شناخت معماری خراسان در سده‌های اولیه‌ی هجری

ریشه‌ی فرهنگ و تمدن امروز را می‌توان در تکامل دست و ذهن آدمی دانست. آثار هنری هر دوره ایی از تاریخ پیامی از خصوصیات و شرایط فرهنگی و تمدنی آن دوره می‌باشد. یکی از عناصر هنری که نماینده‌ی فرهنگ و تمدن دوره‌ی...
شنبه، 1 شهريور 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
شناخت معماری خراسان در سده‌های اولیه‌ی هجری
شناخت معماری خراسان در سده‌های اولیه‌ی هجری

 

نويسنده:مرضیه شریفی*
منبع: راسخون




 

چکیده:

ریشه‌ی فرهنگ و تمدن امروز را می‌توان در تکامل دست و ذهن آدمی دانست. آثار هنری هر دوره ایی از تاریخ پیامی از خصوصیات و شرایط فرهنگی و تمدنی آن دوره می‌باشد. یکی از عناصر هنری که نماینده‌ی فرهنگ و تمدن دوره‌ی خاصی می‌باشد، معماری است. معماری موجود زنده ایی است که در زمان جریان و سریان دارد و محصول شرایط فرهنگی، اجتماعی، فکری، اقتصادی هر دوره ایی است. بنابراین می‌تواند به ما بصیرتی در رابطه با دوره‌ی مورد بررسی نشان دهد. یکی از مهم ترین مقاطع تاریخی، ظهور اسلام در شبه جزیره‌ی عربستان و به دنبال آن فتوح مسلمین در سایر سرزمین ها است. لشکرکشی مسلمین همراه با آئین جدیدی، که حاوی متعال ترین مفاهیم بود، انجام می‌گرفت. این مفاهیم متعالی هر سرزمینی که تحت نفوذ مسلمین در می‌آمد را، تحت تأثیر قرار می‌داد. یکی از عناصری که تحت تأثیر تعالیم اسلام قرار گرفت معماری بود.
مقاله‌ی حاضر به وسیله‌ی منابع کتابخانه ایی و روش توصیفی-تحلیلی به دنبال شناخت معماری خراسان از سال 31 تا 232 هجری قمری می‌باشد.
کلید واژه: خراسان، معماری ساسانی، معماری اسلامی، مساجد

مقدمه

شرق ایران در ادوار مختلف تاریخی خود، دارای اهمیت سیاسی، اقتصادی، نظامی و فرهنگی بوده است. ویژگی های خاص این منطقه، این اهمیت را در طول تاریخ برای این منطقه به همراه داشته است. بعد از حضور اسلام نیز این منطقه اهمیت خود را به عنوان یک منطقه‌ی سوق الجیشی حفظ کرد. در دوره‌ی فتوح اسلامی خراسان نیز مانند سایر ایالت های ایران تحت تسلط اعراب درآمد. با نفوذ اعراب در این منطقه و مسلمان شدن بومیان، اسلام و تعالیمش، جنبه های مختلف تمدنی آن سرزمین را تحت تأثیر قرارداد که یکی از آن جنبه ها معماری بود. در واقع با ورود اسلام اگر چه جمعیت عظیمی از مردم در همان آغاز آئین کهن زرتشتی را کنار گذاشتند و با شوق و رغبت پذیرای آئین اسلام شدند، ولی هویت فرهنگی و تمدنی خود را حفظ نموده و روح اسلامی در آن دمیدند و به آن جان تازه ایی بخشیدند. یکی از مصادیق تمدنی ایران ساسانی معماری است که به ایران دوره‌ی اسلامی منتقل شد.

بررسی معماری دوره‌ی ساسانی

یکی از عناصر تمدن و مدنیت معماری است. معماری عنصری است زنده و پویا که در جریان زمان قرار دارد، بنابراین معماری هر مقطع تاریخی بی تأثیر از معماری مقطع تاریخی قبل از خود نیست و بر مقطع تاریخی بعد از خود نیز تأثیر می‌گذارد. معماری اسلامی- ایرانی نیز مطمئناً بی تأثیر از معماری دوره‌ی ساسانی نبوده است. بنابراین برای شناخت سبک و نوع معماری اسلامی – ایرانی شناخت مختصر معماری ساسانی لازم به نظر می‌رسد.
معماری دوره‌ی ساسانی از ویژگی های گوناگونی برخوردار است و از سبک های مختلفی ریشه گرفته است. سبک ها و تکنیک هایی که از دوره‌ی اشکانیان ریشه و آغاز گرفته بود و در معماری ساسانی نیز نفوذ کرد، ساختمان های اصلی معماری اسلامی همانند دوره‌ی هخامنشیان کاخ های شاهنشاهی بود که اصرار داشتند، عظمت و قدرت شاهنشاهی خود را نشان دهند. با مشاهده و بررسی بناهایی که از آن دوره باقی مانده می‌توان به این نتیجه رسید که سازنده های آنها به دنبال بیان افکار و عقاید آن دوره بودند.
برجسته ترین اثر باقی مانده از دوره‌ی ساسانیان طاق کسری است. این بنا که در عراق امروزی واقع شده نمونه‌ی چشمگیری از یک ایوان ساسانی است که روی نمای طاق، ردیف هایی چند طبقه ایی شامل رواق های کم عمقی تعبیه شده که ستون های چسبیده به دیوار آن ها را مشخص می‌سازد (پوپ،69:1365) همچنین برای مشخص کردن عناصر معماری ساسانی از کاخ بیشاپور که به هنگام پیروزی شاپور بر والرین امپراطور روم به فرمان او ساخته شده، یادی کرد که به نظر دکتر پوپ یک مجموعه بنای توسعه یافته ایی است از نوع ساختمان های ایوان دار که تالار بار آن اتاق بزرگی دارد و سقف آن را، گنبد ی بلند تشکیل می‌دهد (پوپ 1365:72). بنای دیگری از آن دوره باقی مانده است، کاخ بهرام پنجم در سروستان است که در این بتا در هر طرف ایوان مرکزی جبهه‌ی شرقی، ایوان کوچکتری است که راه ورود به اتاق گنبد دار مرکزی را تأمین می‌کند. در گوشه های شمال غربی عمارت اطاق های گنبد دار کوچک تری است دیوار جنوبی اطاق گنبد دار مرکزی، به یک ایوان جانبی خارجی که از ایوان اصلی جبهه‌ی شرقی کوچک تر است را می‌یابد (پوپ،1365:73). کاخ دامغان نیز دارای یک ایوان ورودی بزرگ بوده که در پشت آن اطاق چهار گوش گنبد دار دیده می‌شود. گنبد بر روی چهار جرز بزرگ که شکل نامنظمی دارند قرا گرفته، قسمت گنبد دار در داخل اطاق بزرگ تر اصلی قرار دارد (پوپ،1365:76). ظاهراً این کاخ ستون هایی دارد که در امتداد اضلاع ایوان مرتب شده که به نگه داشتن طاق ایوان کمک می‌کنند. این بناها که به عنوان محل اقامت شاهان مورد استفاده قرار می‌گرفت، نشان دهنده‌ی عظمت شاه بود. در واقع، شاهان ساسانی با فرمان دادن به ساختن انواع بناهای سلطنتی به دنبال نشان دادن قدرت خود به آیندگان بودند، پرستشگاه ها نیز از جمله بناهای ساسانی است که تعدادی از آن ها باقی مانده است. یکی از خصوصیات معماری آن دوره ساخت چهارطاقی هایی بود که از آن به عنوان آتشکده استفاده می‌شد (متدین،86:1378). مانند چهار طاق نیاسر
این آتشکده ها معمولاً اطاق بزرگ چهار گوشی بود که در وسط هر ضلع یک ورودی قوس دار قرار دارد.
با مطالعه‌ی بناهای باقی مانده از دوره‌ی ساسانی می‌توان خصوصیاتی مشترکی برای آنها در نظر گرفت مانند موارد زیر:
گنبد: به نظر گدار، قدیمی ترین گنبد ایرانی که تابه حال شناخته شده گنبد کاخ اردشیر در فیروزآباد است. این گنبد بر روی دیوارهای خیلی ضخیم بنا شده است (گدار،250:1340).
چهارطاق: فضا و عنصری معماری است که هم به صورت مستقل (به عنوان آتشکده)و هم به صورت ترکیب با برخی دیگر از فضا ها و عناصر معماری مورد استفاده قرار می‌گرفت؛ جهار طاق یا قوس تشکیل شده که روی اضلاع یک مربع به گونه ایی پیوسته با یکدیگر و با پایه هایی مشترک ساخته می‌شدند پوششی گنبدی روی آن قرار می‌گرفت (سلطان زاده،129:1378). باید گفت چهار طاقی هایی که به منظور نیایشگاه مورد استفاده قرار می‌گرفت معمولاًدارای در ورودی در جبهه‌ی شرقی بود که نیایش کنندگان از طریق دو درگاه که در جرز های شمالی و جنوبی موجود بود به تالار طواف هدایت شوند (قراخانی،13:1363).
ایوان: در دوران پارت ها ایوان به عنوان یکی از عناصر معماری مورد استفاده قرار می‌گرفت.
تالار: که معمولاً به عنوان محلی برای بار عام و میهمانی های شاهان مورد استفاده قرار می‌گرفت.
طاق های نیم دایره، طاق های هلالی، طاق های بیضی شکل سایر عناصر تشکیل دهنده‌ی معماری ساسانی می‌باشد. علاوه بر آن در دوره‌ی ساسانیان سازندگان بناها گاهی برای پوشانیدن ابنیه های خود از طاق های نیم استوانه ایی استفاده می‌کردند (زکی،51:1320).
به طور کلی باید گفت معماری ساسانی ادامه دهنده‌ی معماری دوران قبل از خود بود که راه تگاملی خود را می‌پیمود. کاخ های ساسانی و آتشکده های باقی مانده به خوبی نشان دهنده‌ی وضعیت سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و مذهبی آن دوره هستند که نماد قدرت و ثروت محسوب می‌شوند. از نظر سبکی تقریباً آن آثار، سبک یکسانی را دنبال می‌کردند در اکثر بناها گنبد و اتاق مرکزی که گنبد را بر فراز آن برافراشته اند وجود دارد، همچنین اتاق هایی در اطراف آن که در برخی بناها به عنوان تالار بار عام مورد بهره برداری قرار می‌گرفت. گنبد را معمولاً بر روی پایه های چهارگوش یا در برخی آتشکده ها شش گوش قرار می‌دادند. با حضور اسلام سبک معماری ساسانی از میان نرفت منتها با لباس و اندیشه‌ی جدیدی، به راه خود ادامه داد.

معماری ایرانی-اسلامی

اعراب از اصول شهر سازی اطلاع نداشتند، آن‌ها در چادر زندگی می‌کردند که طرح ساختمان آن نیز ساده و فاقد اصول پیچیده‌ی شهر سازی چون شهر های ایرانیان بود. آن‌ها پس از گرایش به اسلام به جهت خوی و عادات پیشینیانشان و نیز به منظور جلوگیری از اختلاط با نژاد مغلوب، به هنگام ورود به سرزمین های مفتوحه از اقامت در شهر ها خودداری می‌ورزیدند. اما به زودی مسلمانان متوجه شدند که باید در مکانی مستحکم و دائمی اقامت ورزند تا از آسایش و آرامش برخوردار گردند؛ بدینسان نخستین شهرهای اسلامی به دست مسلمانان بنیان نهاده شد (مجموعه مقالات معماری،1374: 279) و در برخی موارد به ویژه در شرق ایران شروع به حرکت و استقرار در شهرها نمودند. بنابراین شهرهای دوره‌ی اسلامی را می‌توان به دو دسته تقسیم کرد؛ دسته ایی، شهرهایی که بعداز ظهور اسلام تأسیس شدند مانند بصره و کوفه (مفتخری، زمانی،1388: 79) و یا شهرهایی که به دلایل نظامی سیاسی مورد عنایت و توجه‌ی خلفا واقع گردیده و به فرمان ایشان و به دست مسلمانان ترمیم و بازسازی شد (واعظی بلخی،1350: 35-34).
برخی از محققان در بررسی ویژگی های شهر های اسلامی و مقایسه آن‌ها با شهر های کهن پیش از اسلام یا معاصر آن به این مهم دست یافتند که خصوصیاتی مشترک میان آن‌ها وجود دارد و نتیجه گرفته اند که شهر سازی اسلامی از طرح شهر سازی ساسانی متأثر گردیده است. چنانچه در در دوره ساسانی کهندژ که مقر شاه و دیوان‌های حکومتی بود در مرکز شهر واقع شده بود (پیرنیا،1372: 3) در شهرهای اسلامی نیز کاخ، دارالخلافه یا دارالحکومه و دیگر سازمان‌های اداری چون دیوان خانه و دارالضرب در مرکز شهر قرار گرفت (مجموعه مقالات معماری،1374: 280) و یا شهرهای دوره‌ی ساسانی که بر اساس نظام طبقاتی به محلاتی تقسیم می‌شد (پیرنیا، بی تا: 48) در شهرهای دوره‌ی اسلامی نیز به نوعی از آن الگو تبعیت کردند؛ چنانچه در جریان استقرار اعراب در خراسان هر قبیله ایی در محله ایی خاص اسکان یافته بود حتی برخی از آن محله ها بر اساس نام قبایل شهرت داشتند (نرشخی،1350: 73) و مهم تر از نوع شهر سازی، معماری بناهای اسلامی در ایران است که بی تأثیر از معماری دوره‌ی ساسانی نبود. ساختار و شکل ساختمانی بناها متأثر از سبک معماری ساسانی در قرون نخستین اسلامی بوده است. (مفتاح،1386: 173) تا جایی که بسیاری از عناصر معماری ساسانی خود را در ساختمان‌های دوره اسلامی به ویژه مساجد نشان دادند. عناصری مانند گنبد که گدار قدیمی ترین آن را که تا به حال شناخته شده گنبد کاخ اردشیر می‌داند (گدار،1340: 250) در دوره اسلامی تبدیل به مقصوره شد، چهار طاق که در دوره‌ی ساسانی هم به صورت مستقل به عنوان آتشکده و هم به صورت ترکیب در بنای کاخ ها به کار می‌رفت (سلطان زاده،1378: 129) مقابر دوره اسلامی را فرایاد می‌آورد (زکی،1320: 47) و عناصری مانند ایوان و تالار که در دوره اسلامی نیز به حیات خود ادامه دادند.
بعد از حضور اسلام در ایران، تحول و تبدیل معماری ساسانی به معماری ایرانی - اسلامی به سادگی انجام گرفت، زیرا معماری مذهبی ایران پیش از اسلام با دیگر اقوام و ملت ها تفاوت داشت و از آن جایی که ایرانیان مانند مسلمانان دارای دینی توحیدی بودند، معماری سنتی و مذهبی ایرانیان به زودی توانست در هیئت جدیدی، همراه با تعالیم اسلامی، خود را نشان دهد (آیت الله زاده‌ی شیرازی،1378: 130). تفاوت اساسی که با مشاهده‌ی بناهای ساسانی می‌توان به آن پی برد آن است که، قدرت طلبی و تفاخر طلبی که در کاخ های دوره‌ی ساسانی دیده می‌شد در ساختمان‌های دوره‌ی اسلامی دیده نمی‌شد؛ بر خلاف آن، نوعی تواضع و فروتنی در شکل ساختمانی آن به چشم می‌خورد (پیرنیا،1369: 115). در واقع، از آن جایی که معماری متأثر از اندیشه های سازنده های آن می‌باشد، بنابراین باید گفت بعد از اسلام با تأثیر از اعتقادات اسلامی برخی از اندیشه هایی که در قبل از اسلام رواج داشت کنار گذاشته شد و تعالیم جدید اسلامی جایگزین آن‌ها شد و بناهای اسلامی «بيشتر جنبه‌ی مردم واري به خود گرفتند»(پیرنیا،1369: 115).
مهم ترین بنایی که معماری اسلامی خود را در آن جلوه گر نمود مساجد بود و در واقع مساجد جامع یکی از مشخصات اصلی شهر سده های اولیه‌ی اسلامی بود.

