مترجمان: حميد بخشنده، قدسيه جوانمرد
ظاهراً اصطلاح « صهيونيست مسيحي » را اولين بار تئودور هرتسل براي توصيف هنري دونان (1)، بشر دوست (2) سويسي و پايه گذار صليب سرخ ، به كار برده است.
دونان از معدود افراد غير يهودي (3) بود كه به اولين كنگره صهيونيسم (4) دعوت شد. صهيونيسم مسيحي، به ساده ترين بيان، شكل سياسي يهود دوستي (5) است و مي توان آن را « حمايت مسيحيان از صهيونيسم » (6) تعريف كرد. والتر ريگانز (7)، اين اصطلاح را در يك معناي صريح سياسي چنين تفسير مي كند: « هر فرد مسيحي كه از اهداف صهيونيستي كشور مستقل اسرائيل، ارتش آن، دولت و آموزش و پرورش آن و غيره حمايت مي كند، اما مي توان آن را هر فرد مسيحي توصيف كرد كه به هر دليلي از كشور اسرائيل حمايت مي كند». (8)
لوئيس حماده (9) در مقام تعريف اين اصطلاح به ارتباط بين صهيونيسم يهودي سكولار و صهيونيسم مسيحي اشاره مي كند:
اصطلاح صهيونيسم به جنبش سياسي و يهودي اي اطلاق مي شود كه هدف آن ايجاد موطن ملي در فلسطين، براي يهوديان آواره است. از طرف ديگر، صهيونيست مسيحي فردي است كه بيشتر تمايل دارد به خدا كمك كند تا طرح پيشگويانه اش از طريق يهوديان ظاهري و سياستمدار (10) تحقق يايد نه اين كه به خدا كمك كند تا طرح تبشيري (11) خدا را از طريق پيكر مسيح [ = مسيحيان مؤمن ] تحقق بخشد. (12)
اگر چه حماده در اظهار اين كه صهيونيست هاي مسيحي در اصل از يك جنبش سياسي و سكولاري حمايت مي كنند بر حق است، امروزه به طور فزاينده اي صهيونيسم مسيحي را با عناصر مذهبي حاكم بر دستور كار صهيونيست ها، به ويژه ساكنان شهرك هاي يهودي و جنبش كوه معبد يكسان مي دانند. علاوه بر اين، صهيونيسم مسيحي بسيار پيچيده تر از آن است كه حماده بيان مي دارد، بدين معنا كه برخي آژانس هاي پيشتاز آن، به ويژه يهوديان حامي عيسي و سازمان خدمات كشيشي كليسا در ميان قوم يهود (13) (CMJ) هم به « طرح پيشگويانه» (14) و هم به « طرح تبشيري» براي قوم يهود ملتزم هستند. مبلّغان انجيلي به ويژه در اين خصوص بيش از پيش اختلاف نظر يافته اند كه آيا صهيونيسم مسيحي مبتني بر كتاب مقدس و مطابق با راست كيشي است يا جنبشي بدعت آميز و فرقه اي است. كالين چپمن (15) اظهار مي كند: « در جهاني كه مذهب اينقدر در تار و پود سياست رسوخ كرده و متون مقدس چنين تأثير عميقي بر عملكرد سياسي داشته است نمي توان وضعيت ديگري را در هيچ نقطه اي تصور كرد». (16)
به عنوان مثال، ريگانز پيرامون ارتباط ميان الاهيات و سياست در صهيونيسم، جزئيات بيشتري را ذكر مي كند:
صهيونيسم مبتني بر كتاب مقدس كه بي شك آرمان هر مسيحي است، اساساً راجع به خدا و اهداف اوست. بنابراين صهيونيسم وقتي كه به درستي از چشم انداز خاص مسيحي نگريسته شود، شاخه اي از الهيات تلقي خواهد شد نه شاخه اي از سياست... كشور اسرائيل صرفاً آغاز چيزي است كه خدا براي قوم يهود و از طريق آن انجام مي دهد. (17)
او در ادامه اظهار مي دارد كه مسيحيان نه تنها بايد از ايده ي [تشكيل ] دولت يهود حمايت كنند، بلكه بايد از سياست هاي آن نيز پشتيباني كنند. «معقولانه ترين راهي كه من پيشنهاد مي كنم اين است كه مسيحيان... بايد اصولاً از كشور اسرائيل به عنوان مظهر رحمت خدا (18) و وفاداري او به پيمانش و به عنوان نشانه كتاب مقدس مبني بر اين كه خدا در كار جهان فعال مايشاء است، حمايت كنند. (19)
شاخه اسرائيلي شوراي لوزان (20) در باب تبشير يهود (21) كه اكثر فرقه هاي انجيلي و كرامت گرا (22) و نيز دفاتر تبليغي مسيحايي و انجيلي را متحد مي سازد، در سال 1989 بدون آن كه حدود جغرافيايي سرزمين اسرائيل را مشخص كند، نظر قاطع زير را اظهار كرد:
ما اعتقاد راسخ داريم كه قوم يهود در راستاي تحقق بخشي وعده هاي خدا در كتاب مقدس، نسبت به سرزمين اسرائيل داراي حق است. علاوه بر آن، ما موجوديت سياسي و ملي يهوديان را در داخل مرزهاي امن و تضمين شده، مشروع اعلام مي كنيم. (23)
سفارت بين المللي مسيحيان در اورشليم، (24) صهيونيسم انجيلي را « الهيات پيشتاز (25) براي " دوره ي آخرالزمان"» (26) مي خواند:
صهيونيسم مبتني بر كتاب مقدس رشته طلايي حقيقت كتاب مقدس است كه براي همه ملت هاي جهان مايه ي بركت و رحمت است و كوششي است براي شركت داشتن در آنچه كه خدا در جهان براي درآوردن انسان ها به سوي رابطه ي مجدّد با خود انجام مي دهد... صهيونيسم انجيلي نقشي را كه خدا به اسرائيل عطا كرده، درك مي كند ( اشعيا 60: 1-3 ) و اين باور را ترويج مي كند كه اقدام به عنوان واسطه ي خدمتگزار (27) در جهت تحقق تقدير خدا براي اسرائيل، به معناي حصول بركت براي همه ي ملت هاي ديگر روي زمين است، زيرا كه « غير يهوديان به نور شما گردش خواهند كرد» ( اشعيا 60: 3 )... از نظر صهيونيست انجيلي، بازگشت قوم اسرائيل به سرزمين تاراج شده قديم شاهدي بر نجات وعده داده شده به جهانيان است... حمايت از اسرائيل ( پيدايش 12: 3 و مزامير 15: 27 ). تأمين آسايش آن ( اشعيا 40: 1- 2 ) و دعا براي آرامش آن ( مزامير 122: 6؛ اشعيا 62: 6- 7 ) به معناي جد و جهد در راستاي خواست خداست. (28)
بنابراين، هواداران اسرائيل اين گونه استدلال مي كنند كه صهيونيسم مسيحي زاييده ي اين اعتقاد راسخ است كه خدا، صرف نظر از كليسا، داراي ارتباط خاص و مستمر و هدف پيمان مدارانه با قوم يهود است و قوم يهود حق الاهي براي تملك سرزمين فلسطين دارد. اين استدلال مبتني بر تفسير ظاهري و آينده گراي كتاب مقدس مبتني بر اين اعتقاد است كه پيشگويي هاي عهد عتيق راجع به قوم يهود رفته رفته در كشور كنوني اسرائيل تحقق مي يابد. از نقطه نظر صهيونيست هاي مسيحي، وعده ي خدا به ابراهيم، بي قيد و شرط و ابدي است.
اين سرزمين را از رود نيل تا رود بزرگ، فرات (29)، به فرزندان تو خواهم بخشيد... تمام سرزمين كنعان را، دياري كه الان در آن بيگانه هستيد، به عنوان ملك هميشگي به تو و ذريّه ي تو بعد از تو خواهم بخشيد و من پروردگار آنها خواهم بود. ( پيدايش 15: 18؛ 17: 8 ). (30)
از اين رو، صهيونيست هاي مسيحي همواره حاميان و مدافعان كشور اسرائيل هستند. حمايت آنها پيوسته مستلزم مخالفت با كساني است كه از منتقدان و يا دشمنان اسرائيل به شمار مي آيند، اما گذشته از اين به توجيه عملكرد اسرائيل در اشغال كرانه باختري، جولان و غزه و اسكان مهاجران يهود در اين شهرها بر اساس دلايل كتاب مقدس منجر مي شود. همچنان كه تنش ها در خاورميانه افزايش مي يابد، تلاش ها براي يافتن توجيه مناسب اخلاقي نيز افزوده مي شود و از كتاب مقدس هم براي خاموش كردن انتقادكنندگان اسرائيل و هم براي توبيخ اسرائيل استفاده مي كنند. در چنين فرهنگ دوگانه اي صهيونيسم ستيزي مرادف با يهود ستيزي است، در حالي كه بعضي از صهيونيست ها و دانشگاهيان يهودي غير صهيونيست اعتراف مي كنند كه از شوآ، با تعبير هولوكاست شناسي (31) بهره برداري شده است تا اسرائيل را از نكوهش [ راجع به اقداماتش در خاورميانه ] مصون سازند. (32)
مخالفت با صهيونيسم مسيحي اساساً از پروتستان هاي انجيلي، (33) كاتوليك هاي رم (34) و تشكيلاتي ليبرال همچون « شوراي جهاني كليساها» (35) شروع شد. (36) به عنوان مثال، [ خانم ] گريس هالسِل (37) مي پرسد: « پيام صهيونيسم مسيحي چيست؟ به بيان ساده مي توان گفت: تمام اعمالي را كه اسرائيل مرتكب مي شود، خدا طراحي كرده است و ما هم بايد چشم بپوشيم، تأييد كنيم و حتي بستاييم». (38) اين گفته باعث شد كه ديل كرولي (39) يكي از گويندگان تلويزيون واشنگتن، صهيونيسم مسيحي تدبيرگرا (40) را يك فرقه و در حقيقت « بالنده ترين فرقه در آمريكا» توصيف مي كند:
« هواداران واقعي » صهيونيسم مسيحي به اندازه جريان غالب، كه طبقه ي متوسط و بالاتر از متوسط آمريكائيان را در بر مي گيرد، نيستند. صهيونيست هاي مسيحي هر هفته ميليون ها دلار به مبلغان مسيحي تلويزيون مي پردازند تا اصول اين فرقه را تبيين كنند. آنان آثار هال ليندزي (41) و تيم لائه (42) را مي خوانند و تنها هدف آنان اين است كه: زمينه ساز دخالت خدا براي عروج آنان به آسمان و رهايي از همه ي مشقت ها باشند، كه از آنجا نظاره گر آرماگدون و ويراني سياره ي زمين خواهند بود. (43)
شوراي كليساهاي خاورميانه (44) نيز، صهيونيسم مسيحي را « به علت ارائه تفسيري بدعت آميز (45) از كتاب مقدس» رد كرده است، (46) و علاوه بر اين نيز جان استات، (47) آن را « منفور كتاب مقدس » (48) مي خواند.
صهيونيست هاي مسيحي آگاهانه يا غيرآگاهانه، بر دستور كار مذهبي يهود (49) كه به خوبي توسط خاخام شلومو آوينر (50) بيان شده، صحّه مي گذارند. خاخام آوينر ادعا مي كند: « ما نبايد فراموش كنيم... كه مهم ترين هدف ما از جمع كردن يهوديان تبعيد شده و تشكيل كشور اسرائيل، بازسازي معبد سليمان است. معبد دقيقاً در رأس هرم برنامه ي ماست». (51) يسرائيل ميدا، (52) يكي ديگر از خاخام هاي يهود، پيوند بين سياست و الهيات در صهيونيسم يهودي (53) را اين گونه توضيح مي دهد: « اين رابطه چيزي جز حاكميت نيست. كسي كه كوه معبد [= حرم الشريف ] را در اختيار بگيرد، بيت المقدس را هم در كنترل خود دارد. و كسي كه بيت المقدس را در اختيار بگيرد، سرزمين اسرائيل را هم تحت كنترل دارد». (54)
اين الگو را مي توان از طريق سه حلقه ي متحدالمركز ترسيم كرد. حلقه ي بيروني نشانه ي سرزمين مقدس، حلقه ي مياني نشانه ي بيت المقدس و حلقه دروني نشانه معبد سليمان است. اين سه حلقه دستور كار صهيونيستي (55) را تشكيل مي دهد، كه بر اساس آن در سال 1948 ادعاي مالكيت سرزمين مقدس را كردند و شهر قديم بيت المقدس را در سال 1967 اشغال كردند و درباره ي مكان معبد سليمان همچنان مجادله مي كنند. در نظر صهيونيست هاي مذهبي، اعم از يهودي و مسيحي، اين سه حلقه جدايي ناپذيرند. بنابراين پندار صهيونيست هاي مسيحي، آن است كه بكوشند تا شاهد تسلط انحصاري يهوديان (56) بر هر سه حلقه باشند، زيرا اين امر در نهايت مايه ي بركت براي كل جهان است در صورتي كه، ملت ها خواست خدا را تشخيص دهند و آنچه را كه خدا ظاهراً در اسرائيل و از طريق آن انجام مي دهد، بپذيرند. (57)
پينوشتها:
1. Henri Dunant
2. philanthropist
3. Gentiles
4. اولين كنگره صهيونيسم در 1897 در سوئيس برگزار شد. كنگره ي صهيونيسم تا سال 1903 سالي يك بار، پس از آن سالي دو بار و پس از جنگ جهاني هر چهار يا پنج سال يك بار برگزار مي شد. در اين كنگره نمايندگاني از احزاب، سازمان ها، و اتحاديه هاي صهيونيستي از كشورهاي مختلف شركت مي كردند. كنگره صهيونيسم را مي توان پارلمان جنبش صهيونيسم جهاني به شمار آورد كه از نظر ئئوريك، بالاترين قدرت در سازمان صهيونيسم جهاني است. كنگره قوانين را تصويب مي كند، گزارش ديگر مؤسسه هاي صهيونيستي را مورد بررسي قرار مي دهد، سياست هاي آن ها را مشخص مي سازد، و مؤسسه هاي جنبش صهيونيستي و نهادهاي مركزي آن را انتخاب مي كند كه عبارتند از: شوراي عمومي صهيونيسم، كميته اجرايي، رياست سازمان صهيونيسم جهاني، دادگاه كنگره صهيونيسم، وكيل عمومي سازمان صهيونيسم جهاني، و بازرس مالي سازمان صهيونيسم جهاني.
5. philo- Semitism
6. Colin Chapman, Whose Promised Land, Israel or Palestine?, revised edition (Oxford, Lion, 2002). p274.
7. Walter Riggans
8. Walter Riggans, Israel and Zionism, (london, Handsell,1988), p19.
9. Louis Hamada
10. physical and political Israel
مقصود از « يهوديان ظاهري » کساني هستند که پدر و مادرشان يهودي اند و به عبارت ديگر « ذرية يعقوب » يه شمار مي آيند و لو هر کار غيرمؤمنانه را انجام دهند.
11- evangelistic plan
12. Louis Bahjat Hamada, Understanding the Arab World. (Nashville, Nelson,
1990), p189.
13- Chruch"s Ministry Among Jewish People
14. "prophetic plan "
15. Colin Chapman
16. Chapman, op.cit.. p304.
17.Walter Riggans. The Covenant with the Jews, (Tunbridge Wells. Monarch,
1992), pp91, 93.
18. God,s mercy
19. Walter Riggans. Israel and Zionism (London, Handsell Press. 1988), p21.
20. Lausanne Consultation
21. jewish Evangelism
22. charismatic
23. Baruch Maoz, ‘A Statement on Christian Zionism’, Mishkan, 1,12 (1990), p6.
24. International Christian Embassy. Jerusalem
25. Cutting edge theology
26. the Last Days,
27. servant intercessor
28. International Christian Embassy, Jerusalem, "Biblical Zionism, Cutting Edge Theology for “the last Dyas"”, Word from Jerusalem, September (2001), p9.
29. Euphrates
30. Rob Richards, Has God Finished with Israel? (Crowborough, Monarch, 1994), p177.
31. holocaustology"
هولوكاست به معني « قتل عام يهوديان» توسط نازي ها در جنگ جهاني دوم است؛ ريشه يوناني اين واژه، holos به معني « همه= whole» و kaustos به معني « سوزانده شده= burnt» است و بنابراين مترادف هولوكاست در زبان فارسي، واژه ي « همه سوزي» است.
32. Ruth Rosen, "Holocaustology, Past Oppression, Present Excuse?’ Issues, 13:5 (2000); Norman G.Finkelstein, The Holocaust Industry, Reflections of the Exploitation of Jewish Suffering, (London, Verso. 2000); Sam Schulman, "Did Six Million Die for This?" Jewish World Review, January (2000).
33. Chapman, op.cit.; Donald Wagner. Anxious for Armageddon, (scottdale, Pennsylvania, Herald Press, 1995); Dying in the Land of Promise, (London, Melisende, 2001); Gary Burge, Who are God"s people in the Middle East? (Grand Rapids, Michigan, Zondervan. 1993); Kenneth Cragg. Palestine, the Prize and Price of Zion, (London, Cassell. 1997).
34. Michael Prior, The Bible and Colonialism, A Moral Critique, (Sheffield. Sheffield Academic Press, 1997); Zionism and the State of Israel, A Moral Inquiry, (London, Routledge, 1999).
35. World Council of Churches
36. The Middle East Council of Churches, What is Western Fundamentalist Chrisian Zionism? (Limassol, Cyprus. MECC.1988).
37. Grace Halsell
38. Grace Halsell. ‘Israel Extremists and Chrisian Fundamentalists: The Alliance’. Washington Report, December (1988), p31.
39. Dale Crowley
40.dispensational Christian Zionism
41. Hal Lindsey
42. Tim Lahaye
43. Dale Crowley, ‘Errors and deceptions of Dispensational Teachings. ‘Capital Hill Voice,(1996-1997), cited in Halsell. op.cit., p5. Grace Halsell herself defines Christian Zionism as a cult. See Halsell, op.cit., p31.
44. Midlle East Council of Churches
45. heretical interpretation
46. MECC, What, op.cit., preface; see also Peter Makari, "Abrahamic Heritage’ MECC News Report, 10:2/3 Summer (1998).
47. John Stott
48. John Stott, cited in Don Wagner, Anxious for Armageddon, (Scottdale, Herald Press, 1995). p80
49. religious Jewish agenda
50. Rabbi Shlomo Aviner
51. rabbi Shlomo Chaim Hacohcn Aviner, cited in Grace Halsell, Forcing God"s Hand.(Washington, Crossroads International, 1999), p71.
52. Yisrael Meida
53. Jewish Zionism
54. Yisrael Media, cited in Halsell, Forcing, op.cit.. p68.
55. Zionist egenda
56. exclusive Jewish control
57. "Biblical Zionism, Cutting Edge Theology for the "last days”" Word from Jerusalem, International Christian Embassy, Jerusalem, September (2001), p9.
سايزر، استيون آر؛ (1386)، صهيونيسم مسيحي، ترجمه ي حميد بخشنده، قدسيه جوانمرد، قم: نشر کتاب طه، چاپ اول