودكانه و نابخردانه و به طور كلي هرگونه نفاق و پراكندگي، با موقعيت منتظران واقعي سازگار نيست.
منتظر واقعي براي چنين برنامه مهمي، هرگز نمي تواند نظاره گر باشد، بلكه بايد در صف اصلاح طلبان قرار گيرد. ايمان به نتايج و سرانجام اين تحول، اجازه ماندن در صف مخالفان را نمي دهد و بودن در صف موافقان نيز به داشتن اعمالي پاك و روحي پاك تر و برخوردار از شجاعت و آگاهيِ كافي نياز دارد و خودسازي براي چنين هدفي، مستلزم به كار بستن عميق ترين برنامه ي اخلاقي، فكري و اجتماعي است. آثار تربيتي اعتقاد به انتظار را از لحاظ خودسازي فردي، مي توان اين چنين خلاصه كرد:

1.آراستگي به عدالت و تقوا

منتظر بايد متدين راستين بوده، به زيور عدالت، تقوا و پارسايي آراسته باشند. پيرو واقعي حضرت ولي عصر(عجل الله تعالي فرجه الشريف) كسي است كه رفتار و مكتب او را الگوي عملي خود قرار داده و قيام تلاش و جان فرساي ايشان و همه ي مجاهدت ها و رشادت هاي پدران بزرگوار وي را در تربيت نفوس و پرورش دينداران واقعي در نظر بگيرد و با تمام وجود، خود را به تقوا و عدالت بيارايد و با اخلاص و ارادت منتظرش باشد.
نشانه ي بارز كساني كه در دوره ي غيبت حجت قائم (عجل الله تعالي فرجه الشريف) انتظار مي كشند، به روشني در كلام نبوي ذكر شده است. حضرت رسول (صلي الله عليه و آله و سلم) در تجليل از مقام شامخ منتظران آخرالزمان، خطاب به صحابه فرمود:
إنَّكمْ أَصحابي وَ إِخواني قَومٌ في آخِرِ الزَّمانِ آمَنُوا بي وَ لَمْ يَرَوْني...(5)؛
شما اصحاب من هستيد ولي برادران من مردمي اند كه در آخرالزمان مي آيند... .
آن گاه در توصيف اوج مجاهدت و دينداري شان مي فرمايد:
لأَحَدهُم أَشَدُّ بَقِيَّةً عَلي دينهِ مِنْ خَرْطِ القَتادِ في اللَّيلَةِ الظَّلماءِ أوْ كَالقابضِ عَلي جَمرِ الغَضا، اُولئكَ مَصابيِحُ الدُّجي(6)؛
هر يك از ايشان، بيش از كسي كه بر زجر پوست كندن درخت خار، با دست خالي، در شب تاريك يا نگه داري آتش سوزان داغ، در كف دست صبر مي كند، در دينداري خود استقامت و پايداري مي ورزند. به راستي آنان چراغ هاي هدايت در شب هاي ظلماني هستند.

2.آراستگي به بردباري و پايداري

منتظر بايد اهل استقامت، صبر و حلم باشد. بر پايه ي روايت مفصّلي كه شرايط عصر غيبت و اوضاع پيش از ظهور را مطرح كرده، مي توان اين نكته را دريافت كه در دوران غيبت، فشار زيادي بر منتظران مخلص و صديق مهدي موعود (عجل الله تعالي فرجه الشريف) وارد مي شود.
مقاومت و پايداري در چنين شرايطي، به توان بالاي روحي نياز دارد. منتظران بايد بكوشند، تا به درجات بالاي صبر نائل گردند؛ صبري كه طبق حديث شريف، «رأس الايمان»است.
اين معنا را مي توان در كلام پيامبرخدا (صلي الله عليه و آله و سلم) خطاب به اصحابش جست و جو كرد:
پس از شما كساني مي آيند كه به هريك از آنان، اجر پنجاه نفر از شما را خواهند داد. اصحاب پرسيدند: اي پيامبرخدا! ما در جنگ هاي بدر، احد و حنين با شما بوديم و آياتي از قرآن درباره ي ما نازل شده است، پس چرا به آنان پنجاه برابر ما ثواب داده مي شود؟
حضرت پاسخ دادند: آنان در شرايطي بس دشوار خواهند بود كه اگر شما در آن شرايط به سر بريد، تحمل و استقامت آنان را نخواهيد داشت.(7)
از همين رو، انسانِ عصر غيبت بايد داراي شناختِ درست و بصيرتِ درخشان باشد، تا بتواند در اعتقاد به حق و در برابر هر پيشامدي پايدار باشد.
انسانِ منتظر بايد بداند، «انتظار»چيست، او منتظر چه كسي است و ظهور، مقدمه ي چه اموري است؟ اگر اين شناختِ صحيح را به دست آورد، داراي فضيلت بزرگي خواهد بود:
هر كس امر امامت و رهبري را بشناسد، آن گاه پيش از قيام قائم از جهان برود، پاداش او مانند كسي است كه در ركاب قائم شهيد بشود.(8)
انسان، با شناخت امر رهبري و امامت، در خط الهي معرفت و تكليف قرار مي گيرد و در حوزه ي ولايت الهي داخل مي شود و چنين كسي- در هر حال- در مقام قرب و كرامت است.

3.بهره مندي از دين شناسي بنيادين

فهم و تلقّي درست از دين، شرط انتظار واقعي است. مطالعه ي تاريخ، نشان مي دهد كه اديان، بر اثر عوامل مختلف و با گذشت زمان هاي متمادي، آرام آرام از خلوص نخستين خود فاصله مي گيرند و خطوط اصلي و فرعي آنها، با حذف و اضافه، تبديل و تغيير، تأويل و تفسير و... دچار تحريف مي شوند.
هرگونه تحريفي، از يك نظر، به دو دسته لفظي و معنوي تقسيم مي شود. درباره ي وقوع تحريف در اسلام بايد گفت: هر چند در كتاب آسماني(‌قرآن كريم) تحريف لفظي راه نيافته است، اما در طي چهارده قرن گذشته، عواملي چون تفسير به رأي يا كج فهمي قرآن، فقدان بخشي از منابع حديث، سيره و سنت، جعلِ حديث، تحريف تاريخ و شخصيت ها، نفوذ فرهنگ هاي بيگانه و پيدايش رگه هاي نفاق، مهجور شدن وحي از صحنه هاي زندگي اجتماعي و حيات سياسي، ترويج اسلام شناسي هاي مسموم و مغرضانه، مانند تك بُعدي ديدن دين... همگي به نوعي در محدود ساختن خلوص اسلام نقش داشته اند.(9)
امام خميني (رحمه الله) در اين باره فرمودند:
اگر نبود مجاهدت هاي علمي استخوان سوز و طاقت فرساي علماي عظام-يعني فقيهان و اسلام شناسان ژرف انديش و جامع نگر- معلوم نبود امروز چه چيزي را به جاي اسلام به خورد توده هاي مسلمان مي دادند. ولي با اين وصف، رسوباتي از آن همه جريان ناسالم و انحرافي- خواه ناخواه- در ذهنيت جامعه ي اسلامي ته نشين خواهد شد.
وظيفه ي فرد و جامعه ي منتظر در عصر غيبت، به ويژه در دوره ي حاضر- كه با تداوم و تورم نظريه پردازي و مطالعات نظري در حوزه ي دين پژوهي، عرصه وسيع علوم انساني و روند برداشت هاي ناصواب از دين، پيچيده تر شده- اين است كه اسلام ناب را از سرچشمه هاي اصيل آن دريافت دارند.
حضرت امام مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) نه تنها يك انقلابي و رهبر سترگ سياسي- اجتماعي است كه عدالت را در گستره ي جامعه ي بشري محقق خواهد ساخت، بلكه مصلحِ‌ بزرگ دين است.(10)او بساط همه ي دين فروشان، بدعت گذاران و متحجّران را برخواهد چيد و مردم را به سوي ابعاد ناشناخته و متروكِ دين، هدايت خواهد كرد.(11)
امام صادق (عليه السّلام) مي فرمايد:
براي صاحب الامر، غيبتي طولاني است. در اين دوران هر كس بايد تقوا پيشه سازد و چنگ در دين خود زند.(12)

4.لزوم اصلاح طلبي و ظلم ستيزي

منتظر بايد در اصلاح جامعه و استقرار عدالت و رفع ظلم و ستم بكوشد؛ به عبارت ديگر، خود نيز بايد صالح و مُصلح باشد.
در شريعت مقدس اسلام،‌ درباره ي لزوم مبارزه با هرگونه فساد اخلاقي، سياسي و اجتماعي تأكيد فراوان شده و به صورت«امر به معروف و نهي از منكر» بيان گرديده است. امر به معروف و نهي از منكر از ديدگاه فقه اسلامي، وظيفه ي شرعي و همگاني بوده و نتيجه ي مستقيم اجرايِ اين فريضه، اصلاح فرد و اجتماع است.
در اسلام براي درك اهميت اين اصل، آيات و روايات فراواني آمده كه به چند مورد اشاره مي شود:
«کُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ...»(13)؛
شما بهترين امتي بوديد كه به سود انسان ها آفريده شده اند- چه اين كه- امر به معروف و نهي از منكر مي كنيد و به خدا ايمان داريد... .
پيامبرخدا (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود:
يا ايُّها الناس! أنَّ اللهَ يَقَولُ لَكُم: مُرُّوا بالمَعروفِ وَ انهَوا عَنِ المُنكرِ قَبلَ أَنْ تَدعوا فَلا اُجيبَ لَكُم وَ تَسْألوني فَلا اُعطيكُم وَ تَستَنْصِروني فَلا أَنصُركُم(14)؛
اي مردم! خداوند مي فرمايد: امر به معروف و نهي از منكر كنيد، پيش از آن كه مرا بخوانيد و به شما پاسخ ندهم و از من درخواست كنيد، شما را محروم سازم و از من ياري طلبيد شما را ياري نكنم.
امام باقر (عليه السّلام) فرمود:
إنَّ الأَمرَ بالمَعروفِ وَ النَّهيَ عَنِ المُنكَرِ سَبيلُ الأنبياءُ وَ مِنهاجُ الصُّلَحاءِ فَريضَةُ عَظيمهٌ بِها تُقامُ الفَرائضُ وَ تأمَنُ المذاهِبُ وَ تَحِلُّ المَكاسِبُ وَ تُرَدُّ المظالمُ و تُعَمَّرُ‌ الأرضُ وَ يُنتَصفُ مِنَ الأعداء و يَستَقيمُ الأمرُ(15)؛
بي ترديد امر به معروف و نهي از منكر، راه پيامبران و روش صالحان است. امر به معروف و نهي از منكر، وظيفه اي سترگ و خطير است كه ساير واجبات ديني با آن ميسر مي شود، راه ها امنيت مي يابد، درآمدها حلال و مشروع شده، مظالم دفع، زمين آباد مي گردد، از دشمنان انتقام گرفته مي شود و امور سامان مي يابد.

مسئوليت هاي اجتماعي

در عصر غيبت، منتظران راستين، علاوه بر خويشتن، در برابر يك ديگر نيز مسئوليت دارند، زيرا برنامه ي عظيم و سنگيني كه در انتظار آنند، بايد با تمام عناصر تحول در آن شركت جويند و كار را به صورت دسته جمعي و همگاني به انجام رسانند. بايد كوشش ها و تلاش ها با درك عمق و وسعت برنامه ي انقلاب جهاني حضرت امام مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) به گونه اي هماهنگ انجام گيرد.
آثار تربيتي اعتقاد به انتظار از لحاظ خودسازي هاي اجتماعي، در چهار محور مطرح مي شود:

1.اهميت وجود رهبر

محاسبات عقلي و اجتماعي، ثابت مي كند كه اعتقاد به وجود چنين امامي، اثر عميقي در اجتماع شيعه داشته است. شيعه، هر چند امام غايب را در ميان خود نمي بيند، خود را تنها نمي داند و همواره بازگشت آن سفر كرده را به انتظار نشسته است. اين انتظارِ سازنده و اثربخش، هر روز احتمال ظهورش را در دل ها بيشتر زنده مي كند.
اثر رواني چنين انديشه اي،‌ در زنده نگه داشتن اميد در دل ها و وادار ساختن افراد به خودسازي و آمادگي براي آن انقلاب بزرگ كاملاً قابل درك است، اما اگر رهبري اصلاً وجود خارجي نداشته باشد و علاقه مندان مكتبش، در انتظار تولد و پرورش او در آينده باشند وضع به گونه اي ديگر خواهد بود.
بر پايه ي برخي روايت ها، امام (عليه السّلام)- در دوران غيبت- همواره مراقب حال پيروان خويش است و با الهام الهي، از چگونگي رفتار و كردار و گفتار آنها آگاه مي گردد.
اين فكر سبب مي شود كه همه معتقدان، در حال مراقبت دايمي فرو روند و به هنگام ورود در هر كاري، به آن توجه داشته باشند.

2.توجه به نحوه ي رفتار خود(تمرين و رياضت)

ايمان به امام غايب (عجل الله تعالي فرجه الشريف) سبب احساس وجود حاكم فعلي است، كه اطاعتش از طريق تطبيق احكام اسلامي، لازم و ضروري است، وجود چنين ايماني، مسئوليت انسان را سنگين تر و وظيفه اش را بيشتر مي كند.
منتظران با اخلاص، در مرحله ي تربيت نفس و خودسازي، به امر ديگري نيز بايد توجه كنند؛ تمرينِ زندگي ساده و دور از رفاه و تن آسايي، كه بتوانند با زندگي پيشواي قائم (عجل الله تعالي فرجه الشريف) هماهنگ گردند و تاب پيروي از فرزند امام علي (عليه السّلام) را بيابند.
درباره ي موضوع ياد شده، در احاديث ما تعاليمي رسيده كه اهميت بسياري دارد:
انسانِ منتظر، بايد روح پارسايي، پايداري،‌ زهد و بي نيازي، قدرت و مردانگي، شهامت و بي باكي داشته باشد و پيوسته اين خصلت ها را در خويشتن پرورش دهد تا فردي، ساخته و انقلابي گردد؛ نبايد شخصيت انسان منتظر را ضعف، سستي، اميال و علايق مادي، دست خوش تغيير قرار دهد.

3.حفظ دين و نگهباني ايمان

يكي از ابعاد عظيم تكليف در روزگار غيبت و انتظار، حفظ دين و نگهباني مرزهاي عقيدتي و حراست باورهاي مقدس است.
در روزگار غيبت امام (عليه السّلام) و به دليل طولاني شدن عصر انتظار، چه بسا شبهه هايي پيدا شود، يا شيطان هاي پنهان و آشكار، به سست كردن پايه هاي اعتقادي افراد- به ويژه جوانان- برخيزند. از اين رو، بايد مقاومت كرد و آن عوامل را از ميان برد. تحولات در زندگي بشر و پيدا شدن افكار و مسلك هاي جديد، ممكن است ظلمت هاي فكري بيافريند و به ايمان و روشناييِ قلب ها، زيان برساند، اما نبايد از كوشش باز ماند و از وظايف غافل شد.

4.دعوت به حماسه

برخلاف برخي پندارها، انتظار ظهور و چشم به راه«مهدي موعود (عجل الله تعالي فرجه الشريف)»بودن، موجب از دست رفتن حركت هاي اصلاحي و حماسه هاي ديني و اجتماعي نيست. انتظار، خود دعوت به«نپذيرفتن » است؛ نپذيرفتن باطل، ستم و دور شدن از بردگي و خواري. انتظار، درفش بنيادگر مقاومت در برابر هرگونه ظلم و بي عدالتي است.
مجاهدات خستگي ناپذير شيعه در طول تاريخ، همواره گواه اين بوده كه در اين مكتب، هيچ سستي و سازشي راه نداشته و شيعه با حضور در حوزه ي «انتظار»، يعني غلبه ي حق بر باطل، تقوا بر گناه و آگاهي بر كوربيني، همواره آماده ي مشاركت در نهضت هاي پاك و مقدس است و با ياد تاريخ سراسر خون و حماسه ي سربازان فداكار تشيّع، همواره مشعل مبارزات خونين را حمل مي كند.
در عصر غيبت، به شيعه- به عنوان منتظر- دستور داده اند كه سلاح خود را هميشه آماده داشته باشد و چنين نيز بوده است. شيعه، اگر در تاريخ حيات خود تحولات بزرگ و نهضت هاي خونين داشته، همه براي اجراي عدالت و داد و مبارزه با ظلم و ستم و بر مبناي اعتقاد و تعهد خويش، در قبال مكتب هميشه زنده تشيّع بوده است. انتظار، دعوت به حماسه، هدايت به حركت و قيام است.
مفاهيمي، چون«امامت»، «وصايت»، «ولايت»،‌«عترت»، «غيبت»، «ولي عصر»و«امام زمان» همچون مفاهيم«توحيد»،‌«نبوت» و «معاد» با هويت فرهنگي و تاريخي تشيّع درآميخته و شيعه، در چارچوب اين مفاهيم، جهان بيني ژرف و استواري را بنيان نهاده كه طي آن روابط و سلسله ي مراتبِ تكوينيِ تمام عناصر هرمِ هستي- از عرش تا فرش- به صورت بسيار دقيق تبيين شده است.
در تفكر شيعي، چنگ زدن به ريسمانِ محكم ولايت، توسل به امام (عليه السّلام)، همان«وسيله» به شمار مي آيد و انسان از طريق امام و حجتِ زمان است كه به خداوند متعال نزديك شده و اتصال روحاني مي يابد.
امام، انسان كامل و مظهر و تجلي اسماي اعظم الهي است. او، همان فردي است كه كردگار حكيم با آفرينش وي، بر فرشتگان مباهات كرد. «امام»؛ يعني «خليفة الله» و آخرين جانشين خدا، جز حضرت بقيه الله و حضرت امام مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) كسي نيست؛ همو كه آيينه دار طلعت رب العالمين و «وجه الله» است. چنان كه در دعاي شريف ندبه مي خوانيم:
أَينَ وَجهُ اللهِ الَّذي إِلَيهِ يَتوجَّهُ الأَولياءُ(16)؛
كجاست آن وجه و صورت خدايي كه دوستان خداوند به سوي او روي آورند.

پي نوشت ها :

1. شيخ صدوق، كمال الدين و تمام النعمه، ج2، ص 644، باب55، ح3.
2.احمد بن ابي عبدالله برقي، المحاسن، ج1، ص 291، ح440.
3.همو، كمال الدين و تمام النعمه، ج2، ص 361، ‌باب34، ح5.
4.محمدتقي موسوي اصفهاني، مكيال المكارم، ترجمه ي مهدي حائري قزويني، ج2، ص 218.
5.علامه مجلسي، بحارالانوار، ج52، ص 123، ‌باب22.
6.محمد بن حسن بن فروخ صفار، بصائرالدرجات، ص84، باب14، ح4.
7.شيخ طوسي، الغيبه، ص 456، قال رسول الله (صلي الله عليه و آله و سلم) سيَأتي قَومٌ مِن بَعدِكمُ الرَّجُلُ الواحِدُ مِنهُمْ لَهُ أَجرُ خَمسيِنَ مِنكُم قالوا يا رَسولُ اللهِ نَحنُ كُنّا مَعَكَ بِبَدرٍ وَ اُحدٍ وَ حُنَينٍ وَ نَزَّلَ فينا القُرآنُ فَقالَ إِنكُم لَو تَحمِلونَ لمَا حَمَلُوا لَم تَصبِروُا صَبرَهُم.
8.همان، ص 460: عَن ابي عبدالله (عليه السّلام): قالَ مَن عَرَفَ هذا الامرَ ثُمَّ ماتَ قَبلَ أَنْ يَقُومَ القائِمُ (عجل الله تعالي فرجه الشريف) كانَ لَهُ مِثلُ أَجرِ مَن قُتلَ مَعهُ.
9.ر.ك: مرتضي مطهري، علل انحطاط مسلمين؛ اقبال لاهوري، احياي فكر ديني در اسلام.
10.قندوزي حنفي، ينابيع المودة لذوي القربي، ص 445؛ محمد بن حسن حر عاملي، اثبات الهداة، ج3، ص 560.
11.شيخ مفيد، إرشاد، ج2، ص 383.
12.شيخ كليني، كافي، ج1، ص 335، ح1.
13.آل عمران(3)آيه ي 110.
14.محمد ري شهري، ميزان الحكمه، ج3، ص1945(به نقل از الترغيب و الترهيب، ج3، ص 233، ح29).
15.شيخ كليني، كافي، ج5، ص 56، ح1.
16.شيخ عباس قمي، مفاتيح الجنان، دعاي ندبه؛ سيدبن طاووس، اقبال الأعمال، ص 297.

منبع مقاله :
امامي کاشاني و ديگران؛ (1385)، گفتمان مهدويت( سخنراني و مقاله هاي گفتمان چهارم)، قم: مؤسسه بوستان کتاب(مرکز چاپ و نشر تبليغات اسلامي حوزه علميه ي قم)، چاپ چهارم



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط