ضدّ ارزش هاى اخلاقى
امام علی علیه السلام فرمودند:
إِنَّ الطَّمَعَ مُورِدٌ غَیْرُ مُصْدِرٍ وَ ضَامِنٌ غَیْرُ وَفِیٍّ وَ رُبَّمَا شَرِقَ شَارِبُ الْمَاءِ قَبْلَ رِیِّهِ وَ کُلَّمَا عَظُمَ قَدْرُ الشَّیْ ءِ الْمُتَنَافَسِ فِیهِ عَظُمَتِ الرَّزِیَّةُ لِفَقْدِهِ وَ الْأَمَانِیُّ تُعْمِی أَعْیُنَ الْبَصَائِرِ وَ الْحَظُّ یَأْتِی مَنْ لَا یَأْتِیهِ.
به تحقیق طمع انسان را به هلاکت می اندازد و ضامنی است که به عهد خود وفا نمی کند چه بسا نوشنده آبی است که پیش از سیراب شدن گلوگیرش می شود و حد و اندازه چیزی که انسان به آن رغبت دارد مصیبت از دست دادن آن سنگین تر و ناگوارتر است. آرزوها دیده ها را کور می کند و اصولا نصیب و بهره به سراغ کسی می رودکه طالبش نیست.
نهج البلاغه: حکمت 267
شرح حدیث:
1- طمع رذیله مهلک و ضامن بی وفا
اغلب ورشکسته ها همان کسانی هستند که پا را از گلیم خود درازتر کرده و زیاده خواه بوده اند و گاهی بخاطر طمع اصل سرمایه خویش را از دست داده اند.
رذیله ضامن بی وفایی است چون شخص را تحریک می کند تا از مال و ثروت دنیا بیشتر به دست آورد اما وقتی گرفتار چالش اقتصادی می شود او را یله و رها می کند و باعث نابودی وی می گردد.
امام علیه السلام می فرمودند:
قَتَلَ الحِرصُ راکِبَهُ؛
طمع و حرص سوار خود را می کشد.(1)
یعنی مرکب خود سرورم کننده ای است که بالاخره سوار خود را بر زمین می زند و می کشد.
2- اندازه رسیدن به مطلوب مادی به اندازه مصیبت از دست دادنش نیست.
از آنجایی که پس از رسیدن به مطلوب مادی دلبستگی و علاقه به وجود می آید وقتی از دست می رود بدون تردید حد و اندازه مصیبت از دست دادن آن خیلی سنگین تر و بزرگتر از رسیدن به آن است همین حسرت انسان را از پای در می آورد توصیف این افراد را از زبان امام علیه السلام در جای دیگر بخوانید.
مَنِ اسْتَشْعَرَ شَعَفَهَا مَلَأَتْ قَلْبَهُ أَشْجَاناً لَهُنَّ رَقْصٌ عَلَی سُوَیْدَاءِ قَلْبِهِ کَرَقِیصِ الزُّبْدَهِ عَلَی أَعْرَاضِ الْمِدْرَجَهِ هَمٌّ یَحْزُنُهُ وَهُمْ یَشْغَلُهُ کَذَلِکَ حَتَّی یُؤْخَذَ بِکَظَمِهِ؛
آن که لباس عشق به دنیا را بر تن کند دلش از غم ها پر گردد و بر صفحه دلش برقصند مچون رقصیدن کف و خاشاک و سیلاب در هنگام گذر از پیچ و خم دره ها
خواهشی دنیایی اندوهگینش می کند و خواهشی دیگر او را سرگرم خود می سازد و سرانجام گلویش گرفته می شود.(2)
3- آرزوها دیده ها را کور می کند.
دلیل کور کردن هایش این است که از حد عمر می گذرد و برای صدها سال می اندوزد ونقشه می کشد و به مرگ و عمر موقت خویش فکر نمی کند.
امام علیه السلام فرمودند:
اَکثَرُ النّاسِ اَمَلاً اَقَلُّهُم لِلمَوتِ ذِکراً؛
کسی که بش از همه ارزو دارد از همه کمتر به یاد مرگ است.(3)
4- نصیب و بهره به سراغ کسی می رود که طالبش نیست.
خداوند برای تربیت بندگانش و توجه دادن آنها به ذات خودش به بیان قرآن « مِن حَیثُ لا یَحتَسِب؛ از جایی که حساب نمی کردند به آنها روزی می دهد.»(4)
حالا گاهی رزق مادی است و گاه معنوی در حالی که بنده خدا چیزی را که درباره اش فکر نمی کرد و آن را دنبال نمی نمود نصیبش می گردد.
شرح ابن میثم
امام علیه السلام از طمع در دنیا و آزمندى در طلب دنیا و آرزو داشتن و در پى دنیا رفتن به چند دلیل بر حذر داشته است:
1- قیاس مضمرى که صغراى آن عبارت: «إنّ الطمع... و فىّ» است یعنى: طمع آدمى را بر موارد هلاکت مى برد امّا از آنجا باز نمى گرداند. عبارت الضامن غیر الوفىّ را- به دلیل این که انسان را علاقمند به کسب دنیا مى کند و به طرف دنیا مى خواند، و با این حال دروغ مى گوید، هم چون کسى که ضامن چیزى شود و وفا نکند- براى طمع استعاره آورده است، و کبراى مقدّر آن چنین است: و هر چه این طور باشد، سزاوار پیروى و اطمینان نیست.
2- عبارت: و ربّما... ریّه هشدار بر این مطلب است که در پى دنیا به طور مداوم بودن روا نیست، به دلیل قیاس مضمرى که از صغراى آن به کنایه یاد کرده است و در تقدیر چنین است: هر که همواره در پى دنیا باشد گاهى ناامید مى شود و بدون رسیدن به آرزو، امیدش قطع مى شود، و کبراى مقدّر آن نیز چنین است: و هر چه این طور باشد، شایسته نیست که همیشه در پى آن بود.
3- از شتافتن در پى آنچه از متاع دنیا که پر ارزش است، به وسیله قیاس مضمرى بر حذر داشته است که صغراى آن عبارت: و کلّما... لفقده است. رزیّة به معنى مصیبت است.
و کبراى مقدّر آن نیز چنین است، و هر چه که مصیبت فقدان آن بزرگ باشد پس شایسته بر گرفتن نیست، زیرا ناگزیر از دست خواهد رفت، و فنا پذیر است.
4- از آرزوها به وسیله قیاس مضمرى بر حذر داشته است که صغراى آن عبارت: و الأمانىّ تعمى اعین الابصار است، توضیح آن که آرزوها فکر را به چیزى که هدف نیست مشغول مى سازد و از هدف یعنى کمالات عقلى باز مى دارد.
کلمه. اعین را استعاره براى افکار آورده است از آن رو که هر دو ادراک مى کنند. و کبراى مقدر نیز چنین است: و هر چه این طور باشد، اجتناب از آن لازم است.
5- بر ترک بهره بردارى از دنیا توجّه داده است. با این عبارت: و الحظّ یأتی من لا یأتیه یعنى: بهره آن کسى که نصیبى از دنیا دارد به او مى رسد، هر چند که در پى دنیا نباشد، و این عبارت به منزله صغراى قیاس مضمرى است که کبراى مقدّر آن چنین است: و هر چه که این طور باشد، نیازى به رفتن در پى آن و جستن آن نیست.(5)
پینوشتها:
1- غرر الحکم، ح 2561
2- تحف العقول، ص 221
3- غرر الحکم، ح 3053
4- سوره طلاق، آیه 3
5- ترجمه شرح نهج البلاغه ابن میثم، ج 5، صص 653 - 651
منبع: حدیث زندگی: شرح حکمت های نهج البلاغه، کاظم ارفع، تهران: پیام عدالت، 1390.
اغلب ورشکسته ها همان کسانی هستند که پا را از گلیم خود درازتر کرده و زیاده خواه بوده اند و گاهی بخاطر طمع اصل سرمایه خویش را از دست داده اند.
رذیله ضامن بی وفایی است چون شخص را تحریک می کند تا از مال و ثروت دنیا بیشتر به دست آورد اما وقتی گرفتار چالش اقتصادی می شود او را یله و رها می کند و باعث نابودی وی می گردد.
امام علیه السلام می فرمودند:
قَتَلَ الحِرصُ راکِبَهُ؛
طمع و حرص سوار خود را می کشد.(1)
یعنی مرکب خود سرورم کننده ای است که بالاخره سوار خود را بر زمین می زند و می کشد.
2- اندازه رسیدن به مطلوب مادی به اندازه مصیبت از دست دادنش نیست.
از آنجایی که پس از رسیدن به مطلوب مادی دلبستگی و علاقه به وجود می آید وقتی از دست می رود بدون تردید حد و اندازه مصیبت از دست دادن آن خیلی سنگین تر و بزرگتر از رسیدن به آن است همین حسرت انسان را از پای در می آورد توصیف این افراد را از زبان امام علیه السلام در جای دیگر بخوانید.
مَنِ اسْتَشْعَرَ شَعَفَهَا مَلَأَتْ قَلْبَهُ أَشْجَاناً لَهُنَّ رَقْصٌ عَلَی سُوَیْدَاءِ قَلْبِهِ کَرَقِیصِ الزُّبْدَهِ عَلَی أَعْرَاضِ الْمِدْرَجَهِ هَمٌّ یَحْزُنُهُ وَهُمْ یَشْغَلُهُ کَذَلِکَ حَتَّی یُؤْخَذَ بِکَظَمِهِ؛
آن که لباس عشق به دنیا را بر تن کند دلش از غم ها پر گردد و بر صفحه دلش برقصند مچون رقصیدن کف و خاشاک و سیلاب در هنگام گذر از پیچ و خم دره ها
خواهشی دنیایی اندوهگینش می کند و خواهشی دیگر او را سرگرم خود می سازد و سرانجام گلویش گرفته می شود.(2)
3- آرزوها دیده ها را کور می کند.
دلیل کور کردن هایش این است که از حد عمر می گذرد و برای صدها سال می اندوزد ونقشه می کشد و به مرگ و عمر موقت خویش فکر نمی کند.
امام علیه السلام فرمودند:
اَکثَرُ النّاسِ اَمَلاً اَقَلُّهُم لِلمَوتِ ذِکراً؛
کسی که بش از همه ارزو دارد از همه کمتر به یاد مرگ است.(3)
4- نصیب و بهره به سراغ کسی می رود که طالبش نیست.
خداوند برای تربیت بندگانش و توجه دادن آنها به ذات خودش به بیان قرآن « مِن حَیثُ لا یَحتَسِب؛ از جایی که حساب نمی کردند به آنها روزی می دهد.»(4)
حالا گاهی رزق مادی است و گاه معنوی در حالی که بنده خدا چیزی را که درباره اش فکر نمی کرد و آن را دنبال نمی نمود نصیبش می گردد.
شرح ابن میثم
امام علیه السلام از طمع در دنیا و آزمندى در طلب دنیا و آرزو داشتن و در پى دنیا رفتن به چند دلیل بر حذر داشته است:
1- قیاس مضمرى که صغراى آن عبارت: «إنّ الطمع... و فىّ» است یعنى: طمع آدمى را بر موارد هلاکت مى برد امّا از آنجا باز نمى گرداند. عبارت الضامن غیر الوفىّ را- به دلیل این که انسان را علاقمند به کسب دنیا مى کند و به طرف دنیا مى خواند، و با این حال دروغ مى گوید، هم چون کسى که ضامن چیزى شود و وفا نکند- براى طمع استعاره آورده است، و کبراى مقدّر آن چنین است: و هر چه این طور باشد، سزاوار پیروى و اطمینان نیست.
2- عبارت: و ربّما... ریّه هشدار بر این مطلب است که در پى دنیا به طور مداوم بودن روا نیست، به دلیل قیاس مضمرى که از صغراى آن به کنایه یاد کرده است و در تقدیر چنین است: هر که همواره در پى دنیا باشد گاهى ناامید مى شود و بدون رسیدن به آرزو، امیدش قطع مى شود، و کبراى مقدّر آن نیز چنین است: و هر چه این طور باشد، شایسته نیست که همیشه در پى آن بود.
3- از شتافتن در پى آنچه از متاع دنیا که پر ارزش است، به وسیله قیاس مضمرى بر حذر داشته است که صغراى آن عبارت: و کلّما... لفقده است. رزیّة به معنى مصیبت است.
و کبراى مقدّر آن نیز چنین است، و هر چه که مصیبت فقدان آن بزرگ باشد پس شایسته بر گرفتن نیست، زیرا ناگزیر از دست خواهد رفت، و فنا پذیر است.
4- از آرزوها به وسیله قیاس مضمرى بر حذر داشته است که صغراى آن عبارت: و الأمانىّ تعمى اعین الابصار است، توضیح آن که آرزوها فکر را به چیزى که هدف نیست مشغول مى سازد و از هدف یعنى کمالات عقلى باز مى دارد.
کلمه. اعین را استعاره براى افکار آورده است از آن رو که هر دو ادراک مى کنند. و کبراى مقدر نیز چنین است: و هر چه این طور باشد، اجتناب از آن لازم است.
5- بر ترک بهره بردارى از دنیا توجّه داده است. با این عبارت: و الحظّ یأتی من لا یأتیه یعنى: بهره آن کسى که نصیبى از دنیا دارد به او مى رسد، هر چند که در پى دنیا نباشد، و این عبارت به منزله صغراى قیاس مضمرى است که کبراى مقدّر آن چنین است: و هر چه که این طور باشد، نیازى به رفتن در پى آن و جستن آن نیست.(5)
پینوشتها:
1- غرر الحکم، ح 2561
2- تحف العقول، ص 221
3- غرر الحکم، ح 3053
4- سوره طلاق، آیه 3
5- ترجمه شرح نهج البلاغه ابن میثم، ج 5، صص 653 - 651
منبع: حدیث زندگی: شرح حکمت های نهج البلاغه، کاظم ارفع، تهران: پیام عدالت، 1390.