فلسفه از نظر سهروردي

او در تلويحات همان تعريف معروف را براساس موضوعيت « وجود مطلق » مطرح مي کند و در المشارع و المطارحات، همان مطالب را تکرار کرده است. در لمحات موضوع « فلسفه اولي » را « وجود » دانسته است.
چهارشنبه، 30 مهر 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
فلسفه از نظر سهروردي
فلسفه از نظر سهروردي

 

نويسنده: دکتر سيد يحيي يثربي




 

او در تلويحات همان تعريف معروف را براساس موضوعيت « وجود مطلق » مطرح مي کند (1) و در المشارع و المطارحات، همان مطالب را تکرار کرده است.(2) در لمحات موضوع « فلسفه اولي » را « وجود » دانسته است.(3) در نوشته هاي ديگرش، از جمله حکمة الإشراق، به تعريف فلسفه و حکمت نپرداخته است. اما منظور ما از مراجعه به آثار سهروردي، توجه دادن به دو نکته در اظهارات او است:
يکي اينکه او در بخش اول حکمة الإشراق، بعضي از مشائيان را به خاطر آنکه موضوع الاهيات را « وجود » قرار داده و بحث خود را بر وجود متمرکز ساخته اند، سرزنش مي کند. او مي گويد: وجود گاهي به معني نسبت به کار مي رود و گاهي به معني رابطه؛ مانند « است » در گزاره هاي زير:
کتاب در قفسه است.
پرويز نويسنده است.
گاهي به معني ذات و حقيقت است که به عنوان يک مفهوم ذهني و اعتباري بر ماهيات و موجودات خارجي اطلاق مي گردد. معلوم است که چنين چيزي نمي تواند موضوع الاهيات باشد. اگر آنان از « وجود » چيز ديگري مي فهمند، بايد آن را توضيح بدهند، نه اينکه بگويند: وجود چنان پيدا است که تعريف آن ممکن نيست.(4)
نکته ديگر اينکه سهروردي در آغاز بخش دوم که الاهيات حکمة الإشراق است، به جاي وجود « شيء » را به نور، ظلمت، جوهر و عرض تقسيم مي کند.(5) چنان که در بخش اول حکمة الإشراق نيز « شيء » را به واجب و ممکن تقسيم مي کند.(6)
شايد سهروردي به اين نکته توجه دارد که فلسفه بايد به حقايق خارجي استناد و ارتباط داشته باشد، لذا واژه وجود را که يک مفهوم اعتباري است، با واژه شيء جابه جا مي کند. اگرچه اين دومي نيز از مفاهيم عام و اعتباري است، اما به اندازه وجود، استقلال مفهومي پيدا نکرده است. لذا دلالت و اشاره آن به موجودات خارجي بيشتر از وجود است که انگار به چيزي جدا از موجودات خارجي دلالت مي کند. شايد اين واژه، چنين دلالتي را از نگرش هاي عرفاني به ارث برده باشد.

پي نوشت ها :

1- يحيي سهروردي، تلويحات، الهيات، مقدمه، مجموعه مصنفات سهروردي، ج1، ص2.
2- همان، صص196-197.
3- لمحات، علم3 مورد1.
4- يحيي سهروردي، حکمة الإشراق، مجموعه مصنفات، بخش اول، ج2، ص67.
5- همان، ص107.
6- همان، ص62.

منبع مقاله :
يثربي، سيد يحيي؛ (1388)، تاريخ تحليلي- انتقادي فلسفه اسلامي، تهران: سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي، چاپ اول



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط