نويسنده: دکتر شاهرخ اميري
شغل ما چگونه مي تواند به احساس خوشبختي مان کمک کند؟
رضايت شغلي و احساس خوشبختي دو موضوع جدا نشدني اند. شغل ما يک سوم وقت روزانه ي ما و در واقع يک سوم عمرمان (يا حتي خيلي بيش تر) را به خود اختصاص مي دهد. اگر از کار خود رضايت داشته باشيم در اوقات فراغت مان، انرژي داريم و اگر راضي نباشيم، تمام احساسات محبت آميزي که به ما گرما مي بخشند و باعث خوشحالي مان مي شوند از وجود ما رخت خواهند بست.
احساس رضايت و شادي ارزش بسيار زيادي نسبت به ساير موضوعات زندگي دارد. در واقع يکي از مهم ترين اهداف ما در زندگي رسيدن به همين احساس رضايت است و اين خود ما هستيم که مي توانيم وضعيت شغلي رضايت بخشي را براي خود ايجاد کنيم. ما بدون توجه به شغلي که داريم، به خود مديون هستيم تا از کاري که مي کنيم لذت ببريم. و اين کاري است که از ما ساخته است.
رضايت خاطر يک طرز تلقي ذهني است. ذهنيت شما آن چيزي است که صاحب آن هستيد و تنها شما بر آن کنترل کامل داريد. شما مي توانيد تصميم بگيريد که از کار خود لذت ببريد و راه رسيدن به اين لذت را بيابيد. به احتمال زياد از کاري راضي تر مي شويد که به طور طبيعي با سرشت شما سازگاري داشته باشد. مسئله ي استعداد يا دوست داشتن مطرح است. وقتي شغلي انتخاب مي کنيد که با طبيعت شما سازگاري ندارد، براي خود ناراحتي هاي ذهني و عاطفي ايجاد مي کنيد اما شما مي توانيد اين ناراحتي ها را خنثي کنيد و لازمه ي اين کار ذهنيت مثبت و کسب تجربه است.
يکي از راهکارها، سازگار شدن با محيط کار است. بايد محيط کار را خانه ي دوم خود فرض کنيد و با انجام دادن برخي تغييرات آن را به محيطي دوست داشتني تبديل نماييد. اتاق کارتان را دوست داشته باشيد. ميز کارتان متعلق به شماست، مي توانيد يک قاب عکس، يک گلدان کوچک و يا هر چه به شما احساس رضايت و شادماني مي دهد روي آن قرار دهيد.
به اطراف خود نگاه کنيد اشخاصي را که از کارشان لذت مي برند و آن هايي را که لذت نمي برند از هم تمييز دهيد. چه تفاوتي ميان آن ها وجود دارد؟ اشخاصي که ذهنيت مثبت دارند، شاد و خوشبخت هستند. به شرايط خود با ذهنيت مثبت نگاه مي کنند. مترصد خوبي ها هستند و اگر آن چه را که خود انتظار دارند نبينند، اقدامي اصلاحي صورت مي دهند تا به خواسته ي خود برسند. سعي مي کنند درباره ي کار خود اطلاعات بيش تري به دست آورند تا بر کارايي خود بيفزايند و اسباب خشنودي بيش تر خود را فراهم سازند.
اما ناخشنودها به ذهنيت منفي خود چسبيده اند، انگار ناخشنودي را به خشنودي ترجيح مي دهند. آن ها به هر چه مي نگرند درصدد يافتن عيب و ايراد بر مي آيند: ساعات کار بسيار طولاني است، وقت ناهار کافي نيست، رئيس اداره بيش از اندازه بهانه مي گيرد، شرکت به اندازه ي کافي حقوق نمي دهد، مرخصي ها و تعطيلات کم هستند و شکايت هاي ديگر... .
آن ها عزم شان را جزم کرده اند که ناخشنود باشند، سر کار و يا هر جاي ديگر، فرقي نمي کند. ذهنيت منفي بر تمام ابعاد وجودي آن ها سايه انداخته است.
شما نبايد فقط به خاطر ماديّات کار کنيد. شغل انسان نمي تواند تنها وسيله اي براي پول درآوردن باشد. پول به تنهايي به انسان آرامش نمي بخشد. البته اين بدان معنا نيست که اصلاً به فکر پول و درآمد نباشيد و به آن اهميتي ندهيد، بلکه منظور اين است که کار خود را با رضايت خاطر انجام دهيد.
اين مسئله اي است که بدون توجه به نوع شغل مصداق دارد. اگر طالب شادي و خوشبختي هستيد، بايد ذهنيت مثبت داشته باشيد. بايد ذهنيت منفي را به ذهنيت مثبت تبديل کنيد. بايد راهي براي خشنودي خود تدارک ببينيد.
اگر اشتياق و خشنودي را به شرايط کاري خود راه دهيد، به جايي مي رسيد که افراد معدودي توان برابري با شما را داشته باشند. در اين صورت کار براي شما منبع رضايت خاطر مي شود و تبسمي به چهره تان مي نشيند که نشانه ي خشنودي است.
اگر مي خواهيد يک عمر شاد باشيد، کارتان را دوست داشته باشيد. بايد بدانيد که سلامت جسمي نيز ارتباط بسيار زيادي با ميزان رضايت از کار دارد.
وقتي فکر ما با احساسات منفي پر شود، جايي براي احساسات مثبت نخواهد ماند و در اين حالت، احساس مي کنيم غمگين بودن از خوشحال بودن ساده تر است و اين نشان مي دهد که چرا ما به سختي از افکار منفي خلاص مي شويم. مؤثرترين راه براي رهايي از افکار منفي اين است که خودمان را با کار مشغول کنيم.
به عقيده ي روان شناسان، زماني که مردم سرگرم کار هستند به ندرت غمگين يا نگران مي شوند و تا زماني که مشغول انجام کار مي باشند از تنش ها و از افکار منفي نيز اثر کم تري در آنان ديده مي شود. چرا که اين امر زمينه ي بروز افکار مثبت را براي آنان آماده مي سازد.
خودتان را مشغول کار کنيد. بگذاريد کار نگراني را از ذهن شما دور کند و از تنش ها رها شويد. کار نه تنها شما را مشغول مي کند بلکه به شما احساس رضايت ناشي از انجام فعاليتي سودمند را نيز مي دهد.
ثابت شده است مرداني که کار مي کنند از سلامتي بيش تري برخوردارند و خوشحال ترند. کار به زندگي شما اهميت مي بخشد. وقتي کارتان براي تان اهميت داشته باشد از اعصاب آسوده تر و احساس رضايت بيش تري برخوردار خواهيد بود. کار به شما احساس ارزشمند بودن مي بخشد که اين خود براي احساس خوشبختي ضروري است.
منبع مقاله :
اميري، شاهرخ؛ (1387) خوشبختي- بدبختي انتخاب با توست! تهران: نشر قطره، چاپ اول.
/ج