يکشنبه، 18 اسفند 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

فضیلت نبودن تولد حضرت علی (علیه السلام) در کعبه!

پرسش :

تولد حضرت علی (علیه السلام) در کعبه فضیلت نیست؛ زیرا کعبه در آن زمان بتخانه بود! اگر این امر فضیلت می بود باید نصیب پیامبر (صلّی الله علیه و آله) می گشت!


پاسخ :

پاسخ اجمالی:

خداوند اصالتا کعبه را مبارک و مرکز هدایت قرار داده و اینکه زمانی بتخانه شده باشد، ماهیت آن تغییر نمی یابد. اگر ماهیت آن تغییر می کرد، هرگز سزاوار نبود که خداوند کعبه را از دست لشگر فیل نجات دهد، یا اینکه باوجود بتها، حدود شش سال قبل از فتح مکه آن را قبله مسلمین قرار دهد! بنابراین با توجه به اینکه خدا به مریم اجازه نداد در مسجد الاقصی وضع حمل کند، تولد علی (علیه السلام) در کعبه فضیلت خواهد بود.

ضمن اینکه رسول خدا (صلی الله علیه و آله) خود بالاصاله اشرف مخلوقات و سید و افضل و خاتم رسل می باشند که خدا و ملائکه و تمام مومنان عالم از اول تا آخر بر او درود می فرستند: «إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِیِّ یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلیماً». امّا با توجه به شرایط زمانی و مکانی هر یک از اولیاء خدا، معجزات، فضائل و کرامات آنها نیز متفاوت خواهد بود، و این امری بدیهی است که هیچ انسان عاقلی در آن مناقشه نمی کند و قرار نیست همه فضائل مختص یک نفر باشد!
 

پاسخ تفصیلی:

یکی از شبهاتی که توسط مخالفان و دشمنان اهبیت (علیهم السلام) مطرح می شود تا شاید بتوانند از این طریق خدشه ای بر عظمت و مقام شامخ حضرت امیرالمومنین امام علی (علیه السلام) وارد سازند، این است که: «چگونه ممکن است تولد یافتن شخصی در مکه، فضیلت و برتری به حساب آید، در حالی که زمان تولد حضرت علی (علیه السلام) کعبه بتخانه بوده است و تولد در بتخانه فضیلت نیست بلکه می تواند نقص هم باشد، و اگر ولادت در چنین جایی فضیلت بشمار می آمد می بایست این فضیلت قبلا نصیب رسول خدا (صلی الله علیه و آله) می گشت و بنا بر این دلایل نمی توان ولادت در کعبه را برای حضرت علی (علیه السلام) برتری و فضیلت به حساب آورد»!

اصل واقعه از این قرار است که یزید بن قعنب می گوید: «من و عباس بن عبدالمطلب و گروهی از خاندان عبدالعزی در برابر خانه خدا نشسته بودیم که ناگهان دیدیم فاطمه بنت اسد، مادر علی(علیه السلام) که به آن حضرت حامله بود و نُه ماه از مدت حملش می گذشت با حالتی خاص که حاکی از درد زایمان بود وارد شد و به درگاه خداوند عرض کرد: پروردگارا! من به تو و پیامبران و کتاب هایی که از جانب تو فرستاده شده اند ایمان دارم و سخن جدم ابراهیم خلیل را تصدیق و باور دارم که او این خانه والا را بنا کرده و به حق این فرزندی که در شکم دارم سوگند می دهم که وضع حمل مرا آسان کنی. یزید بن قعنب گفت: در این هنگام دیدم دیوار پشت کعبه شکافت و فاطمه وارد کعبه شد و از چشمان ما ناپدید گشت و دیوار به هم چسبید. برخاستیم که قفل در خانه کعبه را باز کنیم. قفل باز نشد. دانستیم که این رویداد به فرمان خدا رخ داده است. پس از چهار روز که گذشت فاطمه از خانه کعبه بیرون آمد و نوزادش علی (علیه السلام) را روی دست داشت».(1)

پس از ذکر این مقدمه به خواست خداوند در چند قسمت به این شبهه پاسخ می دهیم:
 
الف) بتخانه نامیدن کعبه سخنی بس ناروا و به دلایل زیر مردود است:
1. خداوند اصالتا و از ابتدا کعبه را به عنوان خانه خود و مرکز هدایت قرار داده است: «إِنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذی بِبَکَّةَ مُبارَکاً وَ هُدىً لِلْعالَمین»(2) و اینکه در برهه ای از زمان مشرکین حجاز آنجا را محل نگهداری بتهای خود کرده بودند چیزی از قداست کعبه نمی کاهد و ماهیت آنرا تغییر نمی دهد. ضمن اینکه نگهداری بتها در کعبه خطایی بوده که مشرکین مرتکب آن شده بودند و باید دانست که هیچگاه ارزش یک ظرف بخاطر مظروفی که ناخواسته و به اجبار درون آن گذاشته شده کاسته نخواهد شد. لذا این امر هیچ نقصی به جایگاه و منزلت واقعی کعبه وارد نمی سازد.

2. دلیل دیگر بر رد بتخانه بودن کعبه این است که وقتی ابرهه با سپاه فیل خود می خواست کعبه ای را که مشرکین بتهای خود را آنجا نگهداری می کردند خراب کند، خداوند با اعجاز خویش و بوسیله پرندگان کوچکی بنام ابابیل آنها را نابود ساخت و از کعبه حفاظت نمود، و یکی از سوره های قرآن را به ذکر این واقعه اختصاص داد. در حالی که اگر کعبه بتخانه محسوب می شد، هرگز سزاوار نبود خداوند چنین اعجاز بزرگی برای حفظ یک بتخانه نشان دهد. در قرآن کریم و در سوره فیل چنین آمده است: «أَلَمْ تَرَ کَیْفَ فَعَلَ رَبُّکَ بِأَصحْابِ الْفِیلِ* أَلَمْ یجَعَلْ کَیْدَهُمْ فىِ تَضْلِیلٍ* وَ أَرْسَلَ عَلَیهْمْ طَیرْا أَبَابِیلَ* تَرْمِیهِم بحِجَارَةٍ مِّن سِجِّیلٍ* فجَلَهُمْ کَعَصْفٍ مَّأْکُولِ».(3)

3. اگر واقعا چنین نقصی بر کعبه وارد بوده و آنجا بتخانه بوده باشد، هرگز سزاوار نبود که خداوند کعبه را به عنوان قبله مسلمین قرار دهد، زیرا بدتر از آن مشکلی که درباره قبله اول مسلمین، یعنی مسجدالاقصی پیش آمد، برای کعبه نیز پیش می آمد؛ زیرا یهودیان مسلمانان را سرزنش می کردند، و می گفتند شما از ما تبعیت می کنید زیرا به سمت قبله ما عبادت می کنید.

لازم به یاد آوری است که: «حضرت رسول (صلى اللَّه علیه و آله) در مکه و سپس در مدینه تا هفت ماه، و بنا به نقلی تا نوزده ماه بعد از هجرت نیز به طرف بیت المقدس نماز می خواندند. در این هنگام یهودیان به آن جناب گفتند تو از ما متابعت و پیروى می کنی؛ زیرا شما به طرف بیت المقدس که قبله ما هست، نماز می خوانى. پیغمبر از این جهت اندوهگین شد و دوست داشت که خداوند قبله را بطرف کعبه تغییر دهد. حضرت در دل شب از منزل بیرون می شد و به اطراف آسمان نگاه می کرد و منتظر فرمان خداوند بود. روزى که فرمان تغییر قبله پیش آمد، پیغمبر در مسجد بنى سالم نماز می خواند. ایشان دو رکعت به طرف بیت المقدس خواند، و دو رکعت بطرف کعبه اداء کرد. سپس این آیه شریفه بر حضرت نازل گردید: «قَدْ نَرى‌ تَقَلُّبَ وَجْهِکَ فِی السَّماءِ فَلَنُوَلِّیَنَّکَ قِبْلَةً تَرْضاها فَوَلِّ وَجْهَکَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ حَیْثُ ما کُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَکُمْ شَطْرَه‌»(4)؛ (نگاه‌هاى انتظارآمیز تو را به سوى آسمان [براى تعیین قبله نهایى] مى ‌بینیم، اکنون تو را به سوى قبله‌اى که از آن خشنود باشى، باز مى‌گردانیم، پس روى خود را به سوى مسجد الحرام کن و هر جا باشید، روى خود را به سوى آن بگردانید).(5) بعدها آن مسجد به «ذوقبلتین» مشهور گشت.

با توجه به داستان فوق، مشرکین حجاز نیز می توانستند دهان به طعن و سرزنش باز کنند، و ادعا نمایند که شما مسلمانان از ما تبعیت می کنید و به سمت بتخانه ما عبادت می کنید! چرا که از زمان تغییر قبله در سال اول یا دوم هجری تا فتح مکّه و پاک شدن کعبه از لوث وجود بتها در سال هشتم هجری، مدت بیش از شش سال طول کشیده است. در این مدت کعبه همچنان در اختیار مشرکین مکه و بتهای آنها بوده است، و در عین حال رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به همراه دیگر مسلمانان به سوی آن نماز می گزاردند!

در اینجا این سوال بزرگ مطرح می شود که بنا بر منطق غلط شبهه گران، از هنگام تغییر قبله تا فتح مکه، به مدت شش سالی که کعبه قبله مسلمین، و در عین حال در اختیار مشرکین و بتها بود، نماز گزاردن بسوی آن چه حکم و جایگاهی دارد؟!
 
ب) علمای بزرگ سنّی و شیعه به فضیلت بودن تولد امام علی (علیه السلام) در کعبه تاکید دارند:
حافظ کنجی از علمای اهل سنت می‌ گوید: (امیر مؤمنان(علیه السلام) شب جمعه سیزده رجب، سال سی ام بعد از واقعه عام الفیل در داخل خانه خدا به دنیا آمد. کسی پیش از آن حضرت و بعد از آن، در داخل کعبه به دنیا نیامده است و این، از فضایل اختصاصی آن حضرت است که خداوند به جهت بزرگداشت مقامش به او عنایت کرده است)؛ «ولد امیرالمومنین علی بن أبی طالب بمکه فی بیت الله الحرام لیله الجمعه لثلث عشره لیله خلت من رجب سنه ثلثین من عام الفیل و لم یولد قبله و لا بعده مولود فی بیت الله الحرام سواه إکراما له بذلک و إجلالا لمحله فی التعظیم».(6)

شیخ مفید در کتاب «الإرشاد فی معرفه حجج الله على العباد» راجع به فضیلت منحصر به فرد تولد حضرت می گوید: «غیر از امام علی (علیه السلام)، هیچ مولودی چه پیش از او و چه پس از او در خانه خدا (کعبه) زاییده نشده است و این به جهت اکرام و تجلیل از عظمت مقام آن حضرت از جانب خداوند متعال بوده است».(7)
 
ج) تولد در کعبه امری بی سابقه بوده و تکراری نبوده است:
با توجه به اینکه تولد در کعبه امری بی سابقه بوده و تکراری نبوده است، و حتی خداوند به حضرت مریم (علیه السلام) با آن همه جلالت اجازه نداده است که در مسجد الاقصی وضع حمل نماید و نهایتا زیر یک نخل خرما حضرت عیسی (علیه السلام) را به دنیا آورد: «فَحَمَلَتْهُ فَانتَبَذَتْ بِهِ مَکاَنًا قَصِیًّا* فَأَجَاءَهَا الْمَخَاضُ إِلىَ‌ جِذْعِ النَّخْلَةِ قَالَتْ یَالَیْتَنىِ مِتُّ قَبْلَ هَاذَا وَ کُنتُ نَسْیًا مَّنسِیًّا»(8)، آیا تولد علی بن ابی طالب (علیه السلام) در کعبه فضیلت نخواهد بود؟!
 
د) محل تولد و شکاف کعبه نشانه ای الهی است:
نکته قابل تامل دیگر اینکه، چطور یک اثر پا در کنار خانه خدا احترام و ارزش خاص دارد، و خدا در قرآن به بزرگی و به عنوان یکی از نشانه های روشن خود در کعبه از آن یاد می کند «فِیهِ آیَاتٌ بَیِّنَاتٌ مَقَامُ إِبْرَاهِیمَ»(9)، اما محل تولد یک ولی خدا و محل شکاف برداشتن دیوار کعبه به معجزه الهی، نمی تواند یک امر ارزشمند و یک نشانه الهی باشد؟!
 
ه) تولد اولیای الهی امری مهم و قابل توجّه است:
قطعا تولد اولیاء الهی امری مهم، با عظمت و مبارک است، زیرا در قرآن به روز تولد اولیاء الهی سلام داده شده است، «وَ سَلامٌ عَلَیْهِ یَوْمَ وُلِدَ وَ یَوْمَ یَمُوتُ وَ یَوْمَ یُبْعَثُ حَیًّا»(10)؛ و در هنگام تولد اکثر اولیاء الهی اتفاقاتی منحصر بفرد رخ داده است که نشانی از بزرگی و فضیلت ایشان است.

مثلا هنگام تولد رسول خدا (صلی الله علیه و آله) اتفاقات عجیبی رخ داد، از جمله بتها به رو بر خاک افتادند، طاق کسری شکست، دریاچه ساوه خشک شد، آتشکده فارس پس از هزار سال خاموش گشت، یا حضرت عیسی (علیه السلام) در همان نوزادی تکلم نمود، یا حاملگی مادر حضرت موسی (علیه السلام) و تولد ایشان به امر الهی و به طرز معجزه آسایی از فرعونیان مخفی ماند و بعد از تولد نیز به امر الهی به آب انداخته شد، و نهایتا توسط خود فرعون و در کاخ او بزرگ شد.

حضرت علی (علیه السلام) نیز در هنگام تولد، دیوار خانه خدا برای ورود مادر بزرگوارشان به درون کعبه، شکافته شد و در آنجا متولد گشت و تا سه روز به امر الهی آنجا بود. پس اگر این اتفاق فضیلت نباشد، نباید هیچکدام از اتفاقات و معجزاتی که در هنگام تولد هر یک از اولیاء الهی رخ داده است را فضیلت بدانیم. 
 
ی) معجزات و فضائل اولیای الهی، یکسان و شبیه هم و یا مختص یک نفر نیستند:
اما اینکه می گویند اگر تولد در کعبه فضیلتی باشد، پس باید این فضیلت نصیب رسول خدا (صلی الله علیه و آله) می گشت انسان را به خنده وا می دارد! باید از کسی که این استدلال را کرده پرسید مگر قرار است تمام معجزات و فضائل، یکسان و شبیه هم باشند و یا اینکه تنها به یک نفر اختصاص یابند!؟

اگر اینگونه باشد، پس باید بگوییم ضربت امیرمومنان (علیه السلام) در جنگ خندق که برابر با عبادت جن و انس است، فضیلت به شمار نمی آید؛ زیرا به رسول خدا (صلی الله علیه و آله) اختصاص نیافته است! یا باید بگوییم شکافته شدن دریا بوسیله عصای موسی (علیه السلام) و عبور او و بنی اسراییل از آن، و سپس غرق شدن فرعونیان نیز فضیلتی بحساب نمی آید؛ زیرا به رسول خدا (صلی الله علیه و آله) اختصاص نیافته است! یا باید بگوییم سرد شدن آتش نمرودیان بر حضرت ابراهیم (علیه السلام) نیز فضیلت نیست؛ زیرا اختصاص به پیامبر (صلی الله علیه و آله) نیافته است! یا باید بگوییم زنده کردن مردگان توسط حضرت عیسی (علیه السلام) فضیلت نیست؛ زیرا در ظاهر اختصاص به پیامبر ما نیافته است! و صدها مورد دیگر که ذکر آن در این مختصر نمی گنجد.
 
سخن آخر اینکه:
اولا: رسول خدا محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله) خود بالاصاله اشرف مخلوقات و سید و افضل و خاتم رسل می باشند که خدا و ملائکه و تمام مومنان عالم از اول تا آخر بر او درود می فرستند، «إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِیِّ یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلیماً».(11)

ثانیا: با توجه به شرایط زمانی و مکانی هر یک از اولیاء خدا، معجزات، فضائل و کرامات آنها نیز متفاوت خواهد بود، و این امری بدیهی است که هیچ انسان عاقلی در آن مناقشه نمی کند.

پی‌نوشت‌ها:
(1). روضة الواعظین و بصیرة المتعظین، فتال نیشابورى، محمد بن احمد، انتشارات رضى، قم،‏ 1375 هـ ش‏، چاپ اول، ج 1، ص76.
(2). قرآن کریم، سوره آل عمران، آیه 96.
(3). قرآن کریم، سوره فیل، آیات 1-5.
(4). قرآن کریم، سوره بقره، آیه 144.
(5). زندگانی چهارده معصوم (علیهم السلام)، عطاردی، عزیزالله، اسلامیه، تهران، 1390هـ ش، چاپ اول، ص 104.
(6). کفایة الطالب فی مناقب على بن أبى طالب، کنجی شافعی، أبوعبدالله محمّد بن یوسف، دار إحیاء تراث أهل البیت (علیهم السلام)، تهران،‏ ‏1404هـ ق/ 1362هـ ش، چاپ دوم، ص 407.
(7). الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد، مفید، محمد بن محمد، محقّق/ مصحّح: مؤسسه آل البیت (علیهم السلام‏)، کنگره شیخ مفید، قم‏، ‏1413هـ ق، چاپ اول، ج 1، ص 5.
(8). قرآن کریم، سوره مریم، آیات 22 و 23.
(9). قرآن کریم، سوره آل عمران، آیه 97.
(10). قرآن کریم، سوره مریم، آیه 15.
(11). قرآن کریم، سوره احزاب، آیه 56.


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.