راز خوشبختي چيست؟

تاجري پسرش را براي آموختن «راز خوشبختي» نزد خردمندي فرستاد. پسر جوان چهل روز تمام در صحرا راه مي رفت تا اين که سرانجام به قصري زيبا بر فراز قله ي کوهي رسيد. مرد خردمندي که او در جست وجويش بود آن جا زندگي مي کرد.
چهارشنبه، 16 مهر 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
راز خوشبختي چيست؟
راز خوشبختي چيست؟

 

نويسنده: دکتر شاهرخ اميري





 

تاجري پسرش را براي آموختن «راز خوشبختي» نزد خردمندي فرستاد. پسر جوان چهل روز تمام در صحرا راه مي رفت تا اين که سرانجام به قصري زيبا بر فراز قله ي کوهي رسيد. مرد خردمندي که او در جست وجويش بود آن جا زندگي مي کرد.
پسر جوان به جاي اين که با مرد مقدس روبه رو شود وارد تالاري شد که جنب و جوش بسياري در آن به چشم مي خورد. فروشندگان وارد و خارج مي شدند، مردم در گوشه اي گفت و گو مي کردند، ارکستري کوچک موسيقي لطيفي مي نواخت و انواع و اقسام خوراکي هاي لذيذ روي ميزي چيده شده بودند. مردم خردمند با اين و آن در گفت وگو بود و جوان ناچار شد دو ساعت صبر کند تا نوبتش فرا رسد.
خردمند با دقت به سخنان مرد جوان که دليل ملاقاتش را توضيح مي داد گوش کرد و به او گفت فعلاً وقت ندارد که «راز خوشبختي» را برايش فاش کند. پس به او پيشنهاد کرد که در قصر به گردش بپردازد و دو ساعت ديگر نزد او بازگردد. آن گاه يک قاشق کوچک به دست پسر جوان داد و دو قطره روغن در آن ريخت و گفت: «در تمام مدت گردش اين قاشق را در دست داشته باش و کاري کن که روغن آن نريزد. »
مرد جوان شروع کرد به بالا و پايين رفتن از پله ها، در حالي که چشم از قاشق بر نمي داشت، دو ساعت بعد نزد خردمند بازگشت.
مرد خردمند از او پرسيد: « آيا فرش هاي ايراني اتاق ناهار خوري را ديدي؟ آيا باغي را که استاد باغبان ده سال صرف آراستن آن کرده است ديدي؟ آيا اسناد و مدارک ارزشمند مرا که روي پوست آهو نگاشته شده ديدي؟ جوان با شرمساري اعتراف کرد که هيچ چيز نديده، تنها فکر او اين بوده که قطرات روغني را که خردمند به او سپرده بود حفظ کند.
خردمند گفت: «خب، پس برگرد و شگفتي هاي دنياي من را بشناس. آدم نمي تواند به کسي اعتماد کند، مگر اين که خانه اي را که در آن سکونت دارد بشناسد. »
مرد جوان اين بار به گردش در کاخ پرداخت، در حالي که هم چنان قاشق به دست داشت، با دقت و توجه کامل آثار هنري را که زينت بخش ديوارها و سقف ها بود نگريست. او باغ ها را ديد و کوهستان هاي اطراف را، ظرافت گل ها و دقتي را که در نصب آثار هنري در جاي مطلوب به کار رفته بود تحسين کرد. وقتي به نزد خردمند بازگشت همه چيز را با جزئيات براي او توصيف کرد.
خردمند پرسيد: « پس آن دو قطره روغني که به تو سپردم کجاست؟»
مرد جوان قاشق را نگاه کرد و متوجه شد که روغن ها را ريخته است.
آن وقت مرد خردمند به او گفت: « راز خوشبختي اين است که همه ي شگفتي هاي جهان را بنگري بدون اين که دو قطره روغن داخل قاشق را فراموش کني.»
يکي از مشکلات بشر در عصر ماشين و فضا و در دوراني که انواع و اقسام تفريحات و سرگرمي ها در اختيار انسان مدرن قرار دارد، احساس يکنواختي و تکراري بودن امور زندگي است. جاي بسي تعجب است که هر چه قدر زندگي مرفه تر و سبک آن مدرن تر مي شود، اين احساس يکنواختي و ايستايي بيش تر مي گردد. در چنين حالتي هر نوع تنوع فقط اثري موقت دارد و پس از مدتي باز احساس دل زدگي و دل مردگي به سراغ اشخاص مي آيد. واقعاً مشکل انسان چيست؟ آيا مشکل او پيشرفت است؟ خير، مشکل انسان اين است که او هيچ وقت احساس رضايت نمي کند. او هميشه به دنبال گمشده اي است. مشکل انسان در خود واقعيت جست وجو نيست، چرا که جست وجو انسان را به جلو و به سوي پيشرفت سوق مي دهد. مشکل او در اين است که گمشده ي خود را در جاي نادرستي جست وجو مي کند. انسان به دنبال سعادت و رضايت درون است اما در کجا مي توان اين سعادت را يافت؟ راز خوشبختي انسان هاي خوشبخت چيست؟
تحقيقات نشان داده که آدم هاي خوشبخت و آدم هاي بدبخت، بيش تر اقبال خوب و بدشان را با طرز فکر و رفتارشان مي آفرينند. هر کسي مي تواند اقبال بهتري براي خود بسازد و آدم هاي بدبخت مي توانند خوشبخت شوند.
آدم هاي خوشبخت يک حس قوي قدرشناسي دارند و بر روي آن چه در زندگي شان خوب از آب درآمده، تمرکز مي کنند. در حقيقت راز برخورداري از خوشبختي، سپاسگزار بودن براي آن چيزي است که انسان در اختيار دارد.
هر کسي در مراحلي از زندگي خود اقبال بد را تجربه مي کند، يک آدم خوشبخت وقتي اتفاق بدي برايش مي افتد به اين فکر مي کند که چه طور ممکن است آن پيشامد رويدادي خير در لباس مبدل باشد. به عنوان مثال وقتي فردي خوشبخت در يک مصاحبه ي شغلي رد مي شود با خود مي کند: « خب، شايد قرار بود اين اتفاق بيفتد. روي هم رفته اين يعني من هنوز فرصت دارم تا شغل بهتري پيدا کنم. » و اصولاً چنين آدم هايي از يک پيشامد براي کمک به ارزيابي مجدد زندگي شان و پي بردن به اهميت چيزهايي که واقعاً اهميت دارند - مثل خانواده و دوستان - استفاده مي کنند.
آدم هاي خوشبخت تصميم هاي زندگي شان را به چشم درست يا غلط بودن نمي بينند، بلکه آن ها بدون ترديد تصميم هاي خود را مي گيرند و بعد تلاش مي کنند تا از هر موقعيت يک موفقيت بسازند. شما هرگز نمي دانيد اگر تصميم ديگري گرفته بوديد زندگي چگونه مي شد. پس براي گرفتن تصميم درست به خود نپيچيد. تصميم را بگيريد و بعد، از آن بهترين نتيجه را بسازيد.
آدم هاي خوشبخت درست است که سخت کار مي کنند، اما زماني که نيز براي لذت بردن از خوشي هاي کوچک زندگي صرف مي کنند.
برعکس، مردم بدبخت اغلب به خود سخت مي گيرند، آن ها روزهاي متمادي به سختي کار مي کنند اما از آن چه انجام مي دهند چندان دل خوشي ندارند.
آدم هاي خوشبخت از بودن با ديگران لذت مي برند، بنابراين به دوستان خود اهميت مي دهند و جوياي احوال آنها هستند.
آدم هاي خوشبخت نسبت به آينده خيلي خوش بين هستند و اين خوش بين بودن کمک مي کند تا رؤياهاي شان به واقعيت بپيوندد. اگر شما روز خود را با سخنان و تأکيدهاي مثبت شروع کنيد، بعد از مدتي اين کار بيش تر ناخودآگاه و خودکار شده و به شما احساس مثبت بودن و رضايت از زندگي خواهد داد.
آدم هاي خوشبخت براي خود هدف گذاري مي کنند و اين کار به آن ها کمک مي کند تا به فرصت هايي که آن ها را به اهداف شان نزديک تر مي سازد، توجه داشته باشند.
آدم هاي خوشبخت مسئوليت شکست هاي خود را مي پذيرند. آن ها بيش از آنکه بخت بد را سرزنش کنند، از گذشته ياد مي گيرند و مطمئن مي شوند که همان اشتباهات را انجام نمي دهند.
آدم هاي خوشبخت مايل اند طرف مثبت بخت نامساعدشان را ببينند. آنان مي توانند تصور کنند که موقعيت هاي بد چه قدر مي توانسته اند بدتر باشند. اين افراد اگر از پله بيفتند و مچ پاي شان پيچ بخورد، احساس مي کنند واقعاً خوشبخت هستند، چون ممکن بود هر دو پاي شان بشکند.
بنابراين هر وقت اقبال نامساعد رو مي کند، مانند يک فرد خوشبخت فکر کنيد و سمت روشن را ببينيد. مثلاً اگر با اتومبيل تان تصادف کرديد از اين که خودتان از خطر گذشته ايد خوشحال باشيد.
آدم هاي خوشبخت هميشه به زندگي لبخند مي زنند. هرگز به ديگران اخم نمي کنند و هر روز خود را با يک لبخند آغاز مي کنند. سعي مي کنند در ديگران احساس شادي ايجاد کنند و ديگران را به خود جلب نمايند.
منبع مقاله :
اميري، شاهرخ؛ (1387) خوشبختي- بدبختي انتخاب با توست! تهران: نشر قطره، چاپ اول.



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط