شرح حدیث «روزه براى من است»
پرسش :
مراد از این سخن خداوند که: «روزه براى من است» چیست؟
پاسخ :
ابو حامد غزّالى در شرح این سخن خداوند متعال که: «روزه ، براى من است»، گفته است:
این که روزه براى خداست و این شرافت را یافته که به خداوند، نسبت داده شود ـ هر چند همه عبادات، براى اوست، همچنان که کعبه این شرف را یافته که خانه او باشد، در حالى که همه زمین براى اوست ـ ، دو معنا دارد:
نخست این که: روزه، پرهیز و ترک است و عملى پنهان است و در آن، کارى نیست که دیده شود. به خلاف همه عبادت ها که در معرض دید مردم انجام مى شوند، روزه، عبادتى است که جز خدا آن را نمى داند؛ چرا که کارى است باطنى که همان شکیبایى است.
دوم این که: روزه، سرکوبى دشمن خداست؛ چون ابزار شیطان ملعون، شهوت ها هستند و شهوات با خوردن و آشامیدن، نیرو مى یابند. از این رو، پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله) فرموده اند:
إنَّ الشَّیطانَ لَیَجرى مِنِ ابنِ آدَمَ مَجرَى الدَّمِ؛ فَضَیِّقوا مَجارِیَهُ بِالجوعِ.
شیطان، همچون خون، در وجود آدمى، جارى مى شود. پس، گذرگاه هاى او را با گرسنگى، تنگ کنید.
... از آن جا که روزه ، خصوصا موجب سرکوبى شیطان و بستن و تنگ ساختن گذرگاه هاى او مى شود، شایستگى دارد که ویژه خدا گردد؛ زیرا سرکوبى دشمن خدا (شیطان)، یارى نمودن خداست و یارى رسانىِ خداوند به بنده اش، در پىِ یارى کردن بنده به خداست. خداوند مى فرماید:
«إِن تَنصُرُواْ اللَّهَ یَنصُرْکُمْ وَیُثَبِّتْ أَقْدَامَکُمْ.[۱]
اگر خدا را یارى کنید، خدا یارى تان مى کند و گام هایتان را استوار مى سازد».
نیز با شروع تلاش به وسیله بنده است که خدا به هدایت، پاداش مى دهد. خداوند مى فرماید:
«وَ الَّذِینَ جَهَدُواْ فِینَا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنَا.[۲]
و آنان که در راه ما جهاد کنند، همانا ما راه هاى خود را به آنان نشان مى دهیم».
و مى فرماید:
«إِنَّ اللَّهَ لَا یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُواْ مَا بِأَنفُسِهِمْ.[۳]
همانا خداوند، سرنوشت قومى را تغییر نمى دهد، تا وضع خودشان را تغییر دهند».
البتّه این تغییر، با شکستن شهوات، انجام پذیر است ؛ چون شهوت ها، چراگاه هاى شیاطین اند و تا وقتى سرسبز باشند، رفت و آمد آنها بُریده نمى شود و تا آنان در رفت و آمدند، جلالت خداوند بر بنده آشکار نمى شود و بنده از دیدار خدا محروم مى مانَد. پیامبر خدا (صلّی الله علیه و آله) مى فرمایند:
لَولا أنَّ الشَّیاطینَ یَحومونَ عَلى قُلوبِ بَنى آدَمَ ، لَنَظَروا إلى مَلَکوتِ السَّماءِ.
اگر نبود این که شیاطین، پیرامون دل هاى آدمى زادگان مى چرخند، آدمیان به ملکوت آسمان مى نگریستند.
از این رو، روزه درِ عبادت و سپر ایمنى گشته است.[۴]
ابن اثیر نیز در این باره مى گوید:
مردم، در تأویل این حدیث و این که: «چرا خداوند، روزه و پاداش آن را مخصوص خود ساخته است، هر چند همه عبادت ها و پاداش آنها، از سوى خدا و بر عهده او هستند؟»، بسیار گفته اند. آنان ، در این باره وجوهى را ذکر کرده اند که محور همه آنها، این است که: روزه، رازى میان خدا و بنده است و کسى جز او از آن آگاه نمى شود و بنده، روزه دار واقعى نمى شود، مگر آن که در اطاعت، اخلاص داشته باشد.
اگرچه واقعیّت، همان طور است که مردم گفته اند، ولى عبادات دیگرى هم هستند که در پنهان بودن، همچون روزه اند؛ مانند: نماز بى وضو و نماز گزاردن در جامه نجس و اعمال پنهانى همانند آن که همراه با عبادات اند و جز خدا و نمازگزار، آنها را نمى داند.
بهترین چیزى که در تأویل این حدیث شنیده ام، این است که: همه عبادت هایى که بندگان با انجام دادن آنها به خداوند، تقرّب مى جویند (مانند: نماز، حج، صدقه، اعتکاف، دعا، نیایش، قربانى و انواع عبادت هاى دیگر)، مشرکان با همانها خداهاى خویش و آنچه را شریک خدا قرار داده بودند، پرستیده اند؛ امّا هرگز شنیده نشده است که گروهى از مشرکان و پیروان مذاهب در دوران هاى پیشین، معبودهاى خود را با «روزه» پرستیده باشند و بدین وسیله به آنها تقرّب جسته باشند.
روزه، تنها از سوى ادیان آسمانى، «عبادت» شناخته شده است. از این رو، خداوند فرموده است: «روزه ، براى من است و خودم پاداش آن را مى دهم»؛ یعنى: در آن، کسى شریک من نگشته است و با آن، جز من، پرستش نشده است. به خاطر همین، من خودم پاداش آن را بر عهده مى گیرم و آن را به کسى دیگر، چه فرشتگان مقرّب و چه غیر آنان، وا نمى گذارم؛ تا اندازه اى که به من اختصاص یابد.[۵]
امّا آنچه اخیرا در تفسیر این حدیث رایج شده که حدیث مذکور چنین قرائت مى شود: «الصَّوم لِى وأَنَا أُجْزى به؛ روزه براى من است و من ـ یعنى خدا ـ جزا داده مى شوم به آن»، تا آن جا که ما جستجو کردیم، هیچ یک از حدیث شناسان گذشته، آن را چنین قرائت نکرده و از آن، چنین معنایى نفهمیده اند.
پینوشتها:
[۱]. محمّد: آیه ۷.
[۲]. عنکبوت: آیه ۶۹.
[۳]. رعد: آیه ۱۱.
[۴]. المحجّة البیضاء: ج ۲ ص ۱۲۵ ؛ احیاء علوم الدین: ج ۱ ص ۳۴۶.
[۵]. النهایة: ج ۱ ص ۲۷۰.
منبع: حکمت نامه حضرت عبدالعظیم الحسنی علیه السلام،محمّد محمّدی ری شهری، ۱۳۹۰.
ابو حامد غزّالى در شرح این سخن خداوند متعال که: «روزه ، براى من است»، گفته است:
این که روزه براى خداست و این شرافت را یافته که به خداوند، نسبت داده شود ـ هر چند همه عبادات، براى اوست، همچنان که کعبه این شرف را یافته که خانه او باشد، در حالى که همه زمین براى اوست ـ ، دو معنا دارد:
نخست این که: روزه، پرهیز و ترک است و عملى پنهان است و در آن، کارى نیست که دیده شود. به خلاف همه عبادت ها که در معرض دید مردم انجام مى شوند، روزه، عبادتى است که جز خدا آن را نمى داند؛ چرا که کارى است باطنى که همان شکیبایى است.
دوم این که: روزه، سرکوبى دشمن خداست؛ چون ابزار شیطان ملعون، شهوت ها هستند و شهوات با خوردن و آشامیدن، نیرو مى یابند. از این رو، پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله) فرموده اند:
إنَّ الشَّیطانَ لَیَجرى مِنِ ابنِ آدَمَ مَجرَى الدَّمِ؛ فَضَیِّقوا مَجارِیَهُ بِالجوعِ.
شیطان، همچون خون، در وجود آدمى، جارى مى شود. پس، گذرگاه هاى او را با گرسنگى، تنگ کنید.
... از آن جا که روزه ، خصوصا موجب سرکوبى شیطان و بستن و تنگ ساختن گذرگاه هاى او مى شود، شایستگى دارد که ویژه خدا گردد؛ زیرا سرکوبى دشمن خدا (شیطان)، یارى نمودن خداست و یارى رسانىِ خداوند به بنده اش، در پىِ یارى کردن بنده به خداست. خداوند مى فرماید:
«إِن تَنصُرُواْ اللَّهَ یَنصُرْکُمْ وَیُثَبِّتْ أَقْدَامَکُمْ.[۱]
اگر خدا را یارى کنید، خدا یارى تان مى کند و گام هایتان را استوار مى سازد».
نیز با شروع تلاش به وسیله بنده است که خدا به هدایت، پاداش مى دهد. خداوند مى فرماید:
«وَ الَّذِینَ جَهَدُواْ فِینَا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنَا.[۲]
و آنان که در راه ما جهاد کنند، همانا ما راه هاى خود را به آنان نشان مى دهیم».
و مى فرماید:
«إِنَّ اللَّهَ لَا یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُواْ مَا بِأَنفُسِهِمْ.[۳]
همانا خداوند، سرنوشت قومى را تغییر نمى دهد، تا وضع خودشان را تغییر دهند».
البتّه این تغییر، با شکستن شهوات، انجام پذیر است ؛ چون شهوت ها، چراگاه هاى شیاطین اند و تا وقتى سرسبز باشند، رفت و آمد آنها بُریده نمى شود و تا آنان در رفت و آمدند، جلالت خداوند بر بنده آشکار نمى شود و بنده از دیدار خدا محروم مى مانَد. پیامبر خدا (صلّی الله علیه و آله) مى فرمایند:
لَولا أنَّ الشَّیاطینَ یَحومونَ عَلى قُلوبِ بَنى آدَمَ ، لَنَظَروا إلى مَلَکوتِ السَّماءِ.
اگر نبود این که شیاطین، پیرامون دل هاى آدمى زادگان مى چرخند، آدمیان به ملکوت آسمان مى نگریستند.
از این رو، روزه درِ عبادت و سپر ایمنى گشته است.[۴]
ابن اثیر نیز در این باره مى گوید:
مردم، در تأویل این حدیث و این که: «چرا خداوند، روزه و پاداش آن را مخصوص خود ساخته است، هر چند همه عبادت ها و پاداش آنها، از سوى خدا و بر عهده او هستند؟»، بسیار گفته اند. آنان ، در این باره وجوهى را ذکر کرده اند که محور همه آنها، این است که: روزه، رازى میان خدا و بنده است و کسى جز او از آن آگاه نمى شود و بنده، روزه دار واقعى نمى شود، مگر آن که در اطاعت، اخلاص داشته باشد.
اگرچه واقعیّت، همان طور است که مردم گفته اند، ولى عبادات دیگرى هم هستند که در پنهان بودن، همچون روزه اند؛ مانند: نماز بى وضو و نماز گزاردن در جامه نجس و اعمال پنهانى همانند آن که همراه با عبادات اند و جز خدا و نمازگزار، آنها را نمى داند.
بهترین چیزى که در تأویل این حدیث شنیده ام، این است که: همه عبادت هایى که بندگان با انجام دادن آنها به خداوند، تقرّب مى جویند (مانند: نماز، حج، صدقه، اعتکاف، دعا، نیایش، قربانى و انواع عبادت هاى دیگر)، مشرکان با همانها خداهاى خویش و آنچه را شریک خدا قرار داده بودند، پرستیده اند؛ امّا هرگز شنیده نشده است که گروهى از مشرکان و پیروان مذاهب در دوران هاى پیشین، معبودهاى خود را با «روزه» پرستیده باشند و بدین وسیله به آنها تقرّب جسته باشند.
روزه، تنها از سوى ادیان آسمانى، «عبادت» شناخته شده است. از این رو، خداوند فرموده است: «روزه ، براى من است و خودم پاداش آن را مى دهم»؛ یعنى: در آن، کسى شریک من نگشته است و با آن، جز من، پرستش نشده است. به خاطر همین، من خودم پاداش آن را بر عهده مى گیرم و آن را به کسى دیگر، چه فرشتگان مقرّب و چه غیر آنان، وا نمى گذارم؛ تا اندازه اى که به من اختصاص یابد.[۵]
امّا آنچه اخیرا در تفسیر این حدیث رایج شده که حدیث مذکور چنین قرائت مى شود: «الصَّوم لِى وأَنَا أُجْزى به؛ روزه براى من است و من ـ یعنى خدا ـ جزا داده مى شوم به آن»، تا آن جا که ما جستجو کردیم، هیچ یک از حدیث شناسان گذشته، آن را چنین قرائت نکرده و از آن، چنین معنایى نفهمیده اند.
پینوشتها:
[۱]. محمّد: آیه ۷.
[۲]. عنکبوت: آیه ۶۹.
[۳]. رعد: آیه ۱۱.
[۴]. المحجّة البیضاء: ج ۲ ص ۱۲۵ ؛ احیاء علوم الدین: ج ۱ ص ۳۴۶.
[۵]. النهایة: ج ۱ ص ۲۷۰.
منبع: حکمت نامه حضرت عبدالعظیم الحسنی علیه السلام،محمّد محمّدی ری شهری، ۱۳۹۰.