ریشه تجمل گرایی منفی در اموری چون حسادت، احساس حقارت، تکبر و تفاخر و مانند آن نهفته است.
چکیده: تجمل گرایی گرایش به تجملات و یکی از آسیب های اجتماعی و یک بیماری روانشناختی است. حرکت در مسیر اعتدال در زندگی کمی سخت است و گاهی پیش میآید که افراد راه افراط را پیش میگیرند و به بهانههای مختلف رو به تجمل میآورند . در این نوشتار به بررسی پی آمدهای تجمل گرایی خواهیم پرداخت.
تعداد کلمات 1610 / تخمین زمان مطالعه 8 دقیقه
تعداد کلمات 1610 / تخمین زمان مطالعه 8 دقیقه
راهکار اول: گسترش فرهنگ اعتقاد به رزق مقسوم
اساسی ترین گام در رفع تجمل گرایی و اشرافی گری در جامعه این است که روزی دهنده را خداوند بدانیم و روزی را فقط از او بخواهیم. خداوند در قرآن می فرماید:
«وَ مَا مِن دَابَّةٍ فىِ الْأَرْضِ إِلَّا عَلىَ اللَّهِ رِزْقُهَا»،[1] هیچ جنبنده ای در زمین نیست مگر این که روزی او بر خداست».
علامه طباطبایی در تفسیر این آیه می گوید قول خداوند که می فرماید: «إِلَّا عَلىَ اللَّهِ رِزْقُهَا» بر وجوب رزق بر خداوند دلالت می کند و بارها در قرآن آمده است که رزق، از افعال مختص خداوند است و اینکه آن حقی برای خلق نسبت به خداوند است.[2] انسان با اندیشیدن در این آیه باید به این یقین برسد که خداوند هرگز هیچ مخلوقی را بدون روزی نمی گذارد و رزق او هم مانند همه آفریده ها، بر عهده خداوند است و خداوند روزی همه جنبندگان روی زمین را، تضمین کرده است.
همچنین قرآن می فرماید: «وَ مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجا وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ»؛[3] «هر کس تقوای الهی پیشه کند، خداوند راه نجاتی برای او فراهم میسازد و او را از جایی که گمان ندارد و به حساب نمی آورد، روزی می دهد». در تفسیر المیزان در شرح این آیه آمده است: «هر کس از محرمات الهی به خاطر خدا و ترس از او بپرهیزد و حدود او را نشکند و حرمت شریعتش را هتک ننموده، به آن عمل کند، خدای تعالی برایش راه نجاتی از تنگنای مشکلات زندگی فراهم میکند و از همسر و مال و هرچیز دیگری که مایه خوشی زندگی او و پاکی حیاتش باشد، از راهی که او هم احتمالش را ندهد و توقعش را نداشته باشد، روزی میفرماید. پس مؤمن این ترس را به خود راه ندهد که اگر از خدا بترسد و حدود او را محترم بشمارد و به این جهت از آن محرمات کام نگیرد، زندگی اش تأمین نشده و به تنگی معیشت دچار گردد. نه، این طور نیست. برای اینکه رزق از ناحیه خدای تعالی ضمانت شده و خدا قادر است که از عهده ضمانت خود برآید».[4]
امام صادق علیه السلام در پرسش تامل برانگیزی میفرماید: «إن کان الرزق مقسوما فالحرص لماذا؟، اگر رزق مقسوم و قسمت شده است، پس حرص ورزی برای چیست؟»؛[5] یعنی اگر انسان معتقد باشد که رزق هرکسی مشخص است و هیچ کس بدون روزی رها نشده است، به حرص ورزی و افزون طلبی و زیاده خواهی در جمع آوری مال و تجمل گرایی مبتلا نخواهد شد. با توجه به این حدیث، هرکس رزق مقسوم و معینی دارد که خداوند آن را حق طبیعی او قرار داده است. اگر به آن دست نیافت، یا خود کوتاهی کرده است یا دیگران، او را از حقش محروم ساخته اند.[6]
انسان مؤمن و متوکل به خداوند بر اساس نظام حکیمانه - که برای هر چیزی اسباب خاص خودش را قرار داده است، به دنبال کسب و کار میرود تا روزی خود را تأمین کند. البته این اسباب و ابزار، مایه آرامش و اطمینان و تکیه گاه اصلی او نیستند، بلکه تکیه گاه اصلی او توجه اصلی او به خداوند است که همه عالم در ید قدرت او است. چنین انسانی در ورای همه این ظواهر، دست خدا را می بیند و می داند که او متکفل روزی مخلوقات خود و کارساز واقعی است. بنابراین، کار و تلاش خود را صرفا وسیله ای برای رسیدن به رزق الهی می داند و در نتیجه، دچار حرص و افزون طلبی نخواهد شد.[7]
با گسترش فرهنگ اعتقاد به رزق مقسوم و توکل بر خداوند در جامعه، زمینه حرکت های ناسالم اقتصادی همانند احتکار، گران فروشی، حبس کردن ثروت و راکد گذاردن سرمایه ها (که همه ریشه در حرص و تجملگرایی و افزون طلبی دارد) از میان خواهد رفت؛ زیرا افراد با ایمان می دانند رزق و روزی حلال و مقدر الهی با حرص و ولع افزایش نمی یابد.[8] امام صادق بر می فرماید: «حرص ورزیدن شخص حریص عامل جلب رزق نیست و بد آمدن و ناخوشایندی شخص نیز باعث رد رزق نمی شود».[9]
«وَ مَا مِن دَابَّةٍ فىِ الْأَرْضِ إِلَّا عَلىَ اللَّهِ رِزْقُهَا»،[1] هیچ جنبنده ای در زمین نیست مگر این که روزی او بر خداست».
علامه طباطبایی در تفسیر این آیه می گوید قول خداوند که می فرماید: «إِلَّا عَلىَ اللَّهِ رِزْقُهَا» بر وجوب رزق بر خداوند دلالت می کند و بارها در قرآن آمده است که رزق، از افعال مختص خداوند است و اینکه آن حقی برای خلق نسبت به خداوند است.[2] انسان با اندیشیدن در این آیه باید به این یقین برسد که خداوند هرگز هیچ مخلوقی را بدون روزی نمی گذارد و رزق او هم مانند همه آفریده ها، بر عهده خداوند است و خداوند روزی همه جنبندگان روی زمین را، تضمین کرده است.
همچنین قرآن می فرماید: «وَ مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجا وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ»؛[3] «هر کس تقوای الهی پیشه کند، خداوند راه نجاتی برای او فراهم میسازد و او را از جایی که گمان ندارد و به حساب نمی آورد، روزی می دهد». در تفسیر المیزان در شرح این آیه آمده است: «هر کس از محرمات الهی به خاطر خدا و ترس از او بپرهیزد و حدود او را نشکند و حرمت شریعتش را هتک ننموده، به آن عمل کند، خدای تعالی برایش راه نجاتی از تنگنای مشکلات زندگی فراهم میکند و از همسر و مال و هرچیز دیگری که مایه خوشی زندگی او و پاکی حیاتش باشد، از راهی که او هم احتمالش را ندهد و توقعش را نداشته باشد، روزی میفرماید. پس مؤمن این ترس را به خود راه ندهد که اگر از خدا بترسد و حدود او را محترم بشمارد و به این جهت از آن محرمات کام نگیرد، زندگی اش تأمین نشده و به تنگی معیشت دچار گردد. نه، این طور نیست. برای اینکه رزق از ناحیه خدای تعالی ضمانت شده و خدا قادر است که از عهده ضمانت خود برآید».[4]
امام صادق علیه السلام در پرسش تامل برانگیزی میفرماید: «إن کان الرزق مقسوما فالحرص لماذا؟، اگر رزق مقسوم و قسمت شده است، پس حرص ورزی برای چیست؟»؛[5] یعنی اگر انسان معتقد باشد که رزق هرکسی مشخص است و هیچ کس بدون روزی رها نشده است، به حرص ورزی و افزون طلبی و زیاده خواهی در جمع آوری مال و تجمل گرایی مبتلا نخواهد شد. با توجه به این حدیث، هرکس رزق مقسوم و معینی دارد که خداوند آن را حق طبیعی او قرار داده است. اگر به آن دست نیافت، یا خود کوتاهی کرده است یا دیگران، او را از حقش محروم ساخته اند.[6]
انسان مؤمن و متوکل به خداوند بر اساس نظام حکیمانه - که برای هر چیزی اسباب خاص خودش را قرار داده است، به دنبال کسب و کار میرود تا روزی خود را تأمین کند. البته این اسباب و ابزار، مایه آرامش و اطمینان و تکیه گاه اصلی او نیستند، بلکه تکیه گاه اصلی او توجه اصلی او به خداوند است که همه عالم در ید قدرت او است. چنین انسانی در ورای همه این ظواهر، دست خدا را می بیند و می داند که او متکفل روزی مخلوقات خود و کارساز واقعی است. بنابراین، کار و تلاش خود را صرفا وسیله ای برای رسیدن به رزق الهی می داند و در نتیجه، دچار حرص و افزون طلبی نخواهد شد.[7]
با گسترش فرهنگ اعتقاد به رزق مقسوم و توکل بر خداوند در جامعه، زمینه حرکت های ناسالم اقتصادی همانند احتکار، گران فروشی، حبس کردن ثروت و راکد گذاردن سرمایه ها (که همه ریشه در حرص و تجملگرایی و افزون طلبی دارد) از میان خواهد رفت؛ زیرا افراد با ایمان می دانند رزق و روزی حلال و مقدر الهی با حرص و ولع افزایش نمی یابد.[8] امام صادق بر می فرماید: «حرص ورزیدن شخص حریص عامل جلب رزق نیست و بد آمدن و ناخوشایندی شخص نیز باعث رد رزق نمی شود».[9]
راهکار دوم: تبدیل شدن قناعت پیشگی، به هنجار و ارزش اجتماعی
ضد اشرافیگری و زیادهخواهی، قناعت است. قناعت در المفردات، اینگونه تعریف شده است «القناعة الاجتزاء بالیسیر من الاعراض المحتاج الیها»، قناعت اکتفا به مقدار کم از آن کالاهایی است که انسان، به آنها محتاج است.[10] از نظر اصطلاحی، قناعت، ملکه ای است برای نفس که سبب اکتفا کردن از مال، به اندازه ضرورت است؛ بدون اینکه در طلب زیادتر از آن سعی کند و خود را به رنج افکند.
یکی از راه های عملی دفع تجملگرایی، قناعت پیشگی است؛ یعنی انسان قناعت و اکتفا را در خود تقویت و از حرصورزی در جمع آوری مال خودداری کند. امام باقر علیه السلام فرمود: «اِدفَع عَظیمَ الحِرصِ بِإیثارِ القِناعة؛ حرص شدید را با به کار بستن قناعت از بین ببر».[11]
افرادِ یک جامعه، می توانند با رعایت زهد و قناعت، مصارف غیر لازم را در خوراک، پوشاک، مسکن و وسایل زندگی کاهش دهند و از خرید کالاهای لوکس و تجملی و هزینه برای ساختمان های مجلل خودداری کنند. این روش، امکان صرف سرمایه های اضافی را در امور تولیدی و زیربنایی فراهم ساخته و نه تنها سطح اشتغال را در جامعه بالا می برد و بیکاری، فقر و محرومیت عده زیادی را حل می کند، بلکه درآمد و ثروت را در جامعه به صورت عادلانه توزیع می کند.[12]
یکی از راه های عملی دفع تجملگرایی، قناعت پیشگی است؛ یعنی انسان قناعت و اکتفا را در خود تقویت و از حرصورزی در جمع آوری مال خودداری کند. امام باقر علیه السلام فرمود: «اِدفَع عَظیمَ الحِرصِ بِإیثارِ القِناعة؛ حرص شدید را با به کار بستن قناعت از بین ببر».[11]
افرادِ یک جامعه، می توانند با رعایت زهد و قناعت، مصارف غیر لازم را در خوراک، پوشاک، مسکن و وسایل زندگی کاهش دهند و از خرید کالاهای لوکس و تجملی و هزینه برای ساختمان های مجلل خودداری کنند. این روش، امکان صرف سرمایه های اضافی را در امور تولیدی و زیربنایی فراهم ساخته و نه تنها سطح اشتغال را در جامعه بالا می برد و بیکاری، فقر و محرومیت عده زیادی را حل می کند، بلکه درآمد و ثروت را در جامعه به صورت عادلانه توزیع می کند.[12]
لزوم پیشتازی حاکمان و مدیران در هنجارسازی
برای درمان افزون طلبی و اشرافیگری، به هنجارسازی نیاز داریم؛ یعنی همان گونه که افزون طلبی در پی باارزش شدن ثروت در جامعه به صورت هنجار در آمده است، نهادها و شخصیت های فرهنگی مؤثر باید این نظام فرهنگی را، در هم بشکنند و جامعه را به سمت ارزش های معنوی و قناعت پیشگی بکشانند. اگر مسئولان فرهنگی جامعه در این امر؛ یعنی تبدیل قناعت به یک ارزش فردی و اجتماعی توفیق یابند، آن هنگام قناعت پیشگی به صورت هنجار در می آید و از سوی افراد جامعه پذیرفته خواهد شد. طبیعی است که در پی این نظام ارزشی جدید، جامعه از پرتگاه افزون طلبی و در نهایت نابودی نجات خواهد یافت.[13]
فرایند تبدیل یک ارزش به هنجار اجتماعی
فرآیند تبدیل یک ارزش به یک هنجار اجتماعی مراحل ویژه خودش را دارد؛ یعنی فرآیند انتشار و تبدیل یک پدیده به هنجار، طبعا بی درنگ انجام نمی گیرد. اعضای جامعه نسبت به پدیده های جدید، واکنش های متفاوت نشان می دهند. بنابراین، لازم است که اعضای جامعه و واکنش های گوناگون آنها را از یکدیگر تفکیک و شناسایی کنیم. برای جایگزین کردن ارزش های معنوی به جای ارزش های مادی در جامعه و نهادینه کردن آنها، باید مراحل ویژهای را پیمود. این فرهنگ سازی، ابتدا باید از خود مسولان آغاز شود. به گونه ای که مردم جامعه، عملا این ارزش های معنوی و دوری از تجملات را، در زندگی آنان ببینند. پس از این، نوبت به افراد جامعه می رسد. در این مرحله، شخصیت و نهادهای متولی امور فرهنگی جامعه که خود پیراسته از افزون طلبی هستند، با برنامه ها و امکانات گوناگون فرهنگی از جمله: رادیو، تلویزیون، مجلات، تبلیغات، برنامه های رادیویی و تلویزیونی در این جهت می توانند فرهنگ و روح قناعت را به جامعه معرفی کنند. آنگاه جامعه را از ارزش آن آگاه سازند و نظر آنها را در مورد این موضوع جلب کنند تا مردم نیز پس از ارزیابی و آزمایش و تطبیق آن با دیگر اصول دینی و اعتقادی خود، رفته رفته و در فرایندی که برای تبدیل یک ارزش به هنجار اجتماعی بیان شد، آن را بپذیرند.[14]
راهکار سوم: برقراری عدالت اقتصادی و تعدیل ثروت
بهترین و مؤثرترین راه حل اقتصادی مقابله با تجمل گرایی و افزون طلبی، حذف نابرابری اقتصادی از نظام اقتصادی جامعه، با در پیشگرفتن سیاست های درست اقتصادی برای تعدیل ثروت و تأمین حداقل معیشت و رفاه برای همه قشرهای جامعه است. دستگاه های اقتصادی باید با بررسی دلایل رواج نابرابری اقتصادی در جامعه، برای رفع آنها بکوشند و دستگاه قضایی نیز بایستی با مسببّین آن به شدت و بدون ملاحظه برخورد کنند.
نابرابری اقتصادی و توزیع ناعادلانه و نامتوازن ثروت در میان قشرهای گوناگون جامعه یکی از مهمترین عوامل پیدایش حرص و افزون طلبی در جامعه است. بنابراین، درمان اقتصادی اشرافی گری و افزون طلبی، تعدیل ثروت خواهد بود. عدالت اقتصادی که لازمه آن توزیع عادلانه ثروت است، از مهمترین اهداف اقتصاد اسلامی به شمار می رود؛ یعنی اگر این اصل کلیدی و اساسی در جامعه برقرار نشود، بسیاری از مناسبات اجتماعی و اقتصادی افراد، مختل و به انحراف کشیده خواهد شد. بس لازم است که عدالت اقتصادی و تعدیل ثروت از نظر اسلام را به درستی بشناسیم و برای برقراری آن در جامعه تلاش کنیم.[15]
مقام معظم رهبری نیز در این زمینه بیانات ارزشمندی دارند که می فرمایند: نوآورى نظام ما همین است که مىخواهیم عدالت را با توسعه و با رشد اقتصادى در کنار هم و با هم داشته باشیم و اینها با هم متنافى نیستند.[16]
همچنین ایشان فرمودند: فعالیت اقتصادی و کار اقتصادی و تلاش اقتصادی حتما باید با شاخص و شاقول عدالت باشد.[17]
منبع: کتاب «مار هفت خط» (تاملی در روحیه اشرافی گری مردمان)
نویسنده: علی محمد صالحی
نابرابری اقتصادی و توزیع ناعادلانه و نامتوازن ثروت در میان قشرهای گوناگون جامعه یکی از مهمترین عوامل پیدایش حرص و افزون طلبی در جامعه است. بنابراین، درمان اقتصادی اشرافی گری و افزون طلبی، تعدیل ثروت خواهد بود. عدالت اقتصادی که لازمه آن توزیع عادلانه ثروت است، از مهمترین اهداف اقتصاد اسلامی به شمار می رود؛ یعنی اگر این اصل کلیدی و اساسی در جامعه برقرار نشود، بسیاری از مناسبات اجتماعی و اقتصادی افراد، مختل و به انحراف کشیده خواهد شد. بس لازم است که عدالت اقتصادی و تعدیل ثروت از نظر اسلام را به درستی بشناسیم و برای برقراری آن در جامعه تلاش کنیم.[15]
مقام معظم رهبری نیز در این زمینه بیانات ارزشمندی دارند که می فرمایند: نوآورى نظام ما همین است که مىخواهیم عدالت را با توسعه و با رشد اقتصادى در کنار هم و با هم داشته باشیم و اینها با هم متنافى نیستند.[16]
همچنین ایشان فرمودند: فعالیت اقتصادی و کار اقتصادی و تلاش اقتصادی حتما باید با شاخص و شاقول عدالت باشد.[17]
منبع: کتاب «مار هفت خط» (تاملی در روحیه اشرافی گری مردمان)
نویسنده: علی محمد صالحی
بیشتر بخوانید :
خانواده؛ تجمل گرایی و اسراف
اسراف، تجملگرایی؛ بیماری اجتماعی
تجمّل گرایی در زندگی ِمسلمان ِایرانی
عوامل پیدایش تجمل گرایی
پی نوشت :
[1] . هود: 6.
[2] . تفسیر المیزان، ج ۱۱، ص ۲۳۹
[3] . طلاق: 2 و 3.
[4] . همان، ج ۳۸، صص ۲۷۵ و ۲۷۶
[5] . بحارالانوار، ج ۷۰، ص ۱۶۰.
[6] . خلیلیان اشکذری، 1381، ص ۲۱۱.
[7] . رشیدی، 1384، ص38.
[8] . خلیلیان اشکذری،1381 ص215.
[9] . وسائل الشیعه، ج15، 202.
[10] . المفردات فی غریب القرآن، ص414.
[11] . بحارالانوار، ج ۵، ص ۱۶۲.
[12] . خلیلیان اشکذری،1381، ص185.
[13] . رشیدی، 1384، ص41.
[14] . همان، ص42.
[15] . همان، ص43.
[16] . بیانات در دیدار رئیسجمهور و اعضای هیأت دولت،۱۳۸۳/۰۶/۰۴. farsi.khamenei.ir
[17] . بیانات در دیدار اساتید و دانشجویان دانشگاههای شیراز، ۱۳۸۷/۰۲/۱۴. farsi.khamenei.ir