نسخ در آيه ي استقامت در جنگ

اي پيامبر! مؤمنان را به جنگ با دشمن ترغيب کن که اگر از شما بيست تن استقامت بورزند بر دويست تن پيروز مي گردند و اگر صد نفر باشند بر هزار نفر از دشمن پيروز خواهند بود زيرا که آناني مردماني هستند که نمي فهمند. الان خدا
شنبه، 18 مرداد 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
نسخ در آيه ي استقامت در جنگ
نسخ در آيه ي استقامت در جنگ

 

نويسنده: حضرت آيت الله حاج سيد ابوالقاسم خوئي ( ره )
مترجم: محمد صادق نجمي- هاشم هاشم زاده هريسي



 

(يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ حَرِّضِ الْمُؤْمِنِينَ عَلَى الْقِتَالِ إِنْ يَکُنْ مِنْکُمْ عِشْرُونَ صَابِرُونَ يَغْلِبُوا مِائَتَيْنِ وَ إِنْ يَکُنْ مِنْکُمْ مِائَةٌ يَغْلِبُوا أَلْفاً مِنَ الَّذِينَ کَفَرُوا بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لاَ يَفْقَهُونَ‌ الْآنَ خَفَّفَ اللَّهُ عَنْکُمْ وَ عَلِمَ أَنَّ فِيکُمْ ضَعْفاً فَإِنْ يَکُنْ مِنْکُمْ مِائَةٌ صَابِرَةٌ يَغْلِبُوا مِائَتَيْنِ وَ إِنْ يَکُنْ مِنْکُمْ أَلْفٌ يَغْلِبُوا أَلْفَيْنِ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ اللَّهُ مَعَ الصَّابِرِينَ‌ . )(1)
اي پيامبر! مؤمنان را به جنگ با دشمن ترغيب کن که اگر از شما بيست تن استقامت بورزند بر دويست تن پيروز مي گردند و اگر صد نفر باشند بر هزار نفر از دشمن پيروز خواهند بود زيرا که آناني مردماني هستند که نمي فهمند. الان خدا بر شما تخفيف داد و دانست که در شما ناتواني هست، پس اگر يکصد نفر از شما داراي استقامت باشند بر دويست نفر پيروز مي گردند و اگر هزار نفر باشند، به فرمان خدا بر دو هزار نفر پيروز خواهند شد و خداوند با صابران است.

طرفداران نسخ:

آيه اول با آيه دوم نسخ گرديده است، بدين گونه که طبق اين دو آيه در اوايل اسلام بر دشمنان واجب بود که با کفار و مشرکين بجنگند گرچه تعداد آنان ده برابر تعداد مسلمانان هم باشد، سپس خداوند به مسلمانان تخفيف داد و حد وجوب جنگ را از ده برابر به دو برابر تنزل داد و فرمود که اگر صد نفر از شما در برابر دويست نفر و هزار نفر از شما در برابر دو هزار نفر از کفار باشند، بر آنان پيروز خواهند بود.
به نظر ما:
در اين آيه هم نسخ به وقوع نپيوسته است، زيرا نسخ در اين آيه با دو شرط مي تواند واقع گردد: يکي اين که ثابت شود که اين دو آيه با هم و يک جا نازل نگرديده اند و در ميان آن ها فاصله زماني بوده است، دوم اين که آيه دوم پس از فرا رسيدن وقت عمل به آيه اول، نازل شده باشد زيرا اگر حکمي قبل از آن که مورد عمل قرار بگيرد نسخ گردد، در اين صورت تشريع حکم اول لغو خواهد بود.
ولي طرفداران نسخ نمي توانند اين دو مطلب را ثابت کنند مگر اين که به خبر واحد تمسک جويند، در صورتي که ما قبلاً توضيح داديم که به اهتفاق و اجماع تمام علما و دانشمندان، نمي توان با خبر واحد، نسخ آيه اي را ثابت نمود.
در اين جا بايد اين مطلب را نيز اضافه کنيم که سياق خود اين دو آيه بهترين گواه و دليل آن است که در ميان اين دو آيه فاصله زماني نبوده و هر دو آيه با هم و در يک زمان نازل گرديده اند. بنابراين، حکم هر دو آيه ثابت و پابرجاست و جمع آن به اين است که: حکم آيه دوم يعني جنگ صد نفر مسلمانان با دويست نفر کافر که دو برابر است. در صورت احتمال پيروزي، واجب مي باشد ولي حکم آيه اول يعني مثلاً بيست نفر مسلمان در برابر دويست نفر کفار که ده برابر است يک دستور استحبابي مي باشد نه يک حکم واجب. با اين حال چگونه مي توان گفت که يک حکم مستحبي با يک حکم واجب نسخ گرديده است.
وانگهي لازمه گفتار طرفداران نسخ در اين آيه، اين است که مجاهدين و رزمندگان اول اسلام با استقامت تر و قوي تر از رزمندگان دوران هاي بعدي بودند، در صورتي که چنين ادعايي درست نيست، زيرا مسلمانان در دوران هاي بعد به پيروزي هاي شگفت انگيزي دست يافته، نيرو و اقتدار فوق العاده اي به دست آوردند، با اين حال چگونه مي توان ادعا نمود که مسلمانان پس از کسب نيرو و قدرت، در برابر دشمن به ضعف و سستي گراييده بودند.
ظاهراً مفهوم اين دو آيه اين است که خداوند مؤمنين را به جنگ با کفار و مشرکين دعوت نموده و به آنان وعده ي فتح و پيروزي مي دهد، گرچه تعداد کفّار ده برابر مسلمانان باشد.
ولي چون خداوند از ضعف و سستي مسلمانان اطلاع دارد و مي داند که آن ها تحمل و استقامت در برابر چنين شدايد و مقابله با ده برابرشان را ندارند، اين حکم را بر آنان واجب نکرده بلکه اجازه و رخصت داده است که بجنگند و مقابله کنند و در عين حال مي توانند در اين صورت که دشمن ده برابر است، دست از مقاومت بردارند و از حمله به دشمن خودداري کنند.
خداوند به مسلمانان وعده داده است که در صورت ثبات قدم و استقامت گرچه دشمن ده برابر باشد، پيروزي و غلبه نصيب مسلمانان خواهد شد ولي در عين حال چنين تخفيفي نيز نسبت به آنان عنايت نموده و با چنين رخصت و رأفت ربويي مفتخرشان فرموده است که مقابله و مقاومت نيکوست و نه واجب و وجوب مقاومت در برابر دشمن را مشروط و مقيد به اين نموده است که تعداد دشمن بيش از دو برابر تعداد مسلمانان نباشد، در اين صورت باز مسلمانان پيروزند، زيرا کفار چون آشنايي با مبدأ و معاد نداشته، اعتماد و تکيه به خدا ندارند نمي توانند ناراحتي ها را زياد تحمل کنند و در شدايد و مشتقات، استقامت به خرج دهند، اين تنها مرد مؤمن است که ايمانش، او را به ثبات قدم در برابر خطرها واميدارد، و در راه اعزاز اسلام و اِعلاي کلمه توحيد به نهضت و قيامش وامي دارد زيرا شخص با ايمان در هر حال، خود را پيروز و برنده مي داند، خواه پيروزي نصيب او گردد و يا به ظاهر با شکست و هزيمت روبه رو شود. خداوند در اين زمينه مي فرمايد:
(وَ لاَ تَهِنُوا فِي ابْتِغَاءِ الْقَوْمِ إِنْ تَکُونُوا تَأْلَمُونَ فَإِنَّهُمْ يَأْلَمُونَ کَمَا تَأْلَمُونَ وَ تَرْجُونَ مِنَ اللَّهِ مَا لاَ يَرْجُونَ وَ کَانَ اللَّهُ عَلِيماً حَکِيماً. )(2)
در تعقيب قوم (کفار) هرگز سست نشويد زيرا اگر شما درد و رنج مي بينيد، آن ها نيز همانند شما درد و رنج مي بينند، ولي شما اميدي از خدا داريد که آن ها ندارند و خداوند دانا و حکيم است.

پي نوشت ها :

1-انفال/65، 66.
2- نساء/104.

منبع مقاله :
خوئي، حضرت آيت الله حاج سيدابوالقاسم خوئي(ره)(1385)، البيان في تفسير القرآن، ترجمه محمد صادق نجمي- هاشم هاشم زاده هريسي، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، سازمان چاپ و انتشارات، چاپ دوم



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط