نويسنده: دکتر شاهرخ اميري
معمولاً مردم زندگي خود را با افراد ديگري مقايسه مي کنند و به خوشبختي فرضي يا واقعي آن ها رشک مي برند. اين اشتباه بزرگي است که از دور افرادي را که در واقع خوشبخت نيستند خوشبخت فرض کنيم و سپس حسرت بخوريم.
بسياري از مردم درک نمي کنند که افراد داراي شهرت، ثروت و اقبال اغلب احساس بدبختي مي کنند، زيرا آن چه دارند يعني شهرت، ثروت و زندگي مجلل از عوامل و ابزار خوشبختي نيستند.
ما خود را با هر کسي که به تصور خويش از خود خوشبخت تر مي پنداريم مقايسه مي کنيم، اگر همه ي ما در مي يافتيم که زندگي افرادي که خوشبختي خود را با آن ها مقايسه مي کنيم آکنده از درد و رنجي است که ما از آن آگاهي ندرايم مسلماً هرگز خود را با آن ها مقايسه نمي کرديم و به حال آن ها رشک نمي برديم.
به مثال زير توجه کنيد:
دو زوج براي صرف شام به رستوراني مي روند. زوج الف در راه رسيدن به رستوران با يکديگر دعوا مي کنند و زوج «ب» هم بين خود مشاجره به راه مي اندازند، اما هنگامي که آنها در رستوران به يکديگر مي رسند هر دو با نشان دادن چهره اي کاذب وانمود مي کنند که همه چيز عالي است. يکي از دو زوج از زوج ديگر مي پرسد: «حال شما چه طور است؟» زوج ديگر مي گويد: «عاليه، حال شما چطور است؟» در حين صرف شام نيز هيچ يک از دو زوج کلمه اي از مشاجرات خود به زبان نمي آورند. در راه برگشت از رستوران يکي از زوجين «الف» به ديگري مي گويد: ديدي زوج «ب» چه قدر خوشبخت اند، چرا ما اين طور نيستيم؟ از سوي ديگر زوج «ب» نيز گفت و گوي کاملاً مشابهي را در مورد خوشبختي زوج «الف» و محروميت خود از اين خوشبختي فرضي آغاز مي کنند. به اين ترتيب آن ها نه تنها در مورد دعوايي که داشته اند ناشادند بلکه اضافه بر آن به واسطه ي مقايسه ي خود با زوج ديگر نيز ناخرسندند. به عبارت ديگر، اين افراد در نتيجه ي مقايسه اي ناموجه دستخوش ناشادي مضاعف اند. اين است خطر مقايسه ي خود با ديگران.
هميشه کساني هستند که بيش تر از شما دارند، آدم هايي با پول بيش تر، ظاهر بهتر، استعداد زيادتر، فرصت هاي بيش تر و... اگر شما همواره خود را با اين جور افراد مقايسه کنيد، مدام احساس ناخرسندي مي کنيد. در عوض مي توانيد کار آدم هاي خوشبخت را انجام دهيد. يعني براي آن چه داريد سپاسگزار باشيد و به خاطر داشته باشيد، هستند افراد بسياري که از شما خيلي کم تر دارند.
ما با مقايسه ي خود با ديگران قادر نخواهيم بود در هيچ يک از جنبه هاي زندگي خوشبختي خود را افزايش دهيم و برعکس با خودداري از مقايسه ي خويشتن با کساني که تصور مي کنيم از ما خوشبخت ترند، مي توانيم خوشبخت تر شويم.
در واقع خوشبختي از ادراک افراد نشئت مي گيرد. اگر تمام ناراحتي هاي خود را بر روي يک ميز بريزيد و بعد از شما فرد ديگري بيايد و ناراحتي هايش را روي ميز بريزد، شما قطعاً ترجيح مي دهيد ناراحتي هاي خودتان را براي خود برداريد. اگر احساس مي کنيد فرد خوشبختي نيستيد، از بيماران سرطاني، زندانيان و بيماراني که توسط مراکز بهزيستي نگهداري مي شوند ديدار کنيد تا به سرعت متوجه شويد که چه قدر خوشبخت و کامياب هستيد. کسي چه مي داند شايد به اين نتيجه هم برسيد که تا چه حد خوش شانس هستيد و بعد از آن قدردان داشته هاي تان شويد.
خوشبختي، در درک صحيح داشته هاي شخصي خلاصه مي شود، حال چه زياد باشند و چه کم.
بنابراين مي بينيم که چه طور احساس رضايت ما از زندگي اغلب به اين بستگي دارد که خود را با چه کسي مقايسه مي کنيم. البته چيزهاي ديگري را هم به جز درآمد، مورد مقايسه قرار مي دهيم. مقايسه ي پيوسته با کساني که زيرک تر، زيباتر، يا موفق تر از ما هستند نيز به پرورش اين احساس حسادت، محروميت و اندوه کمک مي کند. اما مي توان از همين اصل در مسيري مثبت نيز استفاده کرد. مي توانيم با مقايسه ي خود با کساني که از ما ناموفق تر هستند احساس رضايت و به دنبال آن احساس خوشبختي خود را از زندگي افزايش دهيم.
منبع مقاله :
اميري، شاهرخ؛ (1387) خوشبختي- بدبختي انتخاب با توست! تهران: نشر قطره، چاپ اول.
/ج