نويسنده: بهروز بيرشک
اعتماد به نفس بنيادي ترين بخش شخصيت هر فرد است. اعتماد به نفس يعني ارزيابي يا برداشتي كه فرد از خود، توانايي ها و ويژگي هاي وجودي اش دارد. ما گاهي به جاي واژه ي اعتماد به نفس واژه هاي مشابهي مانند « ارزش خود »، « عزت نفس » و« اعتماد به خود » را نيز به كار مي بريم كه معادل هاي اعتماد به نفس در زبان فارسي هستند. يكي از مسائلي كه ما در بين مراجعان خود زياد مي بينيم، مسئله ي پايين بودن اعتماد به نفس است. و يكي از اشتباهات بسيار رايج بين مراجعان ما اين است كه ادعا مي كنند اصلاً اعتماد به نفس ندارند. در حالي كه نمي توان گفت فردي اصلاً اعتماد به نفس ندارد، بايد گفت خودباوري او ضعيف و اعتماد به نفس او پايين است. يعني از توانايي ها و خصوصيات خود آگاهي كافي ندارد و تصويري كه از خود دارد در برخي جنبه ها خيلي ضعيف و كم رنگ است، روي بخش هاي ضعيف وجودش خيلي تكيه مي كند و نمي پذيرد كه قسمت هاي قوي و با ارزشي هم در او وجود دارند.
پايين بودن اعتماد به نفس از نوع كلام، رفتار و ظاهر افراد مشخص مي شود، ولي به طور كلي افرادي كه اعتماد به نفس شان پايين است غالباً افرادي افسرده، مضطرب و خجالتي هستند،نمي توانند توانايي هاي خودشان را درست ارزيابي كنند و نسبت به خود ديد انتقادي دارند. اين افراد معمولاً احساس تنهايي مي كنند و حتي اگر در جمع حضور داشته باشند خودشان را جزئي از جمع نمي دانند، به نوعي خودشان را منزوي مي كنند و به تدريج گوشه گير مي شوند.
اين افراد احساس مي كنند كه با ديگران تفاوت دارند و مرتب سعي مي كنند ديگران را راضي نگه دارند، زيرا آنان احساس رضايت يا احساس ارزشمندي را فقط در تأييد ديگران مي بينند. معيار آنان تأييدي است كه از ديگران مي گيرند. بنابراين در چيزي كه ديگران مي بينند يا به آن ها منعكس مي كنند حل مي شوند و در خودشان هيچ چيز باارزشي نمي بينند و فقط وقتي احساس باارزش بودن مي كنند كه ديگران آنان را تأييد كنند. يعني اين احساس بايد از يك منبع بيروني به آنان القا شود و اگر چنين بازخوردي را دريافت نكنند هيچ چيز باارزشي در خودشان نمي بينند، توانايي هاي خود را بي ارزش مي دانند و احساس پوچي و خلأ مي كنند. اين افراد نسبت به هرگونه شكست يا عدم موفقيت فوق العاده حساس هستند. ممكن است از صحبت ها يا رفتارهاي يكي از اطرافيان اين طور برداشت كنند كه آدم به دردبخوري نيستند و ديگران با ديده ي شك و ترديد يا حتي تحقير به آنان مي نگرند، پس به خود شك مي كنند و مي انديشند كه هر آن چه مي گويند و از فكرشان مي گذرد اشتباه است و اگر اظهارنظر كنند يا كاري را طبق نظر و خواست خودشان انجام بدهند، مورد انتقاد و تحقير ديگران واقع مي شوند. در نتيجه، چيزي نمي گويند و كاري نمي كنند.
كساني كه از اعتماد به نفس پاييني برخوردارند از پديده هاي جديد خيلي مي ترسند، اهل خطركردن نيستند، حاضر نمي شوند بسياري از فعاليت هاي تازه و جديد را انجام بدهند و فقط كارهاي يكنواختي را انجام مي دهند كه كوچك ترين خطري براي شان نداشته باشد. در نتيجه، زندگي بسيار يكنواختي دارند و احساس كسالت و تنهايي مي كنند.
كساني كه اعتماد به نفس پايين دارند قادر به مديريت برنامه ي زندگي خودشان نيستند، احساس افسردگي، گناه و شرمساري مي كنند. آنان خودشان را قرباني ديگران مي كنند و براي اينكه ديگران به نظر يا برداشت آنان خيلي اعتقاد ندارند غالباً از ابراز عقيده و اظهارنظر اجتناب مي كنند، زيرا اگر ديگران آنان را تأييد يا قبول نكنند، احساس ناراحتي و بي ارزشي در آنان ايجاد مي شود.
پايين بودن اعتماد به نفس به وضوح در رفتار افراد ديده مي شود. معمولاً حركات اين افراد خيلي آهسته است و هميشه در خودشان حالت جمع شدگي دارند، همواره خود را سفت و محكم مي گيرند و خيلي راحت نمي نشينند، حتي وقتي كه ايستاده اند خيلي سرشان را بالا نمي گيرند و خيلي راست نمي ايستند. يكي از نشانه هاي اعتماد به نفس پايين اين است كه فرد هيچ وقت نمي تواند ارتباط چشمي برقرار كند، هميشه نگاهش به يك گوشه ي ديگر يا به زمين است و وقتي هم در حال صحبت كردن است، حالت هاي اضطراب، هراس يا ناآرامي كاملاً در رفتارش ديده مي شود. يعني به نوعي يك هراس اجتماعي در او وجود دارد.
اين افراد نمي توانند از ديگران چيزي بخواهند و خواهش و درخواستي را مطرح كنند، خصوصاً اگر آن درخواست براي خودشان باشد. هم چنين كلام آنان بسيار منقطع و كوتاه است، مدام عذرخواهي مي كنند. يعني بين كلام شان دايم و پيوسته از كلماتي مانند« ببخشيد »،« خيلي متأسفم »و...استفاده مي كنند، چرا كه خودشان را هميشه پايين تر از ديگران مي بينند.
اين افراد به دليل اين كه احساس شان را از اطرافيان يا جامعه مي گيرند، در معرض بسياري از خطرات و آسيب هاي اجتماعي هستند. به عنوان مثال، اين افراد به موادمخدر گرايش دارند، زيرا تصور مي كنند كه مصرف اين مواد مي تواند خيال آن ها را كمي راحت كند. مواد مخدر در افرادي كه اعتماد به نفس پايين دارند، نوعي خودباوري غيرواقعي ايجاد مي كند كه باعث مي شود احساس لذت كاذب در آنان به وجود بيايد. بعضي از اين افراد مي گويند:« وقتي اين مواد را مصرف مي كنم، خيلي راحت مي توانم حرفم را بزنم ». ولي نمي دانند كه اين كار در حقيقت نوعي فرار موقت است؛ راه حل واقعي نيست. موادمخدر باعث مي شود اين افراد بتوانند به طور موقت و گذرا حرف خودشان را بزنند و در برابر حرف ديگران مقاومت كنند، اما وقتي اثر آن از بين مي رود، اعتماد به نفس شان از قبل هم كمتر مي شود.
چون تأييد ديگران براي اين افراد بسيار اهميت دارد،« نه »گفتن براي شان بسيار مشكل است و در نتيجه به شيوه هاي مختلف مورد سوءاستفاده قرار مي گيرند. هم چنين به دليل رفتار خاصي كه نشان مي دهند خيلي راحت مي توانند ابزاري شوند در دست ديگران تا آن طور كه مي خواهند بتوانند از آنان سوءاستفاده كنند.
افرادي كه اعتماد به نفس پايين دارند انتقادپذير نيستند و هيچ وقت آمادگي شنيدن مطلبي بر ضد خود را ندارند، چرا كه هميشه نگران اند تصويرشان در ذهن ديگران مخدوش شود. در نتيجه آن قدر اضطراب دارند كه نمي توانند آرامش خود را براي شنيدن نظر مخالف ديگران حفظ كنند.
البته با يك يا دو نشانه نمي توان به ميزان اعتماد به نفس افراد پي برد. فرد بايد اكثر نشانه هاي ذكر شده را داشته باشد تا بتوانيم بگوييم كه از اعتماد به نفس مناسبي برخوردار است. ممكن است كسي يك يا دو نشانه ي اعتماد به نفس پايين را داشته باشد، ولي داراي خصوصيات مثبتي هم باشد كه آن چند نشانه را پوشش بدهد. در اين صورت نمي توان با قاطعيت گفت كه اين فرد از اعتماد به نفس پاييني برخوردار است. اين فرد ممكن است فقط در يك زمينه ي خاص اعتماد به نفس پاييني داشته باشد و اين نشانه ها در ساير زمينه ها و در موقعيت هاي مختلف در او ديده نشود.
اغلب افرادي كه اعتماد به نفس خيلي پايين دارند، در موقعيت هاي مختلف، اكثرِ نشانه هاي منفي را نشان مي دهند و از رفتار آن ها كاملاً پيداست كه از اعتماد به نفس مناسبي برخوردار نيستند، احساس ضعف مي كنند و تصوير مناسب و مطلوبي از خود ندارند.
خيلي از مراجعان ما از اين شكايت دارند كه اصلاً نمي توانند رفتارهاي خود را مهار كنند، مثلاً با اين كه مي دانند گرسنه نيستند، آن قدر مي خورند كه حال شان بد مي شود. اين گونه رفتارها نقطه ضعف آنان را نشان مي دهد. يعني اين فرد اعتماد به نفس خوبي ندارد يا نگرش او نسبت به خودش آن اندازه مثبت نيست كه بتواند خود را مهار كند و به خودش بگويد، « بس است، ديگر غذا نخور! ».
برخي افراد در ارتباط با ديگران مشكل دارند يا نمي توانند با ديگران كار كنند. اين افراد چون خود را در سطح ديگران نمي بينند از جمع كناره گيري مي كنند. برخي ديگر هم براي اين كه خود را نشان بدهند بيش از حد وارد جمع مي شوند و بيشتر از توان خود، كار مي كنند. اين ها همه از نشانه هاي اعتماد به نفس پايين هستند.
منبع مقاله :
بيرشك، بهروز؛ (1391)، اعتماد به نفس سالم ( آيا امكان تغيير و بهبود در اعتماد به نفس وجود دارد؟ )، تهران: نشر قطره، چاپ سوم.
/ج