مسابقه تسليحاتي Armes race

اين انديشه كه دولت ها تمايل دارند در واكنش به دشمنان مشهود و رقباي بالقوه شان دست به اجراي برنامه هايي براي تقويت تسليحات خود بزنند در نظريه ي راهبردي ريشه هاي محكمي دارد و روندهاي عيني در سياست بين الملل نيز
چهارشنبه، 18 تير 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
مسابقه تسليحاتي Armes race
 مسابقه تسليحاتي Armes race

 

نويسنده: مارتين گريفيتس
مترجم: عليرضا طيب



 
اين انديشه كه دولت ها تمايل دارند در واكنش به دشمنان مشهود و رقباي بالقوه شان دست به اجراي برنامه هايي براي تقويت تسليحات خود بزنند در نظريه ي راهبردي ريشه هاي محكمي دارد و روندهاي عيني در سياست بين الملل نيز آن را تأييد كرده است. مسابقه ي تسليحاتي اشاره به وضعيتي دارد كه در آن دو يا چند دولت براي به دست آوردن برتري راهبردي از طريق تلاش براي جبران و/ يا بي اثر كردن توانمندي هاي نسبي كه رقباي شان از لحاظ توانايي هاي نظامي دارند با هم به رقابت فعالانه مي پردازند. پويش مسابقه ي تسليحاتي ناظر بر چرخه ي كنش و واكنشي است كه روند مسابقه ي تسليحاتي را پيش مي برد: به ديگر سخن، دستيابي يك دولت به نوعي معيني از سيستم هاي تسليحاتي، رقيب راهبردي آن دولت را واخواهد داشت تا به سيستمي هم ارز يا برتر از آن دست يابد. مسابقه ي تسليحاتي جهاني ميان اتحاد شوروي و ايالات متحده مصداق منطق (يا به قول بعضي، بي منطقي) اين چرخه ي كنش و واكنش بود. ولي پديده ي تسليحاتي با پايان يافتن جنگ سرد از بين نرفت. در مناطقي مختلفي كه دربردارنده ي بذرهاي بالقوه ي جنگ هستند برخي مسابقه هاي تسليحاتي «كوچك» جريان دارد، كه البته به هيچ وجه در حد و اندازه مسابقه تسليحاتي ابرقدرت ها نيست.
در نظام بين المللي سطوح مختلفي از مسابقه ي تسليحاتي وجود دارد. در يك سطح مي توان بين مسابقه ي تسليحاتي كمّي و كيفي فرق قائل شد. مسابقه ي تسليحاتي كمّي شامل تلاش هايي مي شود كه براي دستيابي به برتري عددي از لحاظ نفرات نظامي و/يا نوع ويژه اي از سيستم هاي تسليحاتي صورت مي گيرد. طرفداران راهبرد جنگ فرسايشي در نيمه ي نخست سده ي بيستم براي اين برتري عددي اهميت ويژه اي قائل بودند و يكي از ويژگي هاي برجسته ي مسابقه ي تسليحاتي ميان انگلستان و آلمان، بيش از جنگ جهاني اول، همين بود. برعكس، مسابقه ي تسليحاتي كيفي متضمن تلاش براي دستيباي به توازن يا برتري با توجه به سيستم تسليحاتي مشخص است كه رقيب در اختيار دارد و به واسطه ي تأثيري كه بر توازن نيروهاي نظامي مي گذارد مي تواند تأثير بالقوه قاطعي از حيث تعيين نتيجه ي هر درگيري داشته باشد. براي نمونه در تنگه ي تايوان، چين به جاي تلاش براي مقابله با ناوهاي هواپيمابر ايالات متحده از طريق اجراي برنامه ي تحصيل چنين ناوهايي تصميم به تهيه ي ناوشكن هاي روسي از نوع سو رِمني گرفته است كه به موشك هاي ضد كشتي «نابودكننده ي ناوهاي هواپيمابر» مجهزند. اما در بيش تر موارد مسابقه هاي تسليحاتي در برگيرنده ي هر دو بُعد كمي و كيفي هستند.
عنصري محوري در پويش مسابقه ي تسليحاتي، وجود معماي امنيت در روابط بين الملل است. معماي امنيت وضعيتي است كه در آن دولت الف براي آن چه از نظر تصميم گيران آن كشور دلايل صرفاً پدافندي شناخته مي شود به تحصيل تسليحات مشخصي مبادرت مي كند. ولي با توجه به اين كه تمامي سيستم هاي نظامي را مي توان براي مقاصد آفندي هم به كار گرفت دولت ب اين اقدام دولت الف را عملي به قصد آفند تلقي مي كند. دولت ب با تحصيل انواع مشابهي از تسليحات براي مقابله با تهديد آفندي كه از جانب دولت الف تصور مي كند از خود واكنش نشان دهد. گرچه هر دو دولت ممكن است به راستي اقدام خود براي تحصيل تسليحات را ذاتاً تدافعي قلمداد كنند، منطق معماي امنيت حكايت از آن دارد كه اين چرخه ي كنش و واكنش گردونه ي مسابقه ي تسليحاتي را به گردش درخواهد آورد و منجر به بي ثباتي و شايد ستيز مسلحانه ميان دولت هاي الف و ب خواهد شد حال آن كه هيچ يك از آن ها خواستار چنين ستيزي نيست. با توجه به واقعيت اقتدارگريزي در روابط بين الملل، هيچ گونه مرجع اقتدار بالاتري وجود ندارد كه بتواند دست كم يكي از طرفين را به خويشتن داري در روند تحصيل سلاح وادارد. بدين ترتيب، مسابقه ي تسليحاتي اساساً نه علت معماي امنيت بلكه از عوارض آن است. اما با ايجاد روند كنترل تسليحات مي توان از طريق رسميت دادن به محدوديت هاي پذيرفته شده درباره ي تهيه انواع معيني از سيستم هاي تسليحاتي به تخفيف اثرات اين چرخه و خنثي كردن استعداد به راه افتادن مسابقه هاي تسليحاتي بيش تر كرد.
بلندپروازانه ترين و شديدترين مسابقه ي تسليحاتي در تاريخ بشر، مسابقه ي تسليحاتي ميان ايالات متحده و اتحاد شوروي در دوران جنگ سرد بود. مسابقه ي تسليحاتي آمريكا و شوروي كه از آبشخور آميزه اي از سوء برداشت، بي اعتمادي و گاه نيز تحريك عمدي سيراب مي شد براي نزديك به نيم سده بر چشم انداز راهبردي سايه افكنده بود. مسابقه ي تسليحاتي ابرقدرت ها در دو سطح مشهود بود: تحصيل نيروهاي متعارف و تحصيل نيروهاي هسته اي. برتري شوروي از حيث نيروهاي متعارف در اروپا پس از جنگ جهاني دوم از محرك هاي مهمي بود كه سبب شتاب گرفتن برنامه ي تسليحاتي هسته اي ايالات متحده پس از 1945 شد و بهانه اي براي استقرار جنگ افزارهاي هسته اي تاكتيكي آمريكا در كشورهاي اروپايي عضو ناتو (ـــ سازمان پيمان آتلانتيك شمالي) طي بخش اعظم دوران جنگ سرد به دست داد. در سطح راهبردي جهاني، هر دو ابرقدرت منابع عظيمي را صرف تقويت زرداخانه ي موشكي و كلاهك هاي هسته اي خود كردند، كه اين تلاش اساساً براي بازداشتن طرف مقابل از دست زدن به حمله ي اوليه صورت گرفت. با اين حال هر دو ابرقدرت پيوسته با اين پرسش مكرر دست به گريبان بودند كه «براي حفظ بازدارندگي حد كفايت چيست؟» افراط گريزناپذير به جاي كفايت راهبردي منجر به زياده روي هاي عظيم هر دو ابرقدرت در زمينه ي كسب توانايي نابودسازي يكديگر شد. به طور كلي اعتقاد بر اين است كه اقدام اتحاد شوروي در زمينه ي منحرف ساختن منابع اقتصادي پرارزش خودش براي تقويت برنامه هاي پرهزينه ي آماد تسليحاتي، كه اين كشور به دشواري مي توان تحمل آن ها را داشت، علت مستقيم فروپاشي نهايي اتحاد جماهير شوروي در اوايل دهه ي1990 بوده است.
از پايان جنگ سرد به اين سو، در سطح بين المللي چندين مسابقه تسليحاتي منطقه اي و فرو منطقه اي پا گرفته است. اين مسئله به ويژه، در منطقه آسيا-اقيانوس آرام آشكار است كه در آن، تعدادي از دولت ها به برنامه هاي شديداً رقابت آميز خودشان براي تحصيل سلاح شتاب بخشيده اند. چين و تايوان همچنان درگير نوعي مسابقه تسليحاتي کيفي هستند كه طي آن پكن براي توسعه ي نيروهاي ضربتي موشكي كوتاه برد و تحصيل توانايي جنگ آبي-خاكي در حد و اندازه اي كه توانايي تايوان براي دفاع از آبراه هاي دريايي خودش در طول تنگه ي تايوان را در هم كوبد اولويت قائل است. ولي جدي ترين مسابقه ي تسليحاتي در جنوب آسيا به منزله ي يگانه منطقه ي فرعي در نظام بين الملل جريان دارد كه در آن دو قدرت هسته اي آشكار همچنان اسير نوعي رابطه ي رويارويي سياسي هستند. چون هند و پاكستان خود را متعهد به نوسازي سريع كلاهك هاي هسته اي و برنامه هاي موشكي خود ساخته اند هيچ يك از آن ها به توسعه ي توانايي هاي قابل اعتماد فرماندهي و كنترل توجه كافي ندارد. اين مي تواند نتايج فاجعه باري بدين صورت داشته باشد كه براي هر طرف، اعمال كنترل مطلق بر نيروهاي هسته اي خود را در صورت تشديد بحران كشمير و رفتن آن به سمت بحران هسته اي دشوارتر سازد. ويژگي ديگر منطقه آسيا كه اغلب ناديده گرفته مي شود استعداد نهفته اي است كه براي درگرفتن مسابقه تسليحاتي بزرگي در زمينه ي جنگ افزارهاي متعارف و هسته اي بين چين و ژاپن، اين دو دشمن تاريخي، وجود دارد. اگر ايالات متحده تصميم بگيرد به حضور راهبردي خود در اين منطقه پايان بخشد احتمال بسياري وجود دارد كه اين دو كشور، كه قوي ترين قدرت هاي بومي آسيا هستند، فعالانه درصدد دستيابي به توازن در برابر توانايي هاي نظامي يكديگر برمي آيند. اين به احتمال قوي منجر به مسابقه اي تسليحاتي خواهد شد كه نه چين و نه ژاپن لزوماً خواستارش نخواهند بود ولي هر دو طرف به گريزناپذير بودن آن وقوف خواهند داشت.
برخي از ناظران گفته اند كه تصميم سال 2001 ايالات متحده براي شتاب بخشيدن به توليد و استقرار دفاع ضد موشك هاي بالستيك احتمال به راه افتادن يك مسابقه ي تسليحاتي جهاني تازه را بالا برده است. منتقدان اعتقاد دارند كه به صحنه آوردن دفاع ضد موشك هاي بالستيك توسط آمريكا كه براي دفاع از خاكي اصلي ايالات متحده در برابر اين گونه حملات طراحي شده است چين را تشويق خواهد كرد تا درصدد دستيابي به تعداد بيش تري موشك دوربرد و كلاهك هاي هسته اي براي مقابله با سيستم هاي دفاعي ايالات متحده برآيد كه بيش تر راهبردپردازان چيني آن ها را ذاتاً آفندي مي دانند. اين نيز به نوبه ي خود رقيب منطقه اي نزديك يعني چين يعني هندوستان را برخواهد انگيخت تا با همان ضرباهنگ چين به تحصيل سلاح بپردازد و خود اين نيز پاكستان را به واكنش مشابهي واخواهد داشت. اين زنجيره ي رويدادها مي تواند موجب به راه افتادن مسابقه تسليحاتي جهاني تازه اي يا عواقبي پيش بيني ناپذير و در عين حال فوق العاده بي ثبات كننده شود.
ـــ كنترل تسليحات؛ دفاع ضد موشك هاي بالستيك؛ جنگ سرد؛ معماي زنداني

خواندني هاي پيشنهادي

-1999 Bracken,P.Fire in the East:The Rise of Asian Millitary Power and the Second Nuclear Age,New York: HarperCollins.
-1990 Bundy,M.Danger and Survival:Choices About the Bomb in the First Fifty Years,New York:Vintage Books.
-1987 Buzan,/B.An Introduction to Strategic Studies:Mililary Technology and International Relations,Basingstoke:Macmillan.
-2004 Glaser,C.When are Arms Races Dangerous?Rational Versus Suboptimal Arming,International Security 28,4:44-84.
-1981 Mandelbaum,M.The Nuclear Revolution Cambridge:Camrbridge University Press.
-2001 Sloss,L.The New Arms Race,The Washington Quarterly 24,4:135-47.
اندرو اُنيل
منبع مقاله :
گريفيتس، مارتين؛ (1388)، دانشنامه روابط بين الملل و سياست جهان، ترجمه ي عليرضا طيب، تهران: نشر ني، چاپ دوم1390



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.