مساجد مهمترین بنای اسلامی

فتوح مسلمین در بیرون شبه جزیره عربستان یکی از مهم ترین مقاطع تاریخی محسوب می‌شود، اعراب با لشکر کشی خود به درون سایر سرزمین ها دین خود اسلام را وارد این سرزمین کردند.یکی از آن سرزمین ها منطقه‌ی شرق ایران، خراسان بود تحت تاأثیر اسلام آوری ایران و گسترش تعالیم اسلامی به طور طبیعی سبک ها و تکنیک های جدیدی در معماری ایجاد شد. استاد پیر نیا در معرفی سبک های ایرانی اسلامی اولین سبک معماری را سبک خراسانی معرفی می‌کند که در قرن اول هجری شکل می‌گیرد و تا قرن چهارم هجری ادامه می‌یابد (پیرنیا،1361: 115). آنچه در ارتباط با تاریخ فرهنگ و تمدن در این دوره دارای اهمیت است مرکزیت قرار داشتن خراسان است. بنابراین زادگاه اولین هنر اسلامی ایرانی را می‌توان خراسان معرفی کرد و از آن جایی که معماری اسلامی ایرانی برای اولین بار خود را در مساجد نمایان ساخت بررسی معماری مساجد خراسان در سده های اولیه لازم به نظر می‌رسد هم زمان فتوح مسلمین در خراسان مساجدی بنا شد که بر اساس مطالعه دارای ستون های چوبی بودند، به کار بردن ستون های چوبی در مساجد برخی اوقات سرعت انهدام آن مساجد را افزایش می‌داد (زکی،1320: 46) آندره گدار معتقد است که نوع مساجد آن دوره مرکب از یک شبستان ستون دار با حیاطی که گرداگرد آن را رواقی وجود داشته ساخته بودند ولی به گفته‌ی وی از قرن چهارم قمری به بعد تمام آن مساجد را خراب کردند و به جای آن مسجدهای یک ایوانی یا چهار ایوانی با یک تالار گنبد دار بنا نمودند (کونل،1378: 4).
در فتوح اولیه‌ی مسلمانان بر اساس منابع تاریخی مساجد فراوانی توسط سرداران اسلامی در خراسان ساخته شده بود. ولی از آن جایی که خراسان در منطقه مرزی میان عالم اسلام و عالم کفر وجود داشت و این مسئله در طول تاریخ بعد از اسلام نیز وجود داشت و معمولاً اولین مقصد ترک تازی هایی که به ایران می‌شد به آن منطقه اختصاص داشت. (جوینی،1334، ج 1: 76-67) بنابراین می‌توان در نظر گرفت که با هجوم اقوام بیگانه به آن منطقه بسیاری از بناهای اوایل سده های اسلامی باقی منانده اند و دستخوش خرابی و ویرانی شده، در نتیجه جز گفته‌ی مورخان و جغرافی نویسان و استفاده کردن از قراین راهی برای شناخت آن بناها وجود ندارد.
مساجد همواره نقش مهمی در زندگی مسلمانان داشتند،اقامه نماز جمعه، مراسم مذهبی، ایراد خطبه ها و تدریس در مساجد انجام می‌گرفت؛ زیرا مساجد بهترین مکان برای ابلاغ فرامین حکومت به مردم بود. در صدر اسلام مساجد علاوه بر این که محل انجام فرامین و اقامه‌ی نماز بود نهادی سیاسی،اجتماعی، اداری به شمار می‌رفت و درواقع مسجد تالار اجتماعات مسلمین، خانه‌ی مستمندان، اقامتگاه مسافران و کاروانیان و پناهگاه مظلومان محسوب می‌شد (کیانی،1377: 9-8).
معماری مساجد در سده های اول قرون هجری به شکلی ساده و بی پیرایه بود.اولین بناهایی که به عنوان اولین مسجد ساخته می‌شد، بسیار حقیر بودند و از دیواری گلی و چند تنه درخت خرما تشکیل می‌شدند. (کونل،1387: 12) اولین مسجد در اسلام، خانه‌ی پیامبر در مدینه بود این بنا که ظاهراً چندان هم با شکوه نبود از یک حیاط با دیوارهای خشتی حدود 50 متر در هر سمت، تشکیل شده بود. اتاق های مخصوص همسران پیامبر در شرق بخش جنوب دیوار شرقی قرار داشت. صفه های کوتاهی از بدنه‌ی نخل در جوانب جنوبی و شمالی آن بر پا شد،سقف های آن نیز از برگ های نخل پوشیده شده بود (اتینگهاوزن و گرابار،1378). هیلن برند خانه‌ی پیامبر را در واقع مربع بازی معرفی می‌کند که اضلاع آن 56 متر بوده است (برند،1380: 39). طرح اولین مسجد نمونه ایی برای ساخت سایر مساجد در سراسر جهان اسلام شد.
ویژگی های عمده‌ی نخستین مسجد را می‌توان این گونه معرفی کرد: فضایی محصور، وسیع و خالی که دیوارهایی ساده آن را در برگرفته بود، در داخل دیوارها مکانی با ردیف های ستون دار که از تنه های درختان خرما و سقفی از برگ که ظاهراً با گل، اندود شده بود و به سمت قبله قرار داشت. این نوع سبک معماری که به سبک عربی مشهور بود را آندره گدار این گونه معرفی می‌کند: «يک حياط مربع يا مستطيل شکل در داخل يک تالار ستون دار در سمت قبله،يک يا چند رديف رواق در سه سمت ديگر»(گدار،1363: 858). این نوع معماری مسجد در سده های اولیه‌ی اسلامی تقریباً در سراسر قلمرو اسلامی رواج پیدا کرد که برخی از آن به عنوان سبک خراسانی یاد می‌کنند (پیرنیا،1361: 115).
در واقع مساجد از مهم ترین واحدهای معماری شهر اسلامی به شمار می‌رود. در ابتدای شکل گیری حکومت اسلامی هر شهر یک مسجد جامع داشت که خطبه‌ی نماز جمعه و فرامین حکومتی از منبر آن اعلام می‌گردید. هم زمان با توسعه‌ی قلمرو اسلامی و افزایش جمعیت مسلمانان، بر تعداد مساجد افزوده شد اما مسجد جامع همچنان کارکرد ویژه‌ی خود را حفظ نمود اهمیت آن در شهر اسلامی تا آن حد بود که شهر به مکانی اطلاق می‌شد که دارای جامع باشد (حبیبی،1367: 43) بنابراین یکی از اولین اقداماتی که مسلمین وقتی که شهری را فتح می‌کردند، انجام می‌دادند؛ این بود که در ابتدا مساجد جامع بنا کنند.

معرفی مساجد خراسان در سده‌های اولیه اسلامی

همان طوری که آمد با آغاز فتوح مسلمین در خراسان ساخت مسجد نیز آغاز شد، مسلمانان هر شهری که فتح می‌کردند، در راستای تعالیم اسلامی و سیره‌ی پیامبر، مسجدی بر اساس مدل مسجد پیامبر در شهرها تأسیس می‌کردند. البته به مرور زمان تغییراتی در ساختمان مساجد ایجاد شد (محرمی،1379: 28-26).
این مساجد اکثراً به دستور سردارانی که برای فتوح به خراسان فرستاده می‌شدند بنا می‌شدند (بلاذری،1364: 129 و حاکم نیشابوری، بی تا: 141). البته برخی از آن مساجد در جایگاه آتشکده های ساسانی ساخته می‌شد. چنانچه حاکم نیشابوری می‌نویسد: «چون عبدالله بن عامر نيشابور را فتح کرد،آتشکده‌ی قهندژ آن جا را خراب کرد و به جاي آن مسجد جامع ساخت» (حاکم نیشابوری، بی تا: 141).
بنابراین اولین مسجدی که در خراسان ظاهراً در ابتدای فتوح ساخته شد، مسجدی بود که بعد از فتح نیشابور توسط عبدالله بن عامر در محله‌ی شاهنبر ساخته شد (بلاذری،1364: 129) البته به نوشته‌ی حاکم نیشابوری مسجد جامع نیشابور را ابومسلم مروزی بنا کرده وی در وصف آن مسجد می‌نویسد: «و سي جريب مساحت مسجد بوده و هزار ستون براي نگهداري سقف مسجد تعبيه شده بودو در يک نوبت شصت هزار نفر نماز کردندي،زياد از صد خادم و فراش داشت و در موضعي از او دوازده ستون به عماره‌ی ممتاز،شش ستون از مرمر و دو ستون از بيشه‌ی طرف دجله آورده،چهار ستون از گچ و خشت پخته،سقف و ستون هاي آن به زر تذهيب کرده و قبه‌ی بالاي آن مرتب مقومان و مبصران؛و به خراسان احسن تر از آن نبود»(حاکم نیشابور، بی تا: 141) شایان ذکر است که مقدسی بخشی از منبر آن مسجد را از ساخته های ابومسلم می‌داند (مقدسی،1361، بخش دوم: 462).
از دیگر مساجدی که در زمان فتوح در خراسان احداث شده بود باید به مسجد شهر بلخ اشاره کرد که در سال 87 هجری قمری توسط قتیبة بن مسلم باهلی در زمان حکمرانی حجاج بن یوسف بر عراق، در محله ایی به نام بلوریان در نواحی بلخ ساخته شد (واعظی بلخی، 1350:30). همچنین مسجد شهر بخارا نیز جزء مساجدی بود که در زمان فتح آن شهر تأسیس شد،قتیبةبن مسلم در مرتبه چهارم لشکرکشی خود به بخارا توانست با خاتون آن شهر صلح کند و آن شهر را به انقیاد اسلام در آورد و به دنبال آن به نوشته‌ی نرشخی «مسجدها بنا کرد و آثار کفر و رسم گبري برداشت و جد عظيم کرد و مسجد جامع بناکرد و مردمان را فرمود تا نماز آدينه آورند»(نرشخی،1350: 66). مسجد جامع شهر بلخ را نیز اسدبن عبدالله قسری که از طرف هشام بن عبدالملک والی خراسان شده بود در سال 118 هجری قمری ساخت (واعظی بلخی، 1350: 35-34). همچنین باید از مسجد جامع مرو نام برد که مقدسی آن را از ساخته های ابومسلم می‌داند (مقدسی،1361، بخش دوم: 454) گردیزی نیز آن مسجد را از ساخته های ابومسلم می‌داند. (گردیزی، 1363: 81)
پهمچنین در کتاب فضایل بلخ می‌خوانیم: «جعفر بن محمد بن الاشعث برخراسان (171هجري قمري) والي شد و به قندز ساکن شد و مسجد آدينه‌ی آن موضع بنا کرد» (واعظی بلخی،1350: 36). احتمالاً شهر قندز در حوالی شهر مرو بوده چون در این زمان است که کرسی خراسان از مرو به شهر بلخ منتقل می‌شود (واعظی بلخی،1350: 36).
مسجد جامع شهر بخارا نیز در زمان فتح آن شهر توسط قتیبه بنا گردید. نرشخی بیان می‌کند: «قتيبة بن مسلم مسجد جامع بنا کرد اندر حصار بخارا به سال نود و چهار و آن موضع بت خانه بود مر اهل بخارا را فرمود تا هر آدينه در آن جمع شدندي.چنان که هر آدينه منادي فرمودي هر که نماز آدينه حاضر شود دو درم بدهد» (نرشخی،1350: 66). مسجد شهر سمرقند را نیز وی در زمان فتح آن شهر و صلح با غوزک بنا کرد (بلاذری،1364: 176).
از میان مساجد خراسان ابن حوقل جغرافی نویس مسلمان مسجد شهر هرات را بهترین مسجد در زمان خود معرفی می‌کند و می‌نویسد: «هيچ جايي در خراسان و ماوراءالنهر مسجدي آبادان تر و انبوه تر از مسجد هري نيست،مسجد جامع در وسط شهر است و اين مسجد پر از گروه مردم است» (ابن حوقل،1347: 180). علاوه بر مساجدی که ذکر آن‌ها رفت باید از مساجد دیگری که در زمان سده های اولیه اسلامی بنا شده بود نام برد. مانندمسجد جامع سبزوار که بنا به گفته‌ی ابن فندق در زمان شورش حمزه‌ی خارجی ویران شد و بعد از آن دوباره مورد بازسازی قرار گرفت (ابن فندق، 1347: 49) و همچنین مسجد محله‌ی فز که در جوار منزل حضرت رضا (ع) در مرو واقع بود و چند روزی حضرت در آن مسجد نماز گزاردند (مولوی، 1354،ج 1: 125) یا مسجدی به نام ابی بکره که در زمان درگیری میان حارث بن سریچ و نصر بن سیار درشهر مرو، طبری از آن نام می‌برد (طبری، 1354، ج 10: 4484) نرشخی از مسجدی به نام قریشیان نام می‌برد که مقاتل بن سلیمان آن جا مقیم بوده است (نرشخی، 1350: 81-80). در زمان ولایتداری فضل بن یحیی در خراسان به سال 178 هجری قمری نیز مسجدها و رباط هایی در خراسان ساخته شده است. (طبری،1354، ج 12، 5260)

سایر بناهای خراسان در سده‌های اولیه اسلامی

بازار

در منابع تاریخی در کنار مسجد به بنایی که تأکید می‌شود بازار می‌باشد. بازار و میدان عنصر متشکل شهر اسلامی محسوب می‌شود، بازار همچون مسجد از اشکال بسیار ساده آغاز شده و با گذشت زمان تکامل یافته است. (حبیبی، 1367: 48) بازار و سوق به عنوان یکی از بزرگ ترین دستاوردهای تمدن اسلامی به مجموعه ایی اطلاق می‌گردد که محل تأمین مایحتاج مردم بوده است و نقش منحصر به فردی در رشد و بالندگی یک شهر ایفا می‌کند. بازار در ابتدا واچار تلفظ می‌گردید و به مرور زمان به بازار تغییر نام یافت. این کلمه در زبان فارسی وارد و در اغلب زبان‌های جهان نیز به کار رفته است (شفقی،1385: 35). معمولاً بازار ها در کنار مساجد جامع بنا می‌شد (رنجبر،1363: 24) به عنوان مثال به بازار شهر مرو که در کنار جامع آن واقع شده بوده است می‌توان اشاره کرد (مقدسی،1361، بخش دوم: 454) یا بازارهای شهر هرات که در اطراف جامع آن قرار داشتند (میرعابدینی،1371: 267) و همچنین بازار و مسجد ماخ در شهر بخارا را می‌توان نام بود (نرشخی،1350، حاشیه: 199) استخری از بازارهایی که در گرداگرد مسجد آدینه‌ی شهر بلخ بوده یاد می‌کند (استخری، 1368: 216).

کاخ و رباط

از دیگر ساختمان‌هایی که در دوره اسلامی در شرق ایران ساخته شد می‌توان از قصر وکاخ نام برد. ظاهراً اولین کاخی که توسط مسلمین فاتح در خراسان بنا گردیده است، سرایی بود که توسط عبدالله بن عامر در محله شاهنبر نیشابور بنا شد (حاکم نیشابوری، بی تا: 129) و بعد از آن قصر احنف بن قیس طلایه دار سپاه عبدالله بن عامر می‌باشد؛ که وی بعد از فتح مرو به دستور عبدالله بن عامر راهی طخارستان می‌شود که در مسیر خود قصری به نام احنف بنا می‌کند (بلاذری،1364: 161) میر عابدینی به نقل از استخری قصر یا کوشک احنف رادر «يک منزلي مرورود» می‌داند (میر عابدینی،1371: 187).
در زمان جعفربن محمد بن اشعث یکی از رجال آن دوره به نام عبدالعزیز مقبری نزدیک مسجد بلخ سرایی بنا می‌کند و آن را به وی می‌بخشد (واعظی بلخی، 1350: 36). همچنین ابن رسته‌ی اصفهانی در سفرنامه‌ی خود که در سال 290 هجری قمری آن را به پایان رسانیده است، در مسیر مسافرت خود از نیشابور به طوس از قصری به نام قصر الریح یاد می‌کند. (ابن رسته،1365: 201). در منابع از دارالاماره ایی یاد می‌شود که ابومسلم آن را در جنب مسجد جامع ساخته بوده که دارای قبه ایی به اندازه‌ی 55 در 55 گز مساحت داشته و اطراف قبه را ایوانی به مساحت 130 متر در 60 فرا گرفته بوده است (رنجبر،1363: 234). هیلن برند در کتاب خود پلانی از کاخ ابومسلم در مرو طراحی کرده است (برند،1380:341).
استخری از بناهایی من جمله کاخ یاد می‌کند که حسین بن طاهر آن‌ها را در مرو بنا نمود (استخری،1381 ق: 258). طبری در کتاب خود از قصر خالد بن حماد یاد می‌کند که در یک فرسخی مرو قرار داشته و مأمون قبل از رفتن به سمرقند به آن قصر وارد شده است (طبری،1354، ج 12: 5405).
همچنین باید از بناهایی به نام رباط یاد کرد،رباط ها در آن منطقه اساساً قلعه ایی بوده که سپاهیان مسلمان از آن برای یورش علیه کفار استفاده می‌کردند. یاقوت جغرافی دان، شهر فراوه را که در حدود یک هزار خانوار در خود جای می‌داد را به عنوان رباط توصیف می‌کند که عبدالله بن طاهر آن را ساخته است (برند،1380: 341) ظاهراً ساخت رباط در آن منطقه بیشتر به این دلیل بوده است که آن منطقه در مرز بین سرزمین های مسلمین و کفار (ثغور) واقع شده بوده است؛این رباط ها جنبه‌ی نظامی داشتند و مکانی برای پناه بودند، تعدادی از آن رباط ها که متعلق به سده های اولیه اسلامی است در شهر مرو شناسایی شده اند، مانند کوشک نجیم قلعه الگوی معمول آن گونه بناها عبارت بود از دیوارهای بلند چند چینه ایی که برجی را که همان بنای مسکونی باشد احاطه می‌کنندکه روی یک سکوی بلند گلی قرار داده شده است. (برند،1380: 342)
در مقدمه‌ی کتاب فضایل نیشابور آمده که: «رباط فراوه را عبدالله بن طاهر در قرن 9ميلادي بنا کرد که مرکب از قلعه‌ی متصل به هم بود و در ناحيه‌ی نسا به فاصله‌ی چهار روز از شهر نسا واقع بود» (حاکم نیشابوری، بی تا: 17). برند به نقل از مقدسی این رباط را این گونه معرفی می‌کند: «داراي سه دروازه،بازارهاي نيکو و مساجد عالي است» (برند،1380: 341) وی ادامه می‌دهد که بر اساس گفته‌ی مقدسی می‌توان گفت: «که رباط به يک قرارگاه کامل اشاره دارد تا يک بناي تنها» (برند،1380: 341).
یکی دیگر از عناصر عمرانی و مدنی ساخت پل می‌باشد که در اثنای منابع تاریخی گاهی از آن‌ها یاد شده است، مانند پلی که ابن رسته در مسیر نیشابور به طوس از آن نام می‌برد (ابن رسته،1365: 201).
شایان ذکر است،از بناهایی که در قرون اولیه اسلامی در خراسان بنا شده بود است اثری باقی نمانده است این مسئله را ابن خلدون به خوبی توانسته است توجیح کند: «بناهايي که عرب بنيان نهاده است به جز در موارد قليلي ويراني به سرعت به آن‌ها راه می‌يابد و علت آن حالت باديه نشيني و دوري آنان از صنايع است و بدين سبب بناها را از بنيان استوار نمي کنند» (ابن خلدون،1369، ج 2: 709).

نتیجه

پس از سقوط سلسله‌ی ساسانی و گرویدن مردم ایران به دین مبین اسلام با آن که در نحوه‌ی عقاید ایرانیان تغییرات نسبتاً مهمی حاصل شد ولی در برخی از سنت ها مثل معماری طریقه‌ی خاص خود را از دست نداد. معماری ایرانی قبل و بعد از اسلام شیوه ایی واحد را دنبال می‌کرد، تنها وجه متمایز معماری در ایران پس از اسلام ملبس شدن به تعالیم اسلام بود که خود را در معماری مساجد نشان داد. مسجدی که در قرون اولیه‌ی اسلامی در خراسان بنا شده بود، بسیار ساده بود و تحت تأثیر عواملی مانند جنس مصالح استفاده شده در آن بناها و موقعیت خاص جغرافیایی شرق ایران که در معرض هجوم های متعددی قرار گرفته است آثاری از آن ها باقی نمانده که تنها راه شناخت آن ها مراجعه به کتاب های جغرافیای تاریخی است.

پي‌نوشت‌ها:

* کارشناسی ارشد تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی

کتابنامه
-آیت الله زاده‌ی شیرازی، باقر (1378): مجموعه مقالات دومین کنگره تاریخ معماری و شهرسازی ایران، تهران، سازمان میراث فرهنگی کشور.
-ابن رسته (1365): اعلاق النفیسه، ترجمه و تعلیق حسین قره چانلو، تهران، امیرکبیر، چاپ اول.
-اتینگهاوزن،ریچارد و الگ گرابار (1378): هنر ومعماری اسلامی، ترجمه‌ی یعقوب آژند، تهران، سمت
-استخری، ابوالاسحاق (1368): المسالک والممالک، به اهتمام ایرج افشار، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ سوم.
-برند، روبرت هیلن (1380): معماری اسلامی، باقرآیت الله زاده‌ی شیرازی، تهران، روزنه، چاپ اول
-بلاذری، احمدد بن یحیی (1364): فتوح البلدان، ترجمه‌ی آذرتاش آذرنوش، به تصحیح استاد، علامه محمد فروزان، تهران، سروش، چاپ دوم.
-پرنیا، محمد کریم (1372): آشنایی با معماری اسلامی ایران، بی جا، دانشگاه علم و صنعت ایران.
- ــــــــــــــــــــــــــــ (بی تا): فرهنگ معماری ایرانی از باستان تاعصر قاجار، تهران، انتشارات دانشگاه تهران.
- ـــــــــــــــــــــــــــــــ (1369): شیوه‌های معماری ایران، تدوین غلامحسین معماریان، تهران، مؤسسه نشر اسلامی، چاپ اول.
پوپ، آرتورآپهام (1365): معماری ایران، مترجم کرامت الله افسر، بی جا، یساولی.
-جوینی، علاءالدین عطاملک (1334) تایرخ جهان گشا، به سعی وئ اهتمام محمد بن عبدالوهاب قزوینی، لیدن، مطبعه‌ی بریل.
-حاکم نیشابوری، ابوعبدالله (بی تا): تاریخ نیشابور، مقدمه و تصحیح محمد رضا شفیعی کدکنی، تهران، آگه، چاپ اول.
-حبیبی، عبدالحی (1367): تاریخ افغانستان بعد از اسلام، تهران، دنیای کتاب، چاپ سوم.
-رنجبر، احمد (1363): خراسان بزرگ، تهران، امیرکبیر.
-زکی، حسن (1320): صنایع ایران بعد از اسلام، ترجمه محمدعلی خلیلی، تهران، کتاب فروشی و چاپ خانه اقبال.
-طبری، محمد بن جریر (1354) تاریخ طبری، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، اساطیر.
کونل، ارنست (1387): هنر اسلامی، ترجمه هوشنگ طاهری، تهران، توس، چاپ هفتم.
-کیانی، محمد یوسف (1377): تاریخ هنر اسلامی در دوره‌ی اسلامی، تهران، سمت، چاپ دوم.
گدار، آندره (1340): هنر اسلامی، ترجمه هوشنگ طاهری، تهران، توس، توس.
متدین، حشمت الله (1378): مساجد چهارایوانی، نشریه‌ی هنرهای زیبا، شماره 6، دانشگاه تهران.
-محرمی، غلام حسین (بی تا): نقش مسجد در جامعه اسلامی از آغاز عباسیان، قم، مؤسسه فرهنگی و انتشاراتی یمین، چاپ اول.
مقدسی، محمد بن احمد (1361). احسن التقاسیم فی معرفة الاقالیم، ترجمه علی نقی منزوی، بخش اول و بخش دوم، تهران، شرکت مؤلفان و مترجمان، چاپ اول.
میر عابدینی، سید ابوالطالب (1371): بلخ در تاریخ و ادب فارسی، بی جا، صدوق، چاپ اول.
-نرشخی، ابوبکرمحمد بن جعفر (1351): تاریخ بخارا، ترجمه‌ی ابو نصر بن القباوی، تلخیص محمد بن زفر بن عمر، تصحیح و تحشیه مدرس رضوی، تهران، انتشارات علمی فرهنگی.
-واعظی بلخی، شیخ الاسلام ابوبکر بن عمربن محمد بن داوود (1350): تاریخ بخارا، ترجمه عبدالله بن محمد بن حسین حسینی بلخی، تصحیح و تحشیه عبدالحی حبیبی، تهران، انتشارات بنیاد فرهنگ ایران



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط