ریشه بسیاری از تلخی ها و ناراحتی های روزمره زندگی مردم درعدم تحمل انتخاب و سلیقه دیگران است.
چکیده : به جرات می توان گفت که ریشه بسیاری از ناراحتی و اختلافات و نا آرامی های مردم در صحنه اجتماع،همین سبک تعامل و شیوه ارتباط گیری آنها با یکدیگر است که اگر با دقت و حوصله بازنگری صورت بگیرد،بسیار ساده و راحت قابل حل و رفع می باشد.
تعداد کلمات 1397 / تخمین زمان مطالعه 7 دقیقه
تعداد کلمات 1397 / تخمین زمان مطالعه 7 دقیقه
مدارا با مردم
مدارا کردن غیر از گذشت و بخشش است. در عفو و گذشت، حقّ با شماست ولی شما درمیگذرید، اما در مدارا، بحث حقّ و ناحقّ نیست، غالباً ذوق و سلیقه، عادت ها و تفاوت های طبیعی مطرح است. مثلاً در تعامل خانوادگی با همسر و فرزندان میخواهید جایی میهمانی بروید، آیا بروید یا نروید؟ منزل چه کسی بروید؟ چه وقت بروید؟ آیا برای شام بروید یا بعد از شام؟ یا مثلاً در خانه کدام کانال تلوزیون را تماشا کنید؟ چه غذایی بپزید؟ مبل یا تلوزیون را در کدام قسمت خانه جای بدهید؟ اگر قرار است خرید کنید، چه چیزهایی بخرید؟ چه نوع میوهای تهیه کنید؟ چه کتاب هایی بخرید؟ اگر قرار است با دوست خود به گردش یا ورزش بروید، چه روزی بروید؟ با چه کسانی بروید؟ از کدام مسیر بروید؟ تقسم کارها و وظایف چگونه باشد؟ و دهها مورد مشابه دیگر.
علاوه بر اینها باید توجه داشته باشید، شما هم در خانواده، هم در محیط کار و هم در محیط اجتماعی با افراد گوناگونی مراوده دارید که هر کدامشان دارای سلیقه، طبع و عادت های گوناگون و متنوعی هستند. این تنوع سلیقه و عادت موجب میشود که در پاسخ دادن به سؤالات فوق با تعارض و یا تفاوت مواجه شویم. شما هم یکی از همین مردم هستید و برای خودتان طبع و سلیقهای دارید. حال اگر بخواهید سلیقه و عادت خود را به همه تحمیل کنید، این امکانپذیر نیست و در مراودات با آنها دچار مشکل و ناراحتی شده و کار و زندگی به کام شما تلخ خواهد شد.
علاوه بر اینها باید توجه داشته باشید، شما هم در خانواده، هم در محیط کار و هم در محیط اجتماعی با افراد گوناگونی مراوده دارید که هر کدامشان دارای سلیقه، طبع و عادت های گوناگون و متنوعی هستند. این تنوع سلیقه و عادت موجب میشود که در پاسخ دادن به سؤالات فوق با تعارض و یا تفاوت مواجه شویم. شما هم یکی از همین مردم هستید و برای خودتان طبع و سلیقهای دارید. حال اگر بخواهید سلیقه و عادت خود را به همه تحمیل کنید، این امکانپذیر نیست و در مراودات با آنها دچار مشکل و ناراحتی شده و کار و زندگی به کام شما تلخ خواهد شد.
احترام به سلیقه و نظر دیگران
ریشه بسیاری از تلخی ها و ناراحتی های روزمره زندگی مردم در همین چیزهاست. تحمل طبع، انتخاب و سلیقه دیگران را ندارند و همیشه تلاش میکنند سلیقه خود را تحمیل و حاکم کنند و چون موفق نمیشوند، دچار تنش، درگیری و تلخکامی میشوند. اگر میخواهید اعصابتان خرد نشود و دائماً نسبت به رفتار، حرکات، سلیقه، انتخاب و نظر دیگران حرص نخورید، و اگر میخواهید دائماً با دیگران تنش و درگیری نداشته باشید و متقابلاً محیط خانه یا کارتان مملو از صفا و دوستی و آرامش و راحتی باشد، حتماً باید مدارا کنید. تا جایی که میتوانید به انتخاب، سلیقه و نظر دیگران ارزش قایل شوید و با آنها کنار بیایید. فکر نکنید سلیقه و انتخاب شما حتماً بهتر و عاقلانهتر از دیگران است. اگر همه به این توصیه عمل کنند، خواهید دید که در عمل، هرگز انتخاب و سلیقه یک نفر حاکم نخواهد شد، بلکه با احترامی که هر کس به دیگران میگذارد و با مدارایی که با دیگران میکند، همیشه هم بخشی از نظرات و سلیقههای ما حاکم میشود و هم بخشی از سلیقهها و نظرات دیگران.
در واقع نه تحمیل سلیقههای ما به دیگران مطلق میشود و نه فقط سلیقه دیگران حاکم میشود. بلکه تا حدودی نظر هر دو طرف تأمین شده و بخشی از سلیقههای طرفین اِعمال و حاکم میشود. امام صادق علیه السّلام میفرماید: «مُداراةُ النّاسِ نِصْفُ الْاِیمانِ وَ الرِّفْقُ بِهِمْ نِصْفُ الْعَیشِ»[1] یعنی «سازگاری و مدارا با مردم نصف ایمان است و نرمی با آنها نصف زندگی است». متقابلاً سرسختی و سختگیری با مردم، نه تنها زندگی را در دنیا به کام ما تلخ میکند، بلکه در جهان آخرت نیز ما را دچار مشکل میکند،
شهید دستغیب در کتاب داستان های شگفت خود مینویسد: یکی از بزرگان اهل علم و تقوا تعریف میکرد که یکی از بستگانش در اواخر عمرش ملکی خریده بود و از منافع سرشار آن زندگی را میگذراند. پس از مرگش، خواب دیدم در عالم برزخ او نابینا شده است. از علت آن پرسیدم گفت: ملکی را که خریده بودم، در وسط آن چشمۀ آب گوارایی بود، اهالی ده مجاور میآمدند و خود و حیواناتشان از آن استفاده میکردند. به واسطۀ رفت و آمد، مقداری از زراعت من خراب میشد، لذا برای این که سودم از آن مزرعه کم نشود و راه آمد و شد را بگیرم، به وسیله خاک و سنگ و آهک، چشمه را کور نمودم و خشکانیدم. از آن به بعد اهالی بیچاره ده مجاور برای آب ناچار میشدند به جاهای بسیار دور بروند و این کوری چشم من به واسطه کور کردن چشمۀ آب است. گفتم: آیا چارهای دارد؟ گفت: اگر ورثهام بر من ترحم کنند و آن چشمه را مجدداً باز کرده و جاری بسازند تا دیگران از آن استفاده کنند، حالم خوب میشود. من هم به ورثهاش مراجعه کردم و جریان را گفتم و آنها پذیرفتند و چشمه را گشودند و مردم از آن استفاده کردند. پس از مدتی آن مرحوم را در خواب دیدم که چشمش بینا شده و از من سپاسگزاری کرد.[2]
به همین جهت امام علی علیه السّلام میفرماید: «سَلامَةُ الدِّینِ وَ الدُّنْیا فِی مُداراةُ النّاسِ»[3] یعنی «سلامت دین و دنیای آدمی در مدارا کردن با مردم است». و امام صادق علیه السّلام میفرماید: «اَعْقَلُ النّاسِ اَشَدُّهُمْ مُدارارةً لِلنّاسِ»[4] یعنی «عاقلترین مردم کسی است که مدارایش با مردم بیشتر است».
در واقع نه تحمیل سلیقههای ما به دیگران مطلق میشود و نه فقط سلیقه دیگران حاکم میشود. بلکه تا حدودی نظر هر دو طرف تأمین شده و بخشی از سلیقههای طرفین اِعمال و حاکم میشود. امام صادق علیه السّلام میفرماید: «مُداراةُ النّاسِ نِصْفُ الْاِیمانِ وَ الرِّفْقُ بِهِمْ نِصْفُ الْعَیشِ»[1] یعنی «سازگاری و مدارا با مردم نصف ایمان است و نرمی با آنها نصف زندگی است». متقابلاً سرسختی و سختگیری با مردم، نه تنها زندگی را در دنیا به کام ما تلخ میکند، بلکه در جهان آخرت نیز ما را دچار مشکل میکند،
شهید دستغیب در کتاب داستان های شگفت خود مینویسد: یکی از بزرگان اهل علم و تقوا تعریف میکرد که یکی از بستگانش در اواخر عمرش ملکی خریده بود و از منافع سرشار آن زندگی را میگذراند. پس از مرگش، خواب دیدم در عالم برزخ او نابینا شده است. از علت آن پرسیدم گفت: ملکی را که خریده بودم، در وسط آن چشمۀ آب گوارایی بود، اهالی ده مجاور میآمدند و خود و حیواناتشان از آن استفاده میکردند. به واسطۀ رفت و آمد، مقداری از زراعت من خراب میشد، لذا برای این که سودم از آن مزرعه کم نشود و راه آمد و شد را بگیرم، به وسیله خاک و سنگ و آهک، چشمه را کور نمودم و خشکانیدم. از آن به بعد اهالی بیچاره ده مجاور برای آب ناچار میشدند به جاهای بسیار دور بروند و این کوری چشم من به واسطه کور کردن چشمۀ آب است. گفتم: آیا چارهای دارد؟ گفت: اگر ورثهام بر من ترحم کنند و آن چشمه را مجدداً باز کرده و جاری بسازند تا دیگران از آن استفاده کنند، حالم خوب میشود. من هم به ورثهاش مراجعه کردم و جریان را گفتم و آنها پذیرفتند و چشمه را گشودند و مردم از آن استفاده کردند. پس از مدتی آن مرحوم را در خواب دیدم که چشمش بینا شده و از من سپاسگزاری کرد.[2]
به همین جهت امام علی علیه السّلام میفرماید: «سَلامَةُ الدِّینِ وَ الدُّنْیا فِی مُداراةُ النّاسِ»[3] یعنی «سلامت دین و دنیای آدمی در مدارا کردن با مردم است». و امام صادق علیه السّلام میفرماید: «اَعْقَلُ النّاسِ اَشَدُّهُمْ مُدارارةً لِلنّاسِ»[4] یعنی «عاقلترین مردم کسی است که مدارایش با مردم بیشتر است».
سهلگیری بجا
علت بسیاری از ناراحتی ها و تلخکامی های ما در اثر سختگیری های غیر ضرور و بیمورد است. سختگیری در امور جزئی و کم اهمیت و اصرار به تحمیل نظرات و تشخیص خود، مراوده با دیگران را برایمان دچار مشکل میکند.
به چند مثال توجه کنید:
یکی از دوستان یا همکارانمان برای حضور در محل قرار یا جلسهای چند دقیقه تأخیر میکند و ما عصبانی شده و با داد و فریاد و اعتراض شدید، هم خود را و هم او و دیگران را ناراحت میکنیم. غذا کمی شور یا بینمک میشود و ما همسرمان را به باد انتقاد و اعتراض گرفته و به او تندی میکنیم. کودکی کفش خود را در جای نامناسبی درمیآورد و مادرش با عصبانیت و خشونت بر سر او داد و فریاد کشیده و به او توهین کرده و یا کتک میزند. پدر و مادری با اصرار شدید و سختگیری فراوان تلاش میکنند کودکشان دقیقاً سر ساعت فلان به رختخواب برود و حتی حاضر نیستند، چند دقیقه کوتاه بیایند. شخصی نقاشی ساختمان خود را به نقاشی میدهد و در پایان به کوچکترین و ریزترین خطاهای نقاش ساختمان، اعتراض کرده و دست از سر او برنمیدارد.
رییس ادارهای کاری را به کارمند خود واگذار میکند، اما کارمند بیچاره هر طور که کار را انجام میدهد، مورد رضایت جناب رییس قرار نمیگیرد و هر بار بهانه و ایرادی به آن میگیرد. معلمی در سؤال و جواب از دانشآموزان و یا تصحیح اوراق امتحانی چنان سختگیری میکند که از کوچکترین و ریزترین خطاها و ناچیزترین تفاوت کلمات و جملات پاسخ با آنچه که معلم توقع دارد، نمیگذرد. خانمی از کوچکترین لکه و کثیفی که بر شلوار یا پیراهن شوهرش میافتد، نمیگذرد و او را به باد اعتراض و انتقاد میگیرد و اصرار میکند که حتماً باید لباسش را تعویض کند. مردی کوچکترین بینظمی یا گرد و خاکی بودن وسایل منزل و یا افتادن ریزترین تکه کاغذ یا زباله بر روی فرش را تحمل نکرده و به همسر یا فرزندانش تندی و اعتراض میکند و داد و فریاد بر سر آنها میکشد.
به چند مثال توجه کنید:
یکی از دوستان یا همکارانمان برای حضور در محل قرار یا جلسهای چند دقیقه تأخیر میکند و ما عصبانی شده و با داد و فریاد و اعتراض شدید، هم خود را و هم او و دیگران را ناراحت میکنیم. غذا کمی شور یا بینمک میشود و ما همسرمان را به باد انتقاد و اعتراض گرفته و به او تندی میکنیم. کودکی کفش خود را در جای نامناسبی درمیآورد و مادرش با عصبانیت و خشونت بر سر او داد و فریاد کشیده و به او توهین کرده و یا کتک میزند. پدر و مادری با اصرار شدید و سختگیری فراوان تلاش میکنند کودکشان دقیقاً سر ساعت فلان به رختخواب برود و حتی حاضر نیستند، چند دقیقه کوتاه بیایند. شخصی نقاشی ساختمان خود را به نقاشی میدهد و در پایان به کوچکترین و ریزترین خطاهای نقاش ساختمان، اعتراض کرده و دست از سر او برنمیدارد.
رییس ادارهای کاری را به کارمند خود واگذار میکند، اما کارمند بیچاره هر طور که کار را انجام میدهد، مورد رضایت جناب رییس قرار نمیگیرد و هر بار بهانه و ایرادی به آن میگیرد. معلمی در سؤال و جواب از دانشآموزان و یا تصحیح اوراق امتحانی چنان سختگیری میکند که از کوچکترین و ریزترین خطاها و ناچیزترین تفاوت کلمات و جملات پاسخ با آنچه که معلم توقع دارد، نمیگذرد. خانمی از کوچکترین لکه و کثیفی که بر شلوار یا پیراهن شوهرش میافتد، نمیگذرد و او را به باد اعتراض و انتقاد میگیرد و اصرار میکند که حتماً باید لباسش را تعویض کند. مردی کوچکترین بینظمی یا گرد و خاکی بودن وسایل منزل و یا افتادن ریزترین تکه کاغذ یا زباله بر روی فرش را تحمل نکرده و به همسر یا فرزندانش تندی و اعتراض میکند و داد و فریاد بر سر آنها میکشد.
روش حل مساله؟
براستی اگر دقیق شویم، خواهیم دید که با دهها صحنه مشابه موارد فوق، ممکن است همه روزه سروکار داشته باشیم. هر یک از آنها به تنهایی کافی است تا راحتی و آرامش را از ما و اطرافیانمان سلب کرده و زندگی را برایمان تلخ و ناگوار سازد. ما با سختگیری و اعمال نظرات خود، دیگران را ناراحت میکنیم و در نهایت همین ناراحتی به خود ما باز میگردد و اگر هم در اِعمال سختگیری و تحمیل نظرات خود ناکام شویم، در این صورت خودمان ناراحت میشویم و اعصابمان خرد میشود. تنها راه چاره در این است که باید سختگیری را کنار بگذاریم و مسائل را آسان بگیریم. البته منظور زیر پا گذاشتن اصول و ارزشها و خطوط قرمز نیست. بلکه منظور سهلگیری در امور جزئی و سلیقهای است که در طول روز و در محیط کار و زندگی با دهها مورد آن سروکار داریم. امام صادق علیه السّلام میفرماید: «اِنَّ اللهَ قَدْ جَعَلَ کُلَّ خَیْرٍ فِی التَّزْجِیَةِ»[5] یعنی «خداوند هر خیری را در سهلگیری قرار داده است».
منبع : برگرفته از کتاب "روانشناسی آرامش"
منبع : برگرفته از کتاب "روانشناسی آرامش"
بیشتر بخوانید :
آداب معاشرت با مردم (1)
آداب معاشرت با مردم (2)
راه های رسیدن به آرامش روانی
پی نوشت :
[1]- اصول کافی، ج 3، ص 180.
[2]- عبدالحسین دستغیب، داستانهای شگفت، ص 352.
[3]- غررالحکم، ص 445.
[4]- مستدرک الوسایل، ج 9، ص 13.
[5]- تحف العقول، ص 425.