غضب، خانه خراب کن است
امام علی علیه السلام فرمودند:
الْحَجَرُ الْغَصْبُ فِی الدَّارِ رَهْنٌ عَلَى خَرَابِهَا.
سنگ غضب در خانه هر که باشد باعث خرابی آن می گردد.
نهج البلاغه: حکمت 232
شرح حدیث:
یکی از راه های تمرین مهار نفس و بالا بردن درجه ایمان فرو نشاندن خشم و غضب است آراستگی مومن به این است که در هنگام بروز عوامل خشم بر اعصاب خود مسلط شود و بر تعدی و اهانت دیگران تحمل کند.
وَالْکَاظِمِینَ الْغَیْظَ وَالْعَافِینَ عَنِ النَّاسِ وَاللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ؛
آنان که خشم خود را فرو می برند و از خطای مردم می گذرند و خدا نیکوکاران را دوست می دارد.(1)
مردی به نام بیهقی درباره امام سجاد علیه السلام می گوید: کنیز حضرت آب روی دست ایشان می ریخت تا امام علیه السلام آماده نماز گردند ناگهان ظرف آب از دست کنیز افتاد و بر صورت امام علیه السلام اصابت نمود و صورت ایشان را مجروح کرد و حضرت سر را بلند کردند. آن گاه کنیز گفت:
اِنَّ اللهَ یَقُولُ وَ الکاظِمینَ الغَیظ؛
حضرت فرمودند: غیظ خود را فرو بردم. کنیز گفت:
و العافِّینَ عَنِ النّاس؛
امام علیه السلام فرمودند: خدا از تو بگذرد. کنیز گفت:
و اللهُ یُحِبُّ المُحسِنینَ.
حضرت فرمودند: برو که تو را آزادت نمودم.(2)
سهل شیری دان که صف ها بشکند
شیر آن را دان که خود را بشکند
برگردیم به کلام امام علیه السلام که فرمودند در هر خانه ای که سنگ غضب باشد آن خانه را به خرابی می کشاند. کافی است یک نفر از تعداد افراد خانواده آدم عصبانی مزاج و پرخاشگر باشد. همان یک نفر اسایش را از تمام افراد خانواده سلب میکند همه را به جان هم می اندازد خواب و خوراک با تلخ کامی و ناراحتی به سر می شود جان کلام را امام علیه السلام فهمیدیم که خانه را بر سر اهلش خراب می کند.
شرح ابن میثم
امام علیه السلام کلمه: «رهن گرو» را استعاره از سنگ غصبى در خانه ستمگر از آن رو آورده، که سنگ غصبى باعث ویرانى خانه است، همان طور که گرو، وسیله اى براى پرداخت مالى است که بر گردن رهن دهنده است، و این مطلب کنایه از هر پیامدى است که ستمکارى براى شخص ستم پیشه دارد و نیز کنایه از ویران شدن بناى ظلم است هر چند که مدّتى به درازا کشد. و در پیش روشن شد که ستم زمینه اى براى چنان پیآمدهاست و نظیر این است سخن پیامبر (صلّی الله علیه و آله که مى فرمایند: «اتقوا الحرام فى البنیان فانه اسباب الخراب.» یعنى: از به کار بردن مصالح حرام در ساختمان بپرهیزید که آن خود باعث ویرانى است.(3)
پینوشتها:
1- سوره آل عمران، آیه 133
2- المیزان، ج 4، ص 22
3- ترجمه شرح نهج البلاغه ابن میثم، ج 5، ص 614
منبع: حدیث زندگی: شرح حکمت های نهج البلاغه، کاظم ارفع، تهران: پیام عدالت،1390.
وَالْکَاظِمِینَ الْغَیْظَ وَالْعَافِینَ عَنِ النَّاسِ وَاللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ؛
آنان که خشم خود را فرو می برند و از خطای مردم می گذرند و خدا نیکوکاران را دوست می دارد.(1)
مردی به نام بیهقی درباره امام سجاد علیه السلام می گوید: کنیز حضرت آب روی دست ایشان می ریخت تا امام علیه السلام آماده نماز گردند ناگهان ظرف آب از دست کنیز افتاد و بر صورت امام علیه السلام اصابت نمود و صورت ایشان را مجروح کرد و حضرت سر را بلند کردند. آن گاه کنیز گفت:
اِنَّ اللهَ یَقُولُ وَ الکاظِمینَ الغَیظ؛
حضرت فرمودند: غیظ خود را فرو بردم. کنیز گفت:
و العافِّینَ عَنِ النّاس؛
امام علیه السلام فرمودند: خدا از تو بگذرد. کنیز گفت:
و اللهُ یُحِبُّ المُحسِنینَ.
حضرت فرمودند: برو که تو را آزادت نمودم.(2)
سهل شیری دان که صف ها بشکند
شیر آن را دان که خود را بشکند
برگردیم به کلام امام علیه السلام که فرمودند در هر خانه ای که سنگ غضب باشد آن خانه را به خرابی می کشاند. کافی است یک نفر از تعداد افراد خانواده آدم عصبانی مزاج و پرخاشگر باشد. همان یک نفر اسایش را از تمام افراد خانواده سلب میکند همه را به جان هم می اندازد خواب و خوراک با تلخ کامی و ناراحتی به سر می شود جان کلام را امام علیه السلام فهمیدیم که خانه را بر سر اهلش خراب می کند.
شرح ابن میثم
امام علیه السلام کلمه: «رهن گرو» را استعاره از سنگ غصبى در خانه ستمگر از آن رو آورده، که سنگ غصبى باعث ویرانى خانه است، همان طور که گرو، وسیله اى براى پرداخت مالى است که بر گردن رهن دهنده است، و این مطلب کنایه از هر پیامدى است که ستمکارى براى شخص ستم پیشه دارد و نیز کنایه از ویران شدن بناى ظلم است هر چند که مدّتى به درازا کشد. و در پیش روشن شد که ستم زمینه اى براى چنان پیآمدهاست و نظیر این است سخن پیامبر (صلّی الله علیه و آله که مى فرمایند: «اتقوا الحرام فى البنیان فانه اسباب الخراب.» یعنى: از به کار بردن مصالح حرام در ساختمان بپرهیزید که آن خود باعث ویرانى است.(3)
پینوشتها:
1- سوره آل عمران، آیه 133
2- المیزان، ج 4، ص 22
3- ترجمه شرح نهج البلاغه ابن میثم، ج 5، ص 614
منبع: حدیث زندگی: شرح حکمت های نهج البلاغه، کاظم ارفع، تهران: پیام عدالت،1390.