اگر زندگانی ای همراه با آرامش و آسایش بخواهیم، نیازمند رفاقت همسران ایم.
مقدمه
برخی از پدیده ها و پاره ای از اوصاف و کردارها را نمی توان به گونه کامل و جامع، وصف کرد. قلم و بیان، قادر به تبیین و ترسیم آنها نیست. به تعبیر علمی، «یُدرَکُ وَ لایُوصَفُ»اند؛ یعنی درک شدنی اند، اما وصف شدنی نیستند. حتی بعضی از آنها را نمی توان به آسانی درک کرد، ادراک آنها نیازمند دقت بالا و فهم عمیق است؛ هر حس و اندیشه ای نمی تواند آنها را به گونه همه جانبه درک کند.
یکی از آن پدیدگان وصف ناشدنی دانه درشت، در قلمرو زندگی خانوادگی، «ثمره های رفاقت و سازگاری همسران و زیان های عدم رفاقت و ناسازگاری ایشان» است.
اگر زن و شوهر با همدیگر سازگار و رفیق باشند، بیشتر خوبی های لازم برای یک زندگی سعادتمندانه را دارا هستند، و اگر رفیق و سازگار نباشند، بیشتر بدی های لازم برای تباهی و فلاکت زندگی را فراهم کرده اند.
خدایا! اگر نعمت رفاقت را به زن و شوهری عطا کنی، به ایشان چه نداده ای! و اگر این موهبت را نداشته باشند، چه دارند! خدایا! نعمت رفاقت و سازگاری را، که از بهترین نعمت های توست، به همسران عطا فرما.
اگر زن و شوهر با یکدیگر «خوب» باشند، دیگر از مشکلات زندگی، باکی نیست، و اگر با هم «بد» باشند، دیگر چندان بهره ای از حیات خانوادگی ندارند. این «خوب بودن» همسران با یکدیگر، به منزله «صد» است که «نود» را نیز دربردارد و نیز هشتاد را و هفتاد را و ... بسیاری از موهبت های فرخنده زندگی، زیر مجموعه این نعمت گرانقدرند. اگر زندگانی ای همراه با آرامش و آسایش بخواهیم، نیازمند رفاقت همسران ایم. اگر علاوه بر سعادت زندگانی این جهانی، سعادت حیات آن جهانی را نیز بخواهیم، به سازگاری و رفاقت همسران نیازمندیم از سوی دیگر، اگر دو همسر با هم ناسازگار و نارفیق باشند، علاوه بر تباهی زندگی دنیایی، آخرت شان نیز تباه می شود.
برای تحصیل این گوهر بی بدلیل، باید تلاش کرد هر چه در اینباره هزینه کنیم، می ارزد. خردمندی حکم می کند که این هدف را در صدر اهداف مان قرار دهیم. اگر این منظور تأمین شود، بسیاری از اهداف دیگر تأمین می شود؛ «چون که صد آمد نود هم پیش ماست.»
یکی از آن پدیدگان وصف ناشدنی دانه درشت، در قلمرو زندگی خانوادگی، «ثمره های رفاقت و سازگاری همسران و زیان های عدم رفاقت و ناسازگاری ایشان» است.
اگر زن و شوهر با همدیگر سازگار و رفیق باشند، بیشتر خوبی های لازم برای یک زندگی سعادتمندانه را دارا هستند، و اگر رفیق و سازگار نباشند، بیشتر بدی های لازم برای تباهی و فلاکت زندگی را فراهم کرده اند.
خدایا! اگر نعمت رفاقت را به زن و شوهری عطا کنی، به ایشان چه نداده ای! و اگر این موهبت را نداشته باشند، چه دارند! خدایا! نعمت رفاقت و سازگاری را، که از بهترین نعمت های توست، به همسران عطا فرما.
اگر زن و شوهر با یکدیگر «خوب» باشند، دیگر از مشکلات زندگی، باکی نیست، و اگر با هم «بد» باشند، دیگر چندان بهره ای از حیات خانوادگی ندارند. این «خوب بودن» همسران با یکدیگر، به منزله «صد» است که «نود» را نیز دربردارد و نیز هشتاد را و هفتاد را و ... بسیاری از موهبت های فرخنده زندگی، زیر مجموعه این نعمت گرانقدرند. اگر زندگانی ای همراه با آرامش و آسایش بخواهیم، نیازمند رفاقت همسران ایم. اگر علاوه بر سعادت زندگانی این جهانی، سعادت حیات آن جهانی را نیز بخواهیم، به سازگاری و رفاقت همسران نیازمندیم از سوی دیگر، اگر دو همسر با هم ناسازگار و نارفیق باشند، علاوه بر تباهی زندگی دنیایی، آخرت شان نیز تباه می شود.
برای تحصیل این گوهر بی بدلیل، باید تلاش کرد هر چه در اینباره هزینه کنیم، می ارزد. خردمندی حکم می کند که این هدف را در صدر اهداف مان قرار دهیم. اگر این منظور تأمین شود، بسیاری از اهداف دیگر تأمین می شود؛ «چون که صد آمد نود هم پیش ماست.»
در قلمرو تربیت
امروزه بسیاری از والدین، بخصوص تحصیل کردگان فرهیخته و به ویژه مادران، تربیت نیکوی فرزند را هدف می گیرند، آن هم از بزرگترین هدف های زندگی. این باعث خشنودی و امیدواری است به این والدین «آفرین» می گوییم و این نکته مهم را به ایشان تذکر می دهیم که: وصول به این هدف ارجمند، رفاقت و همسازی زن و شوهر را می طلبد. اگر همسران با یکدیگر همدل و سازگار باشند، تربیت فرزند صالح و رشید، کاری ممکن و دست یافتنی است؛ اما اگر ناسازگار و ناهماهنگ باشند، وصول به این هدف عالی، محال است، آری، محال است. فرزندی که پدر و مادرش رابطه ای خصمانه و اخلاقی ستیزه گرانه داشته باشند و او دائما ناظر مجادله ها و دشمن خویی ها و ستیزه جویی های والدین باشد، محال است تربیتی سالم بیابد و به سعادت و سلامت کامل برسد.
در قلمرو تربیت، نیازمند راهکارها و آموزه ها و مهارت ها و کارافزارهای بسیار و گوناگونه ایم. یکی از دانه درشت ترین مهارت های میدان تربیت، همدلی و رفاقت پدر و مادر است. این مهارت، تنها یک کارافزار نیست؛ بلکه عاملی است که مهارت های دیگر را نیز فعال می کند و ثمردهی شان را افزون تر، آسان تر و زودرس تر می نماید؛ اما اگر این عامل وجود نداشته باشد، یا معکوس آن موجود باشد؛ یعنی پدر و مادر با یکدیگر همدل و رفیق نباشند، رابطه شان سرد و بی روح باشد، یا با هم نزاع و لجاجت و دشمنی داشته باشند، کارافزارهای دیگر عرصه تربیت، ناکارآمد می شوند و خاصیت خود را از دست می دهند و حتی «ابزارهای تربیت» به «ابزارهای ضد تربیت» بدل می شوند، و این موضوعی است که باید سخت اندیشناک آن بود و درباره آن بسیار اندیشید و مطالعه نمود.
در قلمرو تربیت، نیازمند راهکارها و آموزه ها و مهارت ها و کارافزارهای بسیار و گوناگونه ایم. یکی از دانه درشت ترین مهارت های میدان تربیت، همدلی و رفاقت پدر و مادر است. این مهارت، تنها یک کارافزار نیست؛ بلکه عاملی است که مهارت های دیگر را نیز فعال می کند و ثمردهی شان را افزون تر، آسان تر و زودرس تر می نماید؛ اما اگر این عامل وجود نداشته باشد، یا معکوس آن موجود باشد؛ یعنی پدر و مادر با یکدیگر همدل و رفیق نباشند، رابطه شان سرد و بی روح باشد، یا با هم نزاع و لجاجت و دشمنی داشته باشند، کارافزارهای دیگر عرصه تربیت، ناکارآمد می شوند و خاصیت خود را از دست می دهند و حتی «ابزارهای تربیت» به «ابزارهای ضد تربیت» بدل می شوند، و این موضوعی است که باید سخت اندیشناک آن بود و درباره آن بسیار اندیشید و مطالعه نمود.
رابطه والدین و فرزندان
اگر پدر با فرزند، مشکلی داشته باشد، هیچ کس مانند همسرش نمی تواند آن مشکل را حل کند. و نیز اگر مادر با فرزند مشکلی داشته باشد هیچ کس مانند همسرش نمی تواند آن را حل کند. این یک قاعده و قانون حتمی تربیتی است هیچ دستی نمی تواند مانند دست همسر، گره افتاده در رابطه والدین با فرزندان را بگشاید، هیچ کس و هیچ کس. و توانایی و امکان گره گشایی، ارتباط محکمی با همدلی و رفاقت همسران دارد. و برعکس، اگر همسران با هم رفیق نباشند، آن گره، نه تنها گشوده نمی شود؛ بلکه سخت تر می شود، تا جایی که به کلی کور می شود، و می دانیم که گره کور، دیگر با سرپنجه گشوده نمی شود؛ بریدن و جراحی می طلبد. وقتی همسران از همدیگر کینه به دل داشته باشند، همواره درصدد ضربه زدن و انتقام گرفتن هستند و در پی فرصت اند تا به دشمن خود نیش بزنند و زهر کینه شان را در پیکر او تزریق کنند. از این رو، تا ببینند میان همسرشان با فرزندشان ناراحتی ای به وجود آمده، فرصت را مغتنم می شمارند و کار خود را می کنند؛ در آتش، می دمند تا افروخته شود و بر آن نفت می پاشند تا شعله ور گردد و تا جایی که توان داشته باشند، از ریخته شدن آب بر آتش، پیشگیری می کنند.
این نیروی تخریبی را نباید دست کم گرفت هیچ دشمن بیرونی، چنین توانی را ندارد. هیچ کس از بیرون زندگی خانوادگی نمی تواند مانند دشمن خانگی ضربت بزند. ضربت دشمن درونی، سخت تر، مؤثرتر و دقیق تر از ضربت دشمن بیرونی است. دلیلش نیز روشن است؛
دشمن درونی، نقاط ضعف را بهتر از دشمن بیرونی می شناسد و همیشه در درون زندگی حضور دارد و از چاشنی عاطفه نیز استفاده می کند. اینها حربه هایی است که دشمن بیرونی آنها را در اختیار ندارد. میان والدین و فرزند، مایه عاطفه وجود دارد و این مایه می تواند حربه کارسازی برای تحریک دشمنی فرزند بر ضد والدین باشد؛ به ویژه مادر بیشتر می تواند بر ضد پدر از این حربه استفاده کند؛ زیرا رابطه عاطفی مادر و فرزند، بیشتر و نیرومندتر است. اگر مادر بخواهد فرزند را بر ضد پدر بشوراند، با مظلوم نمایی و گریه، عاطفه فرزند را می شوراند، آنگاه زمینه برای القای دشمنی و کینه، مهیا می شود. و نیز اگر پدر بخواهد چنین کند، می تواند با مقدمه چینی و بیان بدی هایی از مادر و حتی مظلوم نمایی و گاهی نیز با گریه کردن، عاطفه فرزند را برانگیزاند و وی را برای پذیرش دشمنی با مادر آماده کند و مادر را در ذهن و دل فرزند، خراب نماید.
پدر و مادر، هر دو، می توانند یکدیگر را در ذهن و دل فرزند، ظالم جلوه دهند و خود را مظلوم.
و این کار، بسیار زیان بار است. فرزند، هر دو را دوست دارد. تخریب هر کدام، موجب تخریب خود فرزند نیز می شود و اندوه سنگینی را بر دل او می نشاند. محبوب ترین کسان در دل و جان فرزند، پدر و مادر اویند؛ او به آنان به چشم بهترین، مهربان ترین، دلسوزترین و خیرخواه ترین کسان خود می نگرد. حال اگر این محبوب ترینان، مهربان ترینان، دلسوزترینان و خیرخواه ترینان، در اندیشه و دل او به بدترینان، نامهربان ترینان، ظالم ترینان و بدخواه ترینان بدل شوند، بنگرید که چه فاجعه ای رخ می دهد! آیا می توان جنایتی از این بدتر درباره فرزند مرتکب شد؟! حقا که این، زیانی بزرگ است. قابل تصور نیست که پدر و مادری نیکخواه که خواهان سعادت فرزندشان اند، انجام چنین جنایت هولناکی را درباره او روا شمارند.
اکنون روی دیگر صفحه را بنگریم: اگر والدین بخواهند مکانت، عزت و محبوبیت هر کدام را در دل و اندیشه فرزند، بالا ببرند و در این کار، از آن جانمایه عاطفه نیز بهره بگیرند، بنگرید که چه معجزه ای می توانند بکنند!
ادامه دارد....
منبع : مجله، پیام زن، خرداد 1388 - شماره 207
این نیروی تخریبی را نباید دست کم گرفت هیچ دشمن بیرونی، چنین توانی را ندارد. هیچ کس از بیرون زندگی خانوادگی نمی تواند مانند دشمن خانگی ضربت بزند. ضربت دشمن درونی، سخت تر، مؤثرتر و دقیق تر از ضربت دشمن بیرونی است. دلیلش نیز روشن است؛
دشمن درونی، نقاط ضعف را بهتر از دشمن بیرونی می شناسد و همیشه در درون زندگی حضور دارد و از چاشنی عاطفه نیز استفاده می کند. اینها حربه هایی است که دشمن بیرونی آنها را در اختیار ندارد. میان والدین و فرزند، مایه عاطفه وجود دارد و این مایه می تواند حربه کارسازی برای تحریک دشمنی فرزند بر ضد والدین باشد؛ به ویژه مادر بیشتر می تواند بر ضد پدر از این حربه استفاده کند؛ زیرا رابطه عاطفی مادر و فرزند، بیشتر و نیرومندتر است. اگر مادر بخواهد فرزند را بر ضد پدر بشوراند، با مظلوم نمایی و گریه، عاطفه فرزند را می شوراند، آنگاه زمینه برای القای دشمنی و کینه، مهیا می شود. و نیز اگر پدر بخواهد چنین کند، می تواند با مقدمه چینی و بیان بدی هایی از مادر و حتی مظلوم نمایی و گاهی نیز با گریه کردن، عاطفه فرزند را برانگیزاند و وی را برای پذیرش دشمنی با مادر آماده کند و مادر را در ذهن و دل فرزند، خراب نماید.
پدر و مادر، هر دو، می توانند یکدیگر را در ذهن و دل فرزند، ظالم جلوه دهند و خود را مظلوم.
و این کار، بسیار زیان بار است. فرزند، هر دو را دوست دارد. تخریب هر کدام، موجب تخریب خود فرزند نیز می شود و اندوه سنگینی را بر دل او می نشاند. محبوب ترین کسان در دل و جان فرزند، پدر و مادر اویند؛ او به آنان به چشم بهترین، مهربان ترین، دلسوزترین و خیرخواه ترین کسان خود می نگرد. حال اگر این محبوب ترینان، مهربان ترینان، دلسوزترینان و خیرخواه ترینان، در اندیشه و دل او به بدترینان، نامهربان ترینان، ظالم ترینان و بدخواه ترینان بدل شوند، بنگرید که چه فاجعه ای رخ می دهد! آیا می توان جنایتی از این بدتر درباره فرزند مرتکب شد؟! حقا که این، زیانی بزرگ است. قابل تصور نیست که پدر و مادری نیکخواه که خواهان سعادت فرزندشان اند، انجام چنین جنایت هولناکی را درباره او روا شمارند.
اکنون روی دیگر صفحه را بنگریم: اگر والدین بخواهند مکانت، عزت و محبوبیت هر کدام را در دل و اندیشه فرزند، بالا ببرند و در این کار، از آن جانمایه عاطفه نیز بهره بگیرند، بنگرید که چه معجزه ای می توانند بکنند!
ادامه دارد....
منبع : مجله، پیام زن، خرداد 1388 - شماره 207
بیشتر بخوانید :
همدلی کردن با همسر
چگونه در خانواده همدلی کنیم؟
همدلی با دیگران را بیاموزیم
افزایش رضایتمندی همسران با همدلی