آیا با دادن مهریه شأن زن پایین نمى آید؟
پرسش :
در آیه 24 سوره نساء آمده است «فَمَا استَمتَعتُم بِهِ مِنهُنَّ فَآتوهُنَّ اجورَهُنَّ فَریضَةً» آیا با دادن مهریه در این مورد، شأن زن پایین نمىآید؟ ضمن این که در ادامه آیه آمده است «و لا جُناحَ عَلَیکُم...
پاسخ :
مِهر، تدبیرى از ناحیه قانون براى بالا بردن ارزش زن و قرار دادن او در سطح عالىتر است و از نظر عرف هم توهین نیست، بلکه شأن و مقام است و به زن شخصیت مىدهد.1 و در مقابل حذف مهر به شخصیت زن نمىافزاید بلکه وضع او را به مخاطره مىافکند.
توضیح مطلب این است که: درست است مرد و زن هر دو از زندگى زناشویى بهطور یکسان سود مىبرند، ولى نمىتوان انکار کرد که در صورت جدایى زن و مرد، زن متحمل خسارت بیشترى خواهد شد زیرا:
اولاً: مردان طبق استعداد خاص بدنى، معمولاً در اجتماع نفوذ و تسلط بیشترى دارند.
ثانیاً: مردان براى انتخاب همسر مجدد امکانات بیشترى دارند، ولى زنان بیوه مخصوصاً با گذشت قسمتى از عمر آنان و از دست رفتن سرمایه جوانى و زیبایى، امکانات شان براى انتخاب همسر جدید کمتر است.
با توجه به این جهات روشن مىشود که امکانات و سرمایهاى را که زن با ازدواج از دست مىدهد بیش از امکاناتى است که مرد از دست مىدهد. در حقیقت مهر چیزى است براى جبران خسارتى که به زن وارد مىشود و وسیلهاى براى تأمین زندگى آینده او است. علاوه بر این، مسأله مهر معمولاً به شکل ترمزى در برابر تمایلات مرد نسبت به جدایى و طلاق محسوب مىشود.
از آنچه گفته شد نتیجه مىگیریم: که مهر جنبه «جبران خسارت» و «پشتوانه براى احترام به حقوق زن» دارد، نه قیمت و بها.
مطلب دیگرى که از قرآن استفاده مىشود این است که مهرى که مرد به زن مىپردازد حالت پیشکشى و هدیه را دارد. به این بیان که: زن در مقابل شهوت از مرد تواناتر و خوددارتر آفریده شده است و مرد در مقابل غریزه از زن ناتوانتر است. این خصوصیت همواره به زن فرصت داده است که دنبال مرد نرود و زود تسلیم مرد نشود و بر عکس مرد را وادار کرده است که در مقابل زن اظهار نیاز کند و براى جلب رضاى او اقدام کند. یکى از اقدامات این بوده که براى جلب رضاى او و به احترام موافقت او هدیهاى نثار او مىکرده است.
قرآن کریم هم با لطافت و ظرافت بى نظیرى مىگوید:«و آتوا النِّساءَ صَدُقاتِهِنَّ نِحلَةً»؛2 یعنى کابین زنان را که به خود آنان تعلق دارد و عطیه و پیشکشى است از جانب شما به آنان، به ایشان بدهید. صدقه از ماده صدق است و بدان جهت به مهر صدقه گفته مىشود که نشانۀ راستین بودن علاقه مرد است و با کلمه «نحلة» تصریح مىکند که مهر هیچ عنوانى جز عنوان تقدیمى و پیشکشى و عطیه و هدیه ندارد.3
خلاصه آن که:
اولاً؛ مِهر جنبه جبران خسارت و پشتوانهاى براى احترام به حقوق زن دارد؛ بنابراین نوعى بدهکارى است و با رضایت طرفین قابل تغییر (کم و زیاد کردن) است، همان گونه که آیه شریف هم فرموده:«و لا جُناحَ عَلَیکُم فیما تَراضَیتُم بِهِ مِن بَعدِ الفَریضَةِ؛4 اگر طرفین عقد با رضایت خود مقدار مهر را بعداً کم و زیاد کنند مانعى ندارد.»5
ثانیاً: مهر عطیه و هدیهاى است که مرد به زن مىپردازد و هیچ یک از این دو شأن زن را پایین نمىآورد.
پینوشتها:
(1). اقتباس از نظام حقوق زن در اسلام، مرتضى مطهرى
(2). نساء/ 4
(3). ر. ک: نظام حقوق زن در اسلام، مرتضى مطهرى، ص 201-204
(4). نساء/ 24
(5). اقتباس از تفسیر نمونه، ج 3، ص 346
منبع: پرسمان قرآنی فلسفه احکام، سید علی هاشمی نشلجی، نشر جمال، 1390.
مِهر، تدبیرى از ناحیه قانون براى بالا بردن ارزش زن و قرار دادن او در سطح عالىتر است و از نظر عرف هم توهین نیست، بلکه شأن و مقام است و به زن شخصیت مىدهد.1 و در مقابل حذف مهر به شخصیت زن نمىافزاید بلکه وضع او را به مخاطره مىافکند.
توضیح مطلب این است که: درست است مرد و زن هر دو از زندگى زناشویى بهطور یکسان سود مىبرند، ولى نمىتوان انکار کرد که در صورت جدایى زن و مرد، زن متحمل خسارت بیشترى خواهد شد زیرا:
اولاً: مردان طبق استعداد خاص بدنى، معمولاً در اجتماع نفوذ و تسلط بیشترى دارند.
ثانیاً: مردان براى انتخاب همسر مجدد امکانات بیشترى دارند، ولى زنان بیوه مخصوصاً با گذشت قسمتى از عمر آنان و از دست رفتن سرمایه جوانى و زیبایى، امکانات شان براى انتخاب همسر جدید کمتر است.
با توجه به این جهات روشن مىشود که امکانات و سرمایهاى را که زن با ازدواج از دست مىدهد بیش از امکاناتى است که مرد از دست مىدهد. در حقیقت مهر چیزى است براى جبران خسارتى که به زن وارد مىشود و وسیلهاى براى تأمین زندگى آینده او است. علاوه بر این، مسأله مهر معمولاً به شکل ترمزى در برابر تمایلات مرد نسبت به جدایى و طلاق محسوب مىشود.
از آنچه گفته شد نتیجه مىگیریم: که مهر جنبه «جبران خسارت» و «پشتوانه براى احترام به حقوق زن» دارد، نه قیمت و بها.
مطلب دیگرى که از قرآن استفاده مىشود این است که مهرى که مرد به زن مىپردازد حالت پیشکشى و هدیه را دارد. به این بیان که: زن در مقابل شهوت از مرد تواناتر و خوددارتر آفریده شده است و مرد در مقابل غریزه از زن ناتوانتر است. این خصوصیت همواره به زن فرصت داده است که دنبال مرد نرود و زود تسلیم مرد نشود و بر عکس مرد را وادار کرده است که در مقابل زن اظهار نیاز کند و براى جلب رضاى او اقدام کند. یکى از اقدامات این بوده که براى جلب رضاى او و به احترام موافقت او هدیهاى نثار او مىکرده است.
قرآن کریم هم با لطافت و ظرافت بى نظیرى مىگوید:«و آتوا النِّساءَ صَدُقاتِهِنَّ نِحلَةً»؛2 یعنى کابین زنان را که به خود آنان تعلق دارد و عطیه و پیشکشى است از جانب شما به آنان، به ایشان بدهید. صدقه از ماده صدق است و بدان جهت به مهر صدقه گفته مىشود که نشانۀ راستین بودن علاقه مرد است و با کلمه «نحلة» تصریح مىکند که مهر هیچ عنوانى جز عنوان تقدیمى و پیشکشى و عطیه و هدیه ندارد.3
خلاصه آن که:
اولاً؛ مِهر جنبه جبران خسارت و پشتوانهاى براى احترام به حقوق زن دارد؛ بنابراین نوعى بدهکارى است و با رضایت طرفین قابل تغییر (کم و زیاد کردن) است، همان گونه که آیه شریف هم فرموده:«و لا جُناحَ عَلَیکُم فیما تَراضَیتُم بِهِ مِن بَعدِ الفَریضَةِ؛4 اگر طرفین عقد با رضایت خود مقدار مهر را بعداً کم و زیاد کنند مانعى ندارد.»5
ثانیاً: مهر عطیه و هدیهاى است که مرد به زن مىپردازد و هیچ یک از این دو شأن زن را پایین نمىآورد.
پینوشتها:
(1). اقتباس از نظام حقوق زن در اسلام، مرتضى مطهرى
(2). نساء/ 4
(3). ر. ک: نظام حقوق زن در اسلام، مرتضى مطهرى، ص 201-204
(4). نساء/ 24
(5). اقتباس از تفسیر نمونه، ج 3، ص 346
منبع: پرسمان قرآنی فلسفه احکام، سید علی هاشمی نشلجی، نشر جمال، 1390.