تعصب و تبعیض دو عامل تخریب گر روابط میان انسانهاست.
تعصب و تبعیض در روابط با دیگران
تعصب، نگرش پیش پنداشته نسبت به یک گروه یا فرد است. تعصب بدون ارزیابی نقادانه واقعیت ها یا شواهد و اغلب بدون هرگونه آگاهی مستقیم از گروه با فرد ایجاد می شود. تعصب عموما ارزیابی های منفی از دیگران را شامل می شود ( در برخی موارد، ممکن است به نفع گروه های خاصی به مانند گروه قومی یا فرهنگی خودمان - تعصباتی داشته باشیم). تعصب با انتظاراتی درباره اینکه گروه هدف گیری شده در محیط تحصیل یا محل کار به طور نامناسبی عمل خواهد کرد یا رفتار ناخوشایندی مانند فعالیت تبهکارانه انجام خواهد داد، ارتباط دارد. از لحاظ هیجانی، تعصب با احساسات منفی مانند نفرت یا انزجار ارتباط دارد. از لحاظ رفتاری، تعصب از طریق اجتناب از گروه های هدف گیری شده، پرخاشگری مستقیم نسبت به آنها، یا تبعیض علیه آنها ابراز می شود.
نژادپرستی نوعی تعصب منفی یا سوگیری نسبت به اعضای گروه های خاص است. اما این تنها شکل تعصب نیست. تبعیض جنسی، نگرش های منفی نسبت به زنان را شامل می شود، نظیر اعتقاد داشتن به اینکه زنان قابلیت برعهده گرفتن پست های مدیریتی یا اجرایی را ندارند.
در سال های اخیر، نسبت به نوع دیگری از تبعیض حساس تر شده ایم: پیر ستیزی، «پیر ستیزان» تصور می کنند افراد مسن توانایی عملکرد شغلی ندارند یا آنها به راحتی رنجیده می شوند یا «بدعنق» هستند. بسیاری از پیر ستیزان تصور می کنند که شهروندان مسن نمی توانند (یا نباید) به فعالیت جنسی بپردازند. هیچ یک از این طرحواره ها واقعیت ندارند. با این حال، شهروندان مسن نیز ممکن است این تعصبات را درونی کرده و در نتیجه خود را از فرصت هایی برای کار ثمربخش یا روابط صمیمانه محروم کنند.
تعصب نگرشی است که افراد نسبت به گروه ها یا افرادی خاص دارند. تعصب زمینه را برای تبعیض ، یا رفتار منفی آشکار نسبت به اعضای گروه یا گروه های خاص آماده می کند. تبعیض می تواند شکل های مختلفی به خود بگیرد که دریغ کردن مشاغل، مسکن، حق رأی دادن، عضویت در کلوب، و حتی صندلی در رستوران ها از آن جمله هستند.
نژادپرستی نوعی تعصب منفی یا سوگیری نسبت به اعضای گروه های خاص است. اما این تنها شکل تعصب نیست. تبعیض جنسی، نگرش های منفی نسبت به زنان را شامل می شود، نظیر اعتقاد داشتن به اینکه زنان قابلیت برعهده گرفتن پست های مدیریتی یا اجرایی را ندارند.
در سال های اخیر، نسبت به نوع دیگری از تبعیض حساس تر شده ایم: پیر ستیزی، «پیر ستیزان» تصور می کنند افراد مسن توانایی عملکرد شغلی ندارند یا آنها به راحتی رنجیده می شوند یا «بدعنق» هستند. بسیاری از پیر ستیزان تصور می کنند که شهروندان مسن نمی توانند (یا نباید) به فعالیت جنسی بپردازند. هیچ یک از این طرحواره ها واقعیت ندارند. با این حال، شهروندان مسن نیز ممکن است این تعصبات را درونی کرده و در نتیجه خود را از فرصت هایی برای کار ثمربخش یا روابط صمیمانه محروم کنند.
تعصب نگرشی است که افراد نسبت به گروه ها یا افرادی خاص دارند. تعصب زمینه را برای تبعیض ، یا رفتار منفی آشکار نسبت به اعضای گروه یا گروه های خاص آماده می کند. تبعیض می تواند شکل های مختلفی به خود بگیرد که دریغ کردن مشاغل، مسکن، حق رأی دادن، عضویت در کلوب، و حتی صندلی در رستوران ها از آن جمله هستند.
[قالب های پنداری]
تبعیض با پندارهای قالبی نیز ارتباط دارد. پندار قالبی نوعی عقیده ثابت و متداول درباره اعضای گروهی خاص است. برای مثال، آیا شما معتقدید که زنان هیجانی هستند؟ یهودی ها زیرک هستند؟ آمریکایی های آفریقایی تبار خرافاتی هستند؟ آسیایی ها مرموز هستند؟ افراد معلول قادر به کار کردن نیستند؟ اگر به این گونه نظرات پایبند هستید، از پندارهای قالبی طرفداری می کنید. به چند تا از اینگونه پندارهای قالبی اعتقاد دارید؟ آیا شواهدی برای آنها دارید؟ اگر جزو این گروه ها هستید، این پندارهای قالبی چه احساسی را در شما و گروه شما ایجاد می کنند؟
برخی از پندارهای قالبی ممکن است عنصر واقعیت را در بر داشته باشند (نظیر اینکه فرانسوی ها شراب را دوست دارند) اما پندارهای قالبی تعمیم دادن های مفرط هستند که تفاوت های فردی را به حساب نمی آورند. پندارهای قالبی منفی می توانند به روابط در گروه ها صدمه بزنند و برای توجیه کردن نابرابری های اجتماعی مورد استفاده قرار گیرند. برای مثال عقاید قالبی در بین قدرت های استعماری اروپایی مبنی بر اینکه آفریقایی ها توانایی حکومت کردن بر خودشان را ندارند برای مدت مدیدی به عنوان بهانه ای برای حفظ کردن حکومت استعماری مورد استفاده قرار می گرفت. پندار قالبی کردن افراد چاق به عنوان تنبل یا نامنظم می تواند باعث شود که به آنها ترفیع ندهیم یا مشاغل مهم را از آنها دریغ کنیم.
منابع تعصب و تبعیض
تعصب و تبعیض بدترین جنبه های ماهیت انسان را آشکار می سازند. تبعیض و تعصب منابع متعدد و پیچیده ای دارند. اجازه دهید این منابع را بررسی کنیم.
برخی از پندارهای قالبی ممکن است عنصر واقعیت را در بر داشته باشند (نظیر اینکه فرانسوی ها شراب را دوست دارند) اما پندارهای قالبی تعمیم دادن های مفرط هستند که تفاوت های فردی را به حساب نمی آورند. پندارهای قالبی منفی می توانند به روابط در گروه ها صدمه بزنند و برای توجیه کردن نابرابری های اجتماعی مورد استفاده قرار گیرند. برای مثال عقاید قالبی در بین قدرت های استعماری اروپایی مبنی بر اینکه آفریقایی ها توانایی حکومت کردن بر خودشان را ندارند برای مدت مدیدی به عنوان بهانه ای برای حفظ کردن حکومت استعماری مورد استفاده قرار می گرفت. پندار قالبی کردن افراد چاق به عنوان تنبل یا نامنظم می تواند باعث شود که به آنها ترفیع ندهیم یا مشاغل مهم را از آنها دریغ کنیم.
منابع تعصب و تبعیض
تعصب و تبعیض بدترین جنبه های ماهیت انسان را آشکار می سازند. تبعیض و تعصب منابع متعدد و پیچیده ای دارند. اجازه دهید این منابع را بررسی کنیم.
عدم تشابه
ما گرایش داریم افرادی را دوست داشته باشیم که نگرش های مشابه با نگرش ما را داشته باشند. اما افراد مذاهب یا نژادهای متفاوت اغلب زمینه های مختلفی دارند که موجب نگرش های بی شباهت می شوند. حتی زمانی که افراد نژادهای متفاوت در ارزش های مهمی سهیم باشند، ممکن است فرض کنند که در این ارزش ها سهیم نیستند.
تعارض اجتماعی
بین افراد نژادها و مذاهب مختلف، تاریخچه تعارض اجتماعی و اقتصادی طولانی نیز وجود دارد.
یادگیری اجتماعی
کودکان برخی نگرش ها را از دیگران، مخصوصا از والدین خود کسب می کنند. والدینی که نگرش های تعصب آمیز را الگو قرار می دهند ممکن است این شیوه تفکر را به فرزندان خود انتقال دهند، مخصوصا اگر فرزندان خود را برای ابراز کردن عقاید تعصب آمیز تقویت کنند. رسانه های گروهی نیز می توانند پندارهای قالبی را دایمی کنند.
پردازش اطلاعات
طبق دیدگاه شناختی، می توانیم تعصب را به صورت نوعی فیلتر در نظر بگیریم که از طریق آن دنیای اجتماعی را درک می کنیم. توجه کردن و به خاطر سپردن رفتارهایی که با تعصبات ما هماهنگ هستند از بازسازی کردن مفاهیم خودمان راحت تر است. اگر معتقد باشید که یهودی ها خسیس هستند، مذاکره یک فرد یهودی درباره قیمت را از بخشش نیکوکارانه راحت تر به یاد می آورید.
طبقه بندی اجتماعی
دیدگاه شناختی بر گرایش افراد به تقسیم کردن دنیای اجتماعی به «ما» و «آنها» نیز تأکید می کند. افراد معمولا کسانی را که به گروه های خودشان تعلق دارند «خودی ها» - مطلوب تر از کسانی که به گروه های خودشان تعلق ندارند - «غیرخودی ها» در نظر می گیرند. از این گذشته، ما گرایش داریم که فرض کنیم اعضای غیرخودی از نظر نگرش ها و رفتارهای خود بیشتر از اعضای گروه خودمان که آنها را «به صورت دانه های برف متفاوت» می دانیم، به هم شباهت دارند یا همگن هستند. جدایی ما از اعضای غیرخودی، حفظ کردن پندارهای قالبی ما را آسان تر می کند.
نویسنده: جفری نوید و اسپنسر راتوس
منبع: کتاب «بهداشت روانی»
نویسنده: جفری نوید و اسپنسر راتوس
منبع: کتاب «بهداشت روانی»