نويسنده: دکتر ارسيا تقوا
- آخرين خبرهارو درباره ي رئيس شنيدي!؟
- نه، چيه؟
- بايد قول بدي بين خودمون بمونه. مي دوني چرا قصد داره تعداد کارمندارو کم کنه؟! چون شوهرش اونو ول کرده و رفته سراغ يه زن ديگه! حسابي به هم ريخته!
- خب! تو اينو از کجا شنيدي!
-... اخبار به ما مي رسه!
رمز بقاي هر جامعه در حفظ روحيه و همبستگي آن است. طبيعي است براي نيل به اين هدف، افکار عمومي جامعه بايد پذيراي ديدگاهي باشد که ضمن حفظ منافع فردي به فکر تحقق نيازهاي جمعي هم باشد. در اين حالت لازم است که افراد اجتماع نه تنها با يکديگر ترک مخاصمه نمايند که با احترام و اطمينان متقابل در کنار هم زندگي کنند. به اين ترتيب و به دليل علايق و آرمان هاي مشترک ميان اعضاي آن اجتماع، تمهيداتي انديشيده مي شود که حقوق بين فردي آن ها به عادلانه ترين شکل ممکن تأمين گردد. گفت و گو و تعاملات کلامي، خمير مايه ي پيدايش جوامع مدني است. و از اساس افراد ياد مي گيرند که طي مبادلات کلامي مشکلات خود را رفع کنند و به خواست هاي خود برسند.
يادگيري فن گفت و گو راز بقا و ماندگاري هر اجتماع بشري است. و شايعه يکي از ضعف ها و شايد بهتر بگوييم انحرافات زباني است. به نظر مي رسد
مادامي که کلام در هر اجتماعي هست امکان زايش و بازپيدايش شايعه وجود دارد.
شايعه با نشانه رفتن حيثيت، موجوديت ملي، روحيه، همبستگي و تمدن يک جامعه، اسباب از هم پاشيدگي اساس آن اجتماع را پديد مي آورد. در اجتماعي که شايعه وجود دارد ديگر مسلط بودن به فن محاوره و دم زدن از گفتمان، محلي از اعراب ندارد. چون در اين شرايط هر کلامي بذر نفاق و چند دستگي را در دل خود مي پروراند.
در حادثه ي افک ( تهمت بزرگ ) مسلمانان وقتي ديدند يکي از همسران پيامبر نشسته بر شتر يکي از صحابي رسول خدا از ميدان جنگ با کفار برمي گردد، در مورد او به داستان پردازي پرداختند و پاکدامني او را مورد سؤال قرار دادند. اين شايعه چنان تأثير وحشتناکي داشت که پيروزي در جنگ - غزوه - را تحت الشعاع خود قرار داد.
گسترش شايعه چنان فراگير شده بود که مي توانست نهال تازه جان گرفته ي اسلام و باني آن را هدف قرار دهد. 14 آيه از آيات سوره ي نور که به دنبال اين واقعه نازل شد، نه تنها پاکدامني همسر رسول خدا را اثبات کرد بلکه به مسلمانان نهيب زد که: « آن گاه که از زبان همديگر فرا مي گرفتيدش و دهان به دهان چيزي را که به آن علم نداشتيد، مي گفتيد و آن را ساده مي پنداشتيد، حال آن که نزد خداوند سترگ است. »
آيات نازل شده طي واقعه ي افک ضمن آن که درس بزرگي به مسلمانان داد و آنها را از شايعه پراکني در مورد چيزي که به آن علم
ندارند برحذر داشت جامعه ي نو پاي اسلامي را نيز از خطر بزرگي رهانيد. اما هميشه طاعون شايعه اين چنين پايان خوشي به همراه ندارد. تاريخ متأسفانه لبريز از شايعه هايي است که خسارت هاي جبران ناپذيري را در پي داشته است.
به نظر مي رسيد با گسترش رسانه هاي جديد طي قرن اخير از احتمال بروز و گسترش شايعه ها کاسته شود. با ظهور تلگراف، تلفن، راديو، تلويزيون، تلکس، ماهواره، نمابر، اينترنت و تالارهاي گفت و گوي مجازي اميدي در دل پديد آمد که شانس دسترسي به اخبار صحيح، احتمال نفوذ شايعه هايي که از اساس دهان به دهان مي گردند را کم خواهد کرد. اما متأسفانه فراگير شدن هر چه بيشتر امکانات دسترسي به اطلاعات نه تنها نتوانسته جلوي اشاعه شايعه ها را بگيرد که خود اسبابي براي دامن زدن به اين پديده گشته است! به علاوه با وجود در دسترس بودن رسانه هايي که در کمترين زمان ممکن به نقل اخبار مي پردازند هنوز برخي سرعت نقل شايعه را بيشتر از بقيه رسانه ها مي دانند. حدود 600 کيلومتر در ساعت.!
از همين رو نمي توانيم به اين دل خوش باشيم که در هزاره ي جديد شايعه ها بيشتر قابل کنترل هستند. به علاوه، به نظر مي رسد رسانه هاي پيشرفته تر خود مي توانند بستري براي اشاعه ي شايعه ها در گستره ي وسيع تري به اندازه کره زمين باشند. از ديگر سو يافته هاي علمي در تقابل با شايعه نشان داده که افکار عمومي قضاوتش را درباره ي شايعه تا زمان به ثمر رسيدن تحقيقات جامع و علمي به تعويق نمي اندازد.
در دهه ي 70 ميلادي شايعه اي در اروپا گسترش يافته مبني بر اين که کارگرداني که در کارگاه ها از لنز چشمي استفاده مي کنند در معرض از دست دادن بينايي خود هستند. دليل آن را نيز حادثه اي دانستند که براي دو کارگر جوشکار اتفاق افتاده بود. آنها پس از انجام جوشکاري وقتي خواسته بودند لنز خود را بردارند متوجه شدند که همراه لنز قرنيه ي آنها نيز برداشته شده! اين شايعه به رغم آن که مشخص شده بود از اساس نادرست بوده و از نظر علمي نيز پذيرفتني نيست براي مدت ها وجود داشت. به طوري که شرکتي بزرگ در فرانسه - بي آن که نيازي ببيند در قرن بيستم نظر مراجع معتبر علمي را جويا شود- به همه ي کارفرمايان دستور داده بود نگذارند کارگران با لنز چشم سرکار حاضر شوند. اين شايعه به رغم شواهد بسياري که عليه آن وجود داشت چنان پا گرفت که صنايع فرانسه را فلج کرد. شگفت آور اين که حتي بسياري از پزشکان در آن زمان اين موضوع را تأييد کردند و اعلام داشتند که قوس برق، امواج مايکرو ويوي توليد مي کند که قشر نازک زير لنز را تبخير کرده و در نتيجه قرنيه به لنز مي چسبد!
به گفت و گوي ساده ي دو کارمندي که خطر بيکاري را کنار گوش خود احساس مي کردند، توجه کنيد! ميان جمله ي دوم ( ميدوني چرا قصد داره تعداد کارمندارو کم کنه؟ ) و جمله ي سوم
( چون شوهرش اونو ول کرده و رفته سراغ يه زن ديگه ) در سطر سوم چه ارتباط منطقي ديده مي شود؟ شايد در هر شرايطي ارتباط بين اين دو عبارت خنده دار باشد. اما به نظر مي رسد که شايعه ها آداب و قواعد خود را دارند. گوينده چيزي را مي گويد که شنونده طالب شنيدن آن است؛ و شنونده آن چيزي را مي شنود که مي خواهد بشنود.
در ضمن شايعه ها در مقايسه با اخبار منابع رسمي خودي ترند. مردم آن ها را از جنس گفتمان هاي مرسوم مي دانند، لذا براي شان باورپذيرتر مي شوند، به خصوص در شرايطي که امکان پيدايش و گسترش آن ها فراهم باشد.
يک سال قبل اگر در موتور جست و جوگر Google واژه ي انگليسي شايعه ( Rumor ) را جست وجو مي کرديم، بيش از 15 ميليون مدخل مرتبط مي يافتيم. اين رقم امروز به بيش از 27 ميليون رسيده. اين آمار در ارتباط با جست و جوي واژه ي شايعه در اين موتور جست و جوگر آمار جالب تري را طي اين يک سال نشان مي دهد. سال گذشته اين آمار حدود 35 هزار مورد و امروز 444 هزار است.
در برخي جوامع مرسوم است وقتي شايعه اي رونق خود را از دست مي دهد، از اصطلاحاتي مانند « مرگ » و « هلاکت » شايعه استفاده مي کنند. گويي شايعه موجودي زنده و صاحب انديشه است نه دست پرورده ي آدم ها! وقتي از « ساکت کردن » شايعه صحبت مي شود، گويي آدمي را که نبايد حرف بزند به سکوت واداشته ايم! انگار نه انگار اين آدم بخشي از ماست.
شايعه واقعيتي فراگير و اجتماعي است. هر قشري از آحاد اجتماع را مي تواند درگير کند. در اجتماع سبب کاهش روحيه مي گردد. در صنعت توليد را که يکي از ارکان اجتماع است، نابودمي کند. و به تدريح هر حرکت و تلاشي را متوقف مي سازد. در زمان ترکتازي شايعه نه تنها هيچ کس اشتباه کردن را امري بديهي نمي شمرد بلکه هر اشتباه مي تواند چنان بزرگ جلوه داده شود که گويي فاجعه اي رخ داده است.
شايعه يکي از واقعيت هاي اجتماعي است که افکار عمومي را جهت مي دهد، به شکلي کاذب تهييج مي کند و يا به رکود و خمودي مي کشاند. براي هر جامعه اي که رمز پايداري و ايستايي خود را در افکار عمومي اي واقع بين مي جويد، مقابله با يکي از مخرب ترين پديده هاي مغاير با يکپارچگي اجتماع- شايعه - حياتي است.
منبع مقاله :
آتش پور، سيد حميد؛ (1388)، اعتياد به کار( روان شناسي معتادين به کار )، تهران: نشر قطره، چاپ اول