نويسنده: مارتين گريفيتس
مترجم: عليرضا طيب
مترجم: عليرضا طيب
كنترل تسليحات را از ديرباز به منزله ي مجموعه تمهيدات هميارانه اي تعريف كرده اند كه دولت ها براي بهبود امنيت مشترك شان در ميان خود مقرر مي دارند. اين تمهيدات نوعاً به صورت تنظيم شاخصي براي توان يا ظرفيت نظامي است. دولت ها از برقراري چنين تمهيداتي دستيابي به اهداف مشخصي چون كاهش احتمال جنگ، كاستن از هزينه هاي اقتصادي و سياسي حفظ آمادگي جنگي، و پايين آمدن سطح خشونت ها در صورت وقوع جنگ را مدنظر دارند.
در اين معنا كنترل تسليحات صرفاً روي ديگرخط مشي دفاعي است: هدف آن ايجاد و تقويت امنيت براي شركت كنندگان در تسليحات كنترل تسليحات است. اين تلقي از كنترل تسليحات براي شناخت دامنه، اعتبار و نقش آن اهميت اساسي دارد. منتقدان از اين خرده مي گيرند كه كنترل تسليحات نتيجه چنداني به بار نمي آورد، زماني كه بيش ترين نياز به آن وجود دارد قابل حصول نيست و موجب تقويت مناسبات خصومت آميز مي شود. بسياري از اين استدلال ها به خوبي مطرح شده است و بجا نيز هست ولي گاه نيز چنان وانمود مي شود كه گويا كنترل تسليحات مي توان چيزي جز آن چه هست باشد. محدوديت هاي كنترل تسليحات خاص اين ترتيبات نيست و علاقه مندان به اين ترتيبات معمولاً به ويژه در چارچوب روابط خصمانه هدف شان حصول دستاوردهاي كوچك و دفاع از آن هاست. اما اين دستاوردهاي كوچك مي تواند ارزشمند باشد.
منتقدان كنترل تسليحات را مي توان در هر دو سوي طيف سياسي يافت. براي نمونه، كالين گري راهبردپرداز محافظه كار در كتاب خودش خانه ي پوشالي (1992) استدلالي را مطرح مي سازد كه جاناتان شل (Schell 2000) مفسر تندروتر هم مي تواند بر گروه آن صحه گذارد-اين كه كنترل تسليحات دست اندركاران خود را اغوا مي كند تا كار چنداني انجام ندهند. از ديد گري كنترل تسليحات در جريان جنگ سرد مانع كسب پيروزي راهبردي شد و تلاش آشكار امريكاييان و شوروي هاي طرفدار كنترل تسليحات براي كاستن از بار اقتصادي رقابت تسليحاتي موجب شد تا نظام شوروي بيش تر دوام بياورد. از ديد شل نيز كنترل تسليحات در همين دوره مانع از آن شد كه سياست گذاران غربي حتي پس از پايان جنگ سرد درصدد اجراي طرح هاي كلان تري براي خلع سلاح برآيند. هم گري و هم شل از جهات مختلف، كاستي واحدي را در ترتيبات كنترل تسليحات مورد حمله قرار مي دهند: اين كه گوهر كنترل تسليحات چيزي جز نوعي فعاليت چانه زني محافظه كارانه نيست كه دست و بال شركت كنندگان را مي بندد و رويكردهاي ريشه نگرتر براي حل معماي امنيت را كم ارزش جلوه مي دهد.
به رغم انتقادات وارده، كنترل تسليحات همچنان فعاليتي مهم و معتبر است. كنترل تسليحات اگر به درستي طراحي شود موجب تقويت ثبات راهبردي، افزايش پيش بيني پذيري، و به حداقل رساندن مسابقات تسليحاتي خواهد شد (ــ مسابقه ي تسليحاتي). اين رويكرد دريچه ي كوچكي براي همكاري در اختيار دشمنان مي گذارد و به احتمال قوي زماني در پيش گرفته مي شود كه دشمنان خودشان را «اسير ناامني» ببينند. ولي يك عامل، ثمربخش بودن كنترل تسليحات را محدود مي سازد: دشمنان بايد مايل باشند براي كاهش تنش هاي موجود در مناسبات خصمانه شان و مديريت بهتر اين مناسبات با يكديگر همكاري كنند. اگر چنين تمايلي وجود نداشته باشد از به اجرا گذاشتن سازو كارهاي كنترل تسليحات نتيجه ي چنداني حاصل نخواهد شد. براي نمونه، برقراري «خط تلفن بحران» بين رقباي راهبردي در صورتي كه طرفين خود را متعهد به استفاده از اين سازوكار در جهت ثبات بخشيدن به شرايط ندانند بي معنا خواهد بود.
آيا چيزي تحت عنوان كنترل يك جانبه ي تسليحات وجود دارد؟ بله. برخي كشورها به شكل داوطلبانه و يك جانبه وعده هاي معيني را به گردن گرفته يا رفتارنامه هاي خاصي را به اجرا گذاشته اند كه به تزريق عناصر ثبات در مناسبات خصمانه كمك كرده است و ارزش چنين ابتكاراتي را نبايد دست كم گرفت. براي نمونه،در 1992 جورج بوش پدر، رئيس جمهور ايالات متحده، اعلام كرد كه كشتي هاي نيروي دريايي ايالات متحده، در شرايط عادي در دوران صلح، جنگ افزارهاي هسته اي تاكتيكي حمل نخواهند كرد. اين گونه تمهيدات اغلب در زماني از موضوعيت خاصي برخوردارند كه بين دولت ها كشمكشي نامتقارن مانند آن چه ميان هند و پاكستان وجود دارد جريان داشته باشد. در شرايطي كه اين دو كشور تنها منابع محدودي براي تخصيص دادن به امر فرماندهي و كنترل و تشخيص حملات موشك هاي بالستيك در اختيار دارند حتي مشي يك جانبه ي يكي از طرفين براي اعلام قبلي آزمايش هاي موشكي خودش مي تواند براي ثبات راهبردي شبه قاره ي هند ثمرات كوچك ولي ارزشمندي در برداشته باشد. ولي تمهيدات يك جانبه ي كنترل تسليحات نه واجد الزام معاهداتي است و نه مي توان آن را بر اساس مقررات پذيرفته شده راستي آزمايي كرد. طرفي كه اين تمهيدات را در پيش گرفته است هر زمان اراده كند مي تواند بي اثرشان سازد.
آيا كنترل تسليحات مستلزم وجود رقبايي است كه از قدرت متقارني برخوردار باشند؟ احتمالاً نه، البته در جريان جنگ سرد برخي از مهم ترين موافقت نامه هاي كنترل تسليحات، برابري عددي زرادخانه هاي راهبردي ايالات متحده و اتحاد شوروي را مقرر مي ساخت. از اين گذشته، كنترل تسليحات حتي ايجاب نمي كند كه دولت ها آغازگر مذاكرات باشند: براي نمونه، مقاوله نامه اوتاوا در مورد مين هاي زميني گواه آن است كه نطفه ي توافقات مي تواند در نتيجه ي فشار بازيگران غيردولتي بسته شود. ولي در مرحله ي تعيين كننده اي، اجراي توافقات كنترل تسليحات مستلزم وجود دولت هاي قدرتمندي است كه بتوانند بر قلمرو، سياست هاي دفاعي و برنامه هاي تداركاتي خود اعمال مديريت كنند.
مفسران اخير توجه ما را به تغييرات بنياديني جلب مي كنند كه در عرصه ي كنترل تسليحات پديد آمده است. با سربرآوردن مجموعه اي از بازيگران فراملي در زمينه ي دستور كار امنيتي جهان، جايگاه كنترل تسليحات اكنون بيش از دهه هاي پيش مورد ترديد قرار گرفته است. همچنين از بين رفتن برخي رژيم هاي كنترل تسليحات-مانند پيمان موشك هاي ضد بالستيك-در برخي از سرسپرده ترين هواداران كنترل تسليحات اين اعتقاد را ايجاد كرده است كه اين فعاليت، بيش تر بازتاب محيط امنيتي بين المللي و كم تر از آن چه خودشان خوش داشته اند عامل تعريف كننده ي اين محيط بوده است.
اما مشكل اصلي كنترل تسليحات از دو تحول پديد آمده در محيط امنيتي بين المللي مايه مي گيرد كه بي ارتباط با هم نيز نيستند. نخست، در دوران پس از جنگ سرد، كنترل تسليحات به واسطه ي فقدان توازن متقارن قدرت، ساختار و كانون تمركز خود را از دست داده است. دوم، سامان دادن به ستيزهاي به جا مانده در محيط-كه نوعاً از جنس جنگ داخلي درون كشورها هستند-به كمك تمهيدات كنترل تسليحات به مراتب دشوارتر از ستيزهاي سنتي ميان دولت هاست. به دشواري مي توان نوعي از توافقات كنترل تسليحات را تصور كرد كه القاعده يک پاي آن باشد يا حتي مذاکراتي را تصور کرد که در آن نمايندگان القاعده هم پشت ميز مذاكره جايي داشته باشند.
پيدايش اين دو عامل در سطح جهاني موجب شده برخي به اين گمان افتند كه دوره ي كنترل تسليحات تا حد زيادي به سرآمده است. ولي اين نتيجه گيري بيش از حد عجولانه است. در واقع، تمهيدات تقويت كننده ي كنترل زرادخانه هاي موجود جنگ افزارهاي نابودي جمعي اكنون بيش از هر زمان ديگري ضرورت دارد، هر چند شايد دليل اين اقدام تغيير كرده باشد. امروزه بسياري از توافقات ناظر بر كنترل تسليحات را مي توان واجد تأثيرات سودمند «درجه دو»يي دانست: آن ها موجودي برخي از انواع جنگ افزارها را به حداقل مي رسانند و معمولاً تنظيم و كنترل چنين تسليحاتي را بهبود مي بخشند. از آن جا كه تروريست ها خودشان جنگ افزارهاي خويش را توليد نمي كنند نتيجه ي فوق به هيچ وجه دستاورد پيش پا افتاده اي نيست.
در سالهاي آينده هواداران كنترل تسليحات بايد نشان دهند كه براي مقابله ي سازنده با تهديدات محيط متحول امنيتي تهديدات تازه اي مي توان انديشيد. سازوكارهايي كه براي محدودساختن دو ابرقدرت در جهاني دو قطبي ثمربخش از كار درآمد بعيد است براي جهاني كه وجه مشخصه اش جنگ با تروريسم، گسترش مستمر جنگ افزارهاي نابودي جمعي، و رقابت هاي كشدار منطقه اي است نتيجه بخش باشد. به كار بستن كنترل تسليحات در دنيايي كه دارد جهاني مي شود و در مورد طيفي از رقابت هاي راهبردي نامتقارن كاري دشوار ولي ضروري خواهد بود.
ـــ آژانس بين المللي انرژي اتمي؛ گسترش جنگ افزارهاي هسته اي؛ مسابقه ي تسليحاتي
-1992 Gray,C.House of Cards:why Arms Control Must Fail,Ithaca,NY:Cornell University Press.
-2002 Larsen,J.A.(ed),Arms Control:Cooperative Security in a Changing Environment,Boulder CO:Lynne Rienner.
-2005 Levi,M.and O'Hanlon,M.The Future of Arms Control,Washington,DC:Brookings Institution Press.
-2000 Schell,J.The Folly of Arms Control,Foreing Affairs,79,5:22-46.
-1985 Schelling,T.C.and Halperin,M.H.Strategy and Arms Control,Washington,DC:Pergamon-Brassey's (originally published 1961)
رادليون
منبع مقاله:
گريفيتس، مارتين؛ (1388)، دانشنامه روابط بين الملل و سياست جهان، ترجمه ي عليرضا طيب، تهران: نشر ني، چاپ دوم1390.
در اين معنا كنترل تسليحات صرفاً روي ديگرخط مشي دفاعي است: هدف آن ايجاد و تقويت امنيت براي شركت كنندگان در تسليحات كنترل تسليحات است. اين تلقي از كنترل تسليحات براي شناخت دامنه، اعتبار و نقش آن اهميت اساسي دارد. منتقدان از اين خرده مي گيرند كه كنترل تسليحات نتيجه چنداني به بار نمي آورد، زماني كه بيش ترين نياز به آن وجود دارد قابل حصول نيست و موجب تقويت مناسبات خصومت آميز مي شود. بسياري از اين استدلال ها به خوبي مطرح شده است و بجا نيز هست ولي گاه نيز چنان وانمود مي شود كه گويا كنترل تسليحات مي توان چيزي جز آن چه هست باشد. محدوديت هاي كنترل تسليحات خاص اين ترتيبات نيست و علاقه مندان به اين ترتيبات معمولاً به ويژه در چارچوب روابط خصمانه هدف شان حصول دستاوردهاي كوچك و دفاع از آن هاست. اما اين دستاوردهاي كوچك مي تواند ارزشمند باشد.
منتقدان كنترل تسليحات را مي توان در هر دو سوي طيف سياسي يافت. براي نمونه، كالين گري راهبردپرداز محافظه كار در كتاب خودش خانه ي پوشالي (1992) استدلالي را مطرح مي سازد كه جاناتان شل (Schell 2000) مفسر تندروتر هم مي تواند بر گروه آن صحه گذارد-اين كه كنترل تسليحات دست اندركاران خود را اغوا مي كند تا كار چنداني انجام ندهند. از ديد گري كنترل تسليحات در جريان جنگ سرد مانع كسب پيروزي راهبردي شد و تلاش آشكار امريكاييان و شوروي هاي طرفدار كنترل تسليحات براي كاستن از بار اقتصادي رقابت تسليحاتي موجب شد تا نظام شوروي بيش تر دوام بياورد. از ديد شل نيز كنترل تسليحات در همين دوره مانع از آن شد كه سياست گذاران غربي حتي پس از پايان جنگ سرد درصدد اجراي طرح هاي كلان تري براي خلع سلاح برآيند. هم گري و هم شل از جهات مختلف، كاستي واحدي را در ترتيبات كنترل تسليحات مورد حمله قرار مي دهند: اين كه گوهر كنترل تسليحات چيزي جز نوعي فعاليت چانه زني محافظه كارانه نيست كه دست و بال شركت كنندگان را مي بندد و رويكردهاي ريشه نگرتر براي حل معماي امنيت را كم ارزش جلوه مي دهد.
به رغم انتقادات وارده، كنترل تسليحات همچنان فعاليتي مهم و معتبر است. كنترل تسليحات اگر به درستي طراحي شود موجب تقويت ثبات راهبردي، افزايش پيش بيني پذيري، و به حداقل رساندن مسابقات تسليحاتي خواهد شد (ــ مسابقه ي تسليحاتي). اين رويكرد دريچه ي كوچكي براي همكاري در اختيار دشمنان مي گذارد و به احتمال قوي زماني در پيش گرفته مي شود كه دشمنان خودشان را «اسير ناامني» ببينند. ولي يك عامل، ثمربخش بودن كنترل تسليحات را محدود مي سازد: دشمنان بايد مايل باشند براي كاهش تنش هاي موجود در مناسبات خصمانه شان و مديريت بهتر اين مناسبات با يكديگر همكاري كنند. اگر چنين تمايلي وجود نداشته باشد از به اجرا گذاشتن سازو كارهاي كنترل تسليحات نتيجه ي چنداني حاصل نخواهد شد. براي نمونه، برقراري «خط تلفن بحران» بين رقباي راهبردي در صورتي كه طرفين خود را متعهد به استفاده از اين سازوكار در جهت ثبات بخشيدن به شرايط ندانند بي معنا خواهد بود.
آيا چيزي تحت عنوان كنترل يك جانبه ي تسليحات وجود دارد؟ بله. برخي كشورها به شكل داوطلبانه و يك جانبه وعده هاي معيني را به گردن گرفته يا رفتارنامه هاي خاصي را به اجرا گذاشته اند كه به تزريق عناصر ثبات در مناسبات خصمانه كمك كرده است و ارزش چنين ابتكاراتي را نبايد دست كم گرفت. براي نمونه،در 1992 جورج بوش پدر، رئيس جمهور ايالات متحده، اعلام كرد كه كشتي هاي نيروي دريايي ايالات متحده، در شرايط عادي در دوران صلح، جنگ افزارهاي هسته اي تاكتيكي حمل نخواهند كرد. اين گونه تمهيدات اغلب در زماني از موضوعيت خاصي برخوردارند كه بين دولت ها كشمكشي نامتقارن مانند آن چه ميان هند و پاكستان وجود دارد جريان داشته باشد. در شرايطي كه اين دو كشور تنها منابع محدودي براي تخصيص دادن به امر فرماندهي و كنترل و تشخيص حملات موشك هاي بالستيك در اختيار دارند حتي مشي يك جانبه ي يكي از طرفين براي اعلام قبلي آزمايش هاي موشكي خودش مي تواند براي ثبات راهبردي شبه قاره ي هند ثمرات كوچك ولي ارزشمندي در برداشته باشد. ولي تمهيدات يك جانبه ي كنترل تسليحات نه واجد الزام معاهداتي است و نه مي توان آن را بر اساس مقررات پذيرفته شده راستي آزمايي كرد. طرفي كه اين تمهيدات را در پيش گرفته است هر زمان اراده كند مي تواند بي اثرشان سازد.
آيا كنترل تسليحات مستلزم وجود رقبايي است كه از قدرت متقارني برخوردار باشند؟ احتمالاً نه، البته در جريان جنگ سرد برخي از مهم ترين موافقت نامه هاي كنترل تسليحات، برابري عددي زرادخانه هاي راهبردي ايالات متحده و اتحاد شوروي را مقرر مي ساخت. از اين گذشته، كنترل تسليحات حتي ايجاب نمي كند كه دولت ها آغازگر مذاكرات باشند: براي نمونه، مقاوله نامه اوتاوا در مورد مين هاي زميني گواه آن است كه نطفه ي توافقات مي تواند در نتيجه ي فشار بازيگران غيردولتي بسته شود. ولي در مرحله ي تعيين كننده اي، اجراي توافقات كنترل تسليحات مستلزم وجود دولت هاي قدرتمندي است كه بتوانند بر قلمرو، سياست هاي دفاعي و برنامه هاي تداركاتي خود اعمال مديريت كنند.
مفسران اخير توجه ما را به تغييرات بنياديني جلب مي كنند كه در عرصه ي كنترل تسليحات پديد آمده است. با سربرآوردن مجموعه اي از بازيگران فراملي در زمينه ي دستور كار امنيتي جهان، جايگاه كنترل تسليحات اكنون بيش از دهه هاي پيش مورد ترديد قرار گرفته است. همچنين از بين رفتن برخي رژيم هاي كنترل تسليحات-مانند پيمان موشك هاي ضد بالستيك-در برخي از سرسپرده ترين هواداران كنترل تسليحات اين اعتقاد را ايجاد كرده است كه اين فعاليت، بيش تر بازتاب محيط امنيتي بين المللي و كم تر از آن چه خودشان خوش داشته اند عامل تعريف كننده ي اين محيط بوده است.
اما مشكل اصلي كنترل تسليحات از دو تحول پديد آمده در محيط امنيتي بين المللي مايه مي گيرد كه بي ارتباط با هم نيز نيستند. نخست، در دوران پس از جنگ سرد، كنترل تسليحات به واسطه ي فقدان توازن متقارن قدرت، ساختار و كانون تمركز خود را از دست داده است. دوم، سامان دادن به ستيزهاي به جا مانده در محيط-كه نوعاً از جنس جنگ داخلي درون كشورها هستند-به كمك تمهيدات كنترل تسليحات به مراتب دشوارتر از ستيزهاي سنتي ميان دولت هاست. به دشواري مي توان نوعي از توافقات كنترل تسليحات را تصور كرد كه القاعده يک پاي آن باشد يا حتي مذاکراتي را تصور کرد که در آن نمايندگان القاعده هم پشت ميز مذاكره جايي داشته باشند.
پيدايش اين دو عامل در سطح جهاني موجب شده برخي به اين گمان افتند كه دوره ي كنترل تسليحات تا حد زيادي به سرآمده است. ولي اين نتيجه گيري بيش از حد عجولانه است. در واقع، تمهيدات تقويت كننده ي كنترل زرادخانه هاي موجود جنگ افزارهاي نابودي جمعي اكنون بيش از هر زمان ديگري ضرورت دارد، هر چند شايد دليل اين اقدام تغيير كرده باشد. امروزه بسياري از توافقات ناظر بر كنترل تسليحات را مي توان واجد تأثيرات سودمند «درجه دو»يي دانست: آن ها موجودي برخي از انواع جنگ افزارها را به حداقل مي رسانند و معمولاً تنظيم و كنترل چنين تسليحاتي را بهبود مي بخشند. از آن جا كه تروريست ها خودشان جنگ افزارهاي خويش را توليد نمي كنند نتيجه ي فوق به هيچ وجه دستاورد پيش پا افتاده اي نيست.
در سالهاي آينده هواداران كنترل تسليحات بايد نشان دهند كه براي مقابله ي سازنده با تهديدات محيط متحول امنيتي تهديدات تازه اي مي توان انديشيد. سازوكارهايي كه براي محدودساختن دو ابرقدرت در جهاني دو قطبي ثمربخش از كار درآمد بعيد است براي جهاني كه وجه مشخصه اش جنگ با تروريسم، گسترش مستمر جنگ افزارهاي نابودي جمعي، و رقابت هاي كشدار منطقه اي است نتيجه بخش باشد. به كار بستن كنترل تسليحات در دنيايي كه دارد جهاني مي شود و در مورد طيفي از رقابت هاي راهبردي نامتقارن كاري دشوار ولي ضروري خواهد بود.
ـــ آژانس بين المللي انرژي اتمي؛ گسترش جنگ افزارهاي هسته اي؛ مسابقه ي تسليحاتي
خواندني هاي پيشنهادي
-2002 Gottemoeller R.Arms Control in a Ne Era The Washington Quarterly 25 2:45-58.-1992 Gray,C.House of Cards:why Arms Control Must Fail,Ithaca,NY:Cornell University Press.
-2002 Larsen,J.A.(ed),Arms Control:Cooperative Security in a Changing Environment,Boulder CO:Lynne Rienner.
-2005 Levi,M.and O'Hanlon,M.The Future of Arms Control,Washington,DC:Brookings Institution Press.
-2000 Schell,J.The Folly of Arms Control,Foreing Affairs,79,5:22-46.
-1985 Schelling,T.C.and Halperin,M.H.Strategy and Arms Control,Washington,DC:Pergamon-Brassey's (originally published 1961)
رادليون
منبع مقاله:
گريفيتس، مارتين؛ (1388)، دانشنامه روابط بين الملل و سياست جهان، ترجمه ي عليرضا طيب، تهران: نشر ني، چاپ دوم1390.
/م