سرشت انسان و تأثير آن بر احساس خوشبختي

کم تر کسي را مي توان يافت که از چيزي به طور کامل راضي باشد، دليل اين عدم رضايت سيري ناپذير بودن طبيعت و سرشت انسان است که هيچ گاه کاملاً ارضا نمي شود. در واقع طبيعت انسان خود مانع بزرگي بر سر راه خوشبختي
پنجشنبه، 24 مهر 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
سرشت انسان و تأثير آن بر احساس خوشبختي
سرشت انسان و تأثير آن بر احساس خوشبختي

 

نويسنده: دکتر شاهرخ اميري





 

کم تر کسي را مي توان يافت که از چيزي به طور کامل راضي باشد، دليل اين عدم رضايت سيري ناپذير بودن طبيعت و سرشت انسان است که هيچ گاه کاملاً ارضا نمي شود. در واقع طبيعت انسان خود مانع بزرگي بر سر راه خوشبختي اوست. خواسته هاي ما در زمينه هاي مختلف مثل محبت، پول و... به هر اندازه اي که تأمين گردد باز هم کاملاً ارضا نمي شويم. بنابراين قدم اول براي نيل به خوشبختي اين است که انسان با طبيعت سيري ناپذير خود مبارزه کند.
نبايد اجازه دهيم طبيعت و سرشت ما تعيين کننده ي خوشبختي ما باشد، بايد عقل و خرد انسان تعيين کننده ي ميزان خوشبختي او باشد. بنابراين ما مي توانيم با آن چه در اختيار داريم خود را خوشبخت بدانيم. به خاطر همين است که يک فرد فقير مي تواند با داشته هاي ناچيز خويش، خشنود و راضي باشد و در مقابل ممکن است فرد ثروتمندي به رغم ثروت زياد، چون از سهم خود از ثروت راضي نيست، هرگز احساس خوشبختي ننمايد.
کسي که از داشتن چيز کمي احساس خوشبختي نمي کند، با داشتن همه ي چيزها هم خوشبخت نخواهد شد.
« در روزگاران قديم، پادشاهي در کشوري پهناور سلطنت مي کرد که براي خوشبختي همه چيز داشت: مملکتي بزرگ در صلح و صفا، همسري زيبا، فرزنداني سالم و نيرومند و سلامتي کامل، اما با اين همه احساس خوشبختي نمي کرد! پس يک روز، تمام بزرگان خردمند مملکت خويش و دانشمندان معروف را احضار کرد و از آن ها دستورالعمل خوشبختي را خواهان شد. طي روزها و هفته ها بحث و بررسي، بالاخره به اين نتيجه رسيدند که اگر پادشاه بتواند پيراهن مردي را که واقعاًً خوشبخت است بر تن کند، به خوشبختي دست پيدا خواهد کرد!
پادشاه خيلي سريع براي يافتن پيراهن مرد خوشبخت آدم هاي زيادي را به چهار گوشه ي مملکت خود اعزام کرد. عاقبت پس از روزها جست وجو، آدم هاي پادشاه نتوانستند کسي را پيدا کنند که بگويد کاملاً خوشبخت است، تا اين که پس از مدت ها جستجو، در خانه اي محقر، درويشي را يافتند که مي گفت ساليان سال است با همسرش در نهايت خوشبختي زندگي مي کند اما آن قدر فقير است که پيراهني ندارد تا به پادشاه بدهد.»
بنابراين ما مي توانيم خود را با آن چه در اختيار داريم خوشبخت بدانيم و به فرض آن که از داشته هاي خويش ناراضي باشيم، نبايد اجازه دهيم اين نارضايتي خوشبختي ما را مخدوش کند و ما را به فرد بدبختي بدل نمايد.
منبع مقاله :
اميري، شاهرخ؛ (1387) خوشبختي- بدبختي انتخاب با توست! تهران: نشر قطره، چاپ اول.



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط