چکیده: انسان موجودی شادی خواه و لذت طلب است و تمام شورها، شوق ها و لذایذ زندگی منتظر کسانی است که با تلاش و تفکر و مقاومت، خود را به آن میرسانند. دانستن سطوح شادکامی می تواند این نیاز را برآورد کند. با ما همرا باشید تا با سطوح شادکامی بیشتر آشنا شوید.
تعداد کلمات 800 / تخمین زمان مطالعه 4 دقیقه
تعداد کلمات 800 / تخمین زمان مطالعه 4 دقیقه
سطوح شادکامی
یافته بسیار مهم این بررسی، آن است که سعادت در معارف اسلام، «دو سطحی» است: یکی دنیوی و دیگری اخروی. هر کدام نیز به تناسب ماهیت خود، عواملی دارند. این سطح بندی، معلول واقعیت حیات انسانی است. حیات انسان، دو سطح دنیوی و اخروی دارد. لذا سعادت او نیز دو سطحی خواهد بود و به تناسب هر سطح، عوامل خاصی نیز خواهد داشت. معلوم می شود که اسلام، نه به بهانه آخرت، سعادت دنیوی را فراموش کرده است و نه به بهانه دنیا، سعادت اخروی را. امام صادق (علیه السلام) در این باره می فرماید: «از ما نیست کسی که دنیای خود را به خاطر آخرتش و یا آخرت خود را به خاطر دنیایش، رها کند».[1]
در حدیث دیگری پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) می فرماید: «بهترین شما، کسی است که نه آخرتش را به خاطر دنیایش، و نه دنیایش را به خاطر آخرتش رها کند».[2]
لذا پیامبر (صلی الله علیه و آله) بهترین فرد را کسی نمی داند که یکی را به خاطر دیگری ترک کند؛ بلکه باید از هر دو برگرفت، چرا که دنیا وسیله آخرت است.[3] به همین جهت، ایشان با همت ترین مردم را کسی می داند که به هر دو سطح بپردازد.[4] بر این اساس، اسلام، سعادت تک سطحی را نمی پذیرد، حتی اگر سطح أخروی باشد.
در حدیث دیگری پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) می فرماید: «بهترین شما، کسی است که نه آخرتش را به خاطر دنیایش، و نه دنیایش را به خاطر آخرتش رها کند».[2]
لذا پیامبر (صلی الله علیه و آله) بهترین فرد را کسی نمی داند که یکی را به خاطر دیگری ترک کند؛ بلکه باید از هر دو برگرفت، چرا که دنیا وسیله آخرت است.[3] به همین جهت، ایشان با همت ترین مردم را کسی می داند که به هر دو سطح بپردازد.[4] بر این اساس، اسلام، سعادت تک سطحی را نمی پذیرد، حتی اگر سطح أخروی باشد.
[جمع بندی]
نکته بسیار مهم موجود در روایات این موضوع، پیوستگی و درهم تنیدگی هر دو سطح سعادت با یکدیگر است. بررسی روایات نشان می دهد که سعادت دنیوی و اخروی، دو مسئله جدا از یکدیگر نیستند؛ بلکه کاملا با هم ارتباط تنگاتنگی دارند و بر هم تأثیرگذارند. این مسئله، از اصول اساسی در مفهوم سعادت است که کمتر مورد توجه قرار می گیرد. به لحاظ روش شناختی، این اصل در هیچ روایتی، مورد تصریح قرار نمی گیرد؛ اما معمولا روایات حوزه سعادت دنیوی، قیدی دارند که آن را در راستای آخرت قرار می دهند. این موضوع، موجب به وجود آمدن این اندیشه می گردد که دو سطح سعادت با یکدیگر مرتبط اند و از یکدیگر بیگانه نیستند. لذا در مرحله نخست می توان استفاده کرد که سطوح سعادت با هم ارتباط دارند. سپس آنچه اهمیت بیشتری می یابد، الگوی تأثیرگذاری این دو سطح بر یکدیگر است. پرسش این است که: اگر این دو سطح بر یکدیگر تأثیرگذارند، نحوه تأثیرگذاری آنها به چه شکلی است؟
بررسی روایات نشان می دهد از آن جا که «دنیا، مزرعه آخرت است»، سعادت دنیوی «بستر و زمینه» سعادت اخروی است و از آنجا که سعادت اخروی، هدف نهایی است، «جهت دهنده» به سعادت دنیوی نیز هست. بررسی مجموع آیات و روایات سعادت، نشان می دهد که هر چند اسلام، سعادت دنیوی را با همان معیارهای مادی اش به رسمیت می شناسد، اما آن را در جهت تأمین سعادت اخروی تعریف می کند و از مسائلی که سعادت أخروی را تهدید می کنند، دوری می گزیند و آنها را ضد سعادت می داند. لذا در روایات این بخش، معمولا قید یا نکته ای وجود دارد که عوامل مادی و دنیوی سعادت را از اطلاق خود خارج می کند و به آنها جهت می دهد. برای نمونه می توان اشاره کرد که هر چند در روایات، ازدواج[5] و همسر زیبا به عنوان یک عامل دنیوی سعادت معرفی شده، اما آن را به دیندار بودن،[6] صالح بودن[7] و پاکدامن و امانت دار بودن[8] مقید کرده اند. هنگام بررسی دقیق روایات این بخش، این مسئله به خوبی روشن می شود.
بنا بر این هر چند اسلام برای سعادت، دو سطح قائل است، اما نحوه ارتباط آنها با یکدیگر از الگوی خاصی پیروی می کند. از این رو، مدل سعادت اسلامی، پیچیدگی خاصی دارد. بر اساس این مدل، سعادت دنیوی در دل سعادت اخروی قرار می گیرد و در مسیری قرار دارد که تأمین کننده سعادت اخروی باشد. از این رو، هر چند سعادت دنیوی، محدود به دنیاست و با مرگ پایان می یابد، اما بر سعادت اخروی تأثیرگذار است. از طرف دیگر، هر چند سعادت اخروی، مخصوص آخرت و زندگی جاویدان انسان است، با این حال، تأمین آن، از دنیا شروع می شود، بلکه به عبارت دقیق تر، به لحاظ زمانی، دنیا تنها فرصت تأمین آن است. لذا هم عوامل مادی و هم عوامل معنوی سعادت، در دنیا تأمین می شوند، اما به لحاظ اثر، برخی مربوط به دنیا و برخی مربوط به آخرت اند و در عین حال، عوامل دنیوی، باید در راستای سعادت اخروی قرار بگیرند و با آن تضاد نداشته باشند. در حقیقت، اسلام، سعادت دنیوی متضاد با سعادت اخروی را سعادت نمی داند، هرچند در ظاهر، سراسر لذت و سرور و رفاه باشد.
بررسی روایات نشان می دهد از آن جا که «دنیا، مزرعه آخرت است»، سعادت دنیوی «بستر و زمینه» سعادت اخروی است و از آنجا که سعادت اخروی، هدف نهایی است، «جهت دهنده» به سعادت دنیوی نیز هست. بررسی مجموع آیات و روایات سعادت، نشان می دهد که هر چند اسلام، سعادت دنیوی را با همان معیارهای مادی اش به رسمیت می شناسد، اما آن را در جهت تأمین سعادت اخروی تعریف می کند و از مسائلی که سعادت أخروی را تهدید می کنند، دوری می گزیند و آنها را ضد سعادت می داند. لذا در روایات این بخش، معمولا قید یا نکته ای وجود دارد که عوامل مادی و دنیوی سعادت را از اطلاق خود خارج می کند و به آنها جهت می دهد. برای نمونه می توان اشاره کرد که هر چند در روایات، ازدواج[5] و همسر زیبا به عنوان یک عامل دنیوی سعادت معرفی شده، اما آن را به دیندار بودن،[6] صالح بودن[7] و پاکدامن و امانت دار بودن[8] مقید کرده اند. هنگام بررسی دقیق روایات این بخش، این مسئله به خوبی روشن می شود.
بنا بر این هر چند اسلام برای سعادت، دو سطح قائل است، اما نحوه ارتباط آنها با یکدیگر از الگوی خاصی پیروی می کند. از این رو، مدل سعادت اسلامی، پیچیدگی خاصی دارد. بر اساس این مدل، سعادت دنیوی در دل سعادت اخروی قرار می گیرد و در مسیری قرار دارد که تأمین کننده سعادت اخروی باشد. از این رو، هر چند سعادت دنیوی، محدود به دنیاست و با مرگ پایان می یابد، اما بر سعادت اخروی تأثیرگذار است. از طرف دیگر، هر چند سعادت اخروی، مخصوص آخرت و زندگی جاویدان انسان است، با این حال، تأمین آن، از دنیا شروع می شود، بلکه به عبارت دقیق تر، به لحاظ زمانی، دنیا تنها فرصت تأمین آن است. لذا هم عوامل مادی و هم عوامل معنوی سعادت، در دنیا تأمین می شوند، اما به لحاظ اثر، برخی مربوط به دنیا و برخی مربوط به آخرت اند و در عین حال، عوامل دنیوی، باید در راستای سعادت اخروی قرار بگیرند و با آن تضاد نداشته باشند. در حقیقت، اسلام، سعادت دنیوی متضاد با سعادت اخروی را سعادت نمی داند، هرچند در ظاهر، سراسر لذت و سرور و رفاه باشد.
پی نوشت:
[1] . کتاب من لا یحضره الفقیه، ج۳، ص۱۵۶، ح.۳۵۶۸
[2] . تاریخ بغداد، ج ۴، ص۲۲۱، ح۱۹۱۸.
[3] . ربیع الأبرار، ج1، ص 53.
[4] . سنن ابن ماجة، ج۲، ص۷۲۵، ح ۲۱۴۳.
[5] . مستدرک الوسائل، ج 14، ص 154، ح 16352.
[6] . قرب الأسناد، ص 77.
[7] . مسند ابن حنبل، ج 1، ص 168.
[8] . الدر المنثور، ج2، ص152.
منبع: کتاب «الگوی اسلامی شادکامی»
نویسنده: عباس پسندیده
نویسنده: عباس پسندیده
بیشتر بخوانید:
شادکامی در اسلام (بخش اول)
عوامل شادکامی
رازهای شادکامی برای شاد زیستن
راز شادکامی برای دستیابی به بالاترین لذت زندگی