چهارشنبه، 17 دی 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

پرسش :

آيا ما بنا بر آيه قرآن بايد به عائشه که همسر پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ است، با وجود آن اقداماتش، ام المؤمنين بگوييم؟ آیا اشتباه است که او را به این لقب قبول نداشته باشيم یا خیر؟


پاسخ :
عايشه، دختر ابوبکر و يکي از همسران پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ بود، که بعد از رحلت آن حضرت به سبب اینکه، ابوبکر پدر عايشه، خليفه شد و همچنین حضور او در حوادث صدر اسلام از قبيل قيام عليه عثمان، مخالفت با امام علي ـ عليه السلام ـ و شرکت در جنگ جمل و نقل تعداد انبوهي اخبار و روايات و صدور فتواي و...، در بين عامه مسلمانان شناخته شده است. بر عکس ديگر همسران پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ که شايد از لحاظ برخي خصوصيات اخلاقي از عايشه برتر بودند ولي آن شهرتي که عايشه يافت، ندارند.
1. حکم فقهي قرآن: بنا به گفته خداوند {Qالنبي اولي بالمؤمنين[1]Q}. پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ بر مؤمنين ولايت دارد. لذا همسران آن حضرت نيز مادران مؤمنين مي باشند، و اين حکم فقط يک حکم شرعي و فقهي است؛ يعني، چنان که انسان نمي تواند با مادر خود ازدواج کند، هم چنين نمي تواند بعد از رحلت پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ با همسران آن حضرت ازدواج کند.[2] اين حکم از اصول اعتقادي مسلمين نيست که اگر کسي به آن اعتقاد نداشته باشد دچار اشتباه شده است.
پس اينکه خداوند مي فرمايند: پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ اولي و سزاوار تر به مؤمنين از خود آنها (در تدبير امور) است، و زنان پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ، مادران مؤمنان هستند...)، بدين معني است که ازواج النبي ـ صلی الله علیه و آله ـ در حکم مادران مسلمين هستند. در واقع مادر مسلمين نيستند چون اگر در حقيقت مادر مسلمين مي بودند، لذا خواهر آنها هم به عنوان خاله مؤمنين محسوب مي شد و ازدواج با آنها هم حرام بود، و هم چنين دختران آنها در حکم خواهران بودند.[3] بنابراين، منظور آيه فقط حکم حرمت ازدواج مي باشد. پس اگر مؤمني چه اعتقاد به این مطلب داشته باشد و چه اعتقاد نداشته باشد، اين حکم يک حکم شرعي و فقهي است نه يک مسئله اعتقادي و اصلي از اصول دين.

عايشه بعد از پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ
1. عايشه پس از پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ ، منشأ رويدادهاي مهم تاريخي بود؛ پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ خطاب به زنان خود مي فرمود: روزي را مي بينيم که سگ هاي حوأب به يکي از شما پارس مي کند، حميرا مبادا تو باشي.[4]
در جريان جنگ جمل، وقتي که عايشه و سپاه وي به اين منطقه رسيدند، و سگ ها به او پارس کردند، عايشه پرسيد: کجاست؟ محمد پسر طلحه گفت: حوأب است، عايشه به ياد حديث رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ افتاد و پشيمان شد. عبدالله پسر زبير پنجاه نفر را به زور وادار به شهادت کرد که بگويند اينجا حوأب نيست، و اين اولين شهادت زوري در اسلام بود.[5]
2. پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ در مورد علي ـ عليه السلام ـ سفارش هاي فراوان فرمود. از جمله اگر کسي علي ـ علیه السلام ـ را آزار دهد مثل اين است که پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ را آزرده و کسي که پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ را بيازارد خدا را آزرده است.
3. هر کس با علي ـ علیه السلام ـ دشمني کند، مثل اين است که با شخص پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ دشمني کرده است و کسي که با پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ دشمني کند با خدا دشمني کرده است.[6]
در مقابل اين همه سفارشات نه تنها عايشه با حضرت علي ـ علیه السلام ـ دشمني کرد و او را اذيت نمود، بلکه با تجهيز و تحريک مردم به جنگ حضرت علي ـ علیه السلام ـ رفت و در خون عده اي شريک شد.
4. ناراحتي حضرت فاطمه ـ سلام الله علیها ـ ، ابن ابي الحديد مي نويسد: فاطمه را دلي پر از دست عايشه بود. زيرا زنان مدينه به نزد حضرت فاطمه ـ سلام الله عليها ـ مي رفتند و سخنان نيش دار عايشه را به او مي گفتند.[7]
5. مخالفت با حکم قرآن، علاوه بر اين ها، خداوند به زنان پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ دستور داده بعد از رحلت آن حضرت تا آخرين لحظه عمرشان از خانه بيرون نروند.[8] ملازم خانه خود باشند، عايشه در اين مورد هم تخطي نمود.
6. انحراف از حق و راه پيامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ ، عايشه همراه عده اي بود که پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ آنان را (منحرف از حق) ناميده بود؛ در حين جنگ به ياد فرمايش حضرت پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ افتاد که فرمود: اي زبير تو به ناحق با علي ـ علیه السلام ـ خواهي جنگيد.[9] يعني در سپاهي که زبير حضور داشت و پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ از آن پيش گوئي کرده بودند، به ناحق بود؛ و کسي که به ناحق عليه کسي ديگر وارد جنگ شود، ظالم است.
7. حکم خدا درباره ظالمين، در مورد ظالمين، خداوند مي فرمايند: «... همانا نفرين خدا بر ظالمين و ستمگران عالم باد».[10]
8. کيفر ايذاء پيامبر، خداونددرباره اذيت کردن خدا و رسولش مي فرماید: «آنان که خدا و رسولش را با شورش و آشوب آزار و اذيت مي کنند؛ خدا آنها را در دنيا و آخرت لعن کرده و بر آنان عذابي با ذلت و خواري مهيّا کرده است».[11]
9. دوستي حضرت علي ـ علیه السلام ـ همراهي با حق، عايشه برادري داشت به نام (محمد بن ابي بکر)، که از دوست داران و ارادتمندان امير المومنين علي ـ عليه السلام ـ بود و در جنگ جمل همراه آن حضرت بود، و بسیار تلاش نمود خواهرش را از راهي که در پيش گرفته باز دارد، اما موفق نگرديد و به او گفت: با اينکه من از خويشان نزديک تو هستم ولي چون در مقابل خليفه مسلمين قرار گرفتي لذا از دشمن ترين خويشان نزديک تو مي باشم.[12]
10. شرط مادري، عايشه قبل از شروع جنگ به افراد با نفوذ نامه مي نوشت و خود را به عنوان (ام المؤمنين) و صاحب حق در اين واقعه معرفي نموده، و از آنان حمايت مي خواست. به يکي از کساني که نامه نوشت (زيد بن صوحان) صحابي معروف پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ و دوست دار امام علي ـ عليه السلام ـ بود؛ زيد در جواب نامه عايشه نوشت «.... بلي تو مادر من (ام المؤمنين) و من فرزند تو هستم در صورتي که از جنگ و خون ريزي دست برداري».[13]

نتيجه:
1. مادري عايشه براي مؤمنين، حکم فقهي، و به احترام رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ بوده و امر عقيدتي و از اصول دين نيست.
2. اميرمؤمنان علي ـ عليه السلام ـ فرمود: عايشه عقده هاي دروني که نسبت به من داشت، او را به جوشش در آورد؛ آزاري به من رسانيد که درباره کسي چنين آزاري را روا نداشت ولي با اين حال من او را همانند گذشته مورد احترام و نيکويي خود قرار داده اعمال نيک و بد او را به خدا وا مي گذارم. خداست هر کسي را بخواهد در مقابل جرم و گناهش مجازات مي نمايد و يا او را مورد عفو قرار مي دهد.[14]
در اين شرايط، سخن و مسائلي نظير آن، در توهین به مقدسات ديگر مذاهب اسلامي هرگز روا و شايسته نيست. مدارا و زندگي مسالمت آميز بهترين راهکار و روشي است،که زمينه گفتگو هاي سالم را فراهم مي کند. بر اساس فرمايش رهبر معظم (مد ظله) اين کارها شايسته مسلمان نيست و خط قرمز است.

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1ـ نقش عايشه در تاريخ اسلام، سيد مرتضي عسگري.

پی نوشتها:
[1]. احزاب / 6.
[2]. کوفي، فرات، تفسير فرات، تهران، ارشاد اسلامي، 1410ق، ص331.
[3]. ابن قتيبه دينوري، الامامة و السياسة، ترجمه طباطبائي، ناصر، تهران، انتشارات ققنوس، 1380ش، ص84.
[4]. طبرسي، مجمع البيان، بيروت، موسسه اعلمي للمطبوعات، 1415ق، ج8، ص123.
[5]. شريف مرتضي، رسائل المرتضي، قم، انتشارات خيام، 1410ق، ج4، ص64؛ دينوري، همان، ص84؛ مقريزي، امتاع الاسماء، بيروت، دارالکتب العلميه، 1420ق، ج13، ص227.
[6]. دمشقي شافعي، محمد بن احمد، جواهر المطالب في مناقب الامام علي بن ابي طالب، قم، مجمع احياء الثقافه الاسلامي، 1415ق، ج1، ص63؛ اميني، ابراهيم، الغدير، ج5، ص314.
[7]. ابن ابي الحديد معتزلي، شرح نهج البلاغه، قم، داراحياء الکتب العربيه، ج9، ص193.
[8]. احزاب / 33.
[9]. طبري، محمد بن جرير، المسترشد، قم، انتشارات سلمان فارسي، بي تا، ص422.
[10]. اعراف / 44.
[11]. احزاب / 57.
[12]. مغربي، قاضي نعمان، شرح الاخبار، قم، انتشارات جامعه مدرسين، بي تا، ج1، ص402.
[13]. طبري، محمد بن جرير، تاريخ طبري، بيروت، موسسه اعلمي، بي تا، ج3، ص493.
[14]. عسگري، سيد مرتضي، نقش عايشه در تاریخ اسلام، تهران، مجمع علمي اسلامي، 1368ش، ص220 ـ 293.
منبع: اندیشه قم


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
موارد بیشتر برای شما
معنی اسم حلما و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم حلما و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم هادی و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم هادی و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم هلیا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم هلیا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم نیما و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم نیما و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم هلن و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم هلن و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم هومن و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم هومن و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم نرجس و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم نرجس و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم تیام و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم تیام و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم نازیلا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم نازیلا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم هارون و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم هارون و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم میترا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم میترا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم زهیر و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم زهیر و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم ملیکا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم ملیکا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم اهورا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم اهورا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم ملودی و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم ملودی و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال