بررسي حديث « سخنى با كوه حرا »

عبيداللّه بن محمد بن يزيد بن خنيس و احمد بن يوسف ازدى، از اسماعيل بن ابواويس، از سليمان بن بلال، از يحيى بن سعيد، از سهيل بن ابوصالح، از پدرش نقل مى كند كه ابوهريره مى گويد:
يکشنبه، 15 تير 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
بررسي حديث « سخنى با كوه حرا »
بررسي حديث « سخنى با كوه حرا»

 

نويسنده: آيت الله سيدعلي حسيني ميلاني




 

اين حديث را مسلم در صحيح خود، در بخش فضايل طلحه و زبير آورده است. وى مى نويسد:
عبيداللّه بن محمد بن يزيد بن خنيس و احمد بن يوسف ازدى، از اسماعيل بن ابواويس، از سليمان بن بلال، از يحيى بن سعيد، از سهيل بن ابوصالح، از پدرش نقل مى كند كه ابوهريره مى گويد:
روزى رسول خدا صلى اللّه عليه وآله كه در كوه حرا بود، ناگاه كوه حركت كرد. پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله فرمود: اى كوه حرا! آرام باش! روى تو جز پيامبر، يا صدّيق و يا شهيدى قرار ندارد.
روى كوه حرا پيامبر صلى اللّه عليه و آله، ابوبكر، عمر، عثمان، على، طلحه، زبير و سعد بن ابى وقاص بودند.(1)

بررسى و نقد حديث

در اين حديث، اسامى خلفا به ترتيب خلافت از زبان پيامبر خدا صلى اللّه عليه وآله ذكر نشده است؛ ولى ما از دو جهت به بيان آن پرداختيم:

نخست آن كه

مسأله ترتيب اسامى خلفا در قالب الفاظى ديگر در همين حديث، از زبان پيامبر صلى اللّه عليه وآله جعل شده است.

دوم آن كه

اين حديث ـ علاوه بر اثبات ترتيب ـ در پى آن است كه از زبان پيامبر صلى اللّه عليه وآله، صفت « صدّيق» را به ابوبكر و صفت « شهيد» را به همه افراد بعدى، نسبت دهد؛ اما بايد گفت كه اين حديث، از دو جهت جعلى و ساختگى است: نخست متن حديث و ديگرى سند آن.

1. متن حديث

با صرف نظر از ذكر عنوان شهيد براى اين افراد ـ جز امير مؤمنان على عليه السلام ـ بيان اين نكته ضرورى است كه سعد بن ابى وقّاص در قصر خود به مرگ طبيعى از دنيا رفت! به همين جهت در صحيح مسلم، در حديثِ قبل از اين حديث، به نام سعد اشاره اى نشده است كه خود نكته اى در خور تأمّل است؛ ولى برخى براى اصلاح معناى حديث گفته اند: سعد بن ابى وقّاص در اثر ابتلا به طاعون درگذشت و هر كس در اثر اين بيمارى از دنيا برود شهيد به شمار مى رود!(2)

2. سند حديث

در بررسى راويان اين حديث، با چشم پوشى از بررسى راويان ديگر فقط نگاه كوتاهى به شرح حال اسماعيل بن ابواويس داريم كه راوى شناسان درباره او اظهارات متفاوتى دارند.
نسائى درباره اسماعيل مى گويد: او در نقل حديث ضعيف است.(3)
يحيى بن معين مى گويد: اسماعيل و پدرش به سرقت حديث مى پردازند.
دولابى نيز در بحث راويانى كه از نظر نقل حديث ضعيف اند مى گويد: از نضر بن سلمه مروزى شنيدم كه مى گفت: اسماعيل بن ابواويس، بسيار دروغ گوست.
ذهبى پس از نقل اين سخن مى گويد: ابن عدى از زبان اسماعيل، به نقل سه حديث پرداخت و گفت: وى از زبان دايى خود مالك، احاديث غريبى را نقل كرده كه مورد اعتماد هيچ كس نيست.(4)
ابراهيم بن جنيد از يحيى اين گونه نقل مى كند: اسماعيل بن ابواويس، ياوه گو و دروغ پرداز است و به هيچ عنوان، معتبر نيست.(5)
ابن حزم در المحلّى مى نويسد:
ابوالفتح ازدى مى گويد: سيف بن محمد به من گفت: به راستى كه ابن ابواويس، حديث جعل مى كرد.(6)
عينى نيز درباره اسماعيل اظهار نظر كرده و مى گويد: او خود به جعل حديث، اعتراف كرده و نسائى نيز همين مطلب را از سلمة بن شعيب به نقل از خود ابن ابواويس، ذكر نموده است.(7)

پي نوشت ها :

1- صحيح مسلم: 5 / 33 و 34، كتاب فضائل الصحابه، باب من فضائل طلحه و زبير، ذيل حديث 2417.
2- ر.ك: الشفاء و شرح آن، نسيم الرياض: 3 / 192.
3- الضعفا والمتروكون: 51.
4- ميزان الاعتدال: 1 / 379 ـ 380.
5- تهذيب التهذيب: 1 / 280.
6- همان: 1 / 281.
7- عمدة القارى: 1 / 8 ، الفائدة السابعة.

منبع مقاله :
آيت الله حسيني ميلاني، سيد علي؛ (1390)، احاديث ساختگي، قم: انتشارات حقايق، چاپ سوم



 

 



مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.