شنبه، 17 اسفند 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

منافات حضور قلب امام علی (ع) با انفاق ایشان در رکوع نماز!

پرسش :

حضرت علی (علیه السلام) که موقع نماز تیر را از پایشان بیرون آوردند و چیزی را حس نکردند، چطور هنگام رکوع متوجه حضور سائل شدند؟!


پاسخ :
پاسخ اجمالی:
اولا: این خرده گیرى ها ایراد بر قرآن است! چرا که خداوند آن را ستوده و ولایت مؤمنین را شایسته چنین کسى دانسته است و اگر این عمل غفلت از خدا بود نباید تمجید می شد. ضمن اینکه مواردی شبیه این کار که عبادت به شمار می رود توسط پیامبر(صلی الله علیه و آله) نیز در ضمن نماز صورت گرفته است؛ به عنوان مثال در مسند احمد از ابو هریره نقل شده است: ما با پیغمبر نماز عشاء می خواندیم و وقتی که پیغمبر به سجده می رفت، امام حسن و امام حسین که کوچک بودند بر پشت پیغمبر سوار می شدند؛ «وقتی پیغمبر می خواست بلند شود، با این دو دست مبارکش حسن و حسین را می گرفت و آرام روی زمین می گذاشت و وقتی که پیغمبر به سجده می آمد، آنها روی پیغمبر سوار می شدند». توجه به حسنین و گرفتن آنها و آرام زمین گذاشتن، آیا این ها با حضور قلب در نماز منافات ندارد؟!
ثانیا: شنیدن صداى سائل و کمک به او در نماز، نوعی توجّه به خداست. توجه امام علی(علیه السلام) وقتی به آن سائل جلب شد که خدا را صدا زد؛ در واقع این نام خدا بود که موجب التفات حضرت به او شد. ایشان با این کار عبادتى را با عبادت دیگر درآمیخت و برای خدا در حال نماز زکات داد. آنچه اشکال دارد پرداختن به خویشتن به هنگام نماز است، امّا پرداختن به نیازمند مظلوم، که عبادت محسوب مى‏ شود، اشکالى ندارد.

پاسخ تفصیلی:

آیه ولایت و منافات آن با حضور قلب علی (علیه السلام)!

در آیه 55 سوره مائده می خوانیم: «إِنَّما وَلِیکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ یقیمُونَ الصَّلاةَ وَ یؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُونَ»؛ (سرپرست و ولیّ شما، تنها خداست و پیامبر او و آنها که ایمان آورده اند همانها که نماز را برپا می دارند و در حال رکوع زکات می دهند). یکی از سؤالاتی که برخی ذیل این آیه مطرح کرده اند این است که: اگر این آیه همان گونه که شیعیان معتقدند در شأن امام علی(علیه السلام) نازل شده است و مربوط به انفاق انگشتر ایشان در نماز می باشد، چگونه با حضور قلب ایشان در نماز سازگار است؟ فخر رازى در اینجا مى گوید: «لایق به حال على(علیه السلام) این است که مستغرق در ذکر خدا باشد و کسى که چنین باشد نمى تواند کلام دیگرى را بشنود و بفهمد [بنابراین توجّه به حال سائل بر خلاف آداب نماز است]».(1)

علی(علیه السلام) حضور قلب بسیار فوق العاده ای به هنگام ذکر و یاد خدا بطور کلّى، و به هنگام نماز بالخصوص داشت، که غرق در صفات جلال و جمال الهى مى‏ گشت و هیچ توجّهى به غیر خدا نداشت، بگونه ‏اى که عملیات جرّاحى و خارج نمودن پیکان تیر، که در حال عادى و غیر نماز بر على(علیه السلام) سخت و دشوار بود، به هنگام نماز انجام شد.(2) در زمانى که آن حضرت بسان عارفى دل‏سوخته فانى در خداوند شده بود و به شرحی که رفت به هیچ چیز جز او توجّه نداشت چگونه به هنگام نماز به سخنان سائل توجّه کرد و در رکوع نماز به او کمک کرد؟! این مسأله با آن حضور قلب جامع و کامل على(علیه السلام) در نماز سازگار نیست.

در پاسخ به این شبهه چند نکته لازم به ذکر است:
 
1) این نام خدا بود که نظر امام علی(علیه السلام) را به خود جلب کرد.

شنیدن صداى سائل و کمک به او در نماز، نوعی توجّه به خداست. وقتی آن سائل خدا را صدا زد این نام خدا بود که نظر امام علی(علیه السلام) را به خود جلب کرد. سائل پس از ناامیدى از دریافت کمک، ضمن راز و نیاز با خدا، شکوه و گله خویش را با نام خدا شروع کرد: «اَللَّهُمَّ اِشْهَدْ أَنِّی سَأَلْتُ فِی مَسْجِدِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ لَمْ یعْطِنِی أَحَدٌ شَیئاً»(3)؛ (خدایا شاهد باش که من در مسجد پیغمبر(صلی الله علیه و آله) از مردم تقاضای کمک کردم و هیچ کس به من چیزی عطا نکرد). بنابراین، این نام خدا بود که توجّه على را به سوى سائل جلب کرد و در غیر این صورت حضرت هرگز متوجه او نمی شدند؛ لذا این توجه، منافاتى با حضور قلب و توجّه به خداوند در نماز ندارد. علاوه بر این در پاسخی نقضی می توان پرسید، مگر مأموم در نماز جماعت صداى مکبّر، یا امام را نمى ‏شنود و از او تبعیت نمى‏ کند؟ اگر نمى‏ شنود چگونه مى‏ تواند به همراه او نماز را اقامه کند؟ و اگر مى‏ شنود، پس در هیچ نماز جماعتى حضور قلب وجود ندارد.(4)
 
2) آنچه اشکال دارد پرداختن به خویشتن به هنگام نماز است، امّا پرداختن به نیازمند مظلوم، که عبادت محسوب مى‏ شود، اشکالى ندارد.

توجه حضرت علی(علیه السلام) به آن سائل از جهت دیگری نیز توجه به خدا می باشد و عبادتی همراه با عبادت دیگر انجام شده است. توضیح اینکه کسى که این ایراد را مطرح مى کند از این نکته غفلت دارد که شنیدن صداى سائل و مظلوم و کمک به او، نوعی عبادت و در واقع توجّه به خدا است خصوصا وقتی در روایات از او به فرستاده خدا تعبیر شده است و در آیات قرآن نیز به صدقه سفارش شده و تاکید شده است که هنگام پرداخت آن، نهایت ادب و احترام را به خرج دهند چرا که گیرنده صدقه خدا است‏؛ چنانکه در آیه 104 سوره توبه می خوانیم: «أَلَمْ یعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ هُوَ یقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبَادِهِ وَیأْخُذُ الصَّدَقَاتِ وَأَنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ»؛ (آیا نمى‏ دانند که تنها خداوند توبه را از بندگانش مى‏ پذیرد و صدقات را مى‏ گیرد و خداوند توبه ‏پذیر و مهربان است‏).(5) همین لزوم اهتمام ویژه به نیازمندان باعث شد قلب پاک امام على(علیه السلام) که در برابر صداى سائلان حسّاس بود به نداى آنها پاسخ دهد. او با این کار عبادتى را با عبادت دیگر آمیخت و در حال نماز زکات داد و هر دو براى خدا و در راه او بود. ضمن اینکه در همان لحظه انفاق نیز ایشان به جسم خود بی توجه بود و چیزی را حس نمی کرد.(6)
 
3) حالات اولیای الهی همیشه یکسان نیست.

حالات امام علی(علیه السلام) و سایر اولیای الهی در نماز و حتی در غیر نماز یکسان نبوده است. آنها گاهی آنچنان غرق در عالم ملکوت می شدند که به جز ذات باری تعالی به هیچ چیزی توجه نداشتند و گاهی نیز با حفظ حضور قلب و توجه به خداوند به عالم کثرت و مظاهر مادی نیز توجه داشتند. البته توجه آنها به عالم کثرت نیز در راستای اجرای دستورات خداوند می باشد.(7)
 
4) قرآن کریم پرداخت زکات در رکوع را مورد ستایش قرار داده است.

این ایراد و خرده گیرى که چرا در نماز به سائل توجه شده است در واقع ایراد بر قرآن مجید است! چرا که خداوند در آیه 55 سوره مائده که به آیه «ولایت» مشهور است، دادن زکات را در حال رکوع مورد تکریم و تمجید قرار داده است و اگر این عمل نشانه غفلت و بى خبرى از ذکر خدا بود نباید به عنوان یک صفت والا و با ارزش فوق العاده، روى آن تکیه شود.

ضمن اینکه مواردی شبیه این کار که عبادت به شمار می رود توسط پیامبر(صلی الله علیه و آله) نیز در ضمن نماز صورت گرفته است ولی این بهانه جویان چون در پی انکار فضایل پیامبر(صلی الله علیه و آله) نیستند آن را منافی حضور قلب ندانسته اند! به عنوان مثال در مسند احمد از ابو هریره نقل شده است: ما با پیغمبر نماز عشاء می خواندیم و وقتی که پیغمبر به سجده می رفت، امام حسن و امام حسین که کوچک بودند بر پشت پیغمبر سوار می شدند: «فإذا رَفَعَ رَأْسَهُ أَخَذَهُمَا بیده من خَلْفِهِ أَخْذاً رَفِیقاً وَیضَعُهُمَا علی الأَرْضِ فإذا عَادَ عَادَا حتی قَضَی صَلاَتَهُ»(8)؛ (وقتی پیغمبر می خواست بلند شود، با این دو دست مبارکش حسن و حسین را می گرفت و آرام روی زمین می گذاشت و وقتی که پیغمبر به سجده می آمد، آنها روی پیغمبر سوار می شدند). توجه به حسنین و گرفتن آنها و آرام زمین گذاشتن، آیا این ها با حضور قلب در نماز منافات ندارد؟

متعصّبانی که مروجان و مبلغان این شبهه هستند در حقیقت مى خواهند فضیلت على(علیه السلام) را انکار کنند ولی در واقع به خدا و پیامبر(صلی الله علیه و آله) نیز ایراد مى گیرند. باید از آنها پرسید اگر این کارها بر خلاف آداب نماز و حضور قلب است، پس چرا خداوند آن را ستوده و ولایت مؤمنین را شایسته چنین کسى دانسته است؟! به هر حال جاى شک نیست که شنیدن صداى سائلِ نیازمند و اجابت خواسته او در حال نماز، عبادتى است مضاعف که در یک لحظه صورت گرفته است و باید پناه به خدا ببریم از تعصب هایى که ما را از حقایق دور مى سازد.

پی‌نوشت‌ها:
(1). مفاتیح الغیب، فخرالدین رازى، ابوعبدالله محمد بن عمر، دار احیاء التراث العربى، بیروت، 1420 هـ ق، چاپ سوم، ج ‏12، ص 386، [ذیل تفسیر آیه 55 سوره مائده].
(2). ر.ک: ارشاد القلوب، دیلمی، ابومحمد، انتشارات ناصر، قم، 1376 هـ ش، چاپ اول، ج 2، ص 25 و 26؛ المناقب المرتضویة، کشفی حنفی، محمد صالح، انتشارات روزنه، تهران، بی تا، چاپ اول، ص 373.
(3). مفاتیح الغیب، همان، ج‏ 12، ص 383؛ المناقب، ابن شهرآشوب، محمد بن علی، انتشارات علامه، قم، بی تا، چاپ اول، ج 3، ص 3، باب (اَلنُّصُوصِ عَلَى إِمَامَتِهِ عَلَیهِ السَّلاَمُ).
(4). آیات ولایت در قرآن، مکارم شیرازی، ناصر، انتشارات نسل جوان‏، قم‏، 1386 هـ ش، چاپ سوم‏، ص 90.
(5). تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ناصر، دار الکتب الاسلامیه، تهران، 1374 هـ ش، چاپ سى و دوم‏، ج‏ 8، ص 121.
(6). ر.ک: پیام قرآن، مکارم شیرازی، ناصر، با همکاری جمعی از فضلا و دانشمندان، دارالکتب الاسلامیه، تهران، 1386 هـ ش، چاپ ششم، ج 9، ص 211.
(7). ر.ک: حیات عارفانه امام علی(علیه السلام)، جوادی آملی، عبدالله، مرکز نشر اسراء، قم، 1385 هـ ش، چاپ چهارم، ص 62-64.
(8). مسند احمد، أبو عبد الله أحمد بن محمد بن حنبل، المحقق: السید أبو المعاطی النوری، عالم الکتب، بیروت، 1419 هـ ق ـ 1998 م، الطبعة الأولى، ج 2، ص 513، ح 10669.


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